تفاوت قدرت عارفان و مرتاضان -نیروی مرتاضان /

تخمین زمان مطالعه: 16 دقیقه

چه قدرتهایی برای عارفان حقیقی وجود دارد که حتی قویترین مرتاضها نمی توانند به آن دست پیدا کنند؟


یک مرتاض هندی به آیة الله انصاری همدانی گفته بود که می خواهم طی الارض را به شما بیاموزم ؛ ایشان فرموده بود : ما طی الارض لازم نداریم؛ ما بهترش را داریم ؛ ما توحید داریم . یعنی همه عالم زیر پای اهل توحید است.بله عارف حقیقی ، موحد حقیقی است، و « همه عالم زیر پای اهل توحید است»اساسا اگر عارفی در پی طی الارض باشد عارف نخواهد بود ؛ عارف تنها به دنبال عبودیت حق تعالی است ؛ که در این راه ممکن است قدرت طی الارض نیز به او عطا شود ؛ حتی به برخی قدرت طی السماء نیز عطا می شود ؛ ولی اینها برای عارف حقیقی مهم نیست ؛ و آنها را برای خود کرامت نمی داند ؛ آقا سید علی قاضی که خود صاحب طی الارض بود می فرمود: مرتاضان از ریاضت سخت به ریاضت آسان پناه برده اند ؛ پرسیدند ریاضت سخت چیست؟ فرمودند: ریاضت سخت آن است که انسان یک شبانه روز گناه نکند. این سخن آقا سید علی قاضی به ظاهر ساده می نماید ؛ ولی اگر بدانیم که اسراف از گناهان کبیره است ؛ و بزرگترین نعمت انسان عمر اوست ؛ و مصرف درست عمر ، مصرف آن در راه خداست ؛ آنگاه معلوم می شودکه ما دائما در بطن بزرگترین گناه یعنی اتلاف عمر زندگی می کنیم ؛ اگر کسی دست از اتلاف عمر بر دارد آنگاه به چیزی فراتر از طی الارض می رسد.- مفهوم ریاضت- ریاضت در لغت عرب به معنی تمرین و ممارست است و مرتاض یعنی اهل ریاضت؛ یعنی رضایت کش. ریاضیّات را هم ریاضیّات گفته اند از ان جهت که ذهن را تمرین می دهد. ورزش را هم ریاضت می گویند. همان گونه که در بدن آدمی قابلیّتهایی طبیعی وجود دارند که با ورزش و تمرین فعّال می شوند، و فرد با تمرین تبدیل می شود به کشتی گیر و زیبایی اندام و رزمی کار و ژیمناست و ... ، یا ذهن آدمی در اثر تمرین، قدرتهایی خاصّ به دست می آورد، نفس آدمی نیز در اثر تمریناتی خاصّ می تواند به توانایی های خاصّ برسد. این توانایی ها در مرتاضان، در حدّ توانایی های مثالی، آن هم در سطوح پایینش می باشند؛ امّا در عرفای حقیقی توانایی های فرامثالی و در عارفان واصل و علمای ربّانی به حدّ قوای الهی و فوق مَلکی می رسد. - می توان ریاضت را به دو نوع کلی تقسیم کرد: 1. ریاضت به صورت مطلق و قطع نظر از آموزه هاى دینى؛ و آن عبارت است از اینکه انسان از هر راه ممکن، جسم خود را به مشقّت بیندازد تا مهارت ها و توانمندى هایى را در بعد روحى به دست آورد؛ چه چنین عملى از نظر احکام شرعى و مبانى دینى صحیح باشد یا نباشد. و نیز فرقى نمى کند این کار با کرامت انسانى سازگار باشد یا نباشد؛ مانند بسیاری از ریاضت های غیر شرعی مرتاضان هندی و یا اعمال بسیاری از گروه های صوفیه.برای نمونه: روش یوگا، هیپنوتیزم، مرتاضی که می توان به تواناییهای خاص روحی دست یافت و مانند مرتاضان، در اثر ریاضتهای خاص، قدرتهایی را پیدا کرده و چیزهای عجیبی که نمونه هایش را شنیده ایم انجام داد. ولی این نوع کارها موجب کمال و ترقی انسان نمی تواند باشد، مثلاً بعضی از مرتاضان، بر اثر تمرینهای فراوان و ریاضتهای عجیب، مانند: خوابیدن چند ساعت یا چند روز، روی میخهای آنچنانی، اذیتهای طاقت فرسا به بدن و ...، حبس کردن نفس را یاد گرفته و با این گونه ریاضتهای بی ارزش، خود را در معرض نمایش مردم قرار می دهند، مدتها نفس خود را در سینه حبس می کنند؛ حتی گاهی، مردم برخی از آنان را در تابوت گذاشته دفن می کنند و بعد از یک هفته یا ده روز، قبر را شکافته و آنان را زنده می یابند!به این نوع اشخاص نمی توان گفت که به کمال معنوی رسیده اند؛ زیرا همه انسانها بدون استثنا؛ حتی بدترین و شقی ترین افراد و کافر مطلق هم می توانند بر اثر تمرین و ریاضت نَفْس به چنین کارهایی دست یابند. این نوع کارها فقط برای سرگرم کردن مردم ساده لوح است و الاّ هیچ گونه جنبه کمالِ معنوی و قرب الهی ندارد.2.ریاضت براساس معیارهاى شرعىریاضت شرعی همان ورزیدگی روحی، جهاد اکبر و خودسازی است. امام علی علیه السلام در نامه معروف به عثمان بن حنیف می نویسد: «وَ إنَّما هِی نَفسی أَرُوضُها بِالتَّقوی؛و جز آن نیست که نفس خویش را با پرهیزکاری ریاضت می دهم.» ( نهج البلاغه، نامه 45)در ریاضت هاى دینى مانند صوم یا روزه، هرگز فرد از چارچوب شریعت خارج نمى شود و هر قدرت و نیرویى براى او مطلوب نیست. او براساس احکام الهى روزه مى گیرد؛ زیرا اعمال احکام دینى، براى این است که انسان را در حوزه عبودیت خدا قرار دهد و او را به مقام قرب الهى برساند. پس نتیجه واثر ریاضت هاى شرعى و غیرشرعى کاملاً با هم متفاوت است.باید توجه داشت که صحیح ترین شیوه کسب تواناییها و پرورشِ استعدادهای روحی و ارزش آن، در صورتی است که این امور، در راستای اطاعت از امر پروردگار و کسب رضایت خداوند و تقرب به او بوده و در نهایت، موجب کمال و سعادت معنوی انسان گردد.به عبارت دیگر، مطمئن ترین راه برای به فعلیت رساندن قوای روحی، همان ریاضتهای شرعی است که از طریق تعالیم اولیای الهی و معصومین علیهم السلام ترسیم شده و از هر گونه افراط، تفریط، گوشه نشینی و انزوا منزه است.در واقع، همه انبیا و ائمه علیهم السلام ، برای شکوفا ساختن و از قوه به فعل رساندن همین استعداد شگفت انگیز انسانی و هدایت صحیح آن مبعوث شده اند. اساسا برنامه ها و تعالیم دین مقدس اسلام، برای تربیت و توانمند ساختن بعد روحانیِ بشریت می باشد و هدف نهایی از توانمند ساختن روح انسانی، تقرب معنوی به خداوند است و این تقرب، فقط با ریاضتهای شرعی امکان پذیر است.- همانگونه که اشاره شد، آموزه ها و منابع اسلامى بر ریاضت شرعی مهر تأیید زده و انسان ها را به مجاهدت با هوا و هوس و تعدیل قوای جسمی تشویق کرده اند که عبارتند از: 1. قرآن کریم: به منظور بیرون آوردن انسان ها از حجاب هاى ظلمانى، جهاد با نفس که جهاد اکبر است را به آنان توصیه مى کند و براى آنکه در میدان موفق باشند، به صبر و استقامت و استعانت از حضرت حق دعوت مى فرماید: «وَ الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا و آنان که در راه ما مجاهده و کوشش کردند، به راه خویش هدایت مى کنیم» (عنکبوت:69) «وَ مَنْ جاهَدَ فَإِنَّما یُجاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ عَنِ الْعالَمِینَ؛ و هر که بکوشد، تنها براى خود مى کوشد؛ زیرا خدا از جهانیان سخت بى نیاز است»(عنکبوت:69). 2. روایات موجود ما از معصومین (ع) نیز آکنده از تأکید بر مجاهده و مبارزه با نفس است. در کلمات حضرت علی (ع) ریاضت به عنوان یک امر مهم تلقی شده است؛ مانند: «من استدام ریاضة نفسه انتفع؛ کسی که مداومت بر ریاضت نفس داشته باشد، بهرهمند خواهد شد» (غرر الحکم، ص .238). برای مطالعه بیشتر در این مورد نگا: میزان الحکمة، ج 2، صص 139 - 141 البته در منابع اخلاقی، عرفانی و ادبی ما که برگرفته از منابع اصیل و جامع «کتاب الله و عترت» است، به این امر مهم نیز توجه ویژه شده است؛ مانند کتاب مثنوی معنوی مولوی، که می گوید:مردن تن در ریاضت زندگى است رنج این تن روح را پایندگى است پس ریاضت را به جان شو مشتری چون سپردی تن به خدمت جان بریشما را متوجه یک سوال می نماییم. سوال این است که کدام عرفان؟ اگر عرفان به معنی راهی است که به رضایت خداوند، که هم مبدا هستی است و هم بازگشت همه چیز به اوست؛ ختم می شود؛ باید پرسید: با چه اطمینانی ادعا می شود که یوگا انسان ها را به این رضایت می رساند؟ گیریم که بیداری کندالینی ـ که در یوگا ادعا می شود که این کار غایت وقله یوگاست ـ در بدن حقیقت داشته باشد؛ قصه چاکرا ها و نادی ها همگی درست باشد؛ به فرض که انسان بتواند در سایه یوگا، تنش های روانی و استرس های روحی خود را کاهش دهد و با یادگیری چند هزار تکنیک در یوگا به انظباط ذهنی هم دست یابد؛ دست آخر چه تضمینی وجود دارد که با این امور رضایت خداوند حاصل شود؟اگر منظور از عرفان رسیدن به قدرت های غیر عادی است که مرتاضان ادعا می کنند؛ باید گفت: این گونه قدرت¬ها ضمن این که با معجزات و کرامات اولیای الهی از نظر ماهوی تفاوت دارد و از دو سنخ محسوب می¬شوند اولا، مخصوص یوگی¬ها و مرتاضان نیست؛ ثانیاً، این گونه قدرت ها به خودی خود دلیل بر هیچ امری نیست؛ چه برسد به این که روشنگر راه حقیقت و عرفان ناب و معنویت راستین باشد. به عبارت دیگر هر کسی چه خدا باور و چه بی ارتباط با خدا می تواند به روح خویش سختی هایی را تحمیل نماید و با ریاضت هایی می تواند بعضی امور غیر عادی را انجام دهد. آیا انجام چنین کارهایی به معنی ارتباط با خداست؟ کسی که در کارش هیچ قصد خدایی ندارد؛ چگونه با این کارش، چیزی را که از اساس قصد نکرده، ـ یعنی همان رضایت خدا ـ بدست می اورد؟به علت بی ارتباط بودن عرفان ادعایی یوگا با عرفان حقیقی است که یوگا نسبت به باخدایی و بی خدایی موضعی ندارد و همه کس را می¬پذیرد؛ منکر خدا هم می تواند یک یوگی باشد: چنان که مروجین یوگا تصریح کرده اند:«کسی که به خدا اعتقاد ندارد، می¬تواند از کیش یوگا بهره ببرد؛ با این توضیح که درک مراحل بالای یوگا (سمادهی) برای او راهی است به سوی شادابی و تجدید انرژی یا حالتی است ذهنی که احساس یکی بودن با کائنات در آن موج می¬زند. به هر تقدیر، باور دینی، جنسیت، سن و نژاد، هرچه باشد، با یوگا همخوان است. به تعبیر راماکریشنا: «از طریق یوگا؛ یک هندو، هندویی بهتر؛ یک مسیحی، مسیحی بهتر؛ یک مسلمان ، مسلمان بهتر و یک یهودی، یهودی بهتری خواهد بود.» ( یوگا، جیمز هویت، ص 24)معلوم می شود یوگا به صورت زیربنایی یعنی به همان شکلی که الان در هند ترویج می شود، نگاه خدایی و خداگرایی در آن کاملا کمرنگ است. و اگر در ایران کسی ادعا کند که یوگا انسان را به خدا می رساند؛ او از اساس یوگا را با نظام معرفتی اش و چار چوب جهان شناسی اش ندیده و نفهمیده است.در پاسخ به مطلب ذیل توجه کنید : 1- انسان دارای روحی است که اگر تقویت شود، قدرت تصرف در امور و اشیای دیگر را به دست می آورد. البته این تصرف بر اساس نظام علی و معلولی است. مرتاضان و کسانی که کارهای خارق العاده انجام می دهند، تا حدودی می توانند اعمال خارق العاده انجام دهند و از این جهت با عرفا و صاحبان ولایت تکوینی تشابه دارند. 2- دلیل آن را نیز باید در این نکته جست و جو کرد که نظام جهان بر اساس علت و معلول است و هر پدیده ای بر اساس علتی موجود می شود. علت برخی امور روشن و واضح است. چنان که علت عادی توقف قطار ترمز لکوموتیوران است؛ اما علت برخی از کارها خلاف عادت است. مثل این که کسی با قدرت روحی خود قطار را متوقف می کند. روح انسان فرمانده بدن است و کلیه کارهای بدن سالم تحت فرمان او انجام می شود. برخی از نفوس به دلیل تمرین ها و ریاضت های خاص چنان قوی می شوند که می توانند افزون بر بدن خود، در انسان ها و اشیای دیگر نیز حالت تدبیر داشته باشند. انسانی که اراده خود را قوی کرد، امکان می یابد بر امور و پدیده ها تأثیر بگذارد. این جزئی از نظام علت و معلول جهان مادی و نشانه قدرت نفس انسان است؛ زیرا نفس انسان مظهر خداوند است و در صورتی که تقویت شود، توان تصرف و انجام کارهای خلاف عادت را به دست می آورد. 3- تقویت نفس با تمرین هایی که اصطلاحاً ریاضت خوانده می شود، حاصل می گردد. ریاضت دو گونه است: ریاضت شرعی که مطابق با شرع و با راهنمایی معنوی ولی الله الاعظم - سلام الله علیه - انجام می شود؛ و ریاضت های غیر شرعی. پویندگان راه شریعت به مدارج قرب الاهی و ولایت تکوینی نائل می آیند؛ اما آنان که از روش های غیر شرعی بهره می برند، تنها توان تصرف در برخی امور را به دست می آورند. 3- عبودیت وبندگی دردرگاه خداوند موجب می شود تا بنده به مقامی برسد که فنای محض شود و نور خداوند دروجود او جلوه گر شود به گونه ای که مظهر اسما وصفات الهی شود و همان گونه که آیینه عکس روبروی خود را نشان میدهد و خودش دیده نمیشود بنده ای که به این مقام برسد نیز تنها حکایت انوار الهی را میکند و صاحب ولایت تکوینی میشود که در حدیث قدسی آمده است ای فرزند آدم من خداوندی هستم که به چیزی می گویم بشو می شود تو مرا در آنچه میگویم اطاعت کن به هر چیز بگویی بشو میشود بنده ای که به ایمن مقام در عبودیت نایل شده که اطاعت محض از اوامر ونواهی الهی میکند اگر به چیزی نگاه کند به دید الهی است واگر میشنود الهی است وتمام حرکات وسکنات او برای خداست بنا بر این دست او دست قدرت خدا وچشم او چشم خدا است . 4- در حدیث قرب نوافل که با سندهاى معتبر در منابع حدیثى شیعه و اهل سنت روایت شده، آمده: عن ابی عبد الله (ع) قال: قال رسول الله(ص) قال الله: ما تحبب الی عبدی بشیء احب الی مما افترضه علیه و انه لیتحبب الی بالنافله حتی احبه، فاذا احببته کنت سمعه الذی یسمع به و بصره الذی یبصر به و لسانه الذی ینطق به، و یده التی یبطش بها و رجله التی یمشی بها اذا دعانی اجبته و اذا سألنی اعطیته. امام صادق(ع) از پیامبر(ص) روایت کرده که خداوند فرمود: اظهار دوستی نکرد بنده من به چیزی دوست داشتنی تر از آنچه واجب کردم بر او، و او با نوافل به سوی محبت من می آید تا اینکه من نیز او را دوست بدارم. پس هنگامی که او را دوست بدارم شنوایی او می باشم آن گاه که می شنود و بینایی او می باشم آن گاه که می بیند و زبان او می باشم آن گاه که سخن می گوید و دست او می باشم آن گاه که ضربه می زند و پای او می باشم آن گاه که راه می رود، هنگامی که به درگاه من دعا کند اجابت می کنم و اگر از من درخواست کند به او می دهم.(محاسن برقی، ج 1، ص 291 و اصول کافی، کلینی، ج 2، ص 352)این روایت منشا علم و قدرت اهل معرفت و عارفان بالله را بیان می کند . از این روایت معلوم می شود چشم دل که در اثر عادت و انس به طبیعت و عالم ملکى کم سو شده و توان دیدن حقایق را ندارد، در اثر انجام واجبات و مستحبات دید خود را باز خواهد یافت و تنها راه چاره روشن نمودن آن از طریق اطاعت خداوند (انجام واجبات و ترک محرمات) مى باشد که آن هم به مرور زمان و به تدریج به دست مى آید.5- بنده خالص و تربیت شده خداوندکه به مقام قرب وارد شد و از خود فانی گشته اند ، در صدد بروز کرامت و کارهای خارق العاده نیست، و آن چه از وی عیان می شود، اموری است که از وسعت وجودی اش ریزش می کند. عارف به مقام قرب بار یافته، براطاعت اوامر الهی و عمل به دستورهای شرعی به مقامی رسیده است که می تواند کارهای خدایی انجام دهد. امام صادق - سلام الله علیه - می فرماید: «العبودیة جوهرة کنهُها الربوبیة، فما فقد فی العبودیة وُجد فی الربوبیّة و ما خفی عن الربوبیّة أُصیب فی العبودیة؛ بندگی گوهری است که حقیقت آن مقام ربوبیت )تصاحب در امور) است. پس آنچه در بندگی پنهان است، در مقام ربوبیت یافت می شود و هر آنچه در مقام ربوبیت پنهان باشد، با بندگی حاصل می شود. «رب» به معنای مالک و صاحب است که در آنچه تحت تصرفش است، قدرت تصرف دارد. بدین اعتبار یکی از اسمای حسنای حضرت حق «رب» (صاحب اختیار تمام موجودات) است. «مقام ربوبیت» یعنی مقام تصرف در امور و اشیا. روایت شریف می گوید: آن که به مقام بندگی راه یافت ،دارای گوهری می شود که می تواند در امور و اشیا تصرف داشته باشد؛ به عبارت دیگر، حقیقت و کنه بندگی مقام ربوبیت است و آن که بنده شد، آقای جهان و مظهری از اسم «رب» خدای جهانیان می گردد. ظاهر بندگی در دنیا اظهار و ابراز ذلت و عجز است و باطن آن آقایی. بنابراین، آن که به مقام قرب الاهی راه یافت، توان تصرف در امور و اشیای بیرون از خود را به دست می آورد. عرفا براساس همین مقام کارهای خارق العاده انجام می دهند؛ اما مرتاضان باتمرین های خلاف شرع نفس خود را تقویت می کنند. 6- هدف عرفا بروز کرامت نیست. هدف آن ها بندگی خدا و دعوت مردم به توحید و بندگی خداوند متعال است و کراماتشان در جهت دعوت مردم به ماورای طبیعت و حقایق معنوی یا کمک به رفع مشکلات مردم تحقق می یابد. در حقیقت مَثَل آن ها مَثَل ظرف لبریز از آب است که گاه آب از آن سرازیر می شود؛ اما هدف مرتاضان رسیدن به شهرت یا تقویت نفس است. عرفا بسته به درجه قربشان دارای قدرت تصرف و کارهای خارق العاده متنوع و گسترده اند؛ زیرا آن ها خدایی شده اند وخدای عالم نامحدود است. پس هر چه بهره آن ها از فیض الاهی بیش تر باشد، قدرت بیش تری دارند. در حالی که مرتاضان از قدرت محدود و کارهایی با تنوع اندک بهره می برند؛ مثلاً آن ها نمی توانند مرده زنده کنند، ولی عارف بالله با اجازه الاهی مرده زنده می کند. 7- تمام کارهای عارفان با توجه به اجازه و رضایت الاهی براساس شرع و فضائل اخلاقی است؛ بدون اجازه الاهی به هیچ کاری دست نمی زنند و در همه حال بنده اویند. مقام آن ها مقام فنای فی الله و بقای بالله است؛ برخلاف مرتاضان که براساس خواهش نفس کار می کنند و چه بسا کارهای خلاف اخلاق نیز انجام می دهند. 8- کارهای مرتاضان بر آموزش وتمرین استوار است و انجام هر کاری با آموزش و تمرین و پشتکار فرد میسر می شود؛ اما عارف بر اساس بندگی و مقام قرب دارای قدرت تصرف می شود و در این جهت از کسی آموزش خاصی نمی بیند. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image