در کتب تعلیمات دینی برای تسهیل درک کلیاتی از دین، یک نوع طبقه بندی به نام اصول دین و فروع دین صورت گرفته است که البته در مقام آموزش چیز خوبی است؛ ولی از نظر علمی اشکالات زیادی دارد که فعلاً در صدد بیان آن نیستیم. پس ما باید تعریف کاملی از اصول داشته باشیم، آن گاه مواردی را که با تعریف منطبق است از اصول بشماریم و بقیه را از فروع. بنابراین دائره سعه و ضیق اصول و فروع، به تعریف ما از آن دو مربوط می شود.

در کتب تعلیمات دینی برای تسهیل درک کلیاتی از دین، یک نوع طبقه بندی به نام اصول دین و فروع دین صورت گرفته است که البته در مقام آموزش چیز خوبی است؛ ولی از نظر علمی اشکالات زیادی دارد که فعلاً در صدد بیان آن نیستیم. پس ما باید تعریف کاملی از اصول داشته باشیم، آن گاه مواردی را که با تعریف منطبق است از اصول بشماریم و بقیه را از فروع. بنابراین دائره سعه و ضیق اصول و فروع، به تعریف ما از آن دو مربوط می شود. اگر اصول را این گونه تعریف کنیم: «اصول دین آن مقدار از اصول اعتقادی است که شخص به واسطه آن مسلمان می شود»، در این صورت اصول صرفاً به توحید و نبوت ختم خواهد شد؛ ولی اگر تعریف را بر طبق شناخت خود از اسلام این گونه تعریف کنیم: «اصول دین عبارت است از پایه های فکری و عملی دین که در هر زمان ساری و جاری است»، در این صورت بسیاری از آنچه که حتی فروع خوانده می شود، داخل در اصول خواهد بود. در این صورت ولایت فقیه نیز که سیستم اجرایی حاکمیت اسلام است داخل در مبانی و اصول خواهد بود. لازم به ذکر است در هر صورت اعتقاد نداشتن به مسأله ولایت فقیه از نظر فکری، کسی را از اسلام خارج نمی کند. برخورد با کسانی که معتقد به ولایت فقیه نیستند باید برخوردی فکری و ارشادی باشد. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25

لینک کوتاه