ادیان و مذاهب /

تخمین زمان مطالعه: 12 دقیقه

بعید به نظر می آید که ابوبکر و عمر با حضرت زهرا(س) رفتار ناشایست داشته است زیرابدون ترديد احترام به خانه حضرت زهرا احترام به حضرت رسول اكرم است و هتك حرمت حضرت زهرا(س) توهين به رسول اكرم و خاندان او محسوب مي گردد كه هيچ مسلماني آن را جايز نمي داند؟


اين مطالبي كه در راستاي اثبات رفتار شايسته عمر و ابوبكر با حضرت فاطمه (س)دختر رسول گرامي اسلام (ص) القاء شده اند، نمي توانند واقعيات تاريخي مبني بر برخورد نادرست و خصمانه اين دو خليفه را با آنحضرت بپوشاند كه در كتابهاي معتبر اهل سنت نقل شده است. و هرگز انعكاس اين واقعيات از باب احساسات نمي باشد بلكه حوادثي است كه تاريخ موثق و مسلم آنها را براي ما بازگو نموده است. بنابراين قضاوت در مورد يک واقعه تاريخي نيازمند به تحقيق عميق و گسترده‌اي است، تبرئه کردن متهم و سرپوشي يک واقعيت دردناک و بزرگ و يا کوچک جلوه دادن با چند سخن و سفارش متهمين امكان پذير نمي باشد. و بر عكس اين نوع برخورد و سرپوش گذاشتن از احساسات ناشي مي‌شود. كسي كه دوست دارد حقيقت را در يابد بر او لازم است كه با تحقيق کامل و به دور از هر گونه تمايلات نفساني و با عدل و انصاف مسأله را مورد بررسي و قضاوت قرار دهد و واقعيات را بر اساس آن چه که نقل شده بدون تحريف تبيين کند لذا ما به دور از هر نوع تعصب مسأله را با استناد به منابع معتبر اهل سنت مورد تحقيق و بررسي قرار داده و قضاوت را بر عهده خوانندگان محترم می گذاریم. تهاجم به منزل فاطمه ـ سلام الله عليها ـ در منابع اهل سنّت در منابع اهل سنّت روايات مختلفي در مورد تهاجم عمر به خانه فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ وارد شده است براي رعایت اختصار به نمونه هايي از آن اشاره مي‌کنيم: 1. در کتابهاي (عقد الفريد) و (تاريخ ابوالفداء) و (اعلام النساء) در اين مورد اين گونه آمده است: ابوبکر گروهي را به سرکردگي عمر بن خطاب به سوي خانه علي ـ عليه السلام ـ گسيل داشت و به سرکرده آنان گفت: اگر در برابر فرمانت سر فرود نياوردند با آنان پيکار کن، عمر با شعله اي از آتش حرکت کرد تا خانه وحي و رسالت را به آتش بکشد، در اين گير و دار بود که دخت فرزانه پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ ، فاطمه ـ سلام الله عليها ـ با او روبرو شد و فرمود: هان! اي پسر خطّاب آيا آمده اي تا خانه ما را به آتش بکشي؟ عمر پاسخ داد: آري مگر اين که همان را که امّت گردن نهاده اند بپذيريد و با خليفه انتخابي ما دست بيعت دهيد. 2. مدائني از سلمة بن محارب، و او از سليمان تيمي، و او از ابن عون روايت کرده که گفت: «ابابکر براي بيعت گرفتن از علي ـ عليه السلام ـ به دنبال وي فرستاد، پس علي ـ عليه السلام ـ بيعت نکرد. در اين هنگام عمر با شعله اي آتش روانه خانه علي ـ عليه السلام ـ شد. فاطمه ـ سلام الله عليها ـ در پشت درب با او سخن مي گفت: اي پسر خطاب! آيا تو را در حال آتش زدن خانه ام مي بينم؟! عمر گفت: آري! و آن چنان به اين امر مسرّ و محکم هستم چنان که پدرت بر ديني که آورده بود محکم بود!» 3. مؤلف کتاب «الامامة و السياسة» معروف به تاريخ خلفاء، تحت عنوان چگونگي بيعت امام علي ـ عليه السلام ـ مي نويسد: ابوبکر در پي جويي از کساني که از بيعت سر باز زده و در نزد امام علي ـ عليه السلام ـ جمع شده بودند برآمد، از اين رو عمر را به سوي خانه علي ـ عليه السلام ـ روانه داشت تا آنان را جهت بيعت با ابوبکر احضار کند، عمر به در خانه فاطمه ـ سلام الله عليها ـ آمد و آنان را ندا کرد، اما آنان از آمدن و دست بيعت دادن به ابوبکر خودداري کردند، عمر به همراهان خود دستور داد تا هيزم بياورند، و فرياد کشيد به خدائي که جان عمر در دست اوست يا بايد از خانه بيرون بياييد يا اين که خانه را با هر کسي که در آن است به آتش مي کشم!! به او گفتند: اي ابا حفص (عمر) آيا مي داني که فاطمه (دختر پاره تن رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ ) در اين خانه است؟ گفت گر چه او هم باشد، در اين هنگام فرياد فاطمه ـ سلام الله عليها ـ بلند شد: بابا يا رسول اللّه! آيا مي بيني بعد از تو ابن خطاب (عمر) و ابن ابي قحافه (ابوبکر) با ما چه مي کنند. 4. روايت شده زماني که پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ از دنيا رحلت فرمود عباس رضي اللّه نزد اميرالمؤمنين رفت و گفت: دستت را بده تا با تو بيعت کنم... پس اميرالمؤمنين ـ عليه السلام ـ با عدّه اي از پيروان و شيعيانش در منزلش دست به مبارزه (منفي) زدند چون پيامبر به وي چنين دستور داده بود، در اين هنگام عدّه اي به خانه علي ـ عليه السلام ـ حمله ور شده و به آن جا هجوم آوردند و درب خانه اش را به آتش کشيدند و او را به زور از خانه خارج کردند. آن ها سيده زنان (حضرت فاطمه ـ سلام الله عليها ـ ) را پشت درب فشار سختي دادند به حدّي که محسن را سقط کرد. 5. در روايتي طولاني از سليم بن قيس از سلمان فارسي مي خوانيم: ابوبکر براي تثبيت خلافت خود از علي ـ عليه السلام ـ خواست که او نيز بيعت کند، ولي امام ـ عليه السلام ـ بيعت نکردند، سرانجام ابوبکر، قنفذ را نزد امير المؤمنين ـ عليه السلام ـ فرستاد و عده اي کمک نيز به همراهش قرار داد. او آمد تا در خانه حضرت و اجازه ورود خواست، ولي حضرت به آنان اجازه نداد. اصحاب قنفذ به نزد ابوبکر و عمر برگشتند در حاليکه آنان در مسجد نشسته بودند و مردم اطراف آن دو بودند و گفتند: به ما اجازه داده نشد. عمر گفت: برويد، اگر به شما اجازه داد وارد شويد وگرنه بدون اجازه وارد شويد. آنها آمدند و اجازه خواستند حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ فرمود: «به شما اجازه نمي دهم بدون اجازه وارد خانه من شويد». همراهان او برگشتند ولي خود قنفذ ملعون آنجا ماند. آنان (به ابوبکر و عمر) گفتند: فاطمه چنين گفت، و ما از اينکه بدون اجازه وارد خانه اش شويم خودداري کرديم. عمر عصباني شد و گفت: ما را با زنان چه کار است!! سپس به مردمي که اطرافش بود دستور داد تا هيزم بياورند، آنان هيزم برداشتند و خود عمر نيز همراه آنان هيزم برداشت و آنها را اطراف خانه علي و فاطمه و فرزندانشان قرار دادند. سپس عمر ندا کرد بطوريکه علي و فاطمه عليهما السلام بشنوند و گفت: به خدا قسم اي علي بايد خارج شوي و با خليفه پيامبر (ابوبکر) بيعت کني وگرنه خانه را با خودتان به آتش مي کشم!! حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ فرمود: اي عمر، ما را با تو کاري نيست! جواب داد: در را باز کن وگرنه خانه تان را به آتش مي کشيم! فرمود: اي عمر از خدا نمي ترسي که به خانه من وارد مي شوي ولي عمر از برگشتن ابا کرد. عمر آتش طلبيد و آنرا بر در خانه شعله ور ساخت و سپس در را فشار داد و باز کرده و وارد خانه شدند. فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ در ميان در و ديوار مصدوم و مجروح شدند. با گفتن بابا يا رسول اللّه استغاثه مي کرد و صيحه مي کشيد و از ستم ابوبکر و عمر شکوه کرد ولي عمر رحمي به او ننمود و با شمشيري که در غلاف بود به پهلوهاي فاطمه ـ سلام الله عليها ـ زد و با تازيانه دستها و بازوان دختر پيامبر را متورم ساخت، علي ـ عليه السلام ـ در اين حال صداي استغاثه را شنيد بيرون آمد و به عمر حمله کرد و او را در يک لحظه به زمين افکند و خواست او را بکشد ولي در اين هنگام سفارش پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ را متذکر شد و فرمود: اي پسر صهّاک، قسم به آنکه محمّد ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ را به پيامبري مبعوث نمود اگر نبود مقدري که از طرف خداوند گذاشته و عهدي که پيامبر با من نموده است مي دانستي که تو نمي تواني به خانه من داخل شوي. 6. ابي الهجاء شبل الدّولة حنفي مي گويد: بعد از آن که ابوبکر از مردم براي خود بيعت گرفت عمر را همراه با قنفذ و خالد بن وليد و ابا عبيده جراح و عدّه اي از جماعت ديگر به سوي خانه علي و فاطمه عليهم السلام فرستاد. «عمر هيزم را بر در خانه فاطمه ـ سلام الله عليها ـ جمع کرد و آن را آتش زد و فاطمه ـ سلام الله عليها ـ به طرف در آمد که از ورود آتش به خانه جلوگيري کند، در اين هنگام عمر و همراهانش با فشار در را باز کردند و فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ بين در و ديوار ماندند. آنچنان فشار بر آن حضرت وارد شد به طوري که مسمارهاي در به سينه فاطمه ـ سلام الله عليها ـ فرو رفت و از شدت فشار فرزندش را سقط نمود و فرياد مي کشيد: اي پدر جان! يا رسول اللّه! ببين بعد از تو عمر و ابوبکر با من چه کردند؟ در اين هنگام عمر به اطرافيان خود گفت: بزنيد فاطمه را! پس آن از خدا بي خبران با شلاق حبيبه رسول خدا و پاره تن او را زدند به حدّي که آثار صدمات و شلاق بر جسم مبارک آن حضرت نمايان شد. بر اثر اين ضربات فاطمه ـ سلام الله عليها ـ مريض شدند و عاقبت به شهادت رسيدند. پس فاطمه شهيده خانه نبوّت است و سبب قتل او عمربن خطاب بوده است». مضروب شدن حضرت فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ و کشته شدن فرزند او توسط عمر در مورد مضروب شدن حضرت فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ توسط عمر و سقط فرزند آن حضرت روايات فراوان است. به جهت اختصار فقط به نمونه هايي از آن که در منابع اهل سنّت وارد شده است اکتفا مي کنيم: 1. ذهبي مورّخ مشهور اهل سنّت با ذکر سند مي گويد: «انّ عمر رفس فاطمة حتّي اسقطت بمحسن؛ همانا عمر چنان لگدي به فاطمه ـ سلام الله عليها ـ زد که محسن از او سقط شد». 2. ابن ابي الحديد در شرح نهج البلاغه نقل مي کند که: «اَنَّ عُمر ضَرَبَ فاطمة ـ سلام الله عليها ـ بالسّوطِ و قَصدَ منزله؛ عمر به منزل فاطمه ـ سلام الله عليها ـ آمد و او را با تازيانه زد». 3. «عن ابراهيم بن يساربن هانيء النظام انّه قال: انّ عمر ضربَ بِبطن فاطمه يوم البيعه حتي ألقت الجنين من بطنها؛ از ابراهيم بن يسار بن هاني نقل شده که: عمر در روز بيعت به پهلوي فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ زد، بطوري که سقط جنين نمود». 4. نظّام معتزلي مي گويد: «بدون شک عمر در روز بيعت چنان فاطمه ـ سلام الله عليها ـ را لگد زد که محسن را سقط نمود». ما در اينجا از رواياتي كه در منابع شيعه آمده است صرف نظر مي كنيم زيرا علماي شيعه اجماع بر اين دارند كه عمر به دستور ابوبكر بر خانه حضرت فاطمه زهرا هجوم برده و در خانه را به آتش كشيده و به زور وارد منزل آن حضرت گرديده و موجب اذيت و آزار و جراحت آن حضرت و در نهايت باعث سقط جنين و شهادت اين يگانه دختر رسول خدا شده اند. اعتراف عمر به تهاجم خود به خانه فاطمه ـ سلام الله عليها ـ و ضرب و اذيّت ايشان در كتابهاي اهل سنت آمده است كه عمر در ضمن نامه اي براي معاوية، چگونگي برخورد خود با فاطمه ـ سلام الله عليها ـ را چنين بيان مي کند: ... به فاطمه که پشت در بود گفتم: اگر علي از خانه (براي بيعت) بيرون نيايد، هيزم فراواني به اين جا بياورم و آتشي برافروزم و خانه و اهلش را بسوزانم، و يا اين که علي ـ عليه السلام ـ را براي بيعت به سوي مسجد مي کشانم. آن گاه تازيانه قنفذ را گرفتم و فاطمه را با آن زدم، و به خالد بن وليد گفتم تو و مردان ديگر هيزم بياوريد، و به فاطمه گفتم: خانه را به آتش مي کشم.... همان دم دستش را از در بيرون آورد تا مرا از ورود به خانه باز دارد، من او را دور نموده وبا شدّت، در را فشار دادم و با تازيانه بر دستهاي او زدم، تا در را رها کند، از شدّت درد تازيانه، ناله کرد و گريست، ناله او به قدري جانکاه و جگر سوز بود که نزديک بود دلم نرم شود و از جا منصرف گردم، ولي به ياد کينه هاي علي و حرص او بر کشتن قريشيان افتادم.. با پاي خود لگد بر در زدم صداي ناله فاطمه ـ سلام الله عليها ـ را شنيدم که گمان کردم، اين ناله، مدينه را زير و رو کرد، در آن حال فاطمه مي گفت: «يا اَبتاه! يا رسول اللّه! هکذا يُفْعَلُ بِحَبيبَتِک وَ اِبْنَتَک، أَهْ! يا فِضَّةُ اِلَيْک فَخُذيني فَقَدْ وَ اللّهِ قُتِلَ مَا في رحمي مِنْ حَمْلٍ؛ اي پدر جان! اي رسول خدا! بنگر که اين گونه با حبيبه و دختر تو رفتار مي شود، آه! اي فضّه بيا و مرا درياب که سوگند به خدا فرزندم که در رحم من بود کشته شد، در عين حال در را فشار دادم، در باز شد، وقتي وارد خانه شدم، فاطمه با همان حال روبروي من ايستاد، ولي شدّت خشم من، مرا به گونه اي کرده بود که گوئي پرده اي در برابر چشمم افتاده است، چنان سيلي روي روپوش به صورت فاطمه زدم که به زمين افتاد...». .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image