تخمین زمان مطالعه: 11 دقیقه
ایران، روسیه و چین با مشکل مشترکی مواجه هستند: حضور نابهجای آمریکا در مناطق تحت نفوذ. آنها حالا میتوانند با استفاده از زمینههای مشترک، جلوی زیادهخواهیهای این کشور را بگیرند. تلاشهای آمریکا برای مهار این سه کشور رویکردی را بین زعمای عرصهی دیپلماسی هر سه کشور ایجاد کرده که نگاهها را به سمت ائتلاف روانه میکند.
این مقاله بر آن است تا به بررسی روابط ایران، روسیه و چین پرداخته و چالشها و فرصتهای پیشروی ایران از برقراری رابطه و ایجاد ائتلاف نظامی، سیاسی و اقتصادی با این دو قدرت را مورد مطالعه قرار دهد. مقابله با یک جانبهگرایی ایالات متحده برای ایجاد ترتیبات و معادلات منطقهای و بینالمللی آن چیزی است که سه کشور ایران، چین و روسیه را در نگاه نخست به هم نزدیک میکند. هر سه کشور از وجود پتانسیلی صحبت میکنند که توان تأثیرگذاری بر منطقه را دارد که جزو زیرسیستمهای آنها محسوب میشود.
البته این مزید بر قابلیتهای هر سه کشور برای نفوذ و تأثیرگذاری بر معادلات بینالمللی است، همانطور که در ادامه به آن اشاره خواهیم کرد هم ایران و هم روسیه و چین از زمان تغییر سیاست خارجی خود از انزواگرایی[1] به بینالمللگرایی به این موضوع توجه شایانی داشته و تلاش کرده اند تا به نقشسازی بپردازند. در قسمت اول این مقاله، به زمینههای همبستگی این سه کشور خواهیم پرداخت، در قسمت دوم به فرصتهای پیشروی ایران در برقراری ائتلاف با این دو قدرت اشاره و در سومین قسمت، چالشهای این ارتباط را مورد بررسی قرار خواهیم داد و تلاش خواهیم کرد تا خواننده را در جهت فهم این تحلیل با استفاده از یک چارچوب تحلیلی یاری رسانیم.
الف) مبارزه با هژمونی آمریکا؛
فروپاشی شوروی و پایان نظام دوقطبی که در دوران جنگ سرد بر عرصهی بینالمللی حاکم بود، آمریکا را به عنوان تنها ابرقدرت حاکم بر نظام بینالملل مطرح ساخت. این موضوع، بهعلاوه تلاش نظریهپردازان این کشور در جهت تئوریزه کردن این سلطه و تلاش برای توجیه تئوریک این برتری، افرادی چون هانتینگتون، فوکویاما و دیگران را بر آن داشت تا به خلق گزارههای نظریهای بپردازند که براساس آن، سیطرهی آمریکا را توجیه نظری سازد.
نظریههایی که مطرح میشد، آمریکا را هم قدرت معادلات منطقهای میدانست و هم بینالمللی که تحلیلگران از آن با عنوان یکجانبهگرایی یاد میکنند. به عنوان مثال در جریان ورود به افغانستان آمریکا به طور یکجانبه و بهدور از مشارکت جهانی دست بهکار شد، یا عراق را بدون استناد قانونی به موازین شورای امنیت و اصول مندرج در منشور و بهصورت کاملاً یکجانبه مورد اشغال قرار داد.
این نوع نگاه آمریکا به معادلات منطقهای و بینالمللی و اشغالگری این کشور، برای کشورهایی که از توان اقتصادی، نظامی و سیاسی بالایی برخوردار بودند و در عین حال خواهان جنگطلبی در عرصهی بینالمللی نبودند، چندان قابل قبول نبود. چین، روسیه و ایران سه کشوری هستند که در مجموعهی همداستانان آمریکا برای ایجاد ترتیباتی جدید یا نظم جهانی مورد نظر این کشور (چونان مجموعهی اتحادیهی اروپا یا جنوب شرق آسیا) قرار ندارند و این نوع نگاه آنها به معادلات جهانی که منبعث از تلاش برای کسب، حفظ و گسترش قدرت خود در عرصهی بینالمللی از یکسو و صلح و امنیت بینالمللی از دیگر سو است و این سه کشور را به سمت چندجانبهگرایی در سطح بینالمللی روانه ساخته و بسترهای ایجاد ائتلاف بین این سه قدرت را هموار ساخته است.
ب) تلاش برای جلوگیری کنترل روسیه، ایران و چین توسط آمریکا؛
از نظر آمریکا و مطابق با ایدهی یکجانبهگرایی، هر اقدامی که مساوی سهمخواهی سایر قدرتها در معادلات بینالمللی باشد، معادل نقض منافع ملی آمریکا تلقی میشود و این بهمعنای دخالت آمریکا برای کنترل آن قدرت محسوب میشود. چنانچه در اوستیای جنوبی مشاهده شد که آمریکا از گرجستان حمایت کرد و نزاع با روسیه را از سر گرفت، بهگونهای که عدهای از تحلیلگران از آن به عنوان جنگ سرد جدید یاد کردند، یا تلاش برای کنترل قدرت اقتصادی و نظامی و حتی سیاسی چین در سطح بینالملل که هم در جهت تضعیف یوآن بود و هم کنترل اقتصاد چین صورت میگیرد و هم تلاش دارد تا قدرت نظامی چین را تحت کنترل خود درآورد.
این موضوع در مورد ایران به طریق اولی (بهدلیل تعبیر آرمانگرایانه و غایتمند ایران از نظام بینالملل)، مطرح است. بهگونهای که آمریکا نه تنها حاضر به پذیرش قدرت و حقانیت ایران در نظام بینالملل نیست[2]، بلکه نقش ایران در زیرسیستمهای منطقهای خود (مثل خلیج فارس، آسیای مرکزی و قفقاز، خاورمیانه و ...) را نیز زیر سؤال برده و تلاش میکند تا این قدرت را مهار کند. همین تلاشهای آمریکا برای مهار این سه کشور رویکردی را بین تحلیلگران و زعمای عرصهی دیپلماسی هر سه کشور ایجاد کرده که نگاهها را به سمت ائتلاف سه کشور، روانه میکند.
ج) مداخلات در زیرسیستمهای منطقهای سه بازیگر؛
حضور ناتو و آمریکا در حوزههای نفوذ روسیه، چین و ایران، فصل مشترک دیگری برای همکاری هر سه بازیگر بوده و هست. بیتردید روسیه از حضور آمریکا در کشورهای آسیای میانه، راضی نیست و از طرح انقلابهای رنگی که در این کشورها به صورت کاملاً هدایت شده ایجاد و توسط سرویسهای اطلاعاتی آمریکا صورتبندی شده هم دل خوشی ندارد. به طور حتم از استقرار سپر دفاع موشکی در گرجستان، آذربایجان و یا قرقیزستان نیز خشنود نیست، چرا که این کشورها حوزهی نفوذ روسیه تلقی میشوند.
این شرایط در مورد حضور آمریکا در آسیای جنوب شرقی و نحوهی رویآوری کشورهای مشترکالمنافع مستقر در «آ.سه.آن» در مورد چین نیز صادق است بهگونهای که چین برنمیتابد تا بازیگری که هیچ نقشی در هویتسازی این منطقه ندارد، برای این منطقه هویتسازی کند و نقش میانجی را بازی کند. همین امر در مورد ایران نیز صدق میکند و میتوان از حضور سختافزاری و نظامی ایالات متحده و غرب در اطراف ایران، از افغانستان، عراق تا خلیجفارس، آسیای مرکزی و قفقاز، بهعنوان زیرسیستمهای منطقهای ایران در این خصوص یاد کرد.
حضور هوایی آمریکا در قطر، زمینی در کویت و دریایی در بحرین، بهعلاوه حضور انبارهای تسلیحاتی این کشور در امارات متحده عربی، 8 پایگاه نظامی در عربستان، مراکز شنود و رادارهای پیشرفته در عراق و افغانستان، همه و همه نشانگر حجم بالای مداخلهی ایالات متحدهی آمریکا و غرب سیاسی در زیرسیستمهای منطقهای ایران داشته و دارند و هدف از این حضور نظامی و مداخلات منطقهای همانچیزی است که در قسمت قبل از آن با عنوان کنترل ایران، روسیه و چین یاد کردیم. این موضوع نیز به نوبهی خود زمینههای همکاری سه بازیگر برای تأثیرگذاری بر معادلات منطقهای و بینالمللی را بالا میبرد.
بررسی ژئوپلتیک ایران، نشان میدهد که ارتباط با ایران برای چین و روسیه مزیت محسوب میشود چرا که حجم بالای مبادلات این دو کشور بهوسیلهی ایران (بهعنوان پل ارتباطی)، صورت میگیرد و توجه به این مقوله مزیت نسبی آنها را در عرصهی اقتصاد تأیید میکند و این از دیدگان نخبگان دیپلماتیک این دو کشور مغفول نمانده است. این نیز میتواند بهعنوان پتانسیل دیپلماتیک و ملی ایران محسوب شود.
د) امنیت وجودی (مسئلهی مبارزه با مواد مخدر، تروریسم، دریای خزر و دنیای اسلام)؛
یکی از مسائلی که این سه بازیگر برای ترتیبات امنیتی خود با آن روبهرو هستند، مسئلهی امنیت هستیشناسانهی این سه بازیگر است. فصل مشترک این نوع امنیت بین ایران و روسیه مسئلهی رژیم حقوقی دریای خزر، مواد مخدر، تروریسم، دنیای اسلام و مسئلهی انرژی است و بین ایران و چین، نیز علاوه بر مواد مخدر و تروریسم، مسئلهی دنیای اسلام، سازمان همکاری شانگهای و مسئلهی انرژی وجود دارد. در مورد مواد مخدر و تروریسم باید اشاره کرد که ایران بهعنوان یکی از مهمترین کشورهایی که در این زمینه ورود کرده است. وجود افغانستان بهعنوان بزرگترین تولید کنندهی مواد مخدر در دنیا در همسایگی ایران، هزینههای زیادی در راستای مقابلهی ایران با این معضل را به این کشور تحمیل کرده است و این موضوع مطلوب نظر چین و روسیه است.
طبیعتاً وجود یک ایران مستقل، قدرتمند و در عین حال امن، برای محیط اجتماعی این دو کشور بسیار مفید است. همچنین بررسی ژئوپلتیک ایران، نشانگر این است که؛ ارتباط با ایران برای این دو کشور به عنوان مزیت برای هر دو محسوب میشود و نشاندهندهی درک بالای دیپلماتیک آن دو است، چرا که؛ حجم بالای مبادلات این دو کشور بهوسیلهی ایران (بهعنوان پل ارتباطی)، صورت میگیرد و توجه به این مقوله مزیت نسبی آنها را در عرصهی اقتصاد تأیید میکند و این از دیدگان نخبگان دیپلماتیک این دو کشور مغفول نمانده است. این نیز میتواند بهعنوان پتانسیل دیپلماتیک و ملی ایران محسوب شود.
در مورد مسئلهی انرژی هر سه کشور – به دلیل تولید ملی بالا – به انرژی وابستگی متقابل دارند. (ناگفته پیداست که رشد 10 تا 13 درصدی چین نشانگر میزان بالای وابستگی به انرژی خام است و ایران از توان بالایی در این خصوص برخوردار است.) این مسائل امنیتی که هم هویت بازیگران را درگیر میکند و هم رشد و توسعهی اقتصادی آنها را به ارمغان میآورد، منجر به حجم بالای وابستگی متقابل این سه بازیگر به هم شده است و فصل دیگر اشتراک این سه بازیگر را بهخود اختصاص داده و میدهد. در مورد مسئلهی انرژی باید اشاره داشت که تنها در سال 1389 توافقنامهی مبادلات روسیه و ایران با حجم یک میلیارد و 600 هزار دلار برآورد شده است.
در سال 2010م. حجم مبادلات بین ایران و چین حدود 30 میلیارد دلار برآورد شده است. در این سال چین بیش از 11 میلیارد دلار کالا به ایران فروخته و در مقابل بیش از 18 میلیارد دلار از ایران خرید کرده است.چین بهعنوان بزرگترین مصرفکنندهی انرژی در جهان پس ازآمریکا محسوب میشود و با توجه به نیازهای فزآیندهی خود به انرژی بهویژه نفت و گاز، تلاش دارد همکاریهای خود در این زمینه را با کشورهای دارای ذخایر بزرگ انرژی (مثل روسیه و ایران) گسترش بدهد.
به عقیدهی کارشناسان، در این میان روسیه و ایران با توجه به در اختیار داشتن منابع بزرگ انرژی نفت و گاز، مورد علاقهی چین برای تقویت همکاریهای انرژی قرار دارند. به عقیدهی کارشناسان، تمامی این مسائل دال بر این است که این سه قدرت اقتصادی و بهخصوص چین با توجه به اینکه تلاش دارد، در آیندهی نزدیک به یک قدرت اقتصادی جهانی تبدیل شود، سعی در تقویت نفوذ و همکاری با دیگر کشورها بهویژه روسیه و ایران را دارد.
ه) ابزار حقوق بشر.
یکی دیگر از مسائلی که به عنوان موضوع مشترک، زمینههای ایجاد ائتلاف بین سه قدرت محسوب میشود؛ مسئلهای است که چند سالی است توسط ایالات متحده و مجموعهی غرب سیاسی (اعم از مجامع حقوقی و سیاسی که در غرب مستقر هستند و وظیفهی اجرای موازین مندرج در اعلامیههای جهانی و منشور ملل متحد را دارند)، با عنوان موضوع حقوق بشر مطرح شده است. سوای از مباحث معرفتشناسانه در این خصوص و زیر سؤال بردن فلسفهی منشور حقوق بشر از یکسو و اعلامیههای حقوق بشر از دیگر سو که هر دو منبعث از بنیانهای فلسفی است که در غرب حاکم بوده و بهدور از فضای فلسفی و آیینی شرق مدون شدهاند، آنچه مراد ماست، مسئلهی سیاسی این موضوع و استفادهای است که غرب و بهخصوص ایالات متحدهی آمریکا از آن برضد سه کشور بهرهبرداری میکند.
موضوع حقوق بشر یکی از ابزارهایی است که توسط آمریکا و غرب برای مقابله با ایران، چین و روسیه مورد استفاده قرار گرفته و میگیرد. این در حالی است که نخست آمریکا خود با تناقضهای نظری و عملی در خصوص حقوق بشر مواجه است و به طور روزانه فجایعی برضد انسان در این کشور به وقوع میپیوندد و هم در سطح بینالمللی این کشور با تناقضهایی از جمله دم زدن از حقوق بشر و حمایت کردن از رژیمهای استبدادی و دیکتاتوریهای سابق و لاحق بینالملل و حمایت از رژیمهای تروریست و تروریسم دولتی (اشاره به نسلکشیهای اسراییل)، مواجه است.
چنانچه با تمام قدرت در مقابل برقراری دموکراسی در کشورهای با حکومتهای موروثی و خودکامه ایستاده است و همانطور که اشاره شد؛ هر سه کشور موضوع اتهام واهی آمریکا در خصوص نقض حقوق بشر هستند و همین، تلاشهایی را در این کشورها برای ایجاد همبستگی و ائتلاف در مقابل غرب ایجاد کرده و در نتیجه این کشورها را به هم نزدیک کرده است. (*)
ادامه دارد...
پی نوشتها:
[1]. البته از انزواگرایی میتوان به عنوان فصل خاصی از سیاست خارجی دو کشور روسیه و چین یاد کرد، ولی در مورد ایران، این انزواگرایی هم خودساخته است و هم تحمیلی.
[2]. نگاهی کوتاه به حضور ایران در آفریقا و آمریکای لاتین و تلاشهای آمریکا برای کنترل قدرت ایران در این مناطق مؤید این گزاره است.
*میرزارضا لیلانی؛ کارشناس مسائل بینالملل/برهان/۱۳۹۱/۵/۹ .
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.