صحابه و یاران پیامبران /

تخمین زمان مطالعه: 2 دقیقه

سلام. پیامبر اعظم(ص) در یکی از جنگهای خود به یکی از یاران خود اصرار کرد که به جنگ نرود؛ اما او با اصرار اجازه میدان رفتن گرفت، و پیامبر دستمالی به او داد، این یار دستمال را در چه راهی مورد استفاده قرار داد؟


نام «أبو‌دجانه»، سماک بن خرشة بن لوذان بن عبدود بن زید بن ثعلبة بن الخزرج بن ساعده، مادرش حزمة بنت حرملة من بنی زعب من بنی سلیم بن منصور است.[1]امام صادق(ع) در روایت صحیحی[2] در مورد وفاداری او نسبت به پیامبر(ص) فرمود: چون در جنگ اُحُد مردم از دور رسول خدا(ص) پراکنده شده و گریختند، پیامبر(ص) به آنها فرمود: من محمد رسول خدا(ص) هستم، من کشته نشده و نمرده‏ام. تنها کسانى که در کنار آن‌حضرت(ص) باقی ماندند، امام على(ع) و ابو‌دجانه بودند. پیامبر(ص) به ابو‌دجانه فرمود: اى ابو‌دجانه برو که من بیعت خود را از تو برداشتم، و اما على(ع) من از او هستم و او از من است؛ اما ابو‌دجانه قبول نکرد و گفت خودم را از بیعت با شما، آزاد نمی‌کنم. من از این بیعتی که با شما دارم، به سوى چه کسى بروم؟ به سوى همسرى بروم که می‌میرد؟ یا فرزندى که مرگ به سراغ او می‌آید؟ یا خانه‏اى که ویران می‌گردد؟ یا مالى که از بین می‌رود و عمرى که تمام می‌شود؟ ابو‌دجانه همچنان جنگید تا وقتى که زخم‌ها او را از پا انداخت، و امام على(ع) او را به نزد پیامبر(ص) آورد. ابو‌دجانه به رسول خدا(ص) عرض کرد: اى رسول خدا آیا به بیعت خویش وفا کردم؟ فرمود: آرى و با سخنان خود او را دلگرم ساخت».[3]گفتنی است که ابودجانه در نبردها دستمال سرخی را بر سر می‌پیچید،[4] اما مستندی نیافتیم که این دستمال را شخص پیامبر اسلام(ص) به او هدیه داده باشد. .

اسلام کوئست

مرجع:

ایجاد شده در 1400/12/23



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image