زمان و مکان در برزخ /

تخمین زمان مطالعه: 11 دقیقه

مقداری در خصوص کیفیت زندگی برزخیان توضیح بفرمایید؟ خوراک و پوشاکشان، عبادت و کار و مشغله شان ، عذاب و نعمت ، میزان اطلاع آنها ازما ، چگونگی خوشحال کردن آنها، لطفا واضح و مفصل پاسخ دهید.


نکاتى چند در باب عالم برزخ 1 عالم برزخ عالمى است غیر مادّى ولى جسمانى یعنى اگر چه مادّى نیست لکن موجودات آن مثل موجودات مادّى داراى شکل و رنگ و اندازه و امثال این امور مى باشند مانند موجوداتى که در خواب مى بینیم . لذا نباید جسمانیّت را با مادّیّت یکى دانست . حکما بین مادّه و جسم تفاوت قائل مى باشند که بیان این تفاوتها از حدّ این نوشته بیرون است . 2 عالم برزخ نسبت به عالم مادّه ، در مکان نیست یعنى نمى توان گفت عالم برزخ کجاست ؟ کما اینکه خود عالم مادّه را نیز اگر یکجا لحاظ نماییم ، مکان نخواهد داشت یعنى معنى ندارد که بپرسیم : عالم مادّه کجاست ؟ مکان امرى نسبى است که بین موجودات داخل یک عالم معنى پیدا مى کند . موجودات برزخى نیز نسبت به یکدیگر مکان دارند ولى نسبت به عالم مادّه مکان ندارند همانگونه که صور ذهنى ما یا آن موجوداتى که در خواب مى بینیم ، نسبت به همدیگر مکان دار مى باشند ، امّا نسبت به موجودات مادّى مکان ندارند . لذا مثلاً نمى توان گفت که سیب ذهنى من در چه موقعیّتى نسبت به تلوزیون پیش روى من قرار دارد به تعبیر دیگر نمى توان براى سیب ذهنى من نسبت به تلوزیون بیرون از ذهن ، مختصّات ریاضى و هندسى نوشت . 3 انسان در عالم برزخ داراى بدنى جسمانى ولى غیر مادّى است امّا روح موجودى فرابرزخى و از عالم جبروت است که بدن برزخى و بدن مادّى را تدبیر مى کند . بدن برزخى هر کسى نیز از جهتى عین بدن دنیایى اوست به نحوى که هر که او را ببیند مى شناسد امّا در عین حال صورتى متناسب با اعتقادات و خلقیّات و اعمال شخص نیز دارد . مثلاً اگر کسى اهل رباخوارى باشد ، بدن او همچون بدن خوک خواهد بود به گونه اى که اگر کسى او را ببیند متوجّه مى شود که این شخص ، فلانى است که به صورت خوک در آمده است . لذا فرق است بین انسانى که خوک است با خوکى که از اوّل خوک بوده . حکما بر این باورند که در عالم برزخ ، امکان اینکه یک موجود چندین قالب وجودى را یکجا داشته باشد ، وجود دارد امّا تصوّر این حقیقت براى بسیارى از اهل دنیا امرى است دشوار . 4 در عالم برزخ ، زمان راه ندارد لذا کسى که ساعتى قبل از قیامت وارد برزخ مى شود با کسى که از زمان حضرت آدم ( ع ) وارد برزخ شده ، تفاوتى در میزان عذاب یا پاداش برزخى نخواهد داشت . البته هضم این مطلب نیز براى کسانى که ذهن فلسفى نیافته اند ، به خاطر انس زیادشان با زمان و امور زمانى ، کارى است حقیقتاً دشوار امّا اهل حکمت و بالاتر از آنها اهل عرفان ، به سبب انسى که با امور مجرّد و فرازمانى دارند ، این حقیقت را به آسانى در مى یابند . 5 مراد از عالم قبر نیز همین عالم برزخ صعودى مى باشد . سوال قبر و فشار قبر و امثال این امور نیز همگى در عالم برزخ رخ مى دهند . 6 رابطه ى عالم جبروت ، عالم برزخ و عالم مادّه رابطه ى طولى است یعنى عالم جبروت ، علّت و باطن عالم مثال نزولى مى باشد و عالم برزخ نزولى نیز علّت و باطن عالم مادّه است . برزخ صعودى نیز در حقیقت همان برزخ نزولى است که شخص همراه با کمالات اختیارى به آن باز مى گردد لذا انسان در برزخ نزولى با سعادت بسیط و اوّلیّه حضور دارد امّا بعد از تنزّل به دنیا با سعادت تفصیلى و اختیارى یا با شقاوت به عالم برزخ باز مى گردد . از این حیث است که برزخ نزولى و برزخى صعودى از یکدیگر تفاوت اعتبارى پیدا مى کنند . رابطه ى بین این سه عالم ( دنیا ، برزخ و آخرت ) نظیر رابطه ى بین صور ذهنى ، اراده و روح مى باشد . صور ذهنى معلول اراده مى باشند یعنى انسان اراده مى کند و صور ذهنى پدید مى آیند پس اراده باطن صور ذهنى است لذا به محض اینکه اراده را برگیریم ، آن صور نیز ظهور خود را از دست مى دهند . خود اراده نیز معلول روح مى باشد . دنیا نیز به همین نحو ظاهر برزخ است و بر برزخ باطن آن مى باشد . همچنین عالم آخرت باطن برزخ محسوب مى شود . 7 طبق روایات اهل بیت ( ع ) اموات ، در عالم برزخ ، داراى بدنهایى غیر مادّى و شبح گونه اى هستند که با آن ابدان در عالم برزخ زندگى مى کنند و همدیگر را نیز مى شناسند . در عالم برزخ هر شخصى جایگاه خاصّى براى خود دارد ، که شبها را در آن به سر مى برد امّا روزها عدّه اى از آنها به وادى السّلام منتقل مى شوند که بهشت عالم برزخ است و عدّه اى دیگر نیز به وادى برهوت برده مى شوند که جهنّم برزخى است . همچنین هر کس اعمّ از مؤمن و غیر مؤمن بسته به عمل و مرتبه ى وجودى خود ، گاه اجازه مى یابد تا از اهل خود در دنیا دیدار نماید . « عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَیَزُورُ أَهْلَهُ فَیَرَى مَا یُحِبُّ وَ یُسْتَرُ عَنْهُ مَا یَکْرَهُ وَ إِنَّ الْکَافِرَ لَیَزُورُ أَهْلَهُ فَیَرَى مَا یَکْرَهُ وَ یُسْتَرُ عَنْهُ مَا یُحِبُّ قَالَ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَزُورُ کُلَّ جُمْعَهٍ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَزُورُ عَلَى قَدْرِ عَمَلِهِ . امام صادق ( ع ) فرمودند : روح مؤمن أهل خود را دیدار مى کند و آنچه خوش آیند او باشد مى بیند و آنچه خوش آیند او نیست از او نهان داشته مى شود ، و کافر زیارت مى کند اهل خود را و آنچه خوش آیند او نیست مى بیند و آنچه خوش آیند او است از او نهان داشته مى شود سپس فرمود : برخى از آنها اهل خود را زیارت مى کنند روز جمعه و برخى نیز زیارت مى کنند به اندازه عمل خویش . » ( بحار الأنوار ، ج 58 ، ص : 52 ) 8 با ورود به برزخ و « نظام برزخى » تحوّل و حرکت به معناى دنیایى آن متوقّف خواهد شد ولى نحوه هایى از تکامل ادامه خواهد داشت این تکامل در جهت سیر به سوى خدا است تا بر اثر آن معایب و نقایص را از دست بدهد و با کسب کمالات ، قابلیت‌ها و خصوصیات جدید ، لیاقت ورود به عالم حشر را پیدا مى‌کند و احکامى متناسب بااحکام و آثار نظام حشرى را دارا شود . از این حقیقت با عنوان « تکامل برزخى » یاد مى‌شود که حکایتگر تداوم تکامل در « نظام برزخى » است . البته تکامل اختیارى به معنایى که در دنیا مطرح است در عالم برزخ وجود ندارد یعنى چنین نیست که آنجا دار تکلیف باشد و فرد موظّف به انجام و ترک امورى باشد و از این رو در قبال آنها چیزى دریافت کند و یا از چیزى محروم گردد . تکامل علمى نیز از آن روست که پرده هایى از مقابل دیده گانش کنار رفته و زمینه درک معارف علمى در او بیشتر خواهد بود . تکامل برزخى سه گونه است . 1 - تکامل قهرى است که براى همه به صورت یکسان خواهدبود آن عبارت است از تکامل ناشى از انتقال به عالم برزخ یعنى همه در اثر انتقال به برزخ از مادّیت در آمده به تجرّد برزخى مى رسند . 2 - تکامل نوع دوم ناشى از باقیات الصّالحات است که اینها در واقع همان اعمال خود شخص است که در دنیا انجام داده است و حالا بعد از مرگ اثر آنها به خودش مى رسد روشن است که اگر کسى در دنیا تلاش نکرده و باقیات الصالحاتى به جا نگذاشته است از این گونه تکامل نیز محروم خواهد شد . 3 - گونه سوم تکامل برزخى تکاملى است که در اثر عذاب حاصل مى شود یعنى دراثر عذاب برزخى و اخروى کدورات گناهان از وجود شخص ریخته مى شود و شخص بعد از مدتى عذاب ، به بهشت راه مى یابد . این گونه تکامل اوّلاً درعالم برزخ براى همه نیست بلکه طبق روایات اهل بیت ( ع ) تنها براى شیعیان اهل بیت ( ع ) و برخى دیگر از انسانهاست . ثانیا این پاک شدن نیز نتیجه عمل دنیایى خود شخص است این عنایت تنها شامل حال کسانى است که ذاتى پاک و نیّتى صالح داشته ولى در عمل کوتاهى کرده اند لذا افرادى که فطرت خود را به کلى مدفون کرده اند با عذاب پاک نمى شوند . کسانى با عذاب پاک مى شوند که معصیت آنها عارضى باشد نه ذاتى ثالثا این پاک شدن در واقع تکامل اثباتى نیست بلکه رفع کدورات است . دراثر عذاب ، ناخالصى ها از بین مى روند ولى به ذات شخص چیزى اضافه نمى شود در حالى که معنى حقیقى تکامل این است که ذات شخص اشتداد وجودى بیابد . زندگى برزخى و آخرتى انسان در واقع ظهور ، زندگى دنیایى اوست اگر در آنجا رفع عذاب یا ترقى مقامى رخ مى دهد ، ناشى از عقیده ، نیّات و اعمال دنیایى شخص است مثلا تا کسى معتقد به ولایت اهل بیت ( ع ) نباشد ، شفاعت نمى شود یا اگر کسى مؤمن به خدا نباشد - هر چند به صورت انحرافى - عذاب براى او پاک کننده نخواهد بود . عذاب آخرت نسبت انسان هاى گناهکار مثل آتش کوره ذوب فلزات است ، نسبت به سنگ معدن . اگر سنگ معدنى ، داراى طلا باشد - هر چند اندک - در اثر ذوبهاى مکرر بالاخره طلاى آن استخراج مى شود ولى اگر سنگى فاقد طلا باشد ، هر قدر هم آن سنگ ذوب شود ، محال است از آن طلایى استخراج شود عذاب برزخ و آخرت نیز ، آن ذات الهى پنهان را استخراج مى کند پس اگر در وجود کسى اثرى از خوبى وجود نداشته باشد با عذاب هم چیزى از او استخراج نمى شود تا به بهشت راه یابد . 9 اهل برزخ لباس خواهند داشت امّا لباسهایى غیر مادّى نظیر ابدان خودشان نیز خوراکشان جسمانى ولى غیر مادّى خواهد بود . از اینرو لذّت حاصل از طعام آنها مثل لذّات دنیایى زود گذر نخواهند بود بلکه هر لذّتى اوّلاً پایدار خواهد بود و ثانیاً مانع از درک لذّت دیگر نخواهد شد . همچنین شدّت لذّات برزخى فوق تصوّر اهل دنیاست . کما اینکه شدّت عذاب جهنّم برزخى نیز قابل فهم براى بشر عادى نیست . درباره ى آتش برزخ فرموده اند که آتش جهنّم را هفتاد بار با آب شسته اند تا آتش دنیا حاصل شده است یعنى آتش برزخ هفتاد مرتبه تنزّل یافته تا آتش دنیایى حاصل گشته است . نیز فرموده اند : اگر ذرّه از گدازه هاى جهنّم در دنیا افتد ، تمام دنیا را خاکستر مى کند . نیز اگر بوى نعمات آن عیناً به دنیا راه یابد ، تمام اهل دنیا از شدّت خوشى آن مست مى شوند . 10 در مقایسه ى برزخ با دنیا نیز فرموده اند : دنیا در قیاس با برزخ چون انگشترى است در وسط یک بیابان یا چون رحم مادر است در قیاس با دنیا . 11 آنان که در دنیا اهل عبادت بوده اند در برزخ و آخرت نیز دائماً در حال عبادت خواهند بود چرا که لذّتى بالاتر از معاشقه با خدا وجود ندارد . در برخى روایات آمده که حورالعین از دست اهل بهشت به خدا شکوه برده و مى گوید : خدایا تو مرا براى این شخص آفریده اى امّا او چنان غرق راز و نیاز با توست که التفاتى به من نمى کند . هر لذّتى هم که اهل بهشت چه در برزخ و چه در آخرت مى برند ، لذّتى با یاد خداست نه بى یاد خدا . لذا آن نیز عبادت محسوب مى شود . البته توجّه شود که این عبادتها براى کسب کمال نیست بلکه ظهور باطن خود شخص است . چون عبد بدون عبادت اساساً عبد نیست . کما اینکه اهل جهنّم نیز خصائص خود را با خود خواهند داشت . لذا اهل جهنّم دائماً همدیگر را آزار مى دهند و حتّى در جهنّم نیز از ابراز دشمنى با اهل بهشت دست برنمى دارند . 12 راه خوشحال نمودن اهل برزخ آن است که از آنها یاد شود و برایشان هدیه فرستاده شود . اگر نماز و روزه ى قضا شده دارند براى آنها انجام شود اگر قرض دارند پرداخت گردد برایشان دعا کنند و رحمت خدا را برایش طلب نمایند . و . . . . .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image