حرمت مجسمه سازی-حکم نقاشی /

تخمین زمان مطالعه: 24 دقیقه

لطفا مبنای قرآنی و روایی اینکه مجسمه سازی حرام است را بفرمایید و چنانچه امکان دارد، آیا دلیل یا علت عقلی هم دارد در مورد نقاشی چطور؟


احکام و قوانین ادیان آسمانى که براى بهبود زندگى بشر - به ویژه بعد معنوى او - وضع شده اند ، با فطرت بشرى هماهنگ بوده و با خواسته ها و نیازهاى خردمندانه و معقول و فطرى او تضاد و تعارضى ندارد . هنر نیز جوششى است از درون انسان براى ابراز و اظهار خواسته ها ، تمایلات و رفع نیازهاى خردمندانه و معقول او . بدیهى است که این دو ، تا در مسیر طبیعى و درست خود حرکت مى کنند نباید رودر روى هم قرار گیرند مگر این که در هر دو ، یا یکى از آنها انحرافى روى دهد و از مسیر طبیعى خود خارج شوند . در این صورت ، این دو در عرصه ى عمل ناسازگارى هایى پیدا مى کنند . ما در این نوشتار برآنیم که برخورد دین با هنر مجسمه سازى و نقاشى را بررسى و سازگارى ها و ناسازگارى هاى آنها را ریشه یابى کنیم . منظور از دین در این نوشتار دین اسلام است . عوامل ناسازگارى : در یک تقسیم کلى مى توان عوامل ناسازگارى دین و هنر را به سه بخش تقسیم کرد : . 1 عوامل درون دینى که ریشه در احکام دین دارد . . 2 عواملى که از دین و هنر بیرونند و از چیزهاى دیگرى چون برداشت سلیقه اى و صنفى از احکام دین ، ادیان دیگر ، آداب و رسوم و فرهنگ قومى و منطقه اى حکومت ، سیاست و . . . متأثرند . . 3 عوامل هنرى که از ذات هنر ، مایه مى گیرد . {J عوامل درون دینى : احکام دینى و حتى عقلانى در یک تقسیم کلى بر دو گونه است : . 1 احکام ثابت و لا یتغیر . . 2 احکام متغیر و تابع شرایط زمان و مکان و شرایط و اوضاع سیاسى و اجتماعى . در نگاهى دیگر ، برخى احکام ، ضرورى دین هستند و برخى چنین نیستند . در اینجا در صدد توضیح احکام ثابت و متغیر و یا ضرورى و غیر آن نیستیم ، تنها به بیان این نکته بسنده مى کنیم که احکام ضرورى آنهایى است که امت بر آن اجماع داشته باشند هم چون وجوب نماز ، روزه ، زکات و . . نکته ى دیگر این که حرمت مجسمه سازى و نقاشى از ضروریات دین و مذهب نیست ، با این حال بسیارى از فقها با استناد به منابع و مدارک ، فتوا به حرمت برخى از اقسام آن دو داده اند . در فقه اسلامى ، ادله و منابع احکام منحصر است در ( کتاب ، سنت ، اجماع و عقل ) . فقها در حکم مجسمه سازى و نقاشى بیشتر به روایات ( سنت ) استناد کرده اند زیرا در قرآن کریم نه تنها دستورى آشکار و صریح مبنى بر نهى و پرهیز از این دو نیامده ، بلکه در آیه اى به طور ضمنى از این دو ستایش شده و از خواسته هاى سلیمان پیغمبر دانسته شده است ( 1 ) . اجماع و عقل نیز در این خصوص کارایى زیادى ندارند . در میان روایات شیعه و سنى که به طرق مختلف از پیامبر اسلام ( ص ) روایت شده احادیثى وجود دارد که مضمون آنها افراد را از کشیدن نقاشى و ساختن مجسمه بر حذر مى دارد . در بسیارى از این روایات ، از حکم ساخت ، نگهدارى و . . . مجسمه و نقاشى سؤال نشده ، بلکه سؤال از نماز خواندن در جایى مثل اتاق و مسجد است که در آنها مجسمه و نقاشى وجود دارد . حتى در برخى از آنها مورد سؤال جایى است که این دو در سمت قبله باشند . این دسته ، بیشترین روایات این باب را تشکیل مى دهند . در مورد دسته دى دیگرى از روایات نیز با مقدارى مسامحه مى توان گفت : به اصل موضوع یعنى « ساخت مجسمه » و « کشیدن نقاشى » نظر دارد . در این روایات به کسى که چنین کارى انجام دهد وعده ى عذاب الهى داده شده است . خلاصه ى کلام آن که حتى روایات ، با همه ى فراوانى اش حکم این دو را بى ابهام و روشن بیان نکرده اند و همین امر سبب ارایه ى نظرات گوناگون شده است . فقهاى دو گروه ، در آثار خود و در باب روایات به تفصیل بحث و بررسى کرده اند و نظرى گاه متضاد با یکدیگر داده اند . ما در این نوشتار به بررسى متن و سند روایات نمى پردازیم ، بلکه از آنجا که قانونگذار ( شارع ) هنگام وضع قانون - به ویژه در احکام متغیر - به شرایط و اوضاع موجود نظر داشته و به نظر مى رسد که فقها به شأن و شرایط صدور روایات توجه کافى نکرده اند ، شایسته است به اختصار ، اوضاع ، شرایط ، قوانین و برخى سنت هاى حاکم بر جزیره العرب را در هنگام ظهور اسلام و صدور این روایات بررسى کنیم . {J محیط پیدایش اسلام : هنگام ظهور اسلام ، بیشتر مردم جزیره العرب ، مشرک و بت پرست و گروهى نیز مسیحى ، یهودى و یا زردشتى بودند و تعداد کمى نیز به دین ابراهیم ( ع ) پاى بند بودند . بت پرستى ، بین مردم رایج بود و بت پرستان انواع بت ها را که پیکره ى انسان و غیر آن بود مى پرستیدند . بسیارى از بت ها مجسمه هاى بزرگى بودند که به شکل انسان ( مرد یا زن ) و از مواد گوناگونى چون سنگ ، چوب و انواع فلزات ساخته شده بود . مجسمه سازى در آن دیار رونقى تمام داشت و هنرمندان مجسمه ساز ، مجسمه ها را با هدف هاى گوناگون از جمله پرستش ( بت ) تزیین و یا براى یاد بود مردگان مى ساختند . در این میان ، ساخت مجسمه هاى پرستشى از همه رایج تر بود چرا که خواهان بیشترى داشت . اگر شخص بزرگى هم چون رییس قبیله ، سخاوتمند ، شاعر ، شجاع و . . . از دنیا مى رفت ، بستگان او مجسمه اى بزرگ ، ظریف و زیبا ( بیشتر از سنگ و کمتر از دیگر مواد ) از او ساخته و بر قبرش نصب مى کردند و در طى سالیان دراز و در مواقعى خاص ، براى یاد بود و بزرگداشت او دور قبرش جمع مى شدند و با مراسم و آیینى خاص یادش را گرامى مى داشتند . به تدریج ، روى این گونه قبه و بارگاه ساخته شد و سرانجام پس از گذشت چند نسل ، کار از بزرگداشت و احترام ، به پرستش مى کشید و آن مجسمه به « بت » و آن بارگاه به بتخانه و معبد قبیله ، تبدیل مى شد . عرب ها در دیار خود بت ها و بت خانه هاى بزرگ و بسیارى داشتند که در طول سال و در زمانى معین ، بر گرد آن جمع مى شدند و طواف ، قربانى و زیارت مى کردند حتى مُحرِم شده ، لبیک مى گفتند و مراسمى شبیه مراسم حج براى بتان به جاى مى آوردند . بت پرستان به آیین بت پرستى و سنت هاى نیاکان سخت پایبند بودند . بت ، نماد و نشان آیین شرک و محور وحدت و یکپارچگى آنان بود ، تا این که اسلام ظهور کرد و پیامبر ( ص ) مردم را به یکتاپرستى و دورى از شرک فرا خواند و شعار اصلى ، بنیادى و « نماد » آیین اسلام را « توحید » و یکتاپرستى اعلام کرد . نماد اسلام و نماد شرک : از آنجا که آیین پیامبر اسلام توحید و یکتاپرستى و سنبل و نماد آیین شرک « بت » و بت پرستى بود ، لذا این دو آیین رو در روى هم قرار گرفته ، با هم به مبارزه برخاستند . پیامبر ( ص ) هر چه بر دعوت به توحید بیشتر اصرار مى کرد ، مشرکان نیز بر آیین نیاکان خود ( بت پرستى ) پاى مى فشردند . وقتى پیامبر ( ص ) با آیات الهى بت ها را نکوهش کرد و بت پرستان و نیاکان آنان را گمراه خواند ، مبارزه جدى تر شد و پیکار « توحید » و « بت » بالا گرفت . هر کس مسلمان مى شد ، موظف بود ، بت خود را بشکند و از تقدیس و احترام بت ها دست بردارد و از سنت ها و آداب و رسوم بت پرستان دورى کند . نومسلمانان ، بستگان خود را به اسلام دعوت مى کردند و بت هاى فامیل خود را در حد توان خود مى شکستند . بدین گونه پیکار بین توحید و شرک به درون قبیله ها و حتى خانواده ها راه یافت و درگیرى میان آنها بیشتر شد . با توجه به این اوضاع و شرایط بود که دستورهاى پیامبر ( ص ) مبنى بر پرهیز از احترام و تقدیس هرگونه مجسمه اى « بتى » پیاپى و به الفاظ مختلف صادر مى گردید و به مجسمه سازان ( بت تراشان ) وعده ى عذاب الهى مى داد زیرا تازه مسلمان شده ها از شرک و بت پرستى فاصله ى زیادى نداشتند و خطر بازگشت آنان به بت پرستى به شدت احساس مى شد . به تدریج که اسلام نیرومند گردید « بت شکنى » ( شمایل شکنى ) بالا گرفت و مسلمانان بیشتر از سال 8 تا 10 هجرى ، تمام بت ها را شکستند و بتخانه ها را ویران کردند . در جریان این بت شکنى دو نکته ى در خور تأمل وجود دارد : یکى این که هر چیزى که پرستش مى شد ، چه مجسمه چه صخره ، چه درخت و . . . بریده و درهم شکسته مى شد . عرب ها درختانى چند را تقدیس و احترام کرده و آنها را مى پرستیدند ، پیامبر ( ص ) فرمان داد آنها را بریدند ( 2 ) . آن حضرت ( ص ) و مسلمانان مى کوشیدند تا هیچ اثر و نشانه اى از بت ، بتخانه و معبودهاى مشرکان باقى نگذارند . نکته ى دوم این که با تحقیق گسترده اى که در باب بت شکنى مسلمانان انجام دادم ، مطلبى دال بر شکستن مجسمه هاى تزیینى و به طور کلى غیر پرستشى و از بین بردن نقاشى هاى زینتى نیافتم . حتى اگر چنین چیزى هم مى بود عجیب نبود زیرا هر جا که انقلابى فکرى ، یا سیاسى روى دهد ، انقلاب کنندگان با تمام توان مى کوشند تا آثار حکومت ، دین و آیین پیشین را از بین ببرند و در این کار دقت زیادى به خرج مى دهند . ما این کار را در انقلاب اسلامى خودمان و در فروپاشى شوروى سابق شاهد بوده ایم . سیره ى پیامبر ( ص ) و یاران در شمایل شکنى : آنچه در صدر اسلام و زمان حیات پیامبر اکرم ( ص ) روى داد ، شکستن شمارى مجسمه ( بت ) و ویرانى بتکده ها ، بتخانه ها و حتى مقبره هایى بود که در گذشت روزگار به بت و بتخانه تبدیل شده بودند ، حال سؤال این است که آیا مى توانیم از سیره پیامبر ( ص ) این درس را فرا بگیریم و هر جا مجسمه اى - هر چند تزیینى و غیر پرستشى - دیدیم بشکنیم ؟ در پاسخ این سؤال شایسته است نگاهى کوتاه به سیره ى یاران و صحابه ى پیامبر ( ص ) داشته باشیم تا ببینیم کسانى که در کنار آن حضرت ( ص ) بودند و در جنگ ها و شمایل شکنى ها حضور داشتند ، از کردار ، گفتار ( روایات نهى ) ، تقریر و امضاى پیامبر ( ص ) چه چیزى فهمیده اند ؟ شکستن مطلق مجسمه را یا فقط شکستن بت را . پیامبر ( ص ) تمام معبودهاى عرب را که نشانى از شرک داشت ، شکست و از بین برد . لذا مهم این بود که نشان و نماد شرک باشد و شکل و شمایل آن تفاوتى داشت . پیامبر ( ص ) بت ها را مى شکست بت هاى سنگى ، فلزى ، چوبى و . . . به شکل انسان ، یا حیوان و حتى اگر شکل خاصى نداشتن و سنگ صاف و صیقلى بود . یا درختى بود که مردم به آن احترام مى گذاشتند ( 3 ) . یاران پیامبر ( ص ) که همراه آن حضرت بودند و گفتار او را شنیده و کردار او را دیده بودند ، بهتر از کسانى که او را ندیده و همراهش نبودند ، سیره ى او را مى فهمیدند و گفتار او را درک مى کردند . پس از رحلت آن حضرت بسیارى از یاران نزدیک او در مقام فرمانده سپاه اسلام ، کشورهاى زیادى مانند ایران ، روم ، شام ، مصر ، آفریقا و . . . را فتح کردند . آنان در این کشورها مجسمه ها و پیکره هاى انسانى و حیوانى فراوانى دیدند ولى هیچ یک را - تا آنجا که پرستشى نبود - نشکستند . در ایران مجسمه هاى فراوانى چون پیکره هاى بزرگ انسانى و حیوانى تخت جمشید ، تاق بستان ، نقش رستم ، همدان و . . . دیدند ولى هیچ کدام را نشکستند و هنوز هم بسیارى از آنها پابرجا و قابل دیدن است . در سوریه ( حلب و تدمر ) ، اردن ( بصرى و پترا ) ، فلسطین و لبنان ( بیت المقدس و بعلبک ) و مصر ( اهرام ، ابوالهول و . . . ) مجسمه هاى زیادى بود که همه ى آنها تا قرن ها بعد بر جاى ماند و مسلمانان و صحابه ى بت شکن به آنان آسیبى نرساندند . بسیارى از صحابه چون سعد بن ابى وقاص ( 4 ) سلمان فارسى ( 5 ) خذیفه بن الیمان ( 6 ) و براساس روایتى امام على ( ع ) ( 7 ) کاخ هاى شاهان ساسانى را ( به ویژه ایوان مداین و کاخ سفید را ) که پر از تصاویر انسانى و مجسمه هاى گچى و سنگى انسان و حیوانات گوناگون بود دیدند و حتى در آنها نماز جمعه و جماعت خواندند ، بى آن که تزیینات ، آرایه ها و تصاویر آن را از بین ببرند ، یا مجسمه هاى آن را بشکنند . به گفته ى طبرى ( 8 ) ایوان مداین ، یا کاخ سفید حدد 14 ماه مصلا و نمازگاه عید و جمعه و جماعت مسلمانان بود با آن که پر از انواع آرایه ها ، تصاویر و مجسمه هاى انسانى و حیوانى بود ، اما حدود 14 ماه به عنوان مصلا و نمازگاه عید و جمعه و جماعت مسلمانان بود . اگر از کردار و گفتار پیامبر ( ص ) شکستن هرگونه مجسمه اى فهمیده مى شد ، یاران پیامبر ( ص ) باید تمام این مجسمه ها را ( در ایران و شام و مصر ) مى شکستند و تمام این آثار را از بین مى بردند . ولى در عمل چنین نشد و بسیارى از مجسمه ها باقى ماند . حتى صحابه خانه هاى خود را از انواع پرده ها ، پارچه ها و پشتى هاى مصور و منقوش به تصاویر انسانى و حیوانى مى آراستند ( 9 ) و در خانه ى بعضى از آنان ، چون یسار بن نمیر ( 10 ) عبدالله بن عباس ، فقیه بزرگ و بحر علم و حبر امت ، مجسمه هاى تزینى حیوانى هم وجود داشت ( 11 ) . نقش نگین انگشترى بسیارى از صحابه تصویر انسان ، یا حیوان بود . از برخى الفاظ و عبارت هاى روایات بر مى آید که روى برخى از نگین ها ، مجسمه یا مجسمه هاى کوچکى نصب بوده است . نقش انگشترى عمران بن حصین ، صحابى رسول خدا ( ص ) ، معلم قرآن و قاضى بصره ، تصویر برجسته ى ( تمثال رجل ) مردى بود که شمشیرى به گردن آویخته داشت ( 12 ) . نقش انگشترى انس بن مالک ( م 93 هپ ) خادم و صحابى پیامبر ( ص ) تصویر برجسته ى گرگ یا روباهى بود . براساس روایتى دیگر نقش انگشترش تصویر شیرى در حالت خوابیده بود ( 13 ) به نوشته ى طبرى ( 14 ) هنگامى که مسلمانان شوش را گشودند ، جسد دانیال پیامبر ( ص ) آشکار شد . ابوموسى اشعرى به خلیفه ى دوم نامه نوشت که در انگشت دانیال ، انگشترى است که روى نگینش تصویر برجسته ى مردمى منقوش و دردو طرف آن ، تصویر برجسته ى دو شیر است و این انگشترى پیش ماست . خلیفه ى دوم در پاسخ نوشت که انگشتر را به انگشت کن . به نوشته ى کتانى تصویر شیرها چنان مى نمود که مرد را با زبان خود مى لیسند . این انگشتر پس از ابو موسى در انگشت پسرش ابو برده بود ( 15 ) . به روایتى دیگر نقش یکى از انگشترهاى ابوموسى ، دو مگس ، یا دو زنبور عسل بود ( 16 ) . نیز در باب نقش انگشترى ابوهریره نوشته اندکه دو زنبور عسل یا دو مگس بوده است ( 17 ) . در میان فرزندان صحابه و کسانى که صحابه را درک کرده بودند ( تابعین ) ، بودند کسانى که نقش انگشترى شان تصاویر برجسته ى حیوانات بود . نقش انگشترى پسر عبدالله بن مسعود ( ابو عبیده ) صحابى بزرگ رسول خدا تصویر منظره اى شامل کوه ، درخت ، عقاب و دو درنا ( پرنده اى درازپا ) بود ، عقاب در ارتفاع بالا و درناها میان کوه ها بودند ( 18 ) . همچنین نقش انگشترى شریح قاضى - که در زمان عمر ، عثمان و امام على ( ع ) قاضى بود - تصویر برجسته ى دو شیر رو به روى هم بود که میان آن دو درختى قرار داشت ( 19 ) . این تصویر برگرفته از تصاویر تزیینى کاخ هاى مداین بود . نقش انگشترى ضحاک بن مزاحم ، فقیه و قارى مشهور و صحابى امام سجاد ( ع ) نیز تصویر پرنده اى بود ( 20 ) . به روایتى نقش انگشترى زیاد بن ابیه ، تصویر برجسته ى طاووس بود ( 21 ) . بر پایه ى روایتى دیگر عبدالله بن محمد بن عقیل بن ابى طالب انگشترى داشت که نقش نگین آن تصویر برجسته ى شیرى بود و عقیده داشت که این انگشتر از آن پیامبر ( ص ) بوده و با آن نامه ها را مهر مى کرده است ( 22 ) . به روایت حذیفه پیامبر ( ص ) انگشترى داشت که نقش آن تصویر دو درنا بود که رو به روى هم بودند و بین آن دو ، جمله ى « الحمدلله » نقش بسته بود ( 23 ) روایات منابع شیعه نیز حاکى از آن است که نقش نگین انگشترى امام کاظم ، امام رضا ، امام جواد ( ع ) تصویر هلال ماه و یک گل سرخ بوده است که در وسط نگین جمله ى « حسبى الله » بالاى آن هلال ماه و پایین آن یک گل سرخ نقش شده بود ( 24 ) . بیشتر روایاتى که از نقاشى و مجسمه سازى نهى مى کنند ، در شرایطى صادر شده اند که بازار بت پرستى و بت تراشى گرم بوده و یکى از اصول کار پیامبر ( ص ) و یاران آن حضرت مبارزه با این خدایان دروغین و نابود کردن آنان بوده است . از این رو ضرورى است به شأن صدور ، شرایط و اوضاع حاکم بر زمان و مکان صدور آنها توجه کافى شود . به همین جهت است که برخى از فقهاى معاصر الفاظى مانند تمثال ، تماثیل ، صوره ، تصاویر ، تصویرو . . . را بر « بت » و نهى از ساخت مجسمه را بر نهى از « بت سازى » حمل کرده اند ( 25 ) . در این خصوص دو سؤال مطرح است : یکى این که اگر در واقع امر ساختن مجسمه به طور مطلق حرام بوده آیا ضرورت نداشت که خداوند متعال حکم آن را در کتاب خود آشکارا و بى ابهام بیان کند ؟ چنان که از باب مثال ، حکم باده ، ربا ، زنا ، قمار و . . . را به طور صریح و روشن بیان کرده است . دو آن که اگر نماد شرک چیزى غیر از بت و مجسمه مى بود ، آیا در آن صورت هم ، چنین حکم و روایاتى در خصوص نهى از ساختن مجسمه صادر مى شد ، یا این که روایات تنها در مورد نهى از ساخت همان نماد صادر مى گردید ؟ سیره پیامبر ( ص ) ، صحابه ، تابعین و مسلمانان حاکى از آن است که آن چه مهم بوده ، مبارزه با نماد شرک و حتى نماد ادیان دیگر بوده است ، نه مبارزه با اشیا و ابزار . آنان با آن که تمام مجسمه هاى غیر پرستشى را به حال خود باقى گذاشتند ، اما نماد شرک و ادیان دیگر را از میان بردند . امام على ( ع ) در عصر خلافت خود دستور داد ، محراب مسجدى را به دلیل شاهت به « مذابح » یهود خراب کنند ( 26 ) . خلیفه ى دوم نیز فرمان داد ، درخت حدیبیه را که بیعت رضوان زیر آن انجام شده بود ببرند و نابود کنند زیرا مسلمانان پس از رحلت پیامبر ( ص ) به طور فراوان پاى آن درخت مى رفتند و آن را زیارت ، احترام و تقدیس مى کردند و چون از بت پرستى فاصله ى کمى داشتند و خطر بازگشت به بت پرستى بود ، دستور داده شد آن را بریدند ( 27 ) . در عهد تابعان نیز همین روش برقرار بود . مسلمانان در کشور گشایى هایى خود هر جا به بت ها ، بت خانه ها و یا بت پرستان بر مى خوردند ، بت ها را مى شکستند و بتخانه ها را ویران مى کردند . اگر جایى مجسمه اى بود ، ولى مردم آنجا بت پرست نبودند ، مجسمه هاى صحیح و سالم باقى مى ماند . قتیبه بن مسلم هنگامى که در سال 89 هجرى ، بخارا را فتح کرد ، بتخانه اش را ویران نمود و بت هایش را شکست ( 28 ) و در سال 93 هجرى سمرقند را فتح کرد و بتخانه اش را ویران و بت هایش را سوزاند ( 29 ) . پى نوشت ها : . 1 سبأ ، آیه . 13 . 2 کلبى ، الاصنام ، ص 25 و 26 تاریخ طبرى ، ج 2 ، ص 340 ازرقى ، « اخبار مکه » ، ترجمه فارسى ، ج 1 ، ص 78 و . 79 بت عزى چون بتان دیگر حرم ، بتخانه اى بزرگ داشت . در کنار بتخانه درختانى ( سه درخت ) بود که پرستش مى شدند و به فرمان پیامبر ( ص ) آنها را بریدند . . 3 همان ( بت عزى در بطن نخله ) . . 4 تاریخ طبرى ، ج 3 ، ص 124 و 125 الکامل فى التاریخ ، ج 2 ، ص 140 تاریخ ابن خلدون ، ج 2 ، ص . 101 . 5 همان . . 6 همان . . 7 « جبریل بن شاذان » ، کتاب الفضایل ، ص 71 بحارالانوار ، ج 41 ، ص 213 و . 214 . 8 تاریخ طبرى ، ج 3 ، ص 139 - . 147 . 9 مسند احمد بن حنبل ، ج 2 ، ص 145 کنز العمال ، ج 6 ، ص . 230 . 10 صحیح بخارى ، ج 3 ، ص 40 و 41 صحیح مسلم ، ج 2 ، ص 160 مسند احمد ، ج 1 ، ص 360 سنن بیهقى ، ج 7 ، ص . 270 . 11 صحیح بخارى ، ج 4 ، ص 64 صحیح مسلم ، ج 3 ، ص 160 مسند احمد ، ج 1 ، ص 375 بحارالانوار ، ج 83 ، ص . 245 . 12 طبقات ابن سعد ، ج 7 ، ص 10 سیر اعلام النباء ، ج 2 ، ص 510 التراتیب الاداریه ، ج 2 ، ص 68 و . 69 . 13 طبقات ابن سعد ، ج 7 ، ص 18 اسد القابه ، ج 1 ، ص 178 سیر اعلام النبأ ، ج 3 ، ص . 403 . 14 تاریخ طبرى 8 جلدى ، ج 3 ، ص 188 التراتیب الاداریه ، ج 2 ، ص . 68 . 15 التراتیب الاداریه ، ج 2 ، ص . 67 . 16 همان ، ج 2 ، ص . 67 . 17 همان ، ج 2 ، ص . 67 . 18 همان ، ج 2 ، ص 69 طبقات ابن سعد ، ج 6 ، ص . 210 . 19 طبقات ابن سعد ، ج 6 ، ص 139 التراتیب الاداریه ، ج 2 ، ص . 69 . 20 طبقات ابن سعد ، ج 6 ، ص 301 التراتیب الاداریه ، ج 2 ، ص . 69 . 21 طبقات ابن سعد ، ج 7 ، ص . 99 . 22 التراتیب الاداریه ، ج 2 ، ص . 68 . 23 همان ، ج 2 ، ص . 68 . 24 کافى ، ج 1 ، ص 46 ج 2 ، ص 62 و 211 مکارم الاخلاق ، ص 90 وسایل الشیعه ، ج 3 ، ص . 323 . 25 امام خمینى « مکاسب محرمه » ، ج 1 ، ص 169 تبریزى « التعلیقه على منهاج الصالحین » ، ص 34 ، کتاب التجاره مسأله ى . 16 نیز نگاه کنید رساله ى عملیه ایشان را ، تبریزى به جواز ساخت ( عدم حرمت ) مجسمه فتوا داده است . . 26 من لا یحضره الفقیه ، ج 1 ، ص 153 علل الشرایع ، ج 2 ، ص 320 تهذیب الاحکام ، ج 3 ، ص 253 بحارالانوار ، ج 76 ، ص . 353 . 27 ابن ابى الحدید شرح نهج البلاغه ، ج 12 ، ص 101 معجم البلدان ، ج 3 ، ص . 32 . 28 تاریخ بخارا ، ص . 67 . 29 الکامل فى التاریخ ج 3 ، ص 217 ابن فقیه « کتاب البلدان » ، ص 624 معجم البلدان ، ج 3 ، ص . 348 مقتضاى ادله موجود ، حرمت مجسمه سازى است ولى چرا ؟ تاریخ بشر شاهد این مدعا است که ریشه‌هاى بت‌پرستى ، از تقدیس تمثال‌ها و حتى سنگ‌ها آغاز گردیده و رفته رفته به پرستش بت‌ها و . . . انجامیده است . این موضوع به قدرى تأثیر گسترده‌اى داشت که هنوز هم بت‌پرستى در بین ملت‌هاى مختلف وجود دارد . حتى در بین ادیان توحیدى نیز تقدیس تمثال‌ها به چشم مى‌خورد . اگر سرى به کلیساها بزنید ( خصوصا در کشورهاى دیگر ) ، خواهید دید که ده‌ها مجسمه و تمثال تقدیس مى‌شود و به گونه‌اى در برابر آنها کرنش و عبادت صورت مى‌گیرد . اگر آمادگى موجود در نوع مردم ( نه خواص مانند شما ) را در نظر بگیریم ، حقانیت این موضوع آشکار خواهد شد که تحریم ساختن مجسمه ، براى جلوگیرى از گرایش آنان به بت‌پرستى و تقدیس‌هاى بى‌مورد است . . علت اصلى آن روایاتى است که در این خصوص از معصومین ( ع ) رسیده است . از آن جمله امام باقر ( ع ) فرموده اند : H » اول من صور صوره على مثال آدم ( ع ) لیفتن به الناس و یضلهم عن عباده الله تعالى E اولین کسى که دست به تصویر زد مجسمه حضرت آدم را ساخت تا مردم را دچار شرک و گمراهى کند و از عبادت خدا بازدارد « , 1 . و در روایت دیگر مى خوانیم : H » انا معاشر الملائکه لا ندخل بیتا فیه کلب ولا تمثال جسد . . . E ما گروه فرشتگان داخل خانه اى که در آن سگ یا مجسمه انسان باشد نمى شویم . . . « , 2 . از مجموعه روایات به دست مى آید آنچه موجب نکوهش مجسمه سازى شده , فراهم سازى زمینه بت پرستى و غفلت از عبادت خدا و یا ادعاى خالقیت و هماوردى با خدا و دلایلى دیگر از این قبیل که از جهت فرهنگى موجب تخدیر افکار و انحراف اذهان از علم و معنویت مى شود و از جهت اقتصادى موجب اسراف و تبذیر و صرف هزینه و امکانات در موارد بى فایده و حتى مضر مى شود . به هر میزان آسیب هاى فوق نمایان تر باشد حکم مشهور فقها به حرمت نزدیک تر مى شود ازاین رو درباره بت تراشى به آسانى حکم بر حرمت مى دهند تا برسد به نقاشى که در برخى موارد حکم بر کراهت و یا احتیاط در ترک مى دهند و فلسفه این احکام چیزى جز راهنمایى به سوى علم و معنویت و انتخاب روش برتر در زندگى نیست . ( 1 ) ( مجلسى , محمد باقر , بحارالانوار , ج , 3 ص 248 ) ( 2 ) ( شیخ حر عاملى , وسایل الشیعه , تحقیق ربانى شیرازى , ج , 3 ص , 464 ح 1 ) .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image