وهابیت و طلب نیاز از مردگان /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

آیا طلب نیاز از مردگان شرک است؟


در پاسخ به توضیحات ذیل توجه کنید : 1. وهابیون آنچه جزء باورهاى پیروان اهل بیت (علیهم السلام) نیست را ابتدا به آنها نسبت مى دهند و سپس به آن مى تازند. در این زمینه باید پرسید که مراد از «طلب نیاز» چیست؟ اگر مراد طلب نیاز استقلالى باشد، یعنى مؤثرى را در عرض خداوند باور داشته باشیم و از او تقاضاى رفع نیاز کنیم، این باور مسلماً از مصادیق شرک افعالى است و بین مرده و زنده فرقى نمى کند. ولى کدام یک از مسلمانان اعم از شیعه و سنى به چنین باورى پایبند هستند؟ حال اگر مراد طلب نیاز در طول اراده و مشیت و اذن خدا باشد، این باورى کاملًا توحیدى است و هیچ محذورى ندارد.۲. در شرک بودن طلب نیاز با نگاه استقلالى، چه تفاوتى بین مرده و زنده وجود دارد؟ طلب نیاز به طور مستقل و مؤثر دانستن مستقل در عرض خدا، چه مرده باشد و چه زنده، شرک است.چگونه است که وهابیون براى رفع تشنگى به آب و براى رفع گرسنگى به غذا و براى درمان به دارو و پزشک و براى حفظ قدرت به شیطان بزرگ، آمریکا و…، متوسل مى شوند و آن را شرک نمى دانند و تنها توسل به پیامبر خدا (ص) شرک است.۳. این نگرش که مردگان از دنیا رفته و نابود شده اند و هیچ اثر و تأثیرى ندارند، بینشى کاملًا ماتریالیستى و الحادى است چون از دیدگاه اسلام مرگ به معناى نابودى و نیستى انسان نیست؛ بلکه انتقال حقیقت انسان (روح او)، از عالمى به عالم دیگر است. در آن عالم، حیات انسان به گونه اى دیگر ادامه مى یابد تا هنگامى که روز رستاخیز و معاد فرا رسد. قرآن کریم درباره مرگ، کلمه «توفى» را به کار برده سجده (32)، آیه 11. که به معناى «گرفتن به تمام و کمال» است. از دیدگاه قرآن، در هنگام مرگ، فرشته الهى انسان را با تمام واقعیت و هویتش تحویل مى گیرد و از این عالم به عالم دیگر منتقل مى کند. بنابراین در فرهنگ قرآن آنچه که تمام هویت انسان را تشکیل مى دهد، روح او است. فرشته الهى بدن انسان را به جایى منتقل نمى کند. بدن در همین دنیا مانده و به تدریج از بین رفته و تبدیل به خاک مى گردد. اما انسان با تمام هویتش پس از مرگ باقى مى ماند. قرآن، حیات انسان را در فاصله میان مرگ تا روز رستاخیز، «برزخ» نامیده است. برزخ به معناى فاصله میان دو چیز است: «وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى یَوْمِ یُبْعَثُونَ»؛ مؤمنون (23)، آیه 100. «و پس از مرگ فرا روى ایشان برزخى است تا روزى که برانگیخته شوند». از طرف دیگر عالم برزخ مکانى گسسته از این عالم نیست؛ بلکه محیط بر این جهان است. نسبت عالم برزخ به این جهان، شبیه نسبت این جهان به عالم جنین است. همان طور که جهان فراجنینى بر جنین احاله دارد، جهان برزخ نیز عالمى فرامادى و محیط بر جهان ماده است.۴. مى گویند: توسل به مرده وشخصی که ازین دنیا رفته شرک است وتوسل به آنان جائز نیست و...ج .سیره و روایت هاى فراوانى در متون معتبر اهل سنت بر جواز و رجحان توسل به پیامبر (ص) بعد از مرگ ایشان نقل شده است که در این بخش به عنوان نمونه یک روایت نقل مى شود:طبرانى در المعجم الکبیر به سند صحیح از عثمان بن حنیف نقل مى کند که شخصى حاجتى داشت و مکرر به عثمان بن عفان مراجعه مى کرد ولى او توجهى نمى کرد تا آنکه در میان راه عثمان بن حنیف راوى حدیث را ملاقات مى کند. و موضوع را با او در میان مى گذارد. عثمان بن حنیف مى گوید: «آبى آماده کن و وضو بساز و به مسجد برو و دو رکعت نماز بگزار و بعد از پایان نماز پیامبر (ص) را وسیله قرار بده و بگو:أَللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ وَ أَتَوَجَّهُ إلَیْکَ بِنَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ (ص) نَبِىِّ الرَّحْمَه، یا مُحَمَّدُ إِنِّی أَتَوَجَّهُ بِکَ إِلی رَبِّى فَتَقْضی لِی حاجَتِی ... طبرانى، المعجم الکبیر، ج ۹، ص]آن گاه حاجت خود را ذکر کن. عثمان بن حنیف گوید: شخص یاد شده آن اعمال را انجام داد آن گاه به سوى خانه عثمان روان شد بى درنگ دربان آمد و او را نزد عثمان بن عفان برد. عثمان نیز او را با احترام پذیرفت و حاجتش را به طور کامل برآورد و به او گفت: «من همین الآن به یاد حاجت تو افتادم هرگاه بعد از این حاجتى داشتى نزد ما بیا».عثمان بن حنیف گفت: «این دستور از من نبوده بلکه روزى خدمت پیامبر (ص) بودم. نابینایى نزد حضرت آمد و از کورى خود شکایت کرد. حضرت ابتدا به او پیشنهاد کرد که صبر کند ولى او نپذیرفت. سپس به او همین دستور را داد و آن شخص بعد از انجام دستور بینا شد».[[۲] - المستدرک على الصحیحین، ج ۳، ص ۱۰۸؛ الاصابه، ج ۴، ص؛ کنزالعمال، ج ۱۳، ص.] سیره اصحاب رسول اکرم و تابعین و جمیع مسلمانان - اعم از شیعه و سنى - پس از رحلت آن حضرت، بر استغاثه و استمداد از روح مطهر ایشان بوده است. ر.ک: الف. ابن جوزى، الوفاء فى فضائل المصطفى، باب طلب شفا از قبر نبى اکرم؛ ب. وفاء الوفاء لاخبار دارالمصطفى، ج 2، ص 413. سمهودى از علماى اهل سنت مى نویسد: «توسّل به نبى اکرم(ص) ممکن است بعد از وفات ایشان باشد؛ به این معنا که از آن حضرت طلب دعا کنیم، همچنان که در زمان حیاتش از او درخواست دعا مى شد. این نوع از توسّل در روایت بیهقى از مالک الدار و نیز ابن ابى شیبه با سند صحیح، آمده است: مردم در زمان عمر بن خطاب گرفتار قحطى و خشکسالى شدند. در آن زمان یکى از صحابه رسول خدا بیهقى و ابن ابى شیبه آن صحابى را «بلال بن حرث» معرفى کرده اند: الدعوةالاسلامیة، ج 2، ص 207، پاورقى 1. کنار قبر پیامبر(ص) آمد و چنین گفت: «یا رسول اللّه! استسق اللّه لامتک فانهم قد هلکوا»؛ «اى رسول خدا! از خداوند براى امّتت طلب باران کن که هلاک شدند...». محل شاهد، درخواست دعا از نبى اکرم بعد از وفات ایشان است و اینکه دعاى حضرت بعد از رحلتشان امکان دارد و ایشان، عالم به درخواست کسى است که از ایشان طلب دعا مى کند... وفاءالوفاء سمهودى، ج 4، ص 1374؛ الدعوة الاسلامیة، ج 2، ص 207.. در آیات «إِنَّکَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى » و «ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِى الْقُبُورِ» کافران مرده دل، به مردگان تشبیه شده اند؛ زیرا مرده به حسب ظاهر نمى شنود و نمى بیند؛ زیرا مجارى ادراک حسى (چون چشم و گوش) ندارد. کافر معاند نیز چشم حق بین و گوش حق شنو ندارد؛ از این رو پیام اصلى آیه نکوهش کافران و تشبیه آنان به مردگان است؛ یعنى، اى پیامبر! تو قدرت بر هدایت کافران ندارى و نمى توانى سخن حق را به آنان بفهمانى. بنابراین، هم در زمان حیات ظاهرى و هم پس از رحلت پیامبر اسلام (ص) به ایشان توسل شده است واگرتوسل شرک بود نباید چنین مسئله ی دربین اصحاب اتفاق می افتاد. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image