تاریخ /

تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه

حاتم طائي که بود؟ و در کجا زندگي ميکرد؟


حاتم بن سعد بن عبدالله طايي از سواران و دلاوران و شاعران و بخشندگان مشهور عرب، در زمان جاهليت است. سال تولد او معلوم نيست ولي سال وفات او را 575 يا 578 ميلادي يعني زماني که رسول خدا 5 يا 8 ساله بوده دانستهاند. حاتم آن قدر با سخاوت و جوان مرد و مهماننواز بود که به او مثل ميزدند. در خصوص حاتم و سخاوت های او مطالب بسیار زیادی گفته شده که بعید نیست برخی از آن ها افسانه باشد. گفته شده:او اُسراء خويش را آزاد ميکرد و مال خويش را ده بار قسمت کرد. ديگ هاي بزرگي در خانه داشت که هميشه در پيشگاه خانه روي اجاق بود. وقتي ماه رجب ميشد، هر روز شتري ميکشت و مردم را اطعام ميکرد. گفته شده که قبيله عنزه اسيري داشت و حاتم بر آن اسير ميگذشت. اسير از حاتم کمک خواست. حاتم پولي نداشت که او را آزاد کند به همین جهت خود به جاي آن اسير، در بند قبيله عنزه درآمد تا فديه اسير را بپردازد. حاتم غير از اسب و سلاح خود چيزي را نگاه نميداشت. حاتم سخاوت و کرم را از مادرش و او هم از پدرش به ارث برده بود سفّانه دختر حاتم و عدي پسر حاتم نيز در کرم، شهرت داشتند و از بخشندگان روزگار خود بودند. به موجب قصههاي رايج نزد اعراب، حاتم بعد از وفات نيز حاجات کساني را که به قبر او پناهنده ميشدند روا ميکرده است. خانواده حاتم حاتم سه همسر به نام هاي «ماويه»، «نوار» و «طريفه» داشته. قصه ازدواج حاتم با ماويه بسيار مشهور است. ماويه زني مشهور و ثروتمند بود. او پس از جستجوي زياد سه نفر را که از همه برتر بودند يافت که يکي از آن ها حاتم بود. او گفت: با، کريمترين و شاعرترين آن سه نفر ،ازدواج خواهد کرد. سپس در لباس گدايان آن سه را امتحان کرد و حاتم را بسيار کريمتر از آن دو يافت و با او ازدواج کرد. بعدها ماويه به خاطر کثرت سخاوت حاتم از او طلاق گرفت. خانواده حاتم مسيحي بودند.از فرزندانش؛ دخترش سفانه و پسرش عدي مشهور ند. عدي بن حاتم رئيس قبيله طي و از مشاهير عرب است او اسلام آورد و در زمره صحابه پيامبر خدا(ص) و از ياران باوفا و مورد علاقه امير المؤمنين علي عليه السلام قرار گرفت. در سال نهم هجري به دستور رسول خدا(ص)، حضرت علي عليه السلام، با 150 نفر به قصد شکستن بت قبيله طي که فلس نام داشت، از مدينه حرکت کردند. حضرت مأموريت داشت غائله قبيله طي را نيز يکسره کند. آن ها رفتند و بت را شکستند و سوزاندند و پس از گرفتن غنائمي، اسيران قبيله طي را به مدينه آوردند، امّا عدي بن حاتم به سوي شام فرار کرد. در این نبرد، سفانه دختر حاتم، اسیر شد. روزي سفانه به رسول خدا(ص) گفت: اي رسول خدا(ص) پدرم مُرد و کفيلم فراري شد، بر من عنايت فرما و آزادم کن. خدا تو را عنايت فرمايد. حضرت فرمود: کفيل تو کيست؟ گفت: برادرم عدي. فرمود: همان که از خدا و رسولش فرار کرده است.؟ مدتی بعد حضرت به او فرمود: کمي صبر کن که شخص مطمئني از قوم تو بيايد تا تو را همراه او بفرستم. شخص مورد اعتمادي آمد و رسول خدا براي سفانه مرکب و مخارج عطا فرمود تا پيش قوم خود برود. سفانه به شام نزد برادرش رفت و از او خواست که فورا به خدمت آن انسان عالي مقام (رسول خدا) برود. عدي به مدينه آمد و رسول خدا(ص) را بالاتر از آن چه خواهرش گفته بود يافت. به همین جهت مسلمان شد. بعد از پيامبر وی در زمره ياران امير المؤمنين عليه السلام قرار گرفت و در جنگ جمل و صفين در رکاب حضرت بود. در جنگ جمل يک چشم خود را از دست داد و در سال 67 هجري در کوفه از دنيا رفت. در جنگ صفين دو پسر عدي شهيد شدند. نقل شدهپس از شهادت اميرالمؤمنين(ع)، روزی در شام، معاويه عدی را ديد، با طعنه پرسيد: چرا پسرانت را نياوردي؟ گفت: آنها در صفين در رکاب اميرالمؤمنين(ع) کشته شدند. معاويه گفت: علي با تو انصاف نکرد که فرزندان تو را کشت ولي فرزندان خودش را نگه داشت. عدي گفت: من با علي(ع) انصاف نکردم که او کشته شد و من در دنيا ماندم. معاويه با عصبانيت گفت: هنوز قطرهاي از خون عثمان باقي است که تنها به خون شريفي از اشراف يمن شسته خواهد شد. عدي نيز با خشم جواب داد: به خدا قسم آن قلب هایی که آکنده از عداوت تو بود، هنوز در سينههاي ماست و آن شمشيرها که با آن ها در صفين هراسانت کرديم، بر دوش ماست. اگر يک وجب از راه حيله به ما نزديک شوي، همان قدر از راه انتقام به تو نزديک خواهيم شد. اي معاويه بدان که بريده شدن حلقوم و تلخي هاي مرگ بر من آسان تر است از اين که در حق علي(ع) کلمه ناروايي بشنوم... . .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image