ملاک تشخیص درستی تحدی قرآن /

تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه

اگر حافظ با غزل: الا یا ایها الساقی ادرکأساً و ناولها که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها ... ادعا می کرد که مشابه قرآن را آورده است( با توجه به اینکه این غزل در کمال فصاحت و بلاغت و زیبایی و اسلوب و آهنگ است و قبل از او کسی آن را نیاورده بود و ادعا کند که از آن پس کسی هم نمی تواند مشابه آن را بیاورد) چگونه و با چه مرجع صریحی می توان آن را رد کرد؟ آیا تعریفی صریح و شفاف و بدون مناقشه برای قرآن و آیات آن و معیاری واضح و بدون خدشه برای قیاس با آن مثلاً هنوز کسی نتوانسته است تابعی ریاضی بیاورد که از اعداد صحیح بتواند اعداد اول را تولید کند ولی اگر کسی ادعای چنین معادله ای را داشته باشد، معیار تشخیص درستی یا نادرستی ادعای طرف با شفافیت و بدون مناقشه و بدون کوچکترین ابهام، قابل ارزیابی است. لطفاً چنین معیاری ارائه دهید تا مشخص شود که این غزل حافظ(هر چند حافظ خودش چنین ادعایی نکرده است) یا بسیاری از ادعاهای واقعی که درست یا نادرست در تاریخ در مقابله با قرآن ضبط است همه ادعاهای کذبی هستند.


قرآن کتاب آسمانی ومعجزه جاویدان پیامبر گرامی اسلام (ص) است که در طول قرون واعصار قطعیت خود را حفظ نموده ومسلمانها از صدر اسلام تا هم اکنون به تلاوت وتدبر در آن مشغولند وهزاران نفر آن را در سینه خود نگه داشته اند وخدشه ای بر او وارد نشده است.واحدی نتوانسته متن معنی داری را برای مقابله با تحدّی قران بیاورد.نمونه ای از مقابله با سوره حمد در ادامه توضیحات از نظرتان می گذردوهمین نمونه کافی است برای اثبات غیر قابل هماوردی قرآن کریم.نکاتی را که در پی می آید به دقت ملاحظه کنید،14قرن می گذرد وهمچنان این طلب قرآن بدون پاسخ مانده است.علت ناتوانى بشر در تحدى: در پاسخ لازم است به نکاتى اشاره بکنیم:1- جاى تردید نیست در این که قرآن کتاب هدایت است و براى سوق دادن بشر به سعادت دنیا و آخرت نازل گردیده است اما اسلوبى ویژه و خاص خود دارد که او را از سایر کتاب ها ممتاز مى کند به این معنى که قرآن در عین پراکنده گویى و بیان مطالب مختلف باز از کمال ارتباط و انسجام برخوردار بوده و جملات آن بمانند درهاى گرانبها و با نظم اعجاب انگیزى به هم متصل و مرتبط مى باشد که در لابلاى این جملات مطالب عالى و حقایق زنده اخلاق وانسانى نهفته است.2- حقیقت بالا ثابت مى کند که قرآن اسلوب خاصى را داراست که از حدود تعلیم و تعلم خارج است و نمى توان با یاد دادن و یاد گرفتن اسلوب آن را فرا گرفت. افزون برآن ثابت مى کند که قرآن از قانون کلى ذیل هم مستثنى هست و آن اینکه اگر کسى کلام بلیغ و شیرینى را تمرین و بر آن ممارست کند به آسانى مى تواند کلامى مانند آن بیاورد. 3- علت استثناى فوق هم این است که قرآن مجید به موضوعات زیادى متعرض گردیده که در همه این مسائل بهترین و جالبترین حقایق را به بشر ارائه داده است حقایقى که خلل، فساد و بطلان هرگز بر آن راه ندارد و کوچکترین اشکال و ایرادى برآن متوجه نیست و این چیزى است که ذاتاً براى بشر امکان پذیر نمى باشد ازاین رو کسى که مى تواند یک کلمه از کلمات قرآن را بگوید و یا یک جمله از جملات آن را بیاورد مستلزم آن نیست که بتواند مثل قرآن بیاورد زیرا قدرت و توانایى بر مواد و الفاظ هیچگاه مستلزم توانایى بر ترکیبات قرآن نخواهد بود افزون بر آن حلاوت و شیرینى و طراوت موجود در قرآن ناشى از اعجاز هست که بشر از خلق این اعجاز ناتوان و عاجز مى باشد روشن است که اعجاز قرآن در مجموع 4 امر تجلى یافته:الف) فصاحت الفاظ و جمال عباراتب) بلاغت معانى و علو مفاهیمج) زیبایى شگفت انگیز نظم و تألیفد) بى نظیرى اسلوب و سبک. از اجتماع عوامل چهارگانه فوق است که تأثیر در نفوس و لذت و حلاوت در حال و نرمى دل و شرح صدر و مانند آن در بشر حاصل مى گردد و به تعبیر استاد مطهرى(ره) بشر از خلق این هندسه بى نظیر موجود در قرآن ناتوان است، (ر. ک سبحانى، جعفر، الهیات، ج 2، ص 145 طبع دوم و مطهرى، مرتضى، مجموعه آثار، ح 2 ص 125).در این باره باید دانست؛ مسأله تحدى تنها در قالب الفاظ و زیبایى های شعر خلاصه نمى شود بلکه مى توان گفت: اساس این تحدى در مورد حقایق جهان هستی و وقایع تاریخ پیامبران و دقایق هدایت انسان است که قرآن آن را بیان نموده و در قالبى بى نظیر ارائه نموده، قالبى که از یک سو نثر است و محدودیت قافیه و ردیف را ندارد و از سوى دیگر همانند نظم است و از زیبایى و روانى و آهنگ پذیرى برخوردار است و از ملال آورى متن ساده به دور است. قرآن مجید به بیان موضوعات فراوانى پرداخته است؛ بهترین و جالب ترین حقایق را به بشر ارائه داده است حقایقى که خلل، فساد و بطلان هرگز بر آن راه ندارد. افزون بر آن حلاوت و طراوت موجود در قرآن آمیزه اى را فراهم آورده که بشر از خلق چنین اثر شگفت و ژرفى، ناتوان و عاجز مى باشد. به عبارتى اعجاز قرآن در چهار ویژگى و امتیاز، تجلى یافته: 1. فصاحت الفاظ و زیبایى عبارات، 2. بلاغت معانى و بلندى مفاهیم، 3. شگفت انگیزى نظم و تألیف موضوعات، 4. بى نظیرى اسلوب و سبک. اجتماع عوامل چهارگانه فوق است که تأثیر در نفوس، لذت تلاوت، نرمى دل و شرح صدر را براى بشر به ارمغان آورده است. و به تعبیر استاد مطهرى بشر از خلق این هندسه بى نظیر موجود در قرآن ناتوان است.1 اما آثار و اشعار شاعران هر یک در جهتى بر دیگرى برترى دارند. به طور مثال حافظ در غزل عرفانى بسیار عالى شعر مى سراید: مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو فردوسى در حماسه سرایى گوى سبقت را ربوده است: که گفتت برو دست رستم ببند نبندد مرا دست چرخ بلند سعدى در پند و موعظه اوج مى گیرد: هر دم از عمر مى رود نفسى چون نگه مى کنى نمانده بسى برگ عیشى به گور خویش فرست کس نیارد زپس تو پیش فرست و مولوى در تمثیل عرفانى چیره دست است:بشنو از نى چون حکایت مى کندوزجدایى ها شکایت مى کنداز نیستان تا مرا ببریده انداز نفیرم مرد و زن نالیده اندسینه خواهم شرحه شرحه از فراق تا که گویم شرح درد اشتیاق از این چند نمونه شعر شاعران حکیم و زبردست فارسى زبان به خوبى مى توان فهمید که هر شاعر در یک بعد و در یک میدان گوى سبقت را ربوده و بر دیگران برترى یافته است؛ به همین جهت، مقایسه هیچ یک با دیگرى درست نیست و نمى توان گفت: حافظ برتر از فردوسى یا سعدى بهتر از مولوى مى سراید و هم از این رو است که وقتى از امیرمؤمنان (علیه السلام) مى پرسند: بهترین و بالاترین شاعر عرب کیست؟ مى فرماید: «انّ القوم لم یَجروا فى حَلبَةٍ تُعرَفُ الغایَةُ عِندَ قَصَبتَها فانْ کانَ وَلا بُدَّ فالمَلِکُ الضِّلیلُ»؛ «راستى که این شاعران در یک میدان اسب نتاخته اند تا معلوم شود کدام یک گوى سبقت ربوده اند. اگر ناچار باید اظهار نظرى کرد، پادشاه تبه کار [امرؤالقیس که ملک الشعراى عرب بود ]بر دیگران مقدم است».2 بنابراین مى توان نتیجه گرفت براى هماوردى میان صاحبان سخن و یا شاعران لازم است در میدانى همچون قرآن، وارد شوند و متنى آماده کنند که بیانگر حقایق و اسرار جهان هستى، اخلاق، احکام و تاریخ باشد و با نظم و آهنگ موزون ارائه شود.در این صورت براى هر داور با انصاف و صاحب فن بدون تعصب، تفاوت دو متن مشهود و محسوس خواهد بود. بنا بر آنچه گفته شد قرآن تنها با اسلوب لفظى خود تحدى نمى کند بلکه سبک خاص قرآن در بیان حقایق و واقعیت ها، محدود در وزن و قافیه خاص نیست در حالى که زیبایى هاى نظم و نثر و بدایع و لطایف را در خود داراست، این ویژگى قرآن در سطح عالى، در سایر کتاب هاى بشرى و حتى کتاب هاى آسمانى دیده نمى شود. به طورى که خود پیامبر که حامل وحى است همانند آن را نیاورده است و حتى کلمات و احادیث قدسى خداوند متعال نیز با آیات قرآن متفاوت است. نمونه های ادعا شده چنین نیست که بتوان آنها را همسنگ قرآن دانست وصرف آنکه همانند آن یافت نمی شود, دلیل آن نیست که نمی توان همانند آن را آورد و آنان چون چنین ادعائی نداشته اند, همگان در صدد معارضه و همانند آوری جدی در مورد آثارشان بر نیامده اند.اشعار حافظ و دیگران اینطور نیست که نظیر نداشته باشد خیلی از اشعار هستند در حدی از کیفیت ,که معلوم نیست مال حافظ است یا دیگری ,بدلیل مشابهت بین آنها و محتوای بالا, و همچنین آثار ملا صدرا, علاوه بر اینکه قرآن مجید صرفا بابعداد بی خود تحدی نمی کند تا با اشعار ادبی مقایسه کنیم و بگوئیم چون شبیه اشعار حافظ کسی نگفته پس تحدی قرآن بهم می خورد. بلکه قرآن دارای وجوه مختلف اعجاز است.از طرف دیگر شعر هر شاعری دریک جهت تفوق وبرتری بردیگری دارد اگر شعر حافظ در بعد غزل عرفانی برتری دارد شاعر دیگر در جهت دیگری ارجحیت دارد و می شود گفت نه تنها شعر حافظ نظیر دارد که برتر از او هم وجود دارد . قرآن شناسی-استاد مصباح یزدی ,ص159 .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image