تخمین زمان مطالعه: 20 دقیقه
مقدمتاً باید گفت که در این زمینه مى توانید به کتاب فرهنگ واژه ها ، عبدالرسول بیات ، ناشر : موسسه اندیشه و فرهنگ دینى مراجعه کنید . اما توضیح واژه ها {J الف ) لیبرالیسم : J} لیبرالیسم به عنوان یکى از مکاتب و ایدئولوژى هاى مهم غرب است که مبتنى بر ویژگى ها ، اصول و مقدمات فکرى است . در ادامه به صورت مختصر توضیحاتى پیرامون این اصطلاح ارائه مى شود . واژه {L= Liberal =L} در لغت به معناى مختلف به کار رفته است : آزاد مرد در مقابل برده ، روشنفکر ، سخاوتمند ، لاابالى ، بىبند و بار و . . . اما در اصطلاح به یک گونه طرز تفکر در زمینههاى سیاسى ، اقتصادى ، فرهنگى و دینى گفته مىشود که تکیه اصلى آن بر آزادى هر چه بیشتر و توجه به حقوق طبیعى افراد است . این مکتب که اولین بار به عنوان یک حزب سیاسى در سال 1850 م در انگلیس مطرح گردید داراى اصول و ویژگىهایى است از قبیل : 1 - فردگرایى : فرد و حقوق او بر همه چیز مقدم است . اگر دولت هم تشکیل شده است باید در خدمت خواستههاى افراد جامعه باشد و نفع جامعه ، موهوم است . 2 - ارزش مطلق آزادى : تنها حد آزادى در نظر لیبرالها ، آزادى افراد دیگر است . دیگر هیچ مقولهاى از قبیل عدالت اجتماعى و اقتصادى ، حفظ بنیان خانواده ، اخلاق و . . . نمىتواند آن را محدود کند . همه باید قربانى این آزادى مطلق شوند . 3 - انسان محورى و امانیسم : با توجه به نگرش مادى این اندیشه به عالم ، آنچه اصل است ، انسان است . به همین دلیل در وضع قوانین و ارائه خطوط اصلى سیاست و اقتصاد و فرهنگ ، آنچه مهم و اصل است دیدگاه انسان و اراده اوست . برخلاف ادیان الهى و توحیدى که خدامحور هستند و مقنن اصلى را خداوند مىدانند . ( براى آگاهى بیشتر . ک : 1 - پرسشها و پاسخها ، آیتالله مصباح یزدى ، ج 4 2 - فرهنگ سیاسى ، دکتر بهروز شکیبا 3 - لیبرالیسم غرب ، آنتونى آرپلاستر ، ترجمه عباس مخبر ، نشر مرکز 4 - درآمدى بر ایدئولوژى هاى سیاسى ، اندرو هى وود ، دفتر مطالعات سیاسى و بین المللى ) . {J ب ) اگزیستانیالیسم : J} اگزیستانسیالیسم از واژه {L= Exist =L} به معنى وجود مشتق است . از منظر این مکتب ، در جهان هستى براى همه موجودات ، ماهیتى در نظر گرفته شده است جز انسان . خدا طبیعت وجود انسان را ساخته است اما عظمت وزیبایىها وخوبىها و . . . بالاخره همه هویت انسان ، ساخته خودش مىباشد . انسان عبارت است از صفاتى که ما باید بسازیم . بنابراین وجدان مشترک انسانى که همه آدمها در آن شریکاند موهوم است و فقط وجود در همه مشترک است . در اخلاق ، ملاکى نیست . ما ملاک را بعد ازعمل مىسازیم . هر کس هر عملى را مشروط بر این که در آن حسن نیت داشته باشد ، انجام دهد در این صورت عملى اخلاقى انجام داده است . بالاخره از نگاه سارتر ، مؤسس این مکتب ، انسان در طبیعت وانهاده است . ناامید از عنایت خدا ، نا امید از این که طبیعت سرنوشت او رابسازد ، حتى ناامید از انسان ! J در مورد اگزیستانسیالیسم مىتوانید به کتابهاى زیر مراجعه فرمایید : 1 - نظرى به چهره اگزیستانسیالیسم ، محمد شیرازى ، ناشر : اعلمى 2 - فلسفه ، على شریعتمدارى ، ناشر : قائم 3 - کلیات فلسفه ، مجتبوى ، ناشر : حکمت 4 - ضابطههاى منطقى در بررسى مکتبها ، محمد على سادات ، ناشر : سازمان تبلیغات 5 - بشر بر سر دو راهى ، محمد قطب ، ناشر : دارالعلم E ج ) پلورالیسم : {L= Plural =L} به معنى جمع و کثرت است . وپلورالیسم {L= (pluralism) =L} به معناى تکثر گرایى است . پلورالیسم در عرصههاى گوناگون مطرح مىشود . در همه این عرصهها گاه به معنى پذیرش کثرت و نظرات مختلف در مقام عمل است . گاه نیز در جنبه نظرى و علمى به کار مىرود . به این معنى که قائل به صحت و حقانیت همه دیدگاههاى مختلف در زمینه سیاست ، فرهنگ ، اقتصاد یا دین شویم . بنابراین پلورالیسم دینى مثلاً در بعد نظرى به معناى حقانیت ادیان متعدد است . در نقد این نگرش ، مقاله چرا یک دین از مجله معارف شماره 50 تقدیم مى گردد . چرا یک دین ؟ چیستى پلورالیسم دینى پلورالیسم دینى را مىتوان مشتمل بر گمانههاى زیر دانست : 1 منظور از حقانیت ادیان این است که اولاً اعتقادات همه آنها به طور نسبى صادق است و هیچ دینى از حقانیت مطلق برخوردار نیست . ( پلورالیسم نسبى صدق ) 2 پذیرش و تعبد به هر دینى جایز بوده و هیچ ترجیحى براى پذیرش دینى نسبت به دین دیگر وجود ندارد . ( پلورالیسم اعتبار ) 3 همه ادیان از نظر سعادت و رستگارى پیروانشان تأثیر برابر دارند . ( پلورالیسم نجات ) 4 منظور از حقانیت ادیان ، بر حق بودن عَرْضى و همزمان است نه در طول زمان . به عبارت دیگر ادعا این نیست که آیین هر پیامبرى در زمان خود بر حق بوده است بلکه ادیان گوناگون در همه زمانها و در عرض یکدیگر بر حقند . 5 حقانیت ادیان ، به طور مساوى است نه داراى مراتب تشکیکى . به عبارت دیگر براساس این انگاره ، نمىتوان « بر حق بودن » را درجه بندى کرد تا در پرتو آن ، دینى ، بهرهمندى بیشترى از حقیقت کسب کند و دین دیگر ، در رتبه فروتر از آن قرار گیرد . بر اساس این انگاره ، هیچ فرقى بین اسلام ، یهودیت ، مسیحیت و یا دیگر ادیان بزرگ نیست . 6 منظور از حقانیت ادیان حقانیت در جهات مشترکشان نیست بلکه ادیان با اختلافاتى که دارند بر حقند . به عبارتى دیگر توحید اسلامى همان اندازه بر حق است که تثلیث مسیحى و ثنویت زرتشتى ، و همه آنها همان بهره از حقیقت را دارند که بىخدایى بودایىگرایى دارد . عقل و پلورالیسم دینى ژرفکاوىهاى عقلى بر بطلان پلورالیسم دینى گواهى مىدهد این مسئله دلایل متعددى دارد از جمله : 1 استلزام تناقض : ادیان موجود داراى آموزههایى هستند که بعضى از آنها با آموزهها و عقاید دیگر ادیان در تضاد و یا تناقض مىباشد . بنابراین حقانیت همه آنها ، مستلزم جمع ضدین و یا جمع نقیضین است و چنین چیزى محال است . به عنوان مثال آیین اسلام ، بر یکتایى خداوند و توحید در همه مراتب آن اعم از توحید ذاتى و صفاتى و توحید در فاعلیت تأکید دارد . در مقابل ، مسیحیت قائل به « تثلیث » یعنى ، خداى پدر ، خداى پسر و خداى روح القدس است ! زرتشتىگرى نیز به « ثنویت » و دوگانهانگارى منشأ خلقت گرایش دارد ! هر یک از این آموزهها ، نافى دیگرى است . بنابراین اگر هر سه دین ، بر حق باشند ، باید هم یکتاپرستى صحیح باشد ، هم دوگانهپرستى و هم سهگانهپرستى . چنین چیزى به تناقض مىانجامد و محال است زیرا یگانگى خداوند ، مساوى با نفى دو یا سه انگارى اوست . در حالى که ثنویت و امثال آن ، به خدایى بیش از یکى ، اقرار دارد . بنابراین حقانیت همه آنها یعنى اینکه خدا هم بیش از یکى است و هم نیست و این تناقض است و محال . 2 خودستیزى : حقانیت همه ادیان ، خودستیز است زیرا به طور معمول هر دینى آموزههاى مخالف در دینهاى دیگر را نفى کرده و یا به طور کلى دین دیگر را باطل مىانگارد . بنابراین هر یک از این ادیان اگر بر حق باشند باید این ادعایشان نیز بر حق بوده و مورد قبول قرار گیرد . بنابراین از حقانیت هر دین ، بطلان دیگر ادیان به دست مىآید و پلورالیسم دینى حقانگارى هر دینى بطلان دیگر ادیان را نتیجه مىدهد . در نتیجه پلورالیسم دینى ، خود برانداز است و همان چیزى را نتیجه مىدهد که درصدد نفى آن بوده است . 3 استلزام بطلان همه ادیان : پنداره پلورالیسم سرانجامى جز بطلان همه ادیان ندارد زیرا این انگاره از سویى ، به حقانیت همه ادیان حکم مىکند و از دیگر سو ، ادیان موجود معمولاً حقانیت عرضى یکدیگر را نفى مىکنند ! نتیجه این تعارض چیزى جز باطل انگارى همه ادیان و شکاکیت و سرگردانى نیست . 4 پیشفرض بنیادین و زیرساخت تئوریک انگاره پلورالیسم نسبیت معرفت و یا نسبیت حقیقت است . بر اساس این گمانه هیچ حقیقت مطلق و پایدارى وجود ندارد و اگر وجود داشته باشد قابل شناخت نیست . چنین پندارهاى از جهاتى چند آسیبمند و ویرانگر بنیادى معرفت مىباشد . از جمله ایرادات وارد بر آن خودشمولى و بدین وسیله خویش براندازى است ، چرا که : الف ) اگر هیچ حقیقت مطلقى حتى خدا وجود نداشته باشد سئوال مىشود که همین گزاره مطلق است یا غیرمطلق ؟ اگر مطلق است که خودش را نقض کرده زیرا نقیض سالبه کلیه موجبه جزئیه است . و اگر غیرمطلق است پس همین مدعا خود امرى نسبى و زوالپذیر است و بازوال آن انگاره رقیبش یعنى وجود واقعیاتى مطلق تحقق خواهد یافت . پس در هر صورت واقعیاتى مطلق و پایدار وجود خواهند داشت . ب ) اگر هیچ واقعیت مطلقى شناختپذیر نباشد سئوال مىشود که همین گزاره چگونه معرفتى است ؟ نسبى یا مطلق ؟ اگر مطلق است خود را نقض کرده و اگر گزارهاى گذرا و نسبى است پس جاى خود را به انگاره رقیب یعنى وجود فهمهاى ثابت و پایدار از حقیقت مىسپارد . اکنون جاى آن دارد که از منظر درون دینى نیز مسئله حقانیت ادیان را بکاویم و منطق قرآن مجید را در این باره بررسیم : قرآن و پلورالیسم دینى قرآن حقانیت طولى شرایع انبیاى الهى را مىپذیرد و همه آنها را در عصر خود اسلام به معناى واقعى کلمه مىداند اما حقانیت عرضى ادیان را نمىپذیرد . آیات قرآنى علاوه بر دلالت بر انحصار دین حق در اسلام و نفى پلورالیسم و تکثّرگرایى دینى ، به صراحت با بعضى از اصول و مبانى پلورالیسم ، مخالف است و آن را ابطال مىکند . آیاتى که در این زمینه وجود دارد ، به چند بخش تقسیم مىشود : . 1 امکان رسیدن به حقیقت آیاتى از قرآن با مبناى شکاکیت و نسبیتگرایى و عدم امکان دستیابى به حقیقت که از مبانى و پیشفرضهاى پلورالیسم دینى است در تضاد و تقابل است و نشان مىدهد که از دیدگاه قرآن ، به هیچ وجه شکاکیت و نسبیّت در دین ، مورد پذیرش نیست و رسیدن به « حقیقت » امکانپذیر است . برخى از این آیات عبارتند از : 1 . 1 آیاتى که شکورزان را مورد سرزنش قرار مىدهد . 1 . 2 آیاتى که ادله پیامبران را روشن و آشکار و تردید شکاکان را بىوجه معرفى مىکند . براى مثال در رابطه با آشکار بودن حقیقت اسلام مىفرماید : « لا إِکْراهَ فِى الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَىِّ هیچ اکراهى در دین نیست به درستى که راه هدایت از گمراهى ، روشن گردید » . 1 . 3 آیاتى که امر به تبعیت از علم و یقین و نهى از پیروى ظن و گمان دارد . . 2 عدم قبول غیر اسلام این آیات با صراحت ، اسلام را تنها دین حق و صراط مستقیم معرفى مىکند و پیروى از دیگر ادیان را باطل دانسته ، به پیروى از اسلام دعوت مىکند : 2 . 1 « وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلامِ دِیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِى الْآخِرَهِ مِنَ الْخاسِرِینَ و هر کس جز اسلام ، دینى [ دیگر ] جوید ، هرگز از وى پذیرفته نشود و وى در آخرت از زیانکاران است » . البته اسلام همه پیامبران الهى را راهبر به سوى « حقیقت » دانسته و دین همه را اسلام مىداند . بنابراین پیروى از پیامبران خدا ، در عصر رسالتشان ، همان اسلام است و مصداق آن در زمان رسالت حضرت ختمى مرتبت ، پیروى از آیین حضرت محمد ( ص ) است . 2 . 2 « وَ لَنْ تَرْضى عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لاَ النَّصارى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدى وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ الَّذِى جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِىٍّ وَ لا نَصِیرٍ هرگز یهودیان و ترسایان از تو راضى نمىشوند ، مگر آنکه از کیش آنان پیروى کنى . بگو : در حقیقت ، تنها هدایت خداست که هدایت [ واقعى ] است و چنانچه پس از علمى که تو را حاصل شد ، از هوسهاى آنان پیروى کنى ، در برابر خدا سرور و یاورى نخواهى داشت » . 2 . 3 « وَ قالَتِ الْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَ قالَتِ النَّصارى الْمَسِیحُ ابْنُ اللَّهِ ذلِکَ قَوْلُهُمْ بِأَفْواهِهِمْ یُضاهِؤُنَ قَوْلَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى یُؤْفَکُونَ و یهود گفتند : عُزَیر ، پسر خداست و نصارا گفتند : مسیح ، پسر خدا است ! این سخنى است [ باطل ] که به زبان مىآورند ، و به گفتار کسانى که پیش از این کافر شدهاند ، شباهت دارد . خدا آنان را بکشد چگونه [ از حق ] بازگردانده مىشوند ؟ ! » آیات فراوان دیگرى از این سنخ وجود دارد که شما را به تأمّل و تدبّر بیشتر در آنها ارجاع مىدهیم . . 3 دین همه انسانها بسیارى از آیات قرآن ، همه انسانها را مخاطب قرار داده و به دین اسلام دعوت نموده و قرآن و پیامبر اسلام را هادى همه انسانها معرفى کرده است . از جمله اینکه مىفرماید : « وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ کَافَّهً لِلنَّاسِ بَشِیراً وَ نَذِیراً و ما تو را نفرستادیم ، مگر براى همه مردم تا [ آنها را به پاداش الهى ] بشارتدهى و [ از عذاب او ] بترسانى . . . » . در جاى دیگر مىفرماید : « قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّى رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعاً بگو : اى مردم ! من فرستاده خدا به سوى همه شما هستم » . در رابطه با همگانى بودن قرآن در موارد مختلفى مىفرماید : « إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِکْرٌ لِلْعالَمِینَ آن کتاب ( قرآن ) نیست ، مگر تذکرى براى همه جهانیان » . . 4 فراخوانى اهل کتاب به اسلام قرآن مجید اهل کتاب را به اسلام فرا خوانده و روىگردانى از آن را کفر و حق پوشى تلقى نموده و به شدت از آن توبیخ مىکند : « اى اهل کتاب ! پیامبر ما به سوى شما آمد در حالى که بسیارى از حقایق کتاب [ آسمانى ] را که شما مخفى داشتید ، روشن مىسازد و از بسیارى از آنها صرف نظر مىکند . آرى از جانب خدا به سوى شما نور و کتاب آشکارى آورد . خداوند به برکت آن ، کسانى که خشنودى او را پیروى کنند ، به راههاى سلامت هدایت مىکند و به فرمان خود ، از تاریکىها به سوى روشنایى مىبرد و آنها را به راه راست هدایت مىکند » . قرآن در جاى دیگر مىفرماید : « یا اهل الْکِتابِ لِمَ تَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ أَنْتُمْ تَشْهَدُونَ اى اهل کتاب ! چرا به آیات خدا کافر مىشوید ، در حالى که [ بر درستى آن ] گواهید » . در این زمینه آیات فراوان دیگرى وجود دارد که بر بطلان پلورالیسم دینى ، به گونههاى مختلف دلالت دارد و همگان را به بررسى و شناخت اسلام و پیروى از آن فرا مىخواند . چکیده دیدگاه اسلام پیرامون حقانیت و اعتبار عبارت است از : . 1 دین حق ، تنها اسلام است . اسلام همان آیین توحیدى به معناى کامل کلمه و در همه ابعاد آن است که دین همه پیامبران الهى بوده و آنان ، همگان را به سوى آن دعوت کردهاند . بنابراین آموزههایى چون تثلیث ، ثنویت و . . . هرگز بنیاد و اساس درستى ندارد . . 2 از نظر اسلام ، شریعت داراى کثرت طولى است یعنى ، آنچه در طول تاریخ تغییر کرده ، شریعت الهى بوده است و هر پیامبر صاحب شریعتى ، شریعت پیشین را نسخ نموده و شریعتى کاملتر ، متناسب با رشد بشر و مقتضیات زمان عرضه کرده است . بنابراین تکثّر طولى نه عرضى شریعت وجود داشته است و با شریعت خاتم همه شرایع پیشین نقض شده و تنها دین مقبول ، توحید ناب و شریعت محمدى ( ص ) است . اکنون این سئوال رخ مىنماید که با توجه به انحصار حقانیت در دین توحیدى اسلام و شریعت آسمانى محمدى ( ص ) یهودیان ، مسیحیان ، زرتشتیان و پیروان دیگر ادیان چه وضعى خواهند داشت ؟ آیا همه آنان به جهت بطلان دینشان اهل دوزخ و شقاوتند یا اهل نجات و رستگارى ؟ در برابر این پرسش سه رویکرد وجود دارد : 1 انحصارگرایى سختگیرانه بر اساس این گمانه در میان همه اهل زمین تنها پیروان دین و مذهب و فرقه واحدى اهل نجات و رستگارىاند . به عنوان مثال تنها مسلمان شیعه دوازده امامىِ پایبند به همه اصول مذهب و احکام شریعت امکان رستگارى دارد و دیگران همه نارستگارانند . چنین نگرشى نه مبناى خردپذیرى دارد و نه با منطق اسلام تلائم دارد . از نظر عقلى این گمانه مغایر با اصل غلبه خیر بر شر است و از نظر دینى با غلبه رحمت خدا و هدف اساسى خلقت انسان و ملاکها و معیارهاى رستگارى و نارستگارى ناسازگارى دارد . 2 تکثرگرایى نجات براساس این گمانه ، همه پیروان ادیان اهل نجات و رستگارىاند . به عبارت دیگر شرط نیک فرجامى فقط دیندارى است و بس ، اما اینکه کدامین دین را برگزینیم هیچ نقشى در این زمینه ندارد . این گمانه مبتنى بر پلورالیسم دینى است که بطلان و ناراستى آن از نظر عقل و دین مورد بررسى واقع شد . 3 قرآن و نجاتگرایى اعتدالى قرآن در باب نجات نه سختگیرى انحصارگرایانه را بر مىتابد و نه کثرتگرایىِ حق و باطل یکسان انگار . را در نگاه قرآن کفر و انحراف از دین حق دو گونه است : . 1 کفر عناد و لجاجت ( جحود ) کسى که داراى چنین کفرى است از نظر اسلام قطعاً مستحق عقوبت است . . 2 کفر جهالت و نادانى چنین کفرى اگر ناشى از تقصیر و کوتاهى عمدى شخص نباشد ، بلکه صاحب آن از سویداى دل جویاى حقیقت و پیرو آن در حدى که با آن آشناست باشد ، و با قلب سلیم و تسلیم قلبى در برابر حق ، خدا را ملاقات کند خداوند او را معذب نمىسازد چراکه عذاب خدا تابع حجتهایى است که بر بندگان تمام کرده و واکنشهاى منفى آگاهانه و حقستیزانه آنها در برابر حجج الهى . قرآن ضمن آنکه تنها دین حق و صراط نجات را آیین اسلام مىداند ، به نکات مهمى در کنار این مسئله پیرامون شرایط نجات و رستگارى اشاره مىکند از جمله : الف ) درباره قیامت مىفرماید : « یَوْمَ لا یَنْفَعُ مَالٌ وَلا بَنُونَ * إِلا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ روزى که مال و پسران سود نبخشد جز اینکه کسى با قلب سلیم نزد خدا بیاید . قلب سلیم نیز قلب تسلیم در برابر خدا و حقیقت است . » ب ) از طرف دیگر قرآن مىفرماید : « وَمَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولا ما چنین نیستیم که رسول نفرستاده ( بدون اتمام حجت ) کسى را عذاب کنیم . » ج ) در جاهاى دیگر قرآن یادآور شده است که « إِنَّ اللَّهَ لا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ خدا هرگز پاداش نیکوکاران را تباه نمىسازد . » از آنچه گذشت روشن مىشود که سعادت اخروى در گرو عوامل متعددى است از جمله : 1 حسن فعلى یا گزینش راه درست 2 حسن فاعلى یعنى سلامت و پاکى درون و تسلیم امر حق بودن 3 برقرارى حجت الهى و چگونگى برخورد و واکنشهاى انسان در برابر آن . انگاره فوق خرد پذیرترین انگاره است در این انگاره از سویى مسئولیت انسان در جستجو و گزینش راه حق محفوظ است و از دیگر سو هیچ انسانى صرفاً به جهت عدم دستیابى غیر ارادى به راه حق و حقیقت مورد عذاب و شقاوت قرار نمىگیرد . معیارهاى دین حق اکنون این سئوال پدید مىآید که اگر تنها یک دین برحق است و همه انسانها وظیفه دارند تا در حد توان به شناسایى و کشف دین حق پرداخته و از آن پیروى کنند چه راهى براى تشخیص دین حق و تمیز دادن آن از راهها و ادیان باطل وجود دارد و چگونه مىتوان دریافت که در میان همه ادیان موجود تنها آیین اسلام برحق است ؟ به یارى خدا این مسئله را در شماره آتى پى مىگیریم . پىنوشتها : {L= ReligiousPluralism =L} . {L= ReligiousExclusivism. =L} {L= Contradiction. =L} {L= SelfContradiction =L} . {L= Scepticism =L} . {L= SelfConclusion. =L} {L= Selfexclusion =L} . نحل / 66 جاثیه / . 32 ابراهیم / 9 و . 10 بقره / . 256 جهت آگاهى بیشتر . ک : الف ) محمدحسن ، قدردان قراملکى ، قرآن و پلورالیزم دینى ( تهران : مؤسسه فرهنگى دانش و اندیشه معاصر ب ) مرکز مطالعات و پژوهشهاى فرهنگى حوزه علمیه ، پلورالیسم دینى ج ) على ، ربانى گلپایگانى ، تحلیل و نقد پلورالیسم دینى د ) کتاب نقد ، ش . 4 اسرا / 36 یونس / 36 نجم . 28 آل عمران / . 85 بنگرید : محمدحسن ، قدردان قراملکى ، قرآن و پلورالیزم ، ص 117 - . 136 بقره ، . 120 توبه / . 30 . ک : آل عمران / 31 ( مباهله با مسیحیان ) توبه / 31 و 32 نساء 157 و 71 مائده 51 و . 473 سبأ / . 28 اعراف / 158 ، نساء 79 حج 49 ، فرقان / 1 ، انبیا . 107 تکویر ، 27 انعام / 18 ص 87 انعام / 90 ابراهیم / 1 و 52 آل عمران / 138 انعام 18 نساء 174 فرقان / . 1 مائده / 15 - 16 و . 19 آل عمران / 7 بقره / 41 آل عمران / . 71 بنگرید : محمدحسن قدردان قراملکى ، قرآن و پلورالیزم . جهت آگاهى بیشتر در این زمینه بنگرید : شهید مطهرى ، مجموعه آثار ج 1 ، صص 288 285 ، قم و تهران : صدرا . همان ، ص 285 . 280 شعراء / 88 - . 89 اسراء / . 15 توبه / . 120 جهت آگاهى بیشتر بنگرید : شهید مطهرى ، مجموعه آثار ، ج 1 ، صص 292 - 289 و 326 - 295 ج 5 ، ص 61 - 56 علامه طباطبایى ، المیزان ، ج 5 ، ص 61 - . 56 .
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.