تخمین زمان مطالعه: 28 دقیقه
به نظر مىرسد این پرسش یکى از چالشهاى جدّى فرا روى شیعه است زیرا شیعه : الف ) با بهرهگیرى از منابع معتبر خود و اهل سنت به اثبات اصل ماجراى غدیر مىپردازد منابعى که در آن صدها صحابى و تابعى شناخته شده وجود دارد . 1 ب ) با دلیلهاى متقن و شواهد مستحکم لغوى ، قرآنى ، سنتى و تاریخى واژه ولایت موجود در روایت غدیر را به معناى سرپرستى و به دست گرفتن امور جامعه مسلمانان مىداند نه دوستى . 2 ج ) اثبات مىکند پیامبر اکرم ( ص ) در این ماجرا بر اساس دستور خداوند در پى تعیین جانشین بود نه معرفى کاندیداى خلافت . 3 با این همه در گزارشهاى تاریخى - جز چند منبع که در اعتبار آنها سخن فراوان است 4 - از واکنش شدید مردم و یاد آورى ماجراى غدیر خم کمتر سخن به میان آمده است . با آنکه قطعاً بیشتر مردم مدینه در ماجراى غدیر حضور داشتند ، چرا پس از حدود 70 یا 84 روز 5 از این ماجرا آن را فراموش کردند ؟ البته احتمال اعتراض عدهاى از مردم و یاد کرد ماجراى غدیر به وسیله آنها و مخفى ماندن این واکنش ، به سبب سیاست ممنوعیت نقل و تدوین حدیث ، وجود دارد صحابه متعددى در جریان دفاع از ولایت از بیعت با ابوبکر سرباز زدند . مانند عباس بن عبدالمطلب ، فضل بن عباس ، زبیر بن عوّام ، خالد بن سعید ، مقداد بن عمرو ، سلمان فارسى ، ابوذر غفارى ، عمار بن یاسر ، براء بن عازب و ابى بن کعب ، ( تاریخ یعقوبى ، ج 2 ، ص 124 ، به نقل از موسوعه الامام على بن ابى طالب ، محمد رى شهرى ، مرکز بحوث دار الحدیث ، ج 3 ، ص 26 ) . ولى در عدم گستردگى این اعتراضها تردید نیست . با توجّه به ماجراى غدیر و تأکید پیامبر اکرم ( ص ) بر تعیین جانشین ، انتظار اعتراض گسترده نامعقول نمىنماید . بنابراین ، واکنشى چنین محدود چگونه توجیه مىشود ؟ براى یافتن سرنخهاى تاریخى این مشکل باید موقعیت زمانى این قطعه از تاریخ و نیز سیر جریانهاى سیاسى و اجتماعى از زمان واقعه تا وفات پیامبر اکرم ( ص ) به دقت بررسى شود . بر این اساس ، پىگیرى بحث در محورهاى زیر ضرورت دارد : . 1 قبل از تشکیل دولت مدینه به دست پیامبر اکرم ( ص ) ، مردم شهرهاى بزرگ حجاز و بادیهها تحت نظام قبیلهاى به سر مىبُردند . در این نظام سرآمد بودن در صفاتى چون سنّ ، سخاوت ، شجاعت ، بردبارى و شرافت معیار گزینش رهبر به شمار مىآمد و رهبر قبیله حق نداشت از میان فرزندان و خویشانش جانشین برگزیند . . 2 پیامبر اکرم ( ص ) نخستین کسى بود که در این سرزمین نهادى به نام دولت پدید آورد و ارزشهاى فرا قبیلهاى ارائه داد . آن حضرت ( ص ) توانست قبایل مختلف شهرها و بادیههاى منطقه را تحت یک نظام واحد متمرکز سازد . مردم که وى را پیامبرى آسمانى مىدانستند ، تشکیل دولت از سوى او را امرى الاهى به شمار آوردند و در برابر آن مقاومتى قابل توجّه نشان ندادند . . 3 پیش از فتح مکه اسلام به گونهاى روز افزون در میان مردم شهرها و بادیهها گسترش یافت تا جایى که سال بعد ( سال نهم هجرت ) عام الوفود ( سال هیأتها ) نام گرفت یعنى سالى که مردم دسته دسته در قالب هیئتهاى مختلف نزد پیامبر اکرم ( ص ) مىشتافتند و اسلام خویش را آشکار مىساختند . ناگفته پیدا است ، انگیزه همه این هیأتها معنوى نبود و همه تازه مسلمانان ایمان قلبى نداشتند . . 4 یکى از آموزههاى اسلامى که پذیرش آن براى مردم دشوار مىنمود ، مسأله تعیین جانشین بود زیرا : الف ) مردم فقط پیامبر ( ص ) را داراى بُعد الاهى مىدانستند و حکومت فرا قبیلهاىاش را مىپذیرفتند . در نگاه آنان ، جانشین پیامبر از چنین ویژگىاى برخوردار نبود . 6 ب ) هنوز بسیارى از مردم خود را به اطاعت محض از دستورهاى دنیوى آن حضرت مقیّد نمىدانستند چنان که در مواردى چون صلح حدیبیه 7 و تقسیم غنایم حنین 8 واکنش اعتراضآمیز نشان دادند . ج ) بسیارى از مردم اطاعت از فرمانهاى دنیوى مربوط به بعد از زندگانى رسول خدا را نمىپذیرفتند زیرا هنوز از آموزههاى جاهلى که به رئیس قبیله اجازه تعیین جانشین نمىدهد ، دل نبریده بودند و طبیعى بود که مسأله ریاست دولت را از ریاست یک قبیله مهمتر بدانند . د ) هنوز بعضى از قریشیان تازه مسلمان چنان مىپنداشتند که حضرت ( ص ) در راستاى رقابت قبیلهاى مسأله نبوت را مطرح کرده است . این گروه با توجّه به اقبال عمومى مردم به آن حضرت ( ص ) جرأت مخالفت نداشتند ولى با تعیین جانشین به ویژه از تیره بنى هاشم ، لب به اعتراض گشادند و با بهرهگیرى از پشتوانه فرهنگ قبیلهاى مردم اعتراض خویش را روشنتر بیان کردند . ه ) در زمان جاهلیت تنها اشرافى به مجلس مشورتى قریش ( دارالندوه ) راه مىیافتند که به چهل سالگى رسیده باشند . 9 بر این بنیاد ، پذیرش جانشین رسول خدا ، به ویژه اگر آن فرد داماد پیامبر ( ص ) بود و کمتر از چهل سال 10 داشت ، بسیار دشوارتر مىشد . . 5 دو نکته دیگر ، پذیرش جانشینى امام على ( ع ) را دشوار مىساخت : الف ) حضرت على ( ع ) نزد قریشیان ، به سبب دلاورى هایش در جنگهایى مانند بدر و اُحُد و به خاک و خون کشیدن بزرگان قریش ، چهره منفى داشت . این پدیده سبب شد به تبلیغات گسترده روى آورند و چهره على ( ع ) را نزد همه اعراب زشت جلوه دهند . 11 ب ) مردم قبایل مختلف این نکته را درک کرده بودند که با توجّه به لیاقتها و استعدادهاى تیره بنى هاشم ، اگر مسأله جانشینى در میان آنها تثبیت شود ، هرگز از آن خاندان برون نخواهد آمد . . 6 نگاه پیامبر اکرم ( ص ) به جانشینى حضرت على ( ع ) الاهى و از روابط قبیلهاى و خویشاوندى بسیار فراتر است زیرا آن حضرت ( ص ) به حفظ آیین وحى مىاندیشید و طبیعى است که آشناترین فرد به کتاب و سنت و شجاعترین و کوشاترین فرد در راه گسترش اسلام را برگزیند . البته پیامبر اکرم ( ص ) با وضعیت جامعه آشنا بود . از این رو ، از آغاز رسالت ، در موقعیتهاى گوناگون ، به بهانههاى مختلف و با بیانهاى متفاوت ویژگىهاى حضرت على ( ع ) را یاد آور مىشد و از جانشینىاش سخن به میان مىآورد . 12 آن بزرگوار ، سرانجام از سوى خداوند مأمور شد در بزرگترین اجتماع مسلمانان که برخى شمار آنها را بیش از یکصد هزار تن دانستهاند ، آشکارا این مسأله را اعلام کند 13 و دغدغه مخالفت جامعه را نادیده بگیرد . فرازى از آیه 67 سوره مائده که از این دغدغه پیامبر پرده بر مىدارد و به وى ایمنى مىبخشد ، چنین است : « . . . واللّه یَعْصمک مِنَ النّاسِ خداوند تو را از ] شرّ [ مردم نگاه مىدارد . » در این عبارت ، دو واژه « عصمت » و « ناس » بسیار راهگشا است . خداوند پیامبر ( ص ) را از چه چیزى حفظ مىکرد ؟ و این « ناس » چه کسانى بودند ؟ با توجّه به واقعیت خارجى و ایمن نماندن پیامبر ( ص ) از شرّ زبان مردم و نیز با توجّه به اینکه سرانجام مسأله جانشینى امام على ( ع ) به سامان نرسید ، بعید نمىنماید که مراد از واژه « یعصمک » نگهدارى پیامبر ( ص ) از هجوم فیزیکى و یکباره مردم باشد چنان که واژه « ناس » بر مردم عادى دلالت دارد و با توجّه به اکثریت نو مسلمان آن زمان ، به حمل این لفظ بر خلاف ظاهر نیازمند نیستیم . . 7 تاریخ درباره بسیارى از حوادثِ مقطع زمانى بین غدیر و وفات پیامبراکرم ( ص ) ساکت مانده است امّا کالبد شکافى دو پدیده مهم آن عصر ما را با شدت اهتمام پیامبر اکرم ( ص ) بر گزینش جانشین و گستره تلاشهاى مخالفان آن حضرت آشنا مىسازد . این پدیدهها عبارت است از : سپاه اسامه و مخالفت با نگارش وصیت مهم رسول خدا . . 1 سپاه اسامه پیامبر اکرم در واپسین روزهاى زندگىاش فرمان داد لشکرى عظیم به فرماندهى جوانى نورس به نام اسامه بن زید سمت دورترین مرزهاى کشور اسلامى ( مرزهاى روم ) رهسپار شود . 14 کالبد شکافى دقیق این جریان نشان مىدهد رسول خدا ( ص ) در راستاى تثبیت جانشینى حضرت على ( ع ) به چنین اقدامى دست یازید زیرا : الف ) در آن هنگام و در آستانه وفات پیامبر اکرم ( ص ) خالى کردن مرکز حکومت از نیروهاى نظامى و ارسال آن به دورترین نقاط به صلاح جامعه نبود چون احتمال داشت پس از وفات پیامبر اکرم ( ص ) بسیارى از نومسلمانان قبایل اطراف سر به شورش بردارند و کیان جامعه اسلامى در معرض تهدید قرار گیرد . آنچه این تصمیمگیرى را در نظر پیامبر اکرم ( ص ) منطقى جلوه مىداد ، دور ساختن مخالفان جانشینى حضرت على ( ع ) از مدینه بود . ب ) انتصاب جوانى 18 ساله 15 به مقام فرماندهى لشکر و عدم توجّه به اعتراضات اصحاب جز از کار انداختن مهمترین 16 دستاویز مخالفان جانشینى على ( ع ) هیچ توجیهى نداشت زیرا اسامه بن زید که از جهاتى چون سابقه مسلمانى ، شرافت ، شجاعت و کاردانى سر آمد اصحاب به شمار نمىآمد و از نظر سنى حدود 15 سال از على ( ع ) کوچکتر بود - با توجّه به آنکه در بسیارى از ویژگىها با حضرت على ( ع ) قابل مقایسه نمىنمود - در مقام فرماندهى سپاهى عظیم و متشکل از بزرگان صحابه مانند ابوبکر ، عمر ، ابو عبیده جراح ، عثمان ، طلحه ، زبیر ، عبدالرحمان بن عوف و سعد بن ابى وقاص قرار گرفت . ج ) دقّت در ترکیب سپاه اسامه نشان مىدهد تمام کسانى که احتمال داشت با جانشینى حضرت على ( ع ) مخالفت ورزند ، ملزم بودند در این سپاه شرکت جویند . 17 و کسانى که به بهانه بیمارى پیامبر اکرم ( ص ) از اردوگاه به مدینه باز مىگشتند ، با جمله تأکیدى « لعن الله من تخلف عن جیش اسامه » 18 روبه رو مىشدند . در مقابل ، یاران و موافقان جانشینى حضرت على ( ع ) چون عمار ، مقداد و سلمان از حضور در این سپاه معاف گشتند و ملزم شدند در مدینه به سر برند . 19 . 2 پیشگیرى از نگارش وصیت این پدیده در واپسین روزهاى حیات پیامبر اکرم ( ص ) تحقّق یافت . در آن روزها ، پیامبراکرم ( ص ) که احتمالاً با بالاگرفتن زمزمههاى مخالفت با جانشینى حضرت على ( ع ) به شدت نگران اوضاع شده بود ، دستور داد ابزار نوشتن آماده سازند تا سندى صریح و ماندگار برجاى گذارد و از گمراهى امت جلوگیرى کند . مخالفان که این دستور را با نقشههاى چند ماهه خویش ناسازگار مىدیدند ، به شدت نگران شدند و با هزیان گو خواندن کسى که جز وحى چیزى بر زبان نمىراند ، از نگارش این سند جلوگیرى کردند . تاریخ در اینجا تنها از یک تن نام مىبَرد . 20 امّا آشکار است که تنها یک نفر - بى آنکه جریانى نیرومند پشتیبانش باشد - نمىتواند با رسول خدا ( ص ) مقابله کند . از این رو ، بعضى از نصوص گوینده این عبارت را جمع دانسته ، از کلمه « قالوا » استفاده کردهاند . 21 . 8 نخستین تشکیل دهندگان این جلسه که با هدف تعیین خلیفهاى جز حضرت على ( ع ) در سقیفه گرد آمدند ، انصار به شمار مىآمدند . آن هم انصارى که در همه جا به پیروى محض از پیامبر اکرم ( ص ) زبانزد بودند و دوستى شان با خاندان آن حضرت ( ص ) به ویژه حضرت على ( ع ) بر همگان ثابت شده است . راستى چرا انصار ؟ و چرا با این عجله ، آن هم در حالى که هنوز بدن پیامبر اکرم ( ص ) غسل داده نشده است ؟ شواهد تاریخى ، نشان مىدهد انصار هرگز از جانشینى شخصیتى مانند حضرت على ( ع ) هراسناک نبودند و او را ادامه دهنده راه پیامبر اکرم ( ص ) مىدانستند . اقدام عجولانه آنها در درک نکتهاى حیاتى ریشه دارد . آنها با تیز بینى دریافته بودند که شانسى براى به قدرت رسیدن حضرت على ( ع ) وجود ندارد . مخالفت یاران بزرگ پیامبر اکرم ( ص ) با راه افتادن سپاه اسامه و نیز مخالفت آنان با نگارش وصیت از سوى پیامبر اکرم ( ص ) و به احتمال فراوان ، حوادث دیگرى که تاریخ ما را از آن بى خبر گذاشته است ، انصار را به این نتیجه رسانده بود که مهاجران اندیشه به دست گرفتن حکومت در سر مىپرورانند و احتمال دارد قریشیانى که سرانشان در نبرد با نیروهاى انصار حامى پیامبر به قتل رسیدند ، با بهرهگیرى از پیوند نزدیک قریش و مهاجران در پى انتقام بر آیند . بنابراین ، به سقیفه شتافتند تا طرفداران غصب حق على ( ع ) را دست کم از به دست گرفتن کامل قدرت باز دارند و به منظور حفظ جامعه انصار از توطئههاى آتى ، سهمى از قدرت به دست آورند . پس انصار و مردم مدینه همگان حادثه غدیر را به یاد داشتند و دلالت آن بر تعیین جانشین را مسلم مىدانستند امّا مشاهده تلاشهاى کسانى که در جهت مخالفت علنى با غدیر گام بر مىداشتند و حرکت طرفداران آن واقعه آسمانى را به شدیدترین روش ممکن سرکوب مىکردند ، آنها را از هرگونه تلاش در جهت احیاى یاد غدیر باز مىداشت . بنابراین ، طبیعى است که در این زمان شاهد اعتراض مردم مؤمن و استدلال آنها به این حادثه مهم تاریخى نباشیم . آنها ، با توجّه به زمینههاى قبلى ، تلاش و استدلال خود را آب در هاون کوفتن مىدیدند . چنان که ، بر اساس نصوص تاریخى ، حضرت على ( ع ) نیز در آن زمان به این جریان مهم استدلال نکرد . به نظر مىرسد ، در آن موقعیت ، استدلال گسترده مردم به واقعه غدیر پرسش برانگیز است نه عدم استدلال زیرا چنین استدلالى نمایانگر پذیرش یکباره جریان مخالف با فرمان پیامبر ( ص ) از سوى مردم معتقد به غدیر است و با شواهد تاریخى سازگارى ندارد . پى نوشت : . 1 الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب ، علامه امینى ، ج 1 ، ص 73 - . 14 او این حدیث را از یکصدو ده نفر صحابى و هشتاد و چهار تابعى نقل مىکند . . 2 همان ، ص 370 - . 362 . 3 همان ، ص 378 - . 370 . 4 مانند کتاب سلیم بن قیس و کتاب الاحتجاج نوشته احمد بن على طبرسى . . 5 ماجراى غدیر خم در روز 18 ذى حجه واقع شد و وفات پیامبر اکرم ( ص ) و ماجراى سقیفه در 28 صفر یا 12 ربیع الاول . . 6 براى اطلاع بیشتر مراجعه شود به : تاریخ تحول دولت و خلافت از بر آمدن اسلام تا برافتادن سفیانیان ، رسول جعفریان ، ص 27 به بعد . . 7 المغازى ، محمد بن عمر واقدى ، تحقیق مارسدن جونس ، ج 1 ، ص 606 و . 607 در این کتاب پس از نقل اعتراض عُمر از وى چنین نقل کرده است : « من ] عمر [ چنان در شک افتادم که از آغاز اسلام خود تا آن هنگام در چنین شکى فرو نرفته بودم . » . 8 الکامل فى التاریخ ، به ابن اثیر ، تحقیق على شیرى ، ج 1 ، ص . 631 . 9 تاریخ سیاسى اسلام ) 1 ( سیره رسول خدا ( ص ) ، رسول جعفریان ، ص . 98 . 10 حضرت على ( ع ) در آن هنگام طبق قول مشهور 33 سال داشت . . 11 عمر در این باره مىگوید : « قوم شما ( قریش ) به شما مانند نگاه گاو به کشندهاش مىنگرند » . ( شرح نهج البلاغه ، ابن ابى الحدید ، ج 12 ، ص 9 ( . 12 براى اطلاع از این موارد ، . ک : موسوعه الامام على بن ابى طالب فى الکتاب و السنه و التاریخ ، محمدى رى شهرى و همکاران ، ج . 2 . 13 الغدیر ، ج 1 ، ص . 214 . 14 طبقات ، محمد بن سعد کاتب واقدى ، ترجمه محمود مهدوى دامغانى ، ج 4 ، ص 58 - . 54 . 15 همان ، ص . 55 . 16 همان ، ص 54 و . 56 . 17 السقیفه ، محمد رضا مظفر ، ص 81 و . 77 . 18 الملل و النحل ، محمد بن عبدالکریم شهرستانى ، تصحیح شیخ احمد فهمى محمد ، ج 1 ، ص . 14 . 19 السقیفه ، ص . 81 . 20 من حیاه الخلیفه ، عمربن الخطاب ، عبدالرحمن احمد البکرى ، تعلیق سید مرتضى رضوى ص 107 - . 101 . 21 همان ، ص . 104 جواب زرنگار : اولاً : چنین نیست که مسلمانان این واقعه را بکلى فراموش کرده بود . ثانیا : بسیارى از کسانى نیز که با ابوبکر بیعت کردند نه به دلیل فراموشى واقعه غدیر که به دلگیرى بود که مىتوان به اهم آنها اشاره کرد : . 1 کینههاى شخصى با على بن ابىطالب : . 2 مصلحت اندیشى : بسیارى از مسلمانان گرچه ظاهرا کینه شخصى از آن حضرت نداشتند اما خلافت آن حضرت را با ملاکهاى موهوم خود به صلاح جامعه نمىدیدند گرچه انتصاب او به خلافت از سوى پیامبر را نیز اعتراف مىکردند . . 3 ترس از تفرقه در امت اسلام . . 4 این ادعا که ابوبکر زودتر از ما بیعت گرفت . . 5 روایت جعلى مبنى بر تغییر رأى پیامبر اکرم ( ص ) درباره خلافت على ( ع ) درباره این عوامل ، بخشى از کتاب روایت دریا ، به قلم محمد محمدیان را به عنوان ضمیمه اول براى مطالعه ارسال مىداریم . ثالثا : حضرت على ( ع ) خود در موارد متعددى به واقعه غدیر تمسک فرموده است . و از همان روزهاى اول رحلت پیامبر اکرم ( ص ) تا آخرین لحظات زندگىاش به ویژه در صحنههاى مؤثر مانند انتخاب ابوبکر و عمر و عثمان به خلافت ، مردم را به پیام این واقعه فرا مىخواند واز آنان اقرار مىگیرد . در زیر ، به فهرست مواردى که آن حضرت براى اثبات حقانیت خود به واقعه غدیر تمسک کرده است با ذکر منابع آن براى مطالعه بیشتر به عنوان ضمیمه دوم ارسال مىشود . رابعا : چنین نیست که همه صحابى رسول اکرم ( ص ) از ایمان مستحکمى برخوردار بودند . آرى ، تحریف تاریخ توسط حکام براى توجیه مبانى مکتب اهل سنت اندیشه « عداله الصحابه » را چنان ترویج کرده است که هالهاى از تقدس ، شخصیت همه صحابه را فرا گرفته است . درچنین بینشى است که سؤال مىشود : اگر همه صحابه عادل بودند پس چرا خلافت على ( ع ) را نپذیرفتند . درباره نقد اندیشه عدالت صحابه رجوع فرمایید به : معارف اسلامى از نگاه دو مکتب ، علامه سید مرتضى عسگرى ، دکتر جلیل تجلیل و براى آشنایى با دیدگاه شیعه درباره صحابه بخشى از کتاب شیعه پاسخ مىدهد نوشته سید رضا حسینى نسب به عنوان ضمیمه سوم براى شما ارسال مىگردد . ضمیمه اول با ارتحال نبىّ مکرم اسلام حضرت محمد ( ص ) فصل جدیدى از کتاب تاریخ پر فراز و نشیب اسلام گشوده شد . در حالى که جمع کثیرى از مسلمانان بار غم فراق رسول خدا را قابل تحمل نمىدیدند و قادر بر کنترل سیلاب اشک خود نبودند ، جمعى دیگر در سقیفه بنى ساعدهگرد هم آمده بودند تا با بهرهگیرى از فرصت پیش آمده با فرد مورد نظر خود بیعت نمایند و زمام امر حکومت اسلامى را به شخص دلخواه خود بسپارند . سخنان زیادى در سقیفه رد و بدل شد ، گاه تند و تلخ و گاه با تعارف و احترام ، و در نهایت بیعت مطلوب آن جمع تحقق یافت و رسما لقب خلیفه رسول خدا ( ص ) به خلیفه اول اعطاء شد ، و او با همین عنوان وارد مسجد النّبى گشت . عدهاى که این انتخاب را مىپسندیدند و مطابقمیلشان بود ، استقبال کردند و با شتاب و علاقمندى اقدام به بیعت نمودند ، و سپس اقدامهاى لازم براى گرفتن بیعت از افراد ناراضى به عمل آمد . نوبت به گرفتن بیعت از جمعى از اصحاب شاخص و وفادار رسول خدا ( ص ) که در خانه على بن ابى طالب ( ع ) گرد هم آمده بودند و بیعت با خلیفه اول را صحیح نمىدانستند ، و بر سفارش اکید پیامبر اکرم ( ص ) پافشارى مىکردند ، رسیده بود و هیئت حاکمه موفقیت خود دراستقرار حاکمیّت را در گرو بیعت این جمع مىدید و براى همین تلاش زیادى نمود تا آنها را در مسجد گرد هم آورد . امیرالمؤمنین ( ع ) رهبرى این گروه را بر عهده داشت و تنها رقیب مطرح براى حکومت بود ، همگان جایگاه ویژه حضرت را در نزد پیامبر اکرم ( ص ) مىدانستند و بیشتر آنان در غدیر خم حضور داشتند و حتى با آن حضرت بیعت کرده بودند ، اگر چه بر زبان نیاوردند اما همگان درنهان خود مىدانستند که حق مسلم على بن ابى طالب ضایع شده ، و اکنون از او مىخواهند که بر این امر صحه بگذارد ، و خود نیز زمین ماندن سفارشهاى پیامبر اکرم ( ص ) را تأیید نماید . در پى اصرار فراوان براى گرفتن بیعت از امیرالمؤمنین ( ع ) ایشان به پا خاست و فرمود : أنا احق بهذا الامر منه و انتم اولى بالبیعه لى ، أخذتم هذا الامر من الانصار و احتججتم علیهم بالقرابه من الرسول ، و تأخذونه منّااهل البیت غصبا ، الستم زعمتم للانصار انکم اولى بهذاالامر منهم ، لمکانکم من رسول الله ( ص ) فاعطوکم المقاده و سلّموا لکم الاماره ، وانا احتج علیکم بمثل ما احتججتم على الانصار ، انا اولى برسول الله ( ص ) حیّا و میّتا ، و انا وصیّه و وزیره و مستودع سرّه و علمه ، و أناالصدّیق الاکبر و الفاروق الاعظم و اول من آمن به و صدّقه ، و احسنکم بلاءً فى جهاد المشرکین ، و أعرفکم بالکتاب و السنه . و أفقهکم فى الدین و أعلمکم بعواقب الامور ، و أذربکم لسانا و اثبتکم جنانا ، فعلام تنازعونا هذا الامر ؟ انصفونا ان کنتم تخافون الله على انفسکم ، ثم اعرفوا لنا من الامر مثل ما عرفته الانصار لکم ، و الا فبوؤا بالظلم و العدوان و انتم تعلمون من براى خلافت و جانشینى رسولخدا ( ص ) شایستهتر و سزاوارتر هستم ، و براى شما نیز بیعت با من شایستهتر مىباشد . شما مهاجران براى گرفتن منصب خلافت و زمامدارى مسلمین باانصار به بحث و مشاجره پرداختید و در نهایت با این استدلال که ما مهاجران به پیامبر اکرم ( ص ) نزدیکتر هستیم ، بر انصار غالب شدید و آنان را واداربه تسلیم نمودید ، و اکنون به دنبال تسلیم نمودن ما اهل بیت هستید ، مگر شما در مقابل انصار این گونه استدلال نکردید که موقعیت شما نسبت به پیامبر ( ص ) نزدیکتر از آنان مىباشد ، و انصار نیز دلیل شما را پذیرفتند و حکومت را به شما واگذار کردند ؟ من نیز با همین استدلال با شما سخن مىگویم ، و دلیل من همان استدلال شما در برابر انصار است . براستى در جمع مهاجران چه کسى را نزدیکتر از من به رسول خدا ( ص ) سراغ دارید ؟ چه در حال حیات رسول خدا ( ص ) و چه بعد از ارتحال آن عزیز ، من شایستهترین فرد و نزدیکترین شخص به ایشان هستم ، من وصىّ رسول خدا ( ص ) ، یار و یاور او در همه صحنهها ، امانتدار علوم و اسرار ایشان ، صدیق اکبر و فاروق اعظم هستم . اولین کسى که به آن حضرت ایمان آورد و دعوت او راتصدیق نمود من بودم ، در جهاد و مبارزه با مشرکین بیش از همه شما سهم دارم ، در آشنایى با کتاب و سنّت آگاهتر از شما هستم ، و فهم من از دین عمیقتراز شما مىباشد ، و در تجزیه و تحلیل امور دینوى از شما دانا ترم ، قدرت بیان و قوت قلب من نیز از همه شما بیشتر است . پس با کدامین شایستگى و امتیاز به مقابله با من برخاستهاید ؟ انصاف داشته باشید و اگر از خدا مىترسید با ما منصفانه برخورد نمایید ، همانگونه که انصار در برابر استدلال منطقى و صحیح شما تسلیم شدند ، شما نیز در برابر همان استدلالهاى خودتان ، حق ما را به رسمیت بشناسید ، و بدانید که در غیراین صورت راهى را آغاز مىکنید که نهایتى جز ظلم و ستم و عداوت و دشمنى نخواهد داشت و شما آگاهانه در این راه قدم بر مىدارید ، ( احتجاج طبرسى ، ج 1 ، ص 182 الامامه و السیاسه ، ابن قتیبه الدینورى ، ج 1 ، ص 28 29 ) . بعد از سخنان امیرالمؤمنین ( ع ) یکى از حاضران برخورد تندى با حضرت نمود و بناى تهدید گذاشت و کلمات تندى بین حضرت و او ردّ و بدل شد . ابو عبیده بن جرّاح که از گردانندگان اصلى سقیفه بود براى آرام نمودن جلسه و هم چنین تلطیف روابط برخاست و خطاب به حضرت على ( ع ) گفت : « اى عمو زاده ما به هیچ روى در صدد انکار موقعیت خاص تو نیستیم ، ما از نزدیکى فوق العاده تو با رسول خدا ( ص ) و منزلت ویژه تو پیش آن حضرت خبر داریم ، و سوابق درخشان تو و هم چنین میزان علم و دانش تو را مىدانیم ، بازوى توانمند تو را در یارى دین خدافراموش نمىکنیم ، و امتیازات و افتخارات تو و گذشته سراسر مجاهدت تو انکار ناشدنى است . اما با وجود این فضایل ، نکته قابل تأمّلى وجود دارد که احساس مىکنم مورد غفلت واقع شده است ، و آن جوان بودن و کم سنّ و سال بودن تو مىباشد ، در حالى که ابوبکر پیر مردى از بزرگان قوم است که سرد و گرم روزگار را چشیده و مشکلات و بحرانهاى بزرگى را آزموده و تجربههاى گرانسگى به دست آورده است ، و به همین دلیل نیز توانایى بیشترى براى برداشتن بار سنگین حکومت زمامدارى مسلمانان دارد . و علاوه بر این ، به هر حال کار تمام شده است و مردم با وى بیعت نمودهاند و به زمامدارى او راضى گشتهاند ، و مصلحت تو نیز در تسلیم شدن وبیعت نمودن است ، امید است اگر خداوند به تو عمرى داد و بعد از ابوبکر زنده بودى ، امر زمامدارى و خلافت به تو محول گردد ، و حتى دو نفر در این مورد ، با تو مخالفت نخواهند کرد ، و تو نیز آن زمان به اندازه کافى تجربه کسب نمودهاى . 7895 / 8 سوال : با این که جمعیت کثیرى در واقعه غدیرخم حضور داشتند , چرا على ( ع ) را به خلافت انتخاب نکردند ؟ جواب زرنگار : در مسئله غدیر خم که در سال دهم هجرى یعنى سال آخر حیات پیامبر , که خداوند رسول خود را مائمور کرد تا پیام مهمى را به مردم ابلاغ کند جاى هیچ تردیدى نیست . و آیه 67 سوره مائده نیز در این مورد نازل گشته است . » یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل . . . اى پیامبر آنچه را که پروردگار تو نازل کرده به مردم ابلاغ کن اگر چنین نکردى گویا رسالت او را ابلاغ نکرده اى « . که عده اى زیادى از مفسرین نزول این آیه را درباره ماجراى غدیر مى دانند , ( الغدیر , ج 1 و , 2 علامه امینى ) . کما اینکه عده زیادى از مفسرین نیز آیه اکمال دین را درباره ابلاغ ولایت على ( ع ) براى مردم ذکر کرده اند , ( تفسیر الدر المنثور , جلال الدین سیوطى ) . و اضافه أا این که مردم نه تنها دیدند که پیامبر اسلام ( ص ) على ( ع ) را براى بعد از خود به عنوان رهبر انتخاب فرمودند , همین مردم در آن سرزمین غدیر خم با على ( ع ) نیز بیعت کردند . بزرگان سقیفه بنى ساعده نیز ( ابوبکر و عمر ) ضمن بیعت با على ( ع ) این مقام را به امام على ( ع ) تبریک گفتند . » هنیا لک یا ابن ابى طالب اصبحت مولانا و مولى کل موئمن و مومنه این مقام براى تو فرخنده باد اى على بن ابیطالب تو از این پس مولاى ما و مولاى هر فرد و زن با ایمان خواهى بود خود عمر بن خطاب اولین کسى بوده است که به على ( ع ) در غدیر خم تبریک خلافت ولایت را گفت , ( الغدیر , روایات غدیر ) . به این موضوع فخر الدین رازى که از مفسرین بزرگ اهل سنت است در تفسیر خود در ضمن تفسیر آیه 67 سوره مائده اشاره کرده است . و احمد بن حنبل در مستندش آن را از برائ بن عازب روایت کرده است . ( در این زمینه . ک : مسند احمد , ج , 5 358 و 356 و 347 / الدر المنثور , ج , 5 جلال الدین سیوطى / صحیح ترمذى , ج , 13 ص 164 ) . موضوعى که نباید از ان غفلت کرد این است که , مطابق ادله بسیار مقتضى که شیعه دارد , نه تنها در غدیر خم بلکه از روز یوم الانذار که دعوت پیامبر اسلام ( ص ) علنى شد , ایشان جانشین خود را نیز معرفى کرده و این سیره مستمر پیامبر بود تا این که در غدیر خم به طور علنى و رسمى به جانشینى حضرت على ( ع ) تصریح و تائکید نمود و در همان جا از عموم حاضران و حتى زنان حاضر براى ایشان بیعت گرفت . 2 - اینکه بگوئیم شاهدان غدیر خم با ابوبکر بیعت کردند , درست نیست , الف . به خاطر این که این جریان - سقیفه بنى ساعده - در مدینه اتفاق افتاده است , بنابراین همه مسلمانانى که در غدیر خم جریان را دیده و شنیده بودند , اهل مدینه نبودند , لذا نمى شود گفت که همه شاهدان غدیر خم با ابوبکر بیعت کرده اند . ب . بزرگانى از صحابى پیامبر اسلام ( ص ) که در مدینه بودند , با سران سقیفه بنى ساعده نبودند و با ابوبکر نیز بیعت نکردند از جمله این صحابى , عباس - عموى پیامبر - سلمان فارسى , مقداد , برائ بن عازب , حذیفه بن یمان , عباده صامت , ابوالهیثم بن التیان , و غیر اینها مى باشد البته عده اى نیز که غرض سیاسى داشتند مثل ابوسفیان با ابوبکر بیعت نکرده بودند , ( امام على ( ع ) , عبدالفتاح عبدالمقصود , ج , 1 ص 280 و 281 ) . 3 - با توجه به جو حاکم بر مدینه که مملو از ارعاب و تهدید بود , کسى جرائت نمى کرد که لب بجنباند , در شرایطى که به دختر پیامبر با آن همه سفارش و منزلت آن هم از زبان پیامبر اسلام ( ص ) , توهین و جسارت مى شود وضعیت بقیه مشخص است و مى شود گفت براى حبس نفس ها با این کارها زهر چشمى از امت اسلام گرفتند . 4 - قضیه سقیفه بنى ساعده یک کودتاى سیاسى بود , و موقعى انجام گرفت که هنوز پیکر مقدس رسول گرامى اسلام دفن نشده بود و مسلمانان متحیر بودند , پس نمى شود گفت که مردم ابوبکر را انتخاب کردند بهترین تعبیر این است که بگوئیم عده اى مثل عمر بن خطاب و ابو عبیده جراح ابوبکر را انتخاب , و بر مردم تحمیل کردند , در حقیقت از دورى اهل بیت پیامبر و صحابى بزرگوار و اختلاف و کشمکش بین انصار و مهاجرین استفاده نمودند و جریان سقیفه را به وجود آوردند . 5 - هر چند سرپیچى گروهى از مسلمانان و صحابه از دستور صریح رسول خدا ( ص ) جاى تائسف و ناراحتى بود اما امرى عجیب و غیر منتظره نبود . اینها از دستور پیامبر براى رفتن به جهاد نیز سرپیچى کردند و کمى سن اسامه بن زید را بهانه نمودند . نکته پایانى این که تجزیه و تحلیل حوادثى که در مواقع بحرانى اتفاق مى افتد , با حوادثى که در ایام عادى جریان دارد متفاوت است و بدون تردید رحلت رسول گرامى اسلام ( ص ) یکى از بحرانى ترین موقعیت ها براى مسلمانان بود همچون بحران هاى گذشته جمع کثیرى از جمله ابوبکر و عمر , نتوانستند تصمیم گیرى مناسبى بنمایند , بلکه اصلا آنچه را که انتظارش مى کشیدند به اجرا درآوردند . براى آگاهى بیشتر در این زمینه . ک شود : 1 - نهج البلاغه , خطبه سوم , معروف به خطبه شقشقیه 2 - امام على ( ع ) , عبدالفتاح عبدالمقصود , ج , 1 ترجمه سید محمود طالقانى 3 - روایت دریا , محمد محمدیان , نشر : کانون اندیشه جوان 4 - شرحه شرحه , محمد محمدیان , نشر : کانون اندیشه جوان .
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.