فلسفه احکام /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

انسان در زندگي نيازهاى فراوانى دارد که براي رفع کامل آنها نيازمند کسب شناخت و آگاهي است. يقينا کسب علم، آگاهي و تخصص در همه مسائل زندگي براي فرد فرد انسان‌ها ممکن نيست. از اين رو انسان‌ها در همه جوامع، براى رفع نيازهاي خود و تسهيل ادامه زندگى به تخصصي کردن کارها روي آورده‌اند.


پيش‌درآمدتقليد در مسائل ديني در مذهب شيعه از همان عصر امامان معصوم (ع) آغاز شد. علت اين امر در آن برهه، فاصله زياد ميان شهرها، فراهم نبودن امکانات ضروري براي مسافرت مردم و در نتيجه دشواري دسترسي به امام بود. امامان معصوم (ع) همان‌گونه که برخي از اصحاب خاص خود را به حضور در مساجد و مراکز عمومي براي فتوا دادن و ارشاد مردم تشويق مي‌نمودند،[1]ساير پيروانشان را نيز براي فراگيري مسايل شرعي به راويان حديث[2] يا ياران نزديک خود مانند زراره بن اعين، يونس بن عبدالرحمان، ابان بن تغلب، زکريا بن آدم، محمد بن مسلم و ابوبصير ارجاع مي‌دادند.[3]در عصر غيبت کبري نيز مسئله تقليد همواره در ميان شيعيان مطرح بوده و در دوره‌هاي گوناگون کمتر در مورد ضرورت داشتن آن ترديد شده است.[4]پرسشامروزه برخي از افراد که خود را تحصيل کرده مي‌دانند، مسئله تقليد و پيروي از مراجع و آيات عظام تقليد را زير سؤال برده و مي‌گويند در دنياي امروز که علم و دانش پيشرفت چشم‌گيري کرده، نيازي به تقليد کردن از ديگران احساس نمي‌شود. تقليد کار جاهلان و بي‌سوادان است؛ مگر ما بي‌سواديم که از ديگري تقليد کنيم؟ امروزه همه افراد مي توانند با مراجعه به قرآن احکام ديني خودشان را به دست بياورند و نيازي به تقليد کردن نيست.چکيده پاسخانسان نيازهاى فراوانى در زندگى دارد و براي ارضاي کامل اين نيازها به کسب شناخت و آگاهي نياز دارد؛ کسب علم و آگاهي و تخصص در همه مسايل ممکن نيست. بنابراين، انسان‌ها و جوامع انسانى براى رفع نيازها و ادامه زندگى خويش مطابق سيره عقلا، آيات قرآن کريم، روايات امامان معصوم(ع) و حکم عقل بايد به كارشناسان هرعلم رجوع کرده و از آنان پيروى كنند.مقدمهذهن پرسشگر هر مسلماني، در جست و جوي فلسفه‌ي احکام شرعي است. شايد اهميت آگاهي از فلسفه‌ي تقليد، نسبت به ديگر احکام بيشتر باشد؛ زيرا اگر مکلف چرايي بايستگي تقليد را دريابد، باب استفاده از فتاواي مجتهد، به روي او باز مي‌شود.تعريف، ضرورت و بايستگي تقليدتقليد به معناى پيروى از ديگرى و در اصطلاح فقه، عمل به دستور مجتهد است.[5]انسان نيازهاى فراوانى در زندگى دارد؛ ارضاي کامل اين نيازها نياز به کسب شناخت و آگاهي دارد؛ آگاهى به تمامى علوم و کسب تخصّص‌ در همه‌ي زمينه‌ها براي وي ممكن نيست و خود انسان به تنهايي و بدون همکاري و استفاده از تجارب، علم و تخصص ديگران نمي‌تواند تمام اين نيازها را برآورده کند. بنابراين، انسان‌ها و جوامع انسانى براى رفع کامل نيازها و ادامه زندگى خويش در زمينه‌هايي که آگاهي و تخصص ندارند، بايد به كارشناسان هرعلمى رجوع و از آنان پيروى كنند.دلايل و چرايي تقليد از مجتهد در احکام و مسايل شرعي1. فطرت و سيره عقلامهم ترين دليل تقليد از فقها سيره و روش عقلا در طول تاريخ مى باشد. سيره و روش عقلا اين است كه در هر مسأله‌اى به اهل آن فن مراجعه مى‌کنند. و بارزترين علامت آن، وجود صدها شغل فنى در جامعه انسانى مى‌باشد. كسى كه دستگاه گران‌قيمتى دارد، در صورت خرابى آن، هرگز خودش به تعمير آن نمى‌پردازد، بلكه آن را به متخصص آن دستگاه مى‌سپارد. بنابراين، چگونه ممكن است در مورد دين كه سرنوشت دنيا و آخرت انسان به آن بستگى دارد، بى‌مبالاتى صورت گرفته و به متخصص آن مراجعه نشود و عنان دين رها گردد.در واقع مساله لزوم تقليد جاهل از عالم و رجوع غير متخصص به متخصص از مسائل روشن و بديهي بوده و قياسش را به همراه خود دارد. از اين رو مي‌بينيم انسان جاهل از کسي که مي‌داند و يا حتي احتمال دانستن در او مي‌رود سؤال مي‌کند. بچه‌ها از بزرگترها، پسر از پدر، جوان از پير، کارگر از مهندس و مريض از طبيب، مي‌پرسد و از او پيروي مي‌کند. اين پرسش و تقليد، که به طور طبيعي و به دور از هرگونه گرايشي در درون شخص مي‌باشد، از جايگاه عميق آن در وجود انسان خبر مي‌دهد.2. آيات قرآنقرآن کريم مي‌فرمايد: «وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا کَافَّةً فَلَوْلا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَة مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّين وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِم لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ؛[6] سزاوار نيست كه همه‏ى مؤمنان (به جهاد) رهسپار شوند، پس چرا از هر گروهى از ايشان دسته‏اى كوچ نمى‏كنند تادر دين فقيه شوند و هنگامى كه به سوى قوم خويش‏باز گشتند، آنان را بيم دهند تا شايد آنان (از گناه و طغيان) حذر كنند.گروهى از علماى اسلامى، به آيه فوق بر مسأله جواز تقليد استدلال کرده‌اند؛ زيرا فراگيرى مسايل ديني و آموزه‌هاي اسلامي و رساندن آن به ديگران و لزوم پيروى شنوندگان از آنها، همان تقليد است.[7]در آيه‌اي ديگر آمده است: «...فاسئلوا أهْلَ الذِّكْرِ إنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ؛[8] اگر نمى‌دانيد از اهل ذكر بپرسيد.دلالت اين آيه بر وجوب تقليد، از آيه قبلى بيشتر است؛ زيرا در اين آيه وظيفه مقلد بيان شده است.3. روايات- احاديثي که در آنها امامان معصوم(ع) بر جواز تقليد از کساني که بر طبق ضوابط شرعي فتوا مي‌دهند، توصيه و سفارش کرده اند.[9]- احاديثي که در آنها، امامان معصوم(ع)، شيعيان را به راويان حديث ارجاع داده‌اند، مانند توقيع امام دوازدهم.[10]- احاديثي که طبق آنها، امامان معصوم(ع) به اشخاص معيني با ذکر نام، ارجاع داده‌اند.[11]اين روايات بيانگر لزوم تقليد و سؤال از مسايل شرعي و انجام واجبات و تكاليف ديني با پيروي از عالمان ديني است.[12]امام صادق‌(ع) مي‌فرمايد: «و امّا من كان من الفقهاء صائنا لنفسه حافظاً لدينه، مخالفاً لهواه مطيعاً لامر مولاه فللعوام ان يقلدوه»؛[13] از بين فقها آنان که نگهدارنده نفس خويش و حافظ دين‌ خود است و خود را از گناه و آلودگى حفظ مى‌کند و با هواهاى نفسانى‌اش مبارزه مى‌کند و مطيع اوامر الهى و جانشينان اوست، بر همه لازم است که از او تقليد کند».4. عقلدر شريعت اسلام، واجبات و محرماتي وجود دارد که خداي حکيم، آنها را براي سعادت دنيا و آخرت انسان تشريع کرده است. اگر انسان از اين دستورات اطاعت کند، به سعادت مطلوب مي‌رسد؛ و گرنه از عذاب سرپيچي آن در امان نيست! از سوي ديگر، هر مسلماني نمي‌تواند به آساني، احکام شرعي را از قرآن و روايات و يا از عقل خود دريابد. قرآن مانند يک مجموعه قوانين يا رساله عمليه نيست که احکام شرعي را به طور مدون و تفصيلي و با وضوح و صراحت کامل و ذکر همه‌ي خصوصيات و جزئيات، بيان کرده باشد. عقل ناورزيده و غير متخصص، هرگز نمي‌تواند همه‌ي احکام مورد نياز را با مراجعه‌ي مستقيم به قرآن و روايات دريابد؛ زيرا براي شناخت احکام شرعي، آگاهي‌هاي فراواني، از جمله آشنايي با منطق فهم آيات و روايات، شناخت حديث صحيح از غير صحيح، کيفيت ترکيب و جمع بين روايات و آيات و ده‌ها مسئله‌ي ديگر لازم است که آموختن آنها، نيازمند سال‌ها تلاش جدي است. در چنين حالتي، مکلف خود را در برابر سه راه مي‌بيند:- راه تحصيل اين علم را انتخاب نموده در اين زمينه به سطح اجتهاد و تخصص برسد؛- در هر کاري آراي فقيهان را مطالعه کرده و به گونه‌اي عمل کند که طبق همه‌ي آنها، عمل او صحيح باشد (احتياط کند)؛- از رأي کسي که اين علوم را آموخته و در شناخت احکام شرعي متخصص است، بهره جويد.بي‌شک، اگر شخص به اجتهاد برسد، کارشناس احکام شرعي شده و از دو راه ديگر بي‌نياز خواهد شد؛ اما تا رسيدن به درجه اجتهاد چاره‌اي جز تقليد ندارد. راه دوم نيازمند اطلاعات کافي از آراي موجود در هر مسئله و روش‌هاي احتياط آميز است. اين رويکرد در بسياري از موارد، به دليل سختي‌هاي احتياط، زندگي عادي انسان را مختل مي‌کند. بنابراين راه سوم، کاربرد رايج و غالب و معقول بين مردم است.[14] .

سامانه پاسخگویی به سوالات و شبهات

مرجع:

ایجاد شده در 1400/12/28



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image