تخمین زمان مطالعه: 2 دقیقه
بعضی، از الفاظ تجارت و معامله که در قرآن بیان شده، استفاده کرده اند که قرآن فرهنگ اعراب را پذیرفته است؛ مثلا می گویند:
مردم عربستان، غیر از دامداری و پرورش درخت خرما، به کار بازرگانی و تجارت مشغول بودند و سود، ضرر، بیع، معامله، وزن، ترازو، و... مفاهیمی بوده است که پیش از قرآن، فرهنگ مصطلح اعراب جاهلی بوده و با ورود قرآن در آن دیار، مفاهیم و فرهنگ تجارت را، بازتاب داده و متأثر از فرهنگ بازرگانی اعراب شده است.[1]
بررسی و نقد شبهه:
الف. الفاظ بازرگانی در هر کشوری وجود دارد؛ زیرا از ضروریات عرف است که برای حیات اجتمایی خود از آن ها استفاده کنند. اعراب نیز از این قاعده مستثنا نیستند و به کشورهای دیگر تجارت می کردند و در کار خود این الفاظ را به کار می گرفتند. قرآن با استفاده از زبان مخاطبان خود، برای اصلاح و جهت دادن محتوای تجارت آن ها، از این الفاظ استفاده کند.
ب. تبعیت قرآن از مفاهیم بازرگانی، دو نوع تصوّر می شود:
1. تبعیت از الفاظ؛ 2. تبعیت از مصادیق و مشارالیه الفاظ.
اگر قرآن، تنها در مورد تجارت و بازرگانی، از الفاظ آن ها تبعیت کرده باشد، هیچ ایرادی به آن وارد نیست، بلکه مستحق مدح است، چرا که الفاظ بیع و معامله و سود و ضرر...از لوازم زندگی عرفی و تخاطب و زبان تفاهم است. در کتاب (المحصول) آمده است: (وضع الفاظ بیع و معامله، عرفی است و نه شرعی.)[2]
ج. اگر قرآن، از مصادیق الفاظ آن ها تبعیت می کرد، این همه درگیری قرآن و پیامبر با اعراب معنا نداشت. آیه های قرآن در مواردی با تجارت اعراب به مقابله برخواسته است؛ برای مثال در زمان جاهلیت معامله ی ربوی، امری مرسوم بوده، ولی قرآن با معامله ی ربوی، به شدّت برخورد کرده است، یا قوانینی از مضاربه، مساقاة...را برای آن ها وضع و خرید و فروش مانند خون را حرام کرده است.[3] روایت های زیادی در زمینه ی نفی رفتار بازرگانی اعراب که مخالف با اصول اسلام بوده، وارد شده است.[4] در نتیجه قرآن از الفاظ تجارت، مانند: سود، ضرر، بیع و...بهره جسته، برخی قوانین تجاری آن ها را که با اصول اسلامی مخالف می باشد، نفی کرده است.
.
موتور جستجوی پرسش و پاسخ دینی امین
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.