فطریات / خواسته ها / خواست های فطری / خواست های غریزی /

تخمین زمان مطالعه: 3 دقیقه

آیا در ناحیه خواسته ها نیز فطریات جریان دارند؟


خواست ها را ابتداء به دو قسم تقسیم می کنم. خواست های فطری [و خواست های] غریزی؛ [زیرا خواست های] انسان دو نوع است: جسمی و روحی. مقصود از خواست جسمی، تقاضایی است که صددرصد وابسته به جسم باشد، مثل غریزه گرسنگی یا خوردن، غذا خواستن و میل به غذا به دنبال گرسنگی. این امری بسیار مادی و جسمانی است، ولی غریزی است، یعنی مربوط به ساختمان بدنی انسان و هر حیوانی است. انسان بعد از این که به اصطلاح قدما نیاز به «بدن ما یتحلّل» پیدا کرد ـ غذا هضم شد و احتیاج به غذای جدید پیدا شد ـ یک سلسله ترشّحات در معده او پیدا می شود. بعد این ها به صورت احساسی در شعور انسان منعکس می شود ولو انسانی که اصلاً نداند معده دارد، مثل بچه. بعد او برای این که این احساس خودش را خاموش کند، شروع می کند به غذا خوردن. وقتی غذا خورد، دیگر احساس هم از بین می رود و حالت نفرتی پیدا می کند. غریزه جنسی همین طور است. غریزه جنسی تا آن جا که به شهوت مربوط است و تا آن جا که به هورمونهای بدنی و ترشّحات غدّه ها مربوط است، شکی [نیست ]که امری غریزی است ـ خواه اسمش را «فطری» بگذارید و خواه نگذارید ـ یعنی امری است که اکتسابی نیست و به ساختمان انسان مربوط است.... .یک سلسله غرایز یا فطریات در ناحیه خواسته ها و میلها است که حتی روان شناسی هم این ها را «امور روحی» می نامد و لذّات ناشی از این ها را هم «لذّات روحی» می نامد؛ مثل میل به فرزند داشتن، میل به فرزند داشتن غیر از غریزه جنسی است که آن مربوط به ارضای شهوت است. هر کسی مایل است فرزند داشته باشد و لذّتی که انسان از داشتن فرزند می برد، لذّتی است که شبیه این لذّتها نیست؛ یعنی لذّت جسمانی نیست و به هیچ عضوی وابسته نمی باشد. حال فرقی هم که خود روان شناس ها میان لذّات روحی و لذّات جسمی گذاشته اند، به جای خود؛ از بحث ما خارج می شود. برتری طلبی، تفوّق خواهی و قدرت طلبی نیز یک عطش روحی در انسان است. انسان هر مقدار قدرت داشته باشد، باز می خواهد قدرت بیشتری داشته باشد و این امر حتی لانهایی هم هست. سعدی می گوید:نیم نانی گر خورد مرد خداییبذل درویشان کند نیم دگرهفت اقلیم ار بگیرد پادشاههم چنان در بند اقلیمی دگراگر انسانی در مسیر قدرت طلبی و برتری طلبی و بسط سلطه خود بیافتد، این امر نهایت ندارد. اگر تمام زمین هم تحت قدرت و تسلّطش در آید، باز اگر بشنود که در یک کره دیگر نیز انسانهایی هستند و تمدنّهایی هست و سلطه ای هست، در فکر این است که به آن جا لشکرکشی کند و آن جا را هم بگیرد. حقیقت خواهی، حقیقت جویی، مسئله علم، دانایی و کشف حقایق، هنرو زیبایی، خلاّقیّت و ابداع و آفرینندگی (همین طور است) و از همه بالاتر آن چه ما آن را «عشق وپرستش» می نامیم.باز مورد بحث قرار می دهیم که آیا این سلسله خواست ها فطری است یا فطری نیست. با انکار دریافت های فطری در ناحیه علم و ادراک، ما به آن درّه هولناک [می رسیم؛] درّه هولناک شک مطلق، آن هم شکّی که ما را به سوفسطایی گری، نفی علم و نفی درک حقیقت به طور کلّی می کشاند.1 منبع: علامه شهید مرتضی مطهری، فطرت، صص 59 ـ 62، تهران، انتشارات صدرا، چ 6، 1373 . .

راسخون

مرجع:

ایجاد شده در سه روز پیش



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image