تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
لازم نیست که آیه ای به این مضمون داشته باشیم که:« قرار نیست که تمام عمرشون را بذارند تا به هرچی روی کره زمین هست، برسند» بلکه مطلب شما،عقلانی است !اگر با دقت به موجودات عالم نگاه کنیم مى بینیم که تمام آنها براى انسان خلق شده اند، چنان که خداوند مهربان در آیه 29 سوره بقره مى فرماید: «هُوَ الَّذِى خَلَقَ لَکُم مَّا فِى الاَرضِ جَمِیعـًا» (او خدایى است که همه آنچه را (از نعمت ها) در زمین وجود دارد، براى شما آفرید. )و نیز در آیه 12 سوره نحل مى فرماید: «وَسَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِى ذَلِکَ لاَیَات لِّقَوْم یَعْقِلُونَ» ( او شب و روز و خورشید و ماه را مسخّر شما ساخت; و ستارگان نیز به فرمان او مسخّر شمایند; در این، نشانه هایى است (از عظمت خدا) براى گروهى که عقل خود را به کار مى گیرند! ).اکنون این سؤال پیش مى آید که اگر خداوند تمام نعمت هاى آسمان و زمین را براى انسان خلق نموده، پس انسان را براى چه آفریده است؟منطقى نیست تمام چیزها براى انسان خلق شده باشد؛ ولى انسان براى هیچ و پوچ و بیهوده خلق شده باشد. آیا هیچ آدم عاقلى مى تواند بگوید از بزرگترین موجودات عالم تا کوچکترین آنها براى انسان خلق شده، اما انسان براى چیزى خلق نشده است؟ قضاوت با خردمندان است.مثل این که بگوییم خداوند چشم را براى دیدن، گوش را براى شنیدن، دماغ را براى بوییدن، زبان را براى سخن گفتن، دندان را براى جویدن، پا را براى راه رفتن، دست را براى کار کردن، معده را براى هضم غذا، ششها را براى تصفیه خون، قلب را براى توزیع خون در بدن و خلاصه تمام اعضاى بدن را براى کارى خلق کرده ولى مجموعه اعضاى بدن یک انسان براى چیزى نباشد؟با ذکر این مثال روشن شد همان طور که خداوند این زمین و آسمان و نعمت هاى گوناگون را که به شمار نمى آید براى انسان خلق کرده، انسان را هم براى چیزى خلق نموده است. اکنون وقت آن رسیده که بگوییم انسان براى معرفت و اطاعت خالق خود خلق شده و معرفت و اطاعت خدا براى کمال و تقرب به ساحت قدسى پروردگار است و اگر کسى بگوید: کمال براى چه چیز است؟ مى گوییم: کمال غایت الغایات است.درست مثل اینکه شما از کسى سؤال کنید که مى خواهید در آینده چه شغلى را انتخاب کنید؟ و او به شما بگوید: مى خواهم دکتر بشوم. سؤال کنید براى چه؟ و او به شما بگوید: مى خواهم دکتر بشوم که هم به جامعه خدمت بکنم و هم درآمدى داشته باشم که در رفاه و آسایش زندگى کنم و مورد احترام مردم باشم و باز شما سؤال کنید براى چه مى خواهى به جامعه خدمت کنى و زندگى خوبى داشته باشى و براى چه مى خواهى در میان مردم محترم باشى؟ و او به شما بگوید: خوب مى خواهم چنین باشم، دیگر براى چه ندارد، این را مى گویند: «غایت الغایات».اکنون که ثابت شد تمام نعمت هاى دنیا براى انسان خلق شده؛ این سؤال پیش مى آید پس انسان براى چه خلق شده است؟ پاسخ این سؤال را خداوند در آیه 56 سوره ذاریات بیان فرموده است: «(وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالاِنسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ)؛ من جنّ و انس را نیافریدم جز براى اینکه عبادتم کنند (و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند)!».(1)در زندگى معنوى نیز مطلب همین است، وقتى گفته شود: آمدن انبیا، نزول کتب آسمانى و تکالیف و برنامه هاى تربیتى براى چیست؟ مى گوییم: براى تکامل انسان و قرب به خدا.و اگر سؤال شود تکامل و قرب پروردگار براى چه منظورى است؟ مى گوییم: براى قرب به پروردگار. یعنى این هدف نهایى است و به تعبیر خودمان ما همه چیز را براى تکامل و قرب به خدا مى خواهیم، اما قرب به خدا را براى خودش (یعنى براى قرب به خدا).در حدیث آمده، که امام صادق(علیه السلام) فرمود: امام حسین(علیه السلام) در برابر اصحاب آمد و چنین فرمود: «ان الله عزوجل ما خلق العباد الا لیعرفوه، فاذا عرفوه عبدوه، واذا عبدوه واستغنوا بعبادته عن عباده من سواه: خداوند بزرگ بندگان را نیافریده مگر به خاطر این که او را بشناسند، هنگامى که او را بشناسند، عبادتش کنند و هنگامى که بندگى او کنند، از بندگى غیر او بى نیاز مى شوند».(2)« یابن آدم خلقت الاشیاء لاجلک و خلقتک لاجلى: پسر آدم همه چیز را براى تو آفریدم و تو را براى خودم».(3)ما ز بالاییم و بالا مى رویم *** ما ز دریاییم، به دریا مى رویمخوانده اى انا الیه راجعون *** تا بدانى تا کجاها مى رویم***از جمادى مُردم و نامى شدم *** از نما مُردم به حیوان سر زدممُردم از حیوانى و انسان شدم *** پس چه ترسم، کى زمُردن کم شومبار دیگر من بمیرم از بشر *** تا برآرم از ملائک بال و پربار دیگر از مَلک پرّان شوم *** آنچه در وهم تو ناید آن شوم.مثنوى مولوىبه هر صورت اگر کسى به دنیا بیاید و از انواع نعمت هاى خدا استفاده کند ولى خدا را عبادت نکند و تکامل معنوى نداشته باشد، بى توشه از دنیا خواهد رفت.در زمین دیگران خانه مکن *** کار خود کن، کار بیگانه مکنکیست بیگانه؟ تن خاکى تو *** کز براى اوست، غمناکى تو* * *تا توتن را چرب شیرین مى دهى *** گوهر جان را نخواهى فربهىمشک را بر تن مزن بر جان بمال *** مشک چه بود، نام ذات ذوالجلالگر میان مشک، تن را جا شود *** وقت مردن گند آن پیدا شودمثنوى مولوى(1). سوره ذاریات، آیه 56.(2). مسند الحسین، ج 3، ص 88 ; تفسیر نمونه، ج 22، ص 397.(3). سیرى در نهج البلاغه، شیهد مطهرى، ص 276.
.
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.