بداء و نظر شیعه در مورد آن / قرآن / ویژگی ها و اختصاصات قرآن /

تخمین زمان مطالعه: 14 دقیقه

بداء به چه معناست؟ چرا شیعیان معتقد به بداء هستند؟


 بداء در لغت: «بداء» با الف ممدودة بر وزن «سَماء» بداء از نظر لغت و اصطلاح اسم مصدر و مشتق از «بدو» به معنای ظاهر شدن و آشکار گشتن و نیز به معنای رأی جدید است یعنی شخصی در گذشته رأی نادرستی داشت ولی هم اکنون رأیی پسندیده را گزینش کرده است. علاوه بر این ها به معنای علم پیدا کردن به امر مجهول هم به کار رفته است. (1) بداء در اصطلاح: دانشمندان اسلامی در تعریف بداء مفاهیم گوناگونی را ذکر کرده و بر اساس آن ها به قبول و یا ردّ آن پرداخته اند، به همین دلیل اختلافات آنان در این موضوع گاهی جنبه محتوایی نداشته و لفظی است. با توجه به ماهیت تعاریف مطرح شده می توان آنان را به دو دسته تقسیم کرد: 1- تعاریفی که بیشتر با تکیه بر مفاهیم لغوی «بداء» که دلالت بر نوعی ظهور بعد از خفاء و علم بعد از جهل دارد ارائه شده و به عنوان موضوعی از موضوعات کلامی مطرح گشته است. 2- تعاریفی که مفاهیم لغوی در آن ها دگرگون گشته و واژه بداء دارای مفهومی جدید همراه با وجوه متشابه و متناسب در ارتباط با مفاهیم لغوی شده است. طرفداران تعاریف نخست خود دو دسته می شوند: 1- کسانی که به مخالفت با بداء در ارتباط با خدا پرداخته اند چنان که بیشتر علمای اهل سنت بداء را به معنای تبدّل رأی و اراده الهی در اثر آگاهی ذات حق از چیزی که نمی دانسته، معنا کرده اند و آن را مستلزم نقص در ذات باری تعالی و محال و کاملا مردود شمرده اند. (2) 2- کسانی که انتساب بدا را حتی به معنای آن به خداوند به شرط حقیقی نبودن انتساب به خدا، مجاز دانسته اند. به این بیان که منظور از «بداللّه» این است که خداوند اسباب بدا و تبدل رأی را برای مخلوق خود ایجاد کرد یا خداوند او را از آن چه که نمی دانسته آگاه کرد نه این که خداوند در اثر آگاهی از آن چه نمی دانسته دچار تبدل رأی شده است. (3) مسلماً به دلیل وجود عناصر جهل و نقصان در مفهوم لغوی بداء، انتساب حقیقی این واژه به ذات باری تعالی مردود است پس بایستی در تعریف آن به دنبال مفهوم جدیدی بود که تنها شباهت به مفهوم لغوی دارد، بی آن که دلالت بر نقصانی در ذات باری تعالی داشته باشد و این همان چیزی است که در تعاریف دسته دوم نهفته است، طرفداران بداء در حق خداوند بیشتر به مفاهیم اصطلاحی مستقل رو آورده اند. (4) رویکردهای موافقان بداء تمام آن چه که گذشت رویکردهای موافقان بدا به این واژه بود که خود تا حدودی مبهم است و اگر بنا بر فهم دقیق و تعریف جامعی از بداء باشد این گونه بیانات وافی به مقصود نبوده و بایستی در تعریف واضح و جامع آن همان گونه که برخی از دانشمندان معاصر فرموده اند گفت: (5) اولا تمام مسلمانان و حتی شیعه بر علم تام خداوند به تمام حوادث گذشته، حال و آینده اتفاق نظر دارند به گونه ای که چیزی بر او پوشیده نیست، ثانیاً خداوند با وجود آن چه گفته شد از امر خلق و تدبیر و تربیت عالم فارغ و بر کنار نیست بلکه سرنوشت انسان ها و بندگان الهی هم چنان در دست خدا بوده که بر اساس اعمال و رفتار نیک و بد انسان متحول و متغیر می شود، بنابراین بداء در اصطلاح یعنی: تغییر سرنوشت و تقدیر الهی در مورد انسان در اثر اعمال نیک و رفتار پسندیده او که این مفهوم، تغییر در قدر الهی از جنبه ثبوتی و تحول در علم خدا در لوح محور اثبات را از جنبه اثباتی به دنبال دارد. این تعریف چیزی است که شیعه به دنبال اثبات آن بوده و دارای اثر تربیتی فراوانی در جامعه اسلامی است و با کمال تأسف مخالفان با توجه به مفاهیم لغوی و نادرست به ردّ آن پرداخته و جامعه اسلامی را از آثار تربیتی آن محروم می سازند. تعیین موضوع نزاع در بداء مخالفان بداء موضع نزاع در این بحث عقیدتی را عبارت از انتساب مفهوم لغوی این واژه به ذات باری تعالی دانسته و با استناد به لوازم مفهوم لغوی که جهل و نقصان است آن را در حق خداوند محال می دانند. در حالی که موافقان بداء تعریف اصطلاحی خاصی را که مغایر با تعریف لغوی اوست تنها اشاره به تغییر مقدرات الهی در اثر تغییر رفتار انسان دارد، مدّ نظر قرار داده و آن را موضع نزاع خود با مخالفان معرفی کرده اند و این مفهوم یعنی تأثیر عمل و رفتار پسندیده و ایمان شخص در تحوّل مشیت الهی امری است که نزد مخالفان بداء نیز مورد قبول واقع شده است چه آن که ایشان تأثیر دعا و صله رحم و صدقه و سایر اعمال نیک را در رفع مقدرات و قضا و قدر الهی و تغییر آن ها می پذیرند. بنابراین نمی توان مفهوم واحدی را به عنوان محور اختلاف و محل نزاع در بحث بداء دانست، بلکه تنها می توان واژه بداء را در موضع گیری های عقیدتی موافقان و مخالفان یافت بی آن که دارای محتوا و مفهومی یکسان در هر دو جایگاه باشد. بداء در قرآن: تغییر سرنوشت و مقدراتی که برای انسان تعیین شده به وسیله اعمال نیک و پسندیده او امری است که در بسیاری از آیات قرآن به آن تصریح شده است: 1- (انَّ اللّه لا یغَیرُ ما بِقَوْم حَتّی یغَیروا ما بِانْفُسِهِمْ) (6) «خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملتی) را تغییر نمی دهد مگر آن که آنان آن چه را در خودشان است تغییر دهند». در این آیه خداوند به صراحت می فرماید که تغییر سرنوشت یک قوم بسته به تغییر رفتار ایشان است و خداوند مقدرات آن قوم را تغییر نمی دهد مگر بر حسب اعمال ایشان، پس بنابراین هر گونه دگرگونی در منش و روش عملی بشر موجب دگرگونی در سرنوشت ایشان است. 2- (ذلک بِانَّ اللّه لَمْ یک مُغَیراً نِعْمَةً انْعَمَها علی قَوْم حَتَّی یغَیروا ما بِانْفُسِهِمْ) (7)«این به خاطر آن است که خداوند هیچ نعمتی را که به گروهی داده، تغییر نمی دهد جز آن که آن ها خودشان را تغییر دهند» این آیه نیز مانند آیه گذشته می باشد. 3- (وَ لَوْ انَّ اهْلَ القُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیهِمْ بَرَکات مِنَ السَّماءِ وَ الارْضِ وَلکنْ کذَّبُوا فَاخَذْناهُمْ بِما کانُوا یکسِبُونَ) (8)«و اگر اهل شهرها و آبادی ها، ایمان می آوردند و تقوی پیشه می کردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها می گشودیم ولی آن ها (حق را) تکذیب کردند، ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم» ایمان و عمل صالح علتی مؤثر در جهت نزول نعمات الهی از آسمان و زمین دانسته شده است و در مقابل معیشت سخت و گرفتاری های مقدر شده برای برخی انسان ها معلول کفر آنان معرفی شده است. 4- (وَ مَنْ اعرض عن ذکری فان له معیشةً ضنکاً) (9)«و هر کس از یاد من روی گردان شود زندگی (سخت و) تنگی خواهد داشت» 5- (و اذْ تَأَذَّنُ رَبَّکمْ لَئِنْ شَکرْتُمْ لَازیدَنَّکمْ وَ لَئِنْ کفَرْتُمْ انَّ عَذابی لَشَدیدٌ) (10)«و (همچنین به خاطر آورید) هنگامی را که پروردگارتان اعلام داشت، اگر شکرگذاری کنید (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود و اگر ناسپاسی کنید مجازاتم شدید است». در این آیه شکرگذاری و کفران نعمت عامل فزونی و کاستی نعمات الهی در این دنیا دانسته شده اند، پس عمل انسان مقدرات او را در این دنیا متحول می کند. 6- (فَلَوْلا کانَتْ قَرْیةٌ آمَنَتْ فَنَعَها ایمانُها الّا قَوْمَ یونُسَ لَمّا آمَنُوا کشَفْنا عَنْهُمْ عَذابَ الخِزْی فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ مَتَّعْناهُمْ الی حین) (11) «چرا هیچ یک از شهرها و آبادی ها ایمان نیاوردند (که ایمانشان به موقع باشد و) به حالشان مفید افتد؟! مگر قوم یونس، هنگامی که ایمان آوردند عذاب رسوا کننده را در زندگی دنیا از آنان برطرف ساختیم و تا مدت معینی (تا پایان عمرشان) آن ها را بهره مند ساختیم». در این آیه عذاب قوم یونس که پیش از آن از سوی آن پیامبر الهی (علیه السلام) پیشگوئی شده بود و به این ترتیب اشاره به تقدیر الهی در این زمینه کرده بود با ایمان و عمل صالح قوم او برطرف گشته و متحول می گردد. 7- (فَلَولا انَّهُ کانَ مِنَ الْمُسَبِّینَ* لَلَبِثَ فی بِطنِهِ الی یوْمِ یبْعَثُونَ) (12)«و اگر او از تسبیح کنندگان نبود تا روز قیامت در شکم ماهی می ماند. 8- (وَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلا قَرْیةً کانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً یأْتیها رِزْقُها رَغَداً مِنْ کلِّ مَکان فَکفَرَتْ بِانْعُمِ اللّهِ فَاذاقَهَا اللّهُ لِباسَ الجُوعِ وَ الخَوفِ بِما کانُوا یصْنَعُون) (13)«خداوند (برای آنان که کفران نعمت می کنند) مثلی زده است: منطقه آبادی که أمن و آرام و مطمئن بود و همواره روزیش از هر جا می رسید اما نعمت های خدا را ناسپاسی کردند و خداوند به خاطر اعمالی که انجام می دادند لباس گرسنگی و ترس بر اندامشان پوشانید». و اگر بخواهیم اصل عقیدتی بداء را در یک آیه بیابیم می توان به آیه ذیل اشاره کرد: (یمْحُو اللّهُ ما یشاءُ وَ یثْبِتُ وَ عِنْدَهُ امُّ الْکتابِ) (14)«خداوند هر چه را بخواهد محو و هر چه را بخواهد اثبات می کند و لوح محفوظ نزد اوست». یهودیان معتقدند که خداوند پس از آفرینش عالم، برنامه ای کلی و فراگیر برای آن معین فرموده و می گویند که خداوند این جهان را تابع همان برنامه اولیه ای که خدا تنظیم کرده قرار داده است بی آن که بتواند در گذر زمان در آن تغییری ایجاد کند، (15) ولی خداوند در ردّ آن ها ضمن اشاره به بسط ید و قدرت خود تصریح به لوح محو و اثبات می کند: (وَ قالَتِ الْیهُودُ یدُ اللّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ ایدیهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالوا بَلْ یداهُ مَبْسُوطَتانِ) (16)« «و یهود گفتند: دست خدا (با زنجیر) بسته است» دستهایشان بسته باد و به خاطر این سخن از رحمت الهی دور شوند، بلکه هر دو دست (قدرت) او گشاده است. » بنابراین مقدرات الهی همچنان به دست ذات اقدس الهی تحول ناپذیر و البته خداوند برای ایجاد تغییر در مقدرات خود اعمال انسان را میزان قرار داده و متناسب با آن ها سرنوشت وی را متحول می کند و البته انسان ها در رفتار خویش مختار و آزادند و می توانند به نحو شایسته ای عمل کرده و سبب تحول در سرنوشت خود به خواست خدا شوند. بداء در روایات: روایات نبوی (صلی الله علیه وآله) و احادیث ائمه (علیهم السلام) نیز در خصوص تغییر مقدرات در پرتو رفتار انسان ذیل چند موضوع نقل شده اند: 1- بدا در آزمایشات الهی: ابو هریرة از پیامبر (صلی الله علیه وآله) نقل کرده که فرمودند: (17) (ان ثلاثة فی بنی اسرائیل ابرص و اقرع و اعمی، بدا للّه عزّوجل ان یبتلیهم فبعث الیهم ملکاً فأتی الابرص فقال: ای شی ء احسب الیک؟. . . ) «نسبت به سه نفر از بنی اسرائیل که یکی مبتلا به بَرَص و دیگری سرش بی مو و سومی کور بود برای خداوند تقدیر بر آن قرار گرفت که ایشان را آزمایش کند، پس فرشته ای را نزدشان فرستاد، آن فرشته نخست نزد بَرَضی رفت و گفت چه چیزی نزد تو محبوبتر از هر امر دیگری است؟ و او پاسخ داد رنگ و پوستی نیکو. . . این روایت بدا را به خداوند نسبت داده و صراحتاً از بداء برای خدا سخن می گوید. 2- تحقق بداء در اثر دعا: یکی دیگر از مواردی که بدا را مسلم می گیرد مسأله دعا و نیایش است که در قرآن و روایات تأکید بر انجام این عبادت شده است در حالی که استجابت دعا خود به معنای تغییر تقدیر الهی است که در فرض نبودن دعا محقق می شد، چنان که در این باره می توان به احادیث زیر اشاره کرد: در کتاب اصول کافی مرحوم کلینی بابی را اختصاص به این عنوان داده است که: (ان الدعاء یردّ البلاء و القضاء) (18) «دعا باعث بازگشت بلایا و دگرگونی سرنوشت می شود» در این باب احادیثی درباره تأثیر دعا در تغییر سرنوشت و مقدرات الهی نقل شده است: 1- (ان الدعاء یرد القضاء و لوا برم ابراماً) (19) «دعا سبب دگرگونی سرنوشت و قضاء الهی می شود ولو امری محتوم شده باشد. » 2- امام کاظم (علیه السلام) می فرمایند: (ان الدعاء یرد ما قدّر و ما لم یقدر) (20) «همانا دعا سبب دگرگونی آن چه مقدر شده و آن چه مقدر نشده می گردد. » در روایتی از امیرمؤمان آمده است: (ادفعوا امواج البلاء عنکم بالدعاء قبل ورود البلاء) (21) «قبل از ورود بلا یا موجهام آن را با دعا از خود دفع کنید. »ابو عثمان نهدی روایت می کند که روزی عمر بن خطاب در حال طواف خانه خدا می گریست و می گفت: (اللهم ان کنت کتب علی شقوة او ذنباً فامحه فانک تمحو ما تشاء و تثبت ما تشا و عندک اما الکتاب فاجعله سعادة و مغفرة) (22) «خدایا اگر تیره بختی یا گناهی در سرنوشت من رقم زده ای آن را محو گردان زیرا که تو محو می کنی آن چه می خواهی و اثبات می کنی آن چه می خواهی و نزد تو لوح محفوظ است، پس سرنوشت مرا خوشبختی و آمرزش قرار بده. » و همچنین تغییر تقدیر الهی در مورد رزق و معیشت انسان ها در احادیث آمده است، چنان که امیرمؤمنان (علیه السلام) می فرمایند: (الاستغفار یزید فی الرزق) (23) «استغفار موجب فزونی روزی می گردد. » (اکثروا الاستغفار تجلبوا الرزق) (24) «زیاد استغفار کنید تا بدان روزی را جلب کنید. » تأثیر اعمال نیک در بداء یکی دیگر از مظاهر تجلی بدا در مقدرات الهی تأثیر اعمال نیکی چون صدقه و صله رحم در قضا و قدر الهی است چنان که از پیامبر (صلی الله علیه وآله) روایت شده است که: (داووا مرضاکم بالصدقة وادفعوا ابواب البلاء بالدعاء) (25) «بیمارانتان را با صدقه درمان کنید و دربهای بلا را با دعا ببندید. »  (الصدقة علی وجهها و بر الوالدین و اصطناع المعروف یحوّل الشقاء سعادة و یزید فی العمر و تقی مصارع السوء) (26) «صدقه دادن در راه خدا و نیکی به پدر و مادر و انجام کارهای خیر، باعث تبدیل تیره بختی به نیکبختی شده و عمر را طولانی تر کرده و از پرتگاه های بد در امان می دارد. بخاری از انس بن مالک از پیامبر (صلی الله علیه وآله) نقل می کند که فرمودند: (من سرّه ان یسبط له فی رزقه و ان ینسأ له فی اثره فلیصل رحمه) (27) نتیجه طبق آیات و روایات مذکور روشن می گردد که بدا به معنای تغییر در قضا و قدر الهی، در اثر اعمال انسان، امری مسلم و قطعی است. ولی مخالفان بدا با توجه به فهم نادرست خود از این واژه عقیدتی، تصور کرده اند که بدا به معنای لغوی آن است که به دلیل ملازمه با نقص و جهل در ذات حق، مردود است در صورتی که بدا نزد خداوند تنها دارای نوعی شباهت و مشاکله با بدا نزد انسان ها است و در درون آن مفهوم جهل و خفاء نهفته نیست؛ بنابراین بداء به معنای درست و مصطلح آن امری اجماعی و مورد اتفاق تمام مسلمانان است. 1- ابن منظور، لسان العرب (نشر دار احیاء التراث العربی، طبع اول، سال 1408 ه- ق و 1988 م) ج 1، ص 347 و 348- سید محمد مرتضی حسینی زبیدی، تاج العروس (نشر دارالهدایة) ج 1، ص 137- 2- علامه جعفر سبحانی، البداء فی ضوء الکتاب و النسة (نشر مؤسسه امام صادق) ص 3 و 6- سید علی علامه فانی اصفهانی، بداء از نظر شیعه، ترجمه سید محمد باقر بنی سعید لنگرودی (انتشارات درسا، چاپ دوم، سال 1374) ص 64 به نقل از فخر رازی و جمعی از اهل سنت. 3- سید علی علامه فانی اصفهانی، همان، ص 71- سید عبدالله موسوی بحرانی محرقی، بحث حول البداء (منشورات مؤسسه الاعلمی، بیروت) ص 30. 4- سید عبدالله موسوی بحرانی محرقی، همان، ص 23 و 25- 5- علامه جعفر سبحانی، همان، ص 4 تا 8- محاضرات فی الالهیات (نشر مؤسسه امام صادق (علیه السلام)، چاپ دوم، سال 1420) ص 231- 6- قرآن کریم، سوره رعد: 11- 7- انفال: 53- 8- اعراف: 53- 9- طه: 124- 10- ابراهیم: 7- 11- یونس: 98- 12- صافات، 143 و 144- 13- نحل: 112- 14- رعد: 39- 15- اشاره به مفهوم آیه بعد دارد (آیه 64 از سوره مائده). 16- مائده: 64- 17- صحیح بخاری، ج 4، ص 171، باب حدیث ابرص و اعمی و اقرع فی بنی اسرائیل، علامه جعفر سبحانی، البداء فی ضوء الکتاب و السنة، ص 32- 18- کلینی، الکافی، ج 2، ص 469 (دارالکتب الاسلامیه، طبع چهارم، سال 1365 ه- ق باب «ان الدعاء یر البلاء و القضاء»). 19- همان کتاب. 20- همان کتاب. 21- علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 93، باب 16، کتاب الذکر و الدعا، احادیث 2 و 3 و 5- 22- کنز العمال، ج 2، ص 674، حدیث 5037- 23- علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 90، ص 277- محمد ری شهری، میزان الحکمة، ج 3، ص 2277- 24- شیخ صدوق، الخصال، کتاب الذکر و الدعاء، باب الاستغفار، احادیث 4 تا 17- 25- حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 9، ص 29، حدیث 11443 و 11440. 26- سیوطی، الدر المنثور، ج 6، ص 143- 27- بخاری، الادب المفرد، ص 24 (مؤسسه مکتب ثقافیه، چاپ سوم، 1409- بیهقی، الاربعون الصغری (دارالکتاب العربی، طبع اولی، 1408 ه- ق) ص 129-  منبع: پاسخ به شبهات، ج1 .

پایگاه اطلاع رسانی حوزه

مرجع:

ایجاد شده در 1401/04/17



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image