کلام /

تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

هنگامي که ساحران از موسي ـ عليه السلام ـ شکست خوردند ایمان آورده و در جواب تهديد به مرگ فرعون گفتند: غمي نيست (اِنَّا اِلَي رَبِّنَا مُنقَلِبُونَ) و همانا ما به سوی پروردگارمان رهسپاریم و به عبارتي اعتراف به معاد کردند. سئوال: چگونه ساحران از ديدن معجزه، فوراً وجود معاد را نتيجه گرفتند؟ در صورتي که معجزه فقط دليل صحت گفتار پيامبر الهی است تا بعد از آن به سخنان او گوش داده پيروي از او کنند و به آنچه مي گويد ايمان بياورند که معاد يکي از آن موارد است؟


قرآن کريم در سوره مبارکه «طه» بيان مي کند بعد از آنکه حضرت موسي به پيامبري مبعوث گرديد، خداوند او را با نشانه هايي آشکار به سوي فرعون روانه کرد. اين نشانه ها که در اصطلاح علم کلام «معجزه» ناميده مي شوند؛ دليل صدق مدعاي موسي ـ عليه السلام ـ بود، که فرعون آنها را نپذيرفت و او را متهم به سحر و جادو گري کرد، و با موسي به مبارزه برخواست و براي اولين گام، موسي را به رقابت با ساحران و جادو گران آن عصر دعوت کرد. فرعون براي اين کار، ماهرترين و زبردست ترين ساحران آن ديار را جمع کرد که با موسي ـ عليه السلام ـ رقابت کرده، او را شکست دهند و از هدايا و نعمت هاي فرعون بهره مند گردند. روز مسابقه فرا رسيد و ساحران کار خود را آغاز کردند، امّا زماني که حضرت موسي عصاي خود را انداخت، ساحران فهميدند اين کار حضرت موسي از جنس سحر نيست و معجزه اي است از جانب خداي سبحان و دليل صدق ادعاي نبوت او. لذا به حضرت موسي ايمان آورده و پيرو دين او گرديدند؛ و همگي گفتند: آمَنَّا بِرَبِّ هَارُونَ وَمُوسَي؛ «ما به خداي موسي و هارون ايمان آورديم». و اين آيه «إِنَّا إِلَي رَبِّنَا مُنقَلِبُونَ؛ ما به سوي خداي خويش باز مي گرديم» دال بر معاد و آخرت نيست. در ادامه داستان - در سوره طه - قرآن بيان مي کند که فرعون از اين عمل ساحران بسيار آشفته و عصباني شد. و آنها را به قطع دست و پا و قتل تهديد کرد. ولي ساحران نترسيدند، و در جواب جملاتي را گفتند که دال بر اعتقادشان به معاد و آخرت و بهشت و جهنم است. آنان گفتند: إِنَّا آمَنَّا بِرَبِّنَا لِيَغْفِرَ لَنَا خَطَايَانَا وَمَا أَکرَهْتَنَا عَلَيْهِ مِنَ السِّحْرِ وَاللَّهُ خَيْرٌ وَأَبْقَي ـ إِنَّهُ مَن يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِمًا فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَلَا يَحْيي. «ما به پروردگار مان ايمان آورديم تا گناهانمان و آنچه را از سحر بر ما تحميل کردی ببخشايد و خدا بهتر و پايدارتر است؛ هر کس در محضر پروردگارش خطا کار حاضر شود، آتش دوزخ براي اوست؛ در آنجا نه مي ميرد و نه زندگي مي کند و هر کس با ايمان نزد او آيد و اعمال صالح انجام داده باشد، چنين کساني درجات عالي دارند باغ هاي جاويدان بهشت... پاداش کسي است که خود را پاک نمايد». حال در این سئوال مطرح مي گردد که چطور ساحران با ديدن معجزه موسي ـ عليه السلام ـ به معاد پي بردند؟ در مورد اين 3 آيه اخير که دال بر معاد و بهشت و جهنم است؛ ميان مفسران چند قول وجود دارد، عده زيادي قائلند: اين سخنان سخنان ساحران نبوده، بلکه سخن خداي سبحان است؛ زيرا ساحران بايد در اين مدت کوتاه، سهم وافري از آگاهي و علوم الهي پيدا کرده باشند که بتوانند اين چنين قاطعانه و آگاهانه درباره بهشت و دوزخ و سرنوشت مؤمنان و مجرمان قضاوت کنند؛ که بعيد به نظر مي رسد. البته اين احتمال نيز وجود دارد که اين سخنان، سخنان خود ساحران باشد، چون حضرت موسيسال ها مشغول تبليغ بوده است و مردم را به دين خود و خداي خويش و اعتقادات خويش دعوت کرده باشد؛ در نتيجه قبل از ديدن معجزه موسي ـ عليه السلام ـ از دين او و اعتقادات او با خبر بوده باشند؛ و با ديدن معجزه موسي ـ عليه السلام ـ پي به نبوت و پيامبري او برده و او را به عنوان پيامبر خدا قبول کرده و به تمام حرف هاي او که قبلا شنيده بودند ايمان آورده باشند. چون معجزه تنها دليل بر صدق دعواي پيامبري و اين که او انسان عادي نيست و از سوي خدا آمده است می باشد. البته اين احتمال قوي است، زيرا بناي قرآن عمدتاً بر کلي گويي است، و تنها از داستان هاي اديان و اقوام گذشته مواردي را متذکر شده است که مهم بوده و قابل درس گرفتن باشند، لذا خيلي از جزئيات قضايا و حکايات را متعرض نشده است. و بعضاً جزئیاتشان در کتب روايي و از زبان اهل بيت ـ عليهم السلام ـ بيان گرديده اند. نظر ديگري هم که محتمل است، اين است که ساحران نسبت به معاد و قيامت اطلاع داشتند، زيرا قبل از حضرت موسي اديان آسماني ديگري هم وجود داشته است، و اصل مسلّم همه آنها معاد بوده است. و حتي اديان غير آسمانی نيز معاد را انکار نکرده اند؛ خود فراعنه مصر نيز به معاد معتقد بوده اند؛ زيرا طبق بيان تاريخ فراعنه مصر با خود عده ای از کنيزان و غلامان و اسب ها و طلا و جواهرات زيادي را دفن مي کردند بر اساس اين اعتقاد که روزي به پا خواهند خواست و همه اين ها باز در خدمت آنان خواهد بود. لذا طبق اين نظر به بيان موسي هم نيازي نبود و خود ساحران، معاد را مي دانستند و اصل مسلمي مي شماردند. در نتيجه معجزه تنها دليل صدق دعواي نبوت و پيامبري است. و اين آيات يا اصلا از زبان ساحران نبوده و خداي تبارک و تعالي در تکميل داستان و براي بشارت دادن به مؤمنان و انذار کافران آنها را بيان کرده است. و يا از زبان ساحران است ولي قبل از رسيدن معجزه از آنها اطلاع پيدا کرده بودند، و با ديدن معجزه تمام حرف هاي موسي ـ عليه السلام ـ که از جمله آنها بحث معاد باشد را تصديق کردند. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image