امام علی(ع) و معاویه /

تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه

قبلا سوالی پرسیدم در باره بحثی که با عده ای از اهل سنت داشتم و شما زحمت کشیدید و اسامی عده ای که قبلا همراه پیامبر بودند و به خوارج پیوستند را به من دادید.این بار این کوته فکران بهانه ای دیگر میاورند و میگویند که مثلا علی و معاویه به هم فتوی کفر ندادند فقط در مسایل سیاسی اختلاف داشتند ولی خوارج معاویه و علی را کافر دانستند و معاویه و علی هم خوارج را کافر دانسته اند بنابراین به این دلیل ما اهل سنت مثلا از خوارج دوری میکنیم . حال دوستان من میخواهم بگویم ایا از منابع خود اهل سنت سندی هست دال بر اینکه علی (ع) معاویه را کافر خوانده یا نه همچنین ان جمله معروف علی را که میگوید خوارج نا اگاهانه منحرف شدند ولی معاویه اگاهانه و از روی عمد منحرف شد را از منابع خود اهل سنت برایم بفرستید .همچنین سوال دیگر من درباره شق القمر است که در ایه امده بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ که ن را واقعه ای در قیامت خوانده ولی در احادیث واقعه ای در زمان نبی اکرم بوده دلیل این تناقض چیست و ایا در این میان ما نباید به قران بیشتر رو اورده و گفته قرن را قبول کنیم که شق القمر در قیامت رخ میدهد نه در گذشته بوده است؟


دانشجوی گرامی در سوال شما سه پرسش وجود داردکه به ترتیب به آنها پاسخ می دهیم:1)آیا حضرت علی علیه السلام، معاویه را کافر میدانست؟در روایات متعددی که در کتب علمای شیعه و سنی وجود دارد به روایاتی برمی خوریم که در آن امیرالمومنین علی علیه السلام به صراحت معاویه را کافر دانسته است که به طور نمونه به دو روایت اشاره می شود: ابن ابی الحدید معتزلی نقل می کند: گروه بسیارى از اصحاب پیامبر (ص) همراه على (ع) بودند که از پیامبر (ص) شنیده بودند که معاویه را پس از مسلمان شدن او لعن مى کرد و مى فرمود: معاویه منافقى کافر و دوزخى است. اخبار در این باره مشهور است( جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 7، ص 220، ناشر نشر نى، تهران، چاپ دوم، 1375(.(چطور می شود که اصحاب علی (ع) این حدیث را شنیده باشند اما خود علی (ع) این را نشنیده باشد؟)نیز امام (ع) در پاسخ به تهدید معاویه در نامه خود به او چنین می نویسد: پس از حمد خدا نوشته اى همگى با هم (قبل از اسلام) مهربان و متحد بودیم ولى میان ما و شما بر اساس ایمان و کفر قبلاً جدائى افتاد ما ایمان (به رسول خدا (ص) و بارى تعالى و...) آوردیم و شما کافر شدید. اینک ما در مسیر حق استوار مانده ایم و شما منحرف گردیده اید. هر کس از شما اسلام آورد از روى ناچارى بود؛ زیرا در آغاز اسلام با رسول خدا (ص) سر جنگ داشتید.( ترجمه نهج البلاغه (زمانى)، ص 819 و 820، نامه 64، ناشر مؤسسه انتشارات نبوى، چاپ دوازدهم، تهران1378(2) روایت خوارج نا اگاهانه منحرف شدند ولی معاویه اگاهانه و از روی عمد منحرف شد :در اینباره روایتی وجود داردکه مضمون و معنای آن همان عبارتی است که شما ذکر کردید. در روایتی امیرالمومنین نسبت به خوارج و معاویه می فرماید: «لا تقاتلوا الخوارج بعدی، فلیس من طلب الحق فاخطاه، کمن طلب الباطل فادرکه .»(نهج البلاغه، نامه 61؛ شرح نهج البلاغه،‌ج 5، ص 78)پس از من با خوارج پیکار نکنید، زیرا کسی که حق را خواست و در یافتن آن به خطا افتاد، مانند کسی نیست که به دنبال باطل رفت و بدان دست یافت. منظور امام آن است که خوارج به دنبال حق بوده اند، لیکن در این راه به باطل رسیده اند و می پندارند که همان حق است. شایسته است که با استدلال و گفتگو و با روشی نرم آنان را روشن کرد. اینان همانند افرادی، چون معاویه و عمرو بن عاص و دار و دسته ی آنان، نیستند که از آغاز آگاهانه به دنبال باطل که دست یافتن به قدرت و حکومت است، بودند و به هر بهایی و از هر راهی بود، بدان دست یافتند. 3) شق القمردر آیات اول و دوم سوره ی قمر چنین میخوانیم:اقـتـربـت الـسـاعـه و انـشـق الـقـمـر(1) و ان یـروا ایـه یـعـرضـوا و یـقـولـوا سـحـر مـسـتـمـر(2)آیه ی 1: آن ساعت نزدیک آمد و ماه آسمان شکافته شد.آیه ی 2: و اگر کافران بزرگ آیت و معجزی هم ببینند باز اعراض کرده و گویند که این سحری کامل است.در تفسیر اثنی عشری جلد 12 صفحه 366 چنین میخوانیم: جمهور مفسرین از خاصه و عامه و اصحاب مانند ابن مسعود و ابن عباس و حذیفه یمانی و انس بن مالک و جبیر بن معطم و عبد الله عمر نقل نموده اند که ابوجهل و یهودی دیگر شبی به حضرت رسالت (ص) رسیدند و آن شب چهاردهم ماه و قمر به مرتبه بدر رسیده. ابو جهل گفت: بر وفق دعوی خود آیتی به ما بنما و الا سر تو را به شمشیر بردارم. فرمود: چه می خواهی؟ ابو جهل به یهودی گفت این شخص ساحر است و آنچه بخواهیم به قوت سحر به ما می نماید. یهودی گفت: به او بگو تا ماه را بشکافد که سحر را در آسمان تاثیری نیست و ساحران در آن تصرف و اقتدار ندارند. چون از اتیان عاجز شود او را به قتل رسانیم. ابوجهل گفت: این ماه را برای ما بشکاف. حضرت دعا فرمود، انگشت سبابه برآورد و اشاره به ماه نمود. قرص قمر به محض اشاره دو نیم شد. نصف بر جای خود و نصف دیگر به طرفی رفت و زمانی به آن هیئت بماند. حضرت به صدای بلند فرمود: اشهدوا اشهدوا. ابوجهل گفت: آن را ملتئم نما. حضرت اشاره فرمود، هر دو نصف بهم پیوست. یهودی که این معجزه باهره را دید ایمان آورد. لکن ابوجهل گفت: چشم ما را به سحر بسته و قمر را به حالت انشقاق به ما نموده. از جماعت مسافران که از اطراف آفاق برسند بپرسیم که ایشان در امشب انشقاق قمر را دیده اند یا نه. چون از آینده و رونده پرسیدند، جواب دادند در فلان شب ماه را به دو نیمه دیدیم. ابوجهل با وجود این معجزه عظیم، ایمان نیاورد و حمل نمود به سحر، کفار قریش تابع او شدند گفتند سحر است. به اعتقاد اکثر مفسران شیعى و سنّى، آیه اول سوره قمر به معجزه شق القمر پیامبر گرامى اسلام(ص) اشاره دارد. فخررازى از مفسران مشهور اهل سنت میگوید: «عموم مفسران معتقدند مراد از آیه این است که ماه شکافته شد و روایات صحیحى نیز بر این معنا دلالت می کند و امکان عقلى آن نیز جاى تردید نیست.» مرحوم طبرسى و علامه طباطبایى نیز این آیه را مربوط به معجزه شق القمر دانسته اند. (مجمع البیان، المیزان، ذیل آیات مورد بحث / تفسیر نمونه)معجزه شق القمرطبق روایات مشهور که بعضى ادعاى تواتر آن را دارند، مشرکان نزد رسول خدا(ص) آمدند و گفتند: اگر راست میگویى و تو پیامبر خدایى ماه را براى ما دو پاره کن! فرمود: اگر این کار را بکنم ایمان می آورید؟ گفتند: آرى، و آن شب، که شب چهاردهم ماه بود، پیامبر از پیشگاه پروردگار تقاضا کرد آنچه را خواسته اند، به او بدهند، ناگهان ماه دو پاره شد و رسول اللّه(ص)آنها را یک یک صدا می زد و میفرمود: ببینید!; چیزى نگذشت که دو قطعه ماه به فرمان خدا به هم پیوست و دوباره به صورت اول بازگشت. (تفسیر نمونه، ج 22، ص 9 / پیام قرآن، ج 8، ص 317 ـ 327)شق القمر از نظر علوم روز :علوم جدید و مطالعات و اکتشافات دانشمندان نه تنها با مفاد این معجزه در تضاد نیست که وقوع آن را ممکن مى داند و براى آن مشابه هایى ذکر مى کند. مشابه ها انشقاق ها و انفجارهایى است که در منظومه شمسى و یا سایر کرات آسمانى روى داده است که براى نمونه خوب است به موارد زیر توجه داشته باشید: پیدایش منظومه شمسى: دانشمندان اتفاق نظر دارند که تمامى کرات آسمانى روزى جزء خورشید بودند و سپس بر اثر عاملى ـ که در آن اختلافاتى بین دانشمندان وجود دارد ـ از آن جدا شده و به دور آن به گردش در آمده اند.آستروئیدها: «استروئیدها» قطعات سنگ هاى عظیم آسمانى هستند که به دور منظومه شمسى در گردش اند و گاهى از آن ها به کرات کوچک و «شبه سیارات» تعبیر مى کنند.دانشمندان عقیده دارند آستروئیدها بقایاى سیاره عظیمى هستند که در مدارى میان مدار «مریخ» و مدار «مشترى» در حرکت بوده، سپس بر اثر عوامل نامعلومى منفجر و شکافته شده است.شهاب ها: «شهاب ها) سنگ هاى بسیار کوچک آسمانى است که گاه از اندازه فندق تجاوز نمى کنند. این سنگ ها با سرعت شدیدى در مدار خاص برگرد خورشید در گردشند و گاه که مسیر آن ها با مدار کره زمین تقاطع پیدا مى کند، به سوى زمین جذب مى شوند.به باور دانشمندان این سنگ ها بقایاى ستاره دنباله دارى است که بر اثر حوادث نامعلومى منفجر و از هم شکافته شده است. (تفسیر نمونه، ج 23، ص 13 ـ 16)در نتیجه هیچ گونه تضاد و تباینی وجود ندارد چون ساعت یک عنوان عام است و یکی از مصادیق آن لحظه وقوع این اتفاق و معجزه الهی است که نمونه ای از اتفاق و حادثه ای است که در قیامت واقع می شود موید این مطلب اولا :آیه دوم است: (و إنه یروا آیه و یقول سحر مستمر ) که مسئله سحر ومانند آن درقیامت معنا ندارد :ثانیا :چنانچه که خداوند حیات و زنده نمودن مرده را بعد از این جهان و جهان آخرت موکول نموده است اما در عین حال در رابطه با قدرت معجزه گر حضرت عیسی ع می فرماید که یکی از معجرات او زنده نمودن اموات و مردگان است وهکذا معجزه های سائر پیامبران إلهی و...؛ .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image