اثبات نا پذیری خدا /

تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

در پاسخ به پرسش مذکور به چند نکته اشاره می شود: « به طور کلی راه های انسان به خداشناسی سه نوع است: الف. راه دل یا راه فطرت ب. راه حس و علم یا راه طبیعت ج. راه عقل یا راه استدلال و فلسفه.»V}(اصول فلسفه و رئالیسم، ج۵، ص۶۸- استاد علامه طباطبائی و شهید مطهری){V استاد مطهری می فرمایند: « هر یک از راه های سه گانه- قلبی، علمی، عقلی- از یک نظر رجحان دارند. راه دل و فطرت از نظر شخصی کامل ترین راه هاست. یعنی برای هر فرد، بهترین و لذت بخش ترین و مؤثرتر این است که از راه دل به خداوند راه بیابد.


در پاسخ به پرسش مذکور به چند نکته اشاره می شود: « به طور کلی راه های انسان به خداشناسی سه نوع است: الف. راه دل یا راه فطرت ب. راه حس و علم یا راه طبیعت ج. راه عقل یا راه استدلال و فلسفه.»(اصول فلسفه و رئالیسم، ج5، ص68- استاد علامه طباطبائی و شهید مطهری) استاد مطهری می فرمایند: « هر یک از راه های سه گانه- قلبی، علمی، عقلی- از یک نظر رجحان دارند. راه دل و فطرت از نظر شخصی کامل ترین راه هاست. یعنی برای هر فرد، بهترین و لذت بخش ترین و مؤثرتر این است که از راه دل به خداوند راه بیابد. همچنان که قبلا اشاره شد آن نقطه اصلی که راه اهل عرفان را از راه فلاسفه جدا می کند همین نقطه است. عرفا معتقدند که دل و احساسات فطری قلب را باید تقویت کرد و پرورش داد و موانع آن را از میان برد تا معرفت شهودی حاصل شود. اما فلاسفه و متکلمین می خواهند از طریق عقل و استدلال به خدا راه یابند بدیهی است که این دو راه مانعه الجمع نیستند. برخی از اکابر فهم سلوک عقلی کرده اند و هم سلوک قلبی. به عقیده صدرالمتألهین لزوما باید سلوک عقلی و سلوک قلبی با یکدیگر توأم گردند. به هر حال از جنبه فردی و شخصی قطعا راه دل کامل تر است ولی شخصی است، یعنی نمی توان آن را به صورت یک علم قابل تعلیم و تعلم برای عموم درآورد. هر کس از آن راه می رود خود با خبر می شود اما نمی تواند دیگران را آن طور که خود ، تمام دریافت های افراد به یکدیگر خبردار شده با خبر کند بر خلاف علم و فلسفه که از طریق تعلیم و تعلم، تمام دریافتهای افراد به یکدیگر منتقل می گردد. راه مطالعه حسی و علمی- راه دوم- خلقت از نظر سادگی وروشنی و عمومی بودن بهترین راه هاست. استفاده از این راه نه نیازمند است به قلبی صاف و احساساتی عالی و نه به عقلی مجرد و استدلالی و پخته و آشنا به اصول برهانی. اما این راه فقط ما را به منزل اول می رساند و بس؛ یعنی همین قدر به ما می فهماند که طبیعت، مسخر نیرویی ماوراء طبیعی است، و البته برای شناخت خدا این اندازه کافی نیست. راه عقل و فلسفه اگر چه در راه اصطلاحات ویژه و براهین خاصی است که فقط اهل فن و آشنای با آنها می توانند این راه را طی کنند ولی تنها علم و فنی است که مجهز به همه شرایطی است که در یک علم و فن لازم است. خداشناسی و مسائل مربوط به آن تنها از طریق عقل و فلسفه است که به صورت یک علم مثبت نظیر روان شناسی و گیاه شناسی و غیره در می آید.»(همان، ص91) 2. نکته شایان توجه این است که: اگر مسأله اثبات خداوند برای شما دشوار و پیچیده است دلیل نمی شود دیگران که این مسآله برایشان حل شده دچار بیماری فکری و تقلید کورکورانه هستند مقلد و بیمار انگاری دیگران یک خطای استراتژیک است ممکن است دیگران با دلایلی بسیاری ساده و روان که در عین حال دارای پشتوانه های عمیق و ژرف فلسفی است خدا را باور داشته و یا بر اساس سائطه فطری خدا را به خوبی شناخته و باور داشته اند. البته کسی هم مانند شما ممکن است راه پیچیده تری را انتخاب کند و نمی توان این را نیز بر شما عیبی دانست و چه بسا شما در چه بسا شما در پی تلاش های بیشتر و ژرفکاری های بهتر به درک و فهم بهتری نیز نائل آیید که ثمره مبارک و ارزشمند خواهد بود. احساسات با گرایش اصیل فطری به خداوند، متفاوت است. اگر منظورتان از احساسات همان گرایش عمیق و ریشه دار فطری است باید دانست که گرایش فطری به خداوند امری است وجدانی که آیات قرآن آن را تأیید می کند، اما اگر نوعی امر خام و پوچ و بی منطقی باشد ادعایی نادرست است. 3. راه عقل و فلسفه منحصر به یک روش و شیوه نیست، بلکه راه عقلی و فلسفی شکل ها و شاخه های گوناگونی دارد مثل: « برهان وجوب و امکان»، «برهان علیت»، «برهان صدرایی»(برای آشنایی بیشتر با این راه ها به کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم ج5 ص96 مراجعه کنید.) و ... . به نظر می رسد یکی از بهترین و آسان ترین راه های عقلی برای شناخت خداوند برهان «وجوب و امکان»(برای آگاهی از این استدلال به همان منبع فوق ص120 مراجعه فرمایید.) است که توسط شیخ الرئیس بوعلی سینا مطرح شده است. 4. نکته ای که در پاسخ به بخش اخیر پرسش می توان داد این است که استقرار تکلیف الهی بر عهده انسان متوقف بر شناخت عقلی و فلسفی خداوند، نیست این طور نیست که شخص حتما باید یک شناخت عقلی و برهانی از خداوند داشته باشد تا تکالیف الهی بر شما واجب گردد بلکه همین که از طریق فطرت انسانی خود با خدا آشنا شد و احتمال وجود تکلیف از سوی او داد، باید در پی شناخت تکالیف او بروید و از آنها پیروی کنید. و اگر انسان در شک جدی و عمیق نسبت به خداوند باقی بماند- با توجه به عمومیت تکلیف و عدم وابستگی آن به پذیرش یا نفی ذهنی وجود خدا و عینی بودن تکالیف علی القاعده تکالیف الهی بر عهده شخص ثابت و مستقر است و شک و تردید رافع تکلیف نیست. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image