اعتقادات مذهبی خاندان سعودی /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

خاندان سعود که قدرت را در عربستان در اختیار دارند پیرو آیین وهابیت هستند . ونقش اساسی در ترویج و گسترش این آیین داشته اند . برای روشن شدن نقش خاندان سعود در شکل گیری و گسترش وهابیت به روند شکل گیری آیین وهابیت به اختصار اشاره می کنیم ؛ آیین وهابیت، به ظاهر زاییده اندیشه «محمدبن عبدالوهاب»نجدى است ؛ ولى ریشه هاى آن مربوط به احمد بن عبد الحکیم معروف به این تیمیه است و نگاشته های او بنیادهای اعتقادی وهابیان را تشکیل می دهد .


خاندان سعود که قدرت را در عربستان در اختیار دارند پیرو آیین وهابیت هستند . ونقش اساسی در ترویج و گسترش این آیین داشته اند . برای روشن شدن نقش خاندان سعود در شکل گیری و گسترش وهابیت به روند شکل گیری آیین وهابیت به اختصار اشاره می کنیم ؛ آیین وهابیت، به ظاهر زاییده اندیشه «محمدبن عبدالوهاب»نجدى است ؛ ولى ریشه هاى آن مربوط به احمد بن عبد الحکیم معروف به این تیمیه است و نگاشته های او بنیادهای اعتقادی وهابیان را تشکیل می دهد . زمانی که «ابن تیمیه» آرا و عقائد خود را درباره زیارت قبر پیامبر(ص) و مسافرت براى آن آشکار ساخت و آن را حرام دانست؛ از طرف علما و دانشمندان اهل سنت مصر و شام، مورد نقد قرار گرفت و افزون بر مخالفت قضات چهارگانه اهل سنت، سران آنان در مصر و شام به تفسیق او پرداخته و او را فردى منحرف معرفى کردند. «ذهبى» دوست معاصر «ابن تیمیه»، در نامه دوستانه اى او را در اشاعه و گسترش فساد، همتاى حجّاج خواند. ( تکمله السیف الصیقل ، ص 190) به نقل از جعفر سبحانی ، پرسشها و پاسخها ، تهران: موسسه سید الشهدا، 1369، ص 268) غائله ابن تیمیه با مرگ او فروکش کرد. شاگرد معروف او «ابن القیم»، به ترویج آراى استاد پرداخت؛ ولى چندان نتیجه نگرفت.و با مرگ او، مکتب استادش به دست فراموشى سپرده شد.در اواسط قرن دوازدهم هجرى بار دیگر اندیشه هاى «ابن تیمیه» به وسیله شخصى به نام «محمد» فرزند «عبدالوهاب» در سرزمین «نجد» احیا شد.پدر «عبدالوهاب» با عقاید فرزند خود مخالف بود؛ از این رو، تا پدر در قید حیات بود، وى از اظهار آنها خوددارى مى کرد. و با مرگ پدرش او عرصه را براى نشر عقاید خود مناسب دید؛ لذا با همکارى امیر شهر «عُیَیْنَه» به نام «عثمان بن حمد»، به نشر آنها پرداخت. چیزى نگذشت که «عثمان» از طرف امیر «احساء»، مورد توبیخ قرار گرفت. او نیز ناچار شد عذر «شیخ» را بخواهد و او را از «شهر» بیرون کند.«شیخ محمد» در سال 1160 ه.ق از شهر «عیینه» بیرون رفت و رهسپار «درعیه» شد. در آن زمان ریاست شهر با «محمدبن سعود»، (جد آل سعود ) بود؛ سرانجام میان آن دو، ارتباط برقرار شد. امیر شهر، به او وعده پشتیبانى داد و او نیز به امیر، نوید قدرت و غلبه بر بلاد داد.شیخ دعوت خود را تحت عنوان «توحید» و مبارزه با شرک آغاز کرد و دیگران - به جز خود و پیروان مکتبش - را مشرک معرفى کرد. حملات او به اطراف و اکناف نجد، آغاز گردید. که با نبردهای خونین بر سواحل خلیج فارس و تمامی منطقه حجاز تسلط یافتند. در سال 1216 ه.ق «امیر سعود» وهّابى، سپاهى مرکب از بیست هزار مرد جنگى تجهیز کرد و به شهر کربلا حمله ور شد. کربلا در این ایام در نهایت شهرت و عظمت بود و زائران ایرانى و ترک و عرب بدان، روى مى آوردند. سعود پس از محاصره شهر، سرانجام وارد آن گردید و کشتار سختى از مدافعان و ساکنان آن نمود.سپاه «وهابى» چنان رسوائى در شهر کربلا به بار آورد که به وصف نمى گنجد. پنج هزار تن یا بیشتر (تا بیست هزار هم نوشته اند ) را به قتل رسانیدند. پس از آنکه «امیر سعود» از کارهاى جنگى فراغت یافت ، به طرف خزینه هاى حرم امام حسین(ع) متوجه شد. این خزاین، از اموال فراوان و اشیاء نفیسى انباشته بود، وى هر چه در آنجا یافت، برداشت و به غارت برد!!«وهابیان» در مدت متجاوز از دوازده سال، گاه و بى گاه به شهر کربلا و اطراف آن، مى گفتند و نیز به شهر «نجف» حمله برده و آنجا را غارت مى کردند. نخستین حمله در سال 1216 ه.ق بود. این هجوم در روز «عید غدیر» آن سال انجام گرفت.حملات وهابیان به جدّه، مکه، مدینه، سوریه و عراق، بیش از آن است که در اینجا بیان گردد. پیوسته جنگ هاى خونین بین حکومت عثمانى از طریق امراى مصر و وهابیان وجود داشت. گاهى بر اثر ضعف دولت عثمانى، وهابیان بر طائف، مکه و مدینه دست یافته و آثار و مشاهد اسلامى را ویران مى کردند و اموال را به غارت مى بردند. سرانجام از آنجا به نجد طرد مى شدند و عثمانى ها تسلط خود را بر این مناطق با گماشتن خاندان «شریف» بر ریاست حرمین حفظ مى کردند.در جنگ جهانى اول با اشغال شام و اردن و عراق از طریق دولت هاى بزرگ (مانند بریتانیا و فرانسه )، وحدت کشورهاى عربى از هم گسست و هر نقطه اى از این بلاد، به امیرى سپرده شد.بلاد نجد ، به آل سعود - که بزرگ آنها در آن روز «عبدالعزیزبن سعود» (پدر شاه فهد ) بود - واگذار گردید. این مسأله به جهت همکارى نزدیک وى با بریتانیا، در شکستن قدرت دولت عثمانى بود. این واگذارى، تحت شرایطى استعمارى انجام گرفت که در تاریخ مذکور است.بعدها مصالح بریتانیا و جهان استعمار، ایجاب کرد که بر قلمرو قدرت وهابیان، افزوده شود و حرمین شریفین و منطقه حجاز، در اختیار آل سعود قرار گیرد. از این رو، با برنامه ریزى خاصى - که بریتانیا در آن دست داشت - در سال 1344 ه.ق وهابیان، حرمین شریفین را پس از یک جنگ خونین تصرف کردند و تنها در طائف دوهزار تن از عالمان بزرگان و زنان و مردان را کشتند؛ به گونه اى که خود «عبدالعزیز» بر این جنایت اعتراف کرد! در نتیجه، به حکومت خاندان «شرفا» در این سرزمین خاتمه داده شد و این دو منطقه وسیع اسلامى - به ضمیمه نجد و حجاز - به نام «سعودى» در دفاتر دولت هاى بزرگ استعمارى، ثبت شد. نام «نجد» و «حجاز» منسوخ گردید و عبدالعزیز خود را در سال 1350 ه.ق(1310 ه.ش ) شاه دو منطقه خواند و کشور به نام «مملکت عربى سعودى» - نه اسلامى - نام گذارى شد. وى تا سال 1334ه.ش زمام امور را به دست داشت و پس از درگذشت او فرزندان وى به نام هاى: سعود، فیصل، خالد، فهد، عبداللَّه حاکمان این سرزمین بوده و هستند.( جعفر سبحانی ، پرسشها وپاسخها ، ص 267 - 271)برای اطلاع بیشتر ر.ک به : فرهنگ جامع سیاسی ، محمود طلوعی ، تهران : علم ، ص 40 و ص 614 تا 617) (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 3/100123493) .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image