کلام /

تخمین زمان مطالعه: 3 دقیقه

اگر شافعين از سرِ رحمت و محبت به انسان‏ها، آن‏ها را مورد شفاعت خود قرار مي‏دهند، مگر خداوند از رحمت و محبت بيشتري نسبت به بندگانش برخوردار نيست؟


مسأله رحمت الهي، نه تنها با شفاعت اولياء، ناسازگار نيست، بلكه شفاعت خود جلوه‏اي از رحمت بيكران خداوندي است[1]. برخلاف ميانجي گري‏هاي دنيوي كه سلسله جنبان آن‏ها، شخص خطاكار است، در مسأله شفاعت، اين خداوند است كه از سر عطوفت، گروهي از اولياي برگزيده خود را به دستگيري از واماندگان فرا مي‏خواند، نه آن‏كه گناهكاران، از پيش خود گروهي را به مدد بطلبند[2].«يومئذ لا تنفع الشفاعه الامن اذن له الرحمن و رضي له قولاً»[3] در آن روز شفاعت سودي ندارد، مگر براي كسي كه خداوند رحمان به او اجازه دهد و از سخن او خشنود باشد.نكته درخور توجه آن است كه رحمت و مغفرت اخروي، همچون فيض‏هاي دنيوي، نظام مند بوده و داراي قوانين ويژه‏اي است. از اين رو، همچنان‏كه وحي الهي در اين دنيا بي واسطه صورت نمي‏گيرد و همگان را توانِ آن نيست كه به صورت مستقيم از اين فيض الهي بهره‏مند گردند، رحمت و مغفرت اخروي نيز به صورت شفاعت جلوه‏گر مي‏شود و هر كس به قدر شايستگي از آن بهره مي‏برد[4]. بنابراين مي‏توان گفت:«شفاعت، همان مغفرت الهي است كه وقتي به خداوند - كه منبع و صاحب خيرها و رحمت‏ها است - نسبت داده مي‏شود، با نام «مغفرت» خوانده مي‏شود و هنگامي كه به وسائط و مجاري رحمت‏منسوب مي‏گردد، نام «شفاعت» به خود مي‏گيرد»[5].افزون بر اين، برخورداري بندگانِ برگزيده خداوند از مقام شفاعت، نوعي تكريم و گراميداشت آنان به حساب مي‏آيد[6] و گنهكاران را به برقراري رابطه‏اي معنوي با آنان ترغيب مي‏نمايد.سخن را با بيان حديثي از پيامبر گرامي اسلام‏صلي الله عليه وآله، كه در منابع اهل سنت آمده است، به پايان مي‏بريم. بر اساس اين حديث، رحمت بيكران الهي به حدّي است كه پس از آن‏كه پيامبران و فرشتگان و مؤمنان، به شفاعت پرداختند و هر يك به تناسب مقام خود، افرادي از گناهكاران را از عذاب رهانيدند، اين خطاب الهي به گوش مي‏رسد: «هنوز شفاعت من برجا است»[7]. بنا بر اين مسئله رحمت الهي، نه تنها با شفاعت اولياء نا سازگار نيست ،بلکه شفاعت آنان خود جلوه از رحمت بيکران خداوندي است.معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر: 1. پيام قرآن، ناصر مكارم شيرازي، قم، مدرسة الامام اميرالمؤمنين، 1370 ش، ج 6، ص 505 - 544. 2. تفسير الميزان، علامه طباطبايي، ترجمه محمدباقر موسوي همداني، قم، دفتر انتشارات اسلامي، دهم، 1377 ش، ج 1، ص234-283. 3. تفسير نمونه، زير نظر ناصر مكارم شيرازي، تهران، دارالكتب الاسلاميه، نوزدهم، 1363 ش، ج 1، ص223-246. 4. تفسير نور، محسن قرائتي، قم، موسسه در راه حق، 1374 ش، ج 1، ص 127 - 129. 5. شفاعت، قاسم اسلامي بي جا: بي نا، بي تا. 6. عدل الهي، مرتضي مطهري، تهران، صدرا، دوم، 1361 ش، ص 257 - 286. 7. كشف الاسرار، امام خميني بي جا، بي نا، بي تا، ص 77 - 83. 8. منشور جاويد، جعفر سبحاني قم، دارالقران الكريم، 1369 ش، ج 8، ص 3 - 210. 9. ميزان الحكمه، محمد محمدي ري شهري، ترجمه حميدرضا شيخي، قم، دارالحديث، 1377 ش، ج 6، ص 2784-2799. .

سامانه پاسخگویی به سوالات و شبهات

مرجع:

ایجاد شده در 1400/12/28



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image