تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه
در جواب این سوال درابتداباید دیدچه عواملي در رشد و شكلگيری شخصيت انسان مؤثر است ونقش پدر و مادر تا چه حد است؟ روان شناسان عوامل مؤثر در رشد انسان را سه دسته ميدانند: الف. پايههای زيستی رشد؛ ب. پايههای محيطی رشد؛ ج. پايههای ارادی رشد. در دسته اول به مسائل ژنتيكی و صفاتی كه از والدين به ارث ميبرد، ميپردازند دسته دوم، محيط قبل از تولد (رحم) و مسائل مربوط به دوران بارداری و محيط بعد از تولد كه خانواده و دوستان و جامعه و مدرسه و امثال آن ها باشد، را شامل می شود. در دسته سوم به نقش اراده و تصميمات شخص در سرنوشت و شكلگيری شخصيت و آينده او ميپردازند. اما نقش پدر و مادر در شكلگيری شخصيت فرزند تا چه حد است؟ بايد گفت خانواده نقش بسيار مهمی را در اين زمينه ايفا می كند، «والدين می توانند برای كودك خود نقش بهترين معلم و الگو را به عهده داشته باشند. كودك از والدين خود خصويات اخلاقی، عقيدتی و شخصيتی و ديگر گرايش ها و را میآموزد و در اين زمينه از آنان تقليد ميكنند» بنابراين پدر و مادر بايد آگاهی ها و دانش لازم را به عنوان معلم كودك داشته باشند. در خانه فضای مناسبي را براي رشد كودك فراهم كنند و با داشتن رفتارهاي شايسته الگوي مناسبي براي كودك باشند. حالا سؤال اين است كه ائمه (ع)دراين زمينه چگونه عمل می کرده اند؟پاسخ خيلي روشن است آنها با دانش بينهايت ومقام عصمت خود قطعاً بهترين آموزش ها و مطالب را به فرزندان خود ياد دادهاند و بهترين روشها را به كار بردهاند وبا توجه به اين كه معصوم ميباشند رفتارهاي آنها شايسته درست و به جابوده و بهترين نقش را ايفا كردهاند. اماآیااين همه امكانات و شرائط و داشتن بهترين پدر و مادر براي اينكه فرزند بهترين شخص و انسان شود كافي است؟ قطعاً پاسخ منفي است زیرانقش پدرومادردراین زمینه تعلیم وتربیت وآماده کردن محیط مناسب برای رشد فرزنداست امااین امر برای این که فرزند بهترین فرزند شود شرط لازم است نه کافی چراكه فرزند نيز بايد از اين امكانات استفاده كند آموزشهاي پدر و مادر را به كار گيرد از رفتارهاي شايسته آنهاالگوبگيرد.و در اين جاست كه نقش اراده معلوم ميشود. يعني اين خود شخص و تصميم و اراده اوست كه شخصيت و سرنوشت او را تعيين ميكند. اگر خواسته باشيم نقش اراده و ساير عوامل مؤثر در رشد انسان را بررسي كنيم قطعاً بيشترين نقش را به اراده خواهيم داد «اراده در قلمرو رفتارهاي آگاهانه و اختياري عاملي فعال و تعيين كننده است.» وجود دادگاه ها در سراسر جهان تأييدي بر اين مطلب است. چون فرد را در برابر اعمالش پاسخ گو ميدانند و فرد نميتواند اعمال خود را با مسائل ژنتيكي و محيطي توجيه كند. چراكه در عين آنكه مسائل ژنتيكي و محيطي مسائلي به حق ميباشند ولي تأثير آن ها آن قدر نيست كه انسان را مجبور به انجام كاري كنند. تصميم نهايي با خود فرد است. ائمه(علیه السلام) نيز وظيفه خود را انجام دادهاند آنها به جاي فرزندان شان تصميم نميگرفتهاند و عمل نميكرده اند الگوي مناسبي بودهاند و آموزش هاي لازم را ميدادهاند.اميرالمؤمنين (عليه السّلام)در وصيت نامه خود به امام حسن (عليه السّلام)ميگويند «در تربيت تو شتاب كردم پيش از آنكه دل تو سخت شود... پس در آغاز تربيت تصميم گرفتم تا كتاب خداي توانا و بزرگ را همراه با تفسير آيات به تو بياموزم و شريعت اسلام و احكام آن را از حلال و حرام به تو تعليم دهم و...» ميبينيم كه كار حضرت دادن آموزش و توصيه كردن به فرزند بوده است اما اين خود فرزند است كه بايد از اين آموزشها بهره ببرد و سفارش ها را بكار بندد. نتيجه آنكه نقش خانواده در عين آنكه مهم است اما تعيين كننده نيست آنچه تعيين كننده است اراده است و بس. ائمه(علیه السلام)بهترين خانوادهها را داشتهاند. بهترين آموزشها را داده و بهترين شرائط را فراهم كرده و بهترين الگوها بودهاند. فرزندان آنها نيز بهترين بودهاند و از شرائط و امكانات موجود استفاده كرده و بسياري از آنها به مقامات عالي انساني رسيدهاند. آنها همان امام زادگان شريفي هستند كه ما آنها را تكريم ميكنيم و به زيارت شان ميرويم و از آنها حاجت ميطلبيم. ولی این که چراهمه ی فرزندان آنان امام نشده وبه این مفام نرسیده اند؟درپاسخ باید گفت بين توفيق در تربيت و به امامت رسيدن همه فرزندان ائمه(عليهم السّلام)ملازمه نيست چراكه امام را خدا منصوب ميكند و تعدادش را هم او مشخص ميكند، طبق روايات تعداد آنها را 12 تا قرار داده است، پس تعدادشان محدود و فرزندان ائمه(علیه السلام) زياد است. لذا بايد بهترين و شايستهترين را از ميان آنها انتخاب كند واین مقام رابه کسی که خودش بهترمی داندعطاکندچون این مقام والا که عهد خداونداست مطابق قرآن کریم به ظالمین یعنی کسانی که مبّراازگناه نیستند نمی رسد. وبه فرموده امام رضا(عليه السّلام)امامت مقامي است كه خدا بعد از نبوت به حضرت ابراهيم(عليه السّلام)عطا كرد. امامت قدرش والاتر و شأنش بزرگتر و منزلتش عاليتر و مكانش منيعتر و عمقش ژرف تر از آن است كه مردم با عقل خود به آن برسند يا با آراءشان آن را دريابند و يا با انتخاب خود امامي منصوب كنند» لذااست كه شیعه براساس مبانی عقلی ونقلی معتقد است که امام را بايد خدا تعيين كند و نياز به انتصاب از جانب خدا داردولازمه این اعتقاداین است که این که این مقام والا به چه تعدادازانسان هاداده شودوتعداد ائمه(عليهم السّلام)چه اندازه باشد این امرنيز به عهده خداوند است وازحیطه ی علم ودرک بشرخارج است . چيزي كه مهم است اين است كه زمين نبايد از حجت و امام خالي باشد و در هر عصر و زماني وجود .امام معصوم براي رهبري جامعه ضروری است. امام صادق(عليه السّلام)ميفرمايند:«اگر مردم زمين تنها دو كس باشند يكي از آن دو امام است و فرمود آخرين كس كه بميرد امام است تا كسي برخداي عزوجل احتجاج نكند كه او را بدون حجت واگذاشته است.» راوي ميگويد به امام صادق(ع)عرض كردم: ممكن است زمين باشد و امامي در آن نباشد؟ فرمود: نه، گفتم دو امام در يك زمان ميشود؟ فرمود نه مگر اينكه يكي از آنها خاموش باشد (و به وظايف امامت قيام نكند)». خداوند طبق مصالحي كه خود ميدانسته براي بعد از پيامبر(صلي الله عليه و آله)دوازده امام معصوم را به عنوان جانشين ايشان انتخاب كرده است.امام باقر(عليه السّلام)می فرماید: «ما دوازده امام ميباشيم كه از آنها است حسن و حسين و بعد ائمه از فرزندان حسين(عليه السّلام)مي باشند.» نبیجه این که مقام امامت ونیزاین که این عهد الهی به چه کسی واگذارشوددراختیاربشرنمی باشد وخداوندخودش امام را طبق مصالحي كه خود مي دانداز بين كساني كه بيشترين شايستگيها رادارند انتخاب می كند هرچند بسياري ازامام زاده ها انسان هايي شايسته و اهل كمال بوده اند ولي خدا بايد بهترين را براي امامت انتخاب كند. بنابراين بين توفيق در تربيت و به امامت رسيدن همه فرزندان ائمه ملازمه نيست چون همانطور كه گفته شد تعداد ائمه(عليهم السّلام)طبق مصالحي كه خدا ميدانسته محدود بوده و فرزندان ائمه زياد و خدا بايد بهترين و شايستهترين را انتخاب كند و مقام امامت راکه عهداواست به اوواگذار نماید. .
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.