تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه
اشکال کننده، اول و آخر خطبه را نخواندند و حذف کردند. امیر المومنین (علیه السلام) از ویژگیهای یک حاکم اسلامی که زیبنده برای خلافت است حرف میزند و میگوید:أیها الناس! إن أحق الناس بهذا الأمر أقواهم علیه و أعلمهم بأمر الله فیه.ای مردم! سزاوارترین اشخاص به خلافت، کسی است که در تحقّق حکومت نیرومندتر و در آگاهی از فرمان خدا داناتر باشد.یعنی در طول این مدت، آقایانی که خلیفه شدند و بارها گفتند:لولا علی لهلک ابوبکر.فیض القدیر شرح الجامع الصغیر للمناوی، ج4، ص470لولا علی لهلک عمر.فیض القدیر شرح الجامع الصغیر للمناوی، ج4، ص470 ـ الإستیعاب لإبن عبد البر، ج3، ص1103 ـ تفسیر السمعانی، ج5، ص154 ـ تفسیر الرازی، ج21، ص22 ـ مناقب علی بن أبی طالب لإبن مردویه الأصفهانی، ص88 و ...لولا علی لهلک عثمان.زین الفتی فی سورة هل أتی، ج1، ص317اینها نه توانایی اداره خلافت را داشتند و نه آن علم شایسته در أوامر إلهی را داشتند. چون تنها کسی که درباره او گفته شد:أنا مدینة العلم و علی بابها.المستدرک الصحیحین للحاکم النیشابوری، ج3، ص126حضرت علی (علیه السلام) بود.در مدت بعد از رحلت نبی مکرم (صلی الله علیه و آله)، امیر المومنین (علیه السلام) یک مورد هم به أحدی از صحابه مراجعه نکرده است و تمام خلفاء و صحابه و غیره، هر جایی که به مشکل برمیخوردند، به حضرت علی (علیه السلام) مراجعه میکردند. إبن عباس در روایت متعدد آورده است که 90٪ علوم در نزد حضرت علی (علیه السلام) است و 10٪ نزد دیگران است و حضرت علی (علیه السلام) در آن 10٪ هم با دیگران شریک است:و الله! لقد أعطی علی ابن أبی طالب تسعة أعشار العلم و أیم الله! لقد شارککم فی العشر العاشر.الإستیعاب لإبن عبد البر، ج3، ص1104 ـ أسد الغابة لإبن الأثیر، ج4، ص22حتی خود عایشه هم در مورد علم حضرت علی (علیه السلام) میگوید:قالت عائشة: علی أعلم الناس بالسنة.التاریخ الکبیر للبخاری، ج2، ص255 و ج3، ص228 ـ الإستیعاب لإبن عبد البر، ج3، ص1104 ـ تاریخ مدینة دمشق لإبن عساکر، ج42، ص408 ـ نظم درر السمطین للزرندی الحنفی، ص133 ـ الوافی بالوفیات للصفدی، ج21، ص179 ـ المناقب للخوارزمی، ص91پس امیر المومنین (علیه السلام) در اول خطبه، طعنهای به خلفاء گذشته دارد.در ادامه خطبه هم اشارهای دارد به قیام معاویه و به صراحت میفرماید:ألا و إنی أقاتل رجلین: رجلا ادعی ما لیس له و آخر منع الذی علیه.آگاه باشید! من با دو کس پیکار میکنم: کسی که چیزی ـ امامت و خلافت ـ را ادّعا کند که از آن او نباشد و آنکس که از ادای حق سر باز زند ـ و مانع عمل به حق باشد ـ .یعنی با طلحه و زبیر و عایشه که سدّ راه عمل به حق هستند و با معاویهای که ادعای خلافت میکند، میجنگم.پس این خطبه به ضرر آقایان است.امیر المومنین (علیه السلام) در وسط خطبه هم میفرماید:و لعمری! لئن کانت الإمامة لا تنعقد حتی یحضرها عامة الناس، فما إلی ذلک سبیل و لکن أهلها یحکمون علی من غاب عنها، ثم لیس للشاهد أن یرجع و لا للغائب أن یختار.به جانم سوگند! اگر شرط انتخاب رهبر، حضور تمامی مردم باشد، هرگز راهی برای تحقّق آن وجود نخواهد داشت. بلکه آگاهان دارای صلاحیّت و رأی و اهل حل و عقد (خبرگان ملّت) رهبر و خلیفه را انتخاب میکنند، که عمل آنها نسبت به دیگر مسلمانان نافذ است. آنگاه نه حاضران بیعت کننده، حق تجدید نظر دارند و نه آنان که در انتخابات حضور نداشتند حق انتخابی دیگر را خواهند داشت.یعنی معاویهای که میگوید اجماع أمت اسلامی بر خلافت حضرت علی (علیه السلام) نیست و ما با حضرت علی (علیه السلام) بیعت نکردیم، پس بیعت حضرت علی (علیه السلام) مشروع نیست، آقا امیر المومنین (علیه السلام) از باب:وَ جَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُسوره نحل/آیه125میگوید: اگر شما ملاکتان این است که باید تمام مردم برای بیعت با خلیفه بیایند تا او خلیفه شود، اصلاً این امکانپذیر نیست. با آن گستردگی حکومت اسلامی در آن زمان و اختلاف آرائی که بود، عملی نیست. حتی این ملاک در مورد خلافت ابوبکر و عمر و عثمان هم نبود. همچنین میگوید اگر منظور شما بیعت کردن مهاجرین و انصار است و معتقدید آنها با ابوبکر بیعت کردند و خلافت ابوبکر مشروعیت پیدا کرد، در نامه 6 نهج البلاغه میفرماید:إنه بایعنی القوم الذین بایعوا أبا بکر و عمر و عثمان علی ما بایعوهم علیه، فلم یکن للشاهد أن یختار و لا للغائب أن یردّ و إنما الشوری للمهاجرین و الأنصار، فإن اجتمعوا علی رجل و سموه إماما کان ذلک لله رضی، فإن خرج من أمرهم خارج بطعن أو بدعة ردوه إلی ما خرج منه، فإن أبی قاتلوه علی أتباعه غیر سبیل المؤمنین و ولاه الله ما تولی ولعمری! یا معاویة! لئن نظرت بعقلک دون هواک لتجدنی أبرأ الناس من دم عثمان و لتعلمن أنی کنت فی عزلة عنه إلا أن تتجنی فتجن ما بدا لک.همانا کسانی با من بیعت کردهاند که با ابو بکر و عمر و عثمان با همان شرایط بیعت کردند. پس آنکه در بیعت حضور داشت، نمیتواند خلیفهای دیگر انتخاب کند و آنکس که غایب بود، نمیتواند بیعت مردم را نپذیرد. همانا شورای مسلمین از آنِ مهاجرین و انصار است. پس اگر بر امامت کسی جمع شدند و او را امام خود خواندند، خشنودی خدا هم در آن است. حال اگر کسی کار آنان را نکوهش کند یا بدعتی پدید آورد، او را به جایگاه بیعت قانونی باز میگردانند و اگر سر باز زد، با او پیکار میکنند؛ زیرا که به راه مسلمانان در نیامده، خدا هم او را در گمراهیاش رها میکند. میخواهد بگوید اگر ملاک شما در بیعت کردن، بیعت مهاجرین و انصار است، همانگونه که آنها با ابوبکر و عمر و عثمان بیعت کردند، آنها با من هم بیعت کردند و اگر مراد شما تمام مسلمانان است، این أمر امکانپذیر نیست و این أمر برای هیچکدام از خلفاء قبلی مهیّا نشد.مگر چند نفر با ابوبکر بیعت کردند؟ کسانی که با ابوبکر بیعت کردند و او را به عنوان خلیفه معین کردند، اگر نفر چهارمی را به ما معرفی کنید، ما به شما جایزه میدهیم. بزرگان و علماء بزرگ و شخصیتهای برجسته علمی اهل سنت، مانند ماوردی شافعی ـ متوفای 450 هجری ـ، قرطبی ـ متوفای 671 هجری ـ، امام الحرمین ـ متوفای 478 هجری ـ، عضد الدین ایجی ـ بنیانگذار کلام اهل سنت و متوفای 756 هجری ـ و دیگران میگویند خلافت ابوبکر با بیعت 2 یا 3 نفر مشروع شد و او را به عنوان خلیفه معرفی کردند و مردم هم آمدند بیعت کردند.آقای ماوردی میگوید:إختلفت العلماء فی عدد من تنعقد به الإمامة منهم علی مذاهب شتی، فقالت طائفة: لا تنعقد إلا بجمهور أهل العقد و الحل من کل بلد لیکون الرضاء به عاما و التسلیم لإمامته إجماعا و هذا مذهب مدفوع ببیعة أبی بکر رضی الله عنه علی الخلافة باختیار من حضرها و لم ینتظر ببیعة قدوم غائب عنها.کسانی که میگویند بیعت باید توسط اهل حلّ و عقد تمام شهرها صورت بگیرد تا رضایت عامه مردم را در پی داشته باشد تا تسلیم امامت شوند، این أمر در بیعت ابوبکر صورت نگرفت و تمام اهل حلّ و عقد در بیعت او شرکت نکردند و فقط کسانی که حاضر بودند، با او بیعت کردند و منتظر دیگران نشدند تا آنها هم بیایند بیعت کنند.الأحکام السلطانیة، ص4حتی امام الحرمین میگوید:اینها آمدند بیعت کردند و بخشنامه صادر کردند و تمام مردم مدینه هم بیعت نکردند.در بیعت با ابوبکر، امیر المومنین (علیه السلام) و بنیهاشم تا 6 ماه بیعت نکردند. حتی در صحیح بخاری آمده است:إن الأنصار خالفونا و اجتمعوا بأسرهم فی سقیفة بنی ساعدة و خالف عنا علی و الزبیر و من معهما.تمام انصار در أمر خلافت با ما مخالفت کردند و علی و زبیر و پیروان آن دو با ما مخالفت کردند.صحیح البخاری، ج8، ص26در صحیح بخاری و صحیح مسلم آمده است که اینها تا 6 ماه بیعت نکردند. صحیح البخاری، ج5، ص83 ـ صحیح مسلم، ج5، ص154یعتی که با فقدان حضرت علی (علیه السلام) باشد، بیعت نیست. إبن حزم آندلسی در المحلی میگوید:و لعنة الله علی کل إجماع یخرج عنه علی إبن أبی طالب.المحلی لإبن حزم، ج9، ص345پس این خطبه 173 نهج البلاغه، نه تنها به نفع آقایان نیست، بلکه به ضرر آنهاست. ««« و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته »»»حجه الاسلام و المسلمین دکتر سید محمد حسینی قزوینی
.
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.