حديث ذیل :((اگر بعد من پيامبري بود او عمر بود)) از نظر سندی صحیح است؟

در کتاب هاي تاريخي و روايي گاهي براي خلفاي اهل سنت فضايلي نقل مي شود که خود اهل سنت نيز در لابلاي کتاب هاي شان چنين رواياتي را ضعيف شمرده و رد مي کنند، يکي از اين فضايل که براي خليفه دوم اهل سنت عمر بن خطاب آمده اين است که از قول رسول گرامي اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نقل کرده اند که حضرت فرموده باشند که اگر بعد از من پيامبري قرار بود باشد او عمر بن خطاب مي شد. يا فرموده باشند که اگر قرار بود خداوند متعال رسولي را مبعوث کند به يقين عمر بن خطاب را مبعوث مي کرد. يا اينکه مي گويند حضرت به عمر بن خطاب فرموده است که اگر قرار بود بعد از من پيامبري مي آمد حتما تو مي شدي. بهترين و منصفانه ترين راه براي بررسي چنين نقل هايي، نگاه به خود اهل سنت است تا اتهام تعصب ورزي به شيعه زده نشود که چون شما خلفا را قبول نداريد، اين گونه نقل ها را رد مي کنيد و لذا در اين نوشتار به کتاب هاي بزرگان اهل سنت رجوع شده و سخنان آنها را درباره اين سه نقل مي آوريم: روايت اول:(( لو کان بعدي نبي لکان عمر.)) در يکي از سلسله سندهاي اين روايت مشروح بن هاعان است که علماي اهل سنت مي نويسند: ((وي از جمله افرادي بود که با حجاج بن يوسف ثقفي براي انهدام کعبه منجنيق درست کرد و کعبه را با بمباران سنگ ويران کرد.)) يا مي نويسد که وي روايات منکر را نقل مي کرد که هيچ کس قبول نداشتند. منکر يعني روايتي که براي اهل فن نا آشنا باشد و آنها را نشنيده باشند و يا با مباني اعتقادي و فقهي ناسازگاري باشد. در سند ديگر اين روايت عصمه بن مالک آمده است که باز ابراهيم الزيبق در حاشيه سير اعلام النبلاء ذهبي که يکي از بزرگان اهل سنت است مي نويسد که اين حديث که عصمه بن مالک آن را نقل کرده است، ضعيف است. در سند ديگري، اين روايت از ابي سعيد خدري نقل شده است که باز علماي اهل سنت اين سند را نيز ضعيف مي دانند. راوي ديگر اين به اصطلاح روايت فضل بن مختار است که هيثمي آن را ضعيف شمرده است. در کتاب هاي ديگر اهل سنت نيز اين روايت ضعيف شمرده شده است مانند مبارک فوري از علماي اهل سنت که مي نويسد اين حديث غريب هست و يا عجلواني مي نويسد در سند اين حديث ضعف وجود دارد. و در جاي ديگر مي گويد اين حديث مرفوعه است. يعني چند نفر از راويان آن افتاده و نقل نشده است. روايت دوم:(( لوکان الله باعثا رسولا بعدي لبعث عمر بن الخطاب)) هيثمي از علماي اهل سنت مي گويد :((اين حديث بخاطر عبدالمنعم بن بشير ضعيف است.)) و هندي فتني ديگر عالم اهل سنت مي نويسد:(( يکي از راويان اين حديث زياد بن يحيي است که او کذاب است (يعني زياد دروغ مي گفت) و مي نويسد که اين حديث منکر است.)) روايت سوم: ((قال رسول الله ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ لعمر بن الخطاب لو کان بعدي نبي لکنته)) با نگاهي به کتاب هاي اهل سنت متوجه مي شويم که اين حديث نيز مورد قبول خود آنها نمي باشد از جمله اين افراد ابن عساکر و متقي هندي هستند که در کتاب هاي خود آورده اند اين حديث منکر است. بنابراين خود اهل سنت چنين حديثي را قبول ندارند و آن را ضعيف مي شمارند و راويانش را ضعيف، کذاب، منکر و غريب مي دانند که روايات شان مورد قبول اهل سنت قرار نگرفته است. وقتي هم روايتي را خود اهل سنت که قائل بر فضيلت خلفاي شان هستند چنين روايات را جعلي و کذب و ضعيف مي شمارند، مشخص مي شود که برخي از بزرگان و نويسندگان اهل سنت بدون توجه به اين همه اشکالات، باز اين به اصطلاح حديث را در کتاب هاي خود آورده اند و تأسف آور اينکه عده اي بدون انديشه در اطراف اين گونه فضيلت تراشي، باز چنين داستان هايي را ترويج مي دهند و در مجامع عمومي اهل سنت که از تخصص کافي در شناخت احاديث ندارند، نقل مي کنند و افراد جامعه نيز به تصور اينکه چنين نقل هايي از رسول گرامي اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ صادر شده است از حقانيت اهل بيت ـ عليهم السلام ـ دور مي مانند. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19

لینک کوتاه