کلام /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

چرا امام حسن ـ عليه السلام ـ و امام حسين ـ عليه السلام ـ از عثمان در مقابل مردمي که شورش کرده بودند محافظت مي کردند؟


براي پاسخ به اين سوال ابتدا بايد ديد که آيا به لحاظ تاريخي جريان مورد سؤال صحت دارد يا خير؟ سپس راجع به آن بحث کرد. علامه اميني قضيه را از بسياري از منابع معتبر اهل سنت چنين نقل مي کند که ما آن را به صورت خلاصه بيان مي کنيم: «مردم کوفه، بصره، مصر و مدينه خانه عثمان را محاصره کرده بودند و قصد کشتن او را داشتند بعد از صحبت هايي که رد و بدل شد از عثمان در خواست نمودند که بر اساس کتاب و سنت نبوي عمل کند، عثمان پذيرفت و توبه کرد و با ميانجيگري امير المؤمنين ـ عليه السلام ـ و ضمانت ايشان مردم متفرق شدند و هر کسي راهي ديار خود شد. مروان بدون اطلاع عثمان نامه اي نوشت که اينها بايد کشته شوند، نامه بدست مردم افتاد و از مضمون آن آگاه شدند و همگي برگشتند و در حاليکه مي گفتند: «خون عثمان حلال است» خانة ايشان را محاصره کردند و آب را بر ايشان بستند، سپس عثمان صدا زد آيا علي ـ عليه السلام ـ در ميان شما است؟ گفتند: نه، گفت: آيا سعد است؟ گفتند: نه، پس گفت: آيا کسي خبر مرا به علي ـ عليه السلام ـ مي رساند؟ شخصي به سوي علي ـ عليه السلام ـ رفت و ايشان نيز 3 مشک آب براي عثمان فرستاد بعد از آن مردم به خانه وي هجوم آوردند و وي را به قتل رساندند» تا اين مقدار از داستان مورد اتفاق تمام تواريخ و کتابهاي معتبر اهل سنت است که از طرق مختلف نقل شده است که يکي از آنها روايت سعيد بن مسيب است که در کتب معتبره تا همين جا را نقل مي کند، علامة اميني مي نويسد: ابو جعفر طبري در تاريخ خود به روايت سعيد ابن مسيب اين مطالب را اضافه مي کند: «هنگامي که علي ـ عليه السلام ـ فهميد مردم قصد قتل عثمان را دارند فرزندان خود حسن و حسين (عليهما السلام) را با شمشيرهاي برهنه فرستاد تا بر در خانه عثمان بايستند و نگذارند احدي به آن نزديک شود زبير و طلحه و عده اي از اصحاب نيز فرزندان خود را فرستادند که مانع از ورود مردم به خانه عثمان شوند، وقتي مردم صحنه را مشاهده کردند شروع به تيراندازي کردند بطوريکه حسن بن علي ـ عليه السلام ـ در خون خود غلتيد و تيري نيز به مروان اصابت کرد.... زمانيکه علي ـ عليه السلام ـ آمد و ديد عثمان کشته شده بر صورت سيلي زد و دستي به سينه حسين ـ عليه السلام ـ کوبيد و محمد بن طلحه را دشنام داد و عبد الله بن زبير را لعن کرد و آنچنان عصباني بود که طلحه به ايشان عرض کرد: «تو را چه شده اي ابالحسن؟» و... » علامه اميني مي نويسد: اين مطلب سند ندارد. و اگر چه از طريق کنانه نيز نقل شده است ولي ازدي و ترمذي کنانه را تضعيف نموده و اذعان داشته اند که نقل هاي ايشان قابل اعتنا نيست. بنابراين بقول علامه اميني بخش اول قضيه که توسط سعيد بن مسيب نقل شده است صحيح و قابل اعتنا است ولي بخش دوم که برخي همانند کنانه آن را بيان نموده اند سند محکمي ندارد و ساختگي و جعلي است. همچنين ابن ابي الحديد از علماي اهل سنت در شرح نهج البلاغه ذيل خطبه 30 نهج البلاغه چنين نقل مي کند: «وقتي مردم به عثمان فشار آوردند ايشان وارد خانه علي ـ عليه السلام ـ شده و به او گفت: شما نزد مردم اعتبار داريد و قول شما را قبول دارند، سپس علي ـ عليه السلام ـ همراه با 30 سوار به سوي مردم که بر عثمان هجوم آورده بودند رفتند و آن ها را آرام کردند و خود عثمان با مردم صحبت کرد و وعده هايي به ايشان داد و.... بعد از اينکه مردم فهميدند عثمان باز خلف وعده کرده به سوي او هجوم آوردند و با اينکه به علي ـ عليه السلام ـ خبر رسيد ولي اين بار نيامد و زن عثمان (نائلة بنت الفُرافصة بن الأحوص ) به عثمان گفت: علي ـ عليه السلام ـ به سوي تو نمي آيد و از تو حمايت نمي کند، پس شبانه عثمان به خانه امير المؤمنين آمد و از او کمک طلبيد و وعده هاي زيبايي به حضرت داد که حضرت نپذيرفت و از ياري با عثمان سر باز زد، تا خبر رسيد مردم آب را بر عثمان بسته اند و ايشان براي او آب فرستاد و مردم را نيز موعظه کردند سپس مردم به خانه وي ريختند و عثمان را به قتل رسانيدند» از اين نقل ابن ابي الحديد فهميده مي شود ايشان هم با علامه اميني هم عقيده اند و قسمت دوم روايت را ايشان هم اصلاً نقل نمي کند. از سخنان خود حضرت در نهج البلاغه مي توان اين مطالب را تأييد کرد از جمله در خطبه 30 حضرت مي فرمايد: «اگر بدان امر مي کردم قاتل بودم و اگر از آن جلوگيري مي کردم ياور بودم و....» که به روشني گوياي اين است که حضرت موضع سکوت اختيار کرده بودند، ابن ابي الحديد راجع به اين خطبه مي نويسد: « اين بيان مولا گوياي اين است که خون عثمان نزد ايشان از امور مباحه بوده، ولي چون خون عثمان محفوظ بوده بايد حمل بر خلاف ظاهر کنيم و منظور از منع را، «منع عملي» معنا کنيم يعني امير المؤمنين عملاً وارد مبارزه براي جلوگيري از قتل عثمان نشدند چرا که طبق بعضي روايات حضرت از قتل ايشان نهي کرده اند» و نيز در جاي ديگري مي فرمايد: «عثمان مي خواهد تا مرا (همچون) شتر آبکش و دلوي قرار دهد که بيايم و بروم» و «در روايتي ديگر که در انساب بلاذري آمده حضرت فرمودند: «من نه خوش داشتم کشتن او را و نه ناخوش داشتم، و نه بدان دستور دادم و نه از آن جلوگيري کردم» از مطالب بيان شده مي توان نتيجه گرفت اصل مطلب که امام علي ـ عليه السلام ـ و حسين ـ عليه السلام ـ از عثمان عملاً حمايت و پشتيباني کرده باشند سند ندارد و مورد اعراض بسياري از علماي اهل سنت و شيعه است، امّا اينکه در تاريخ آمده حضرت علي ـ عليه السلام ـ واسطه شدند و مردم را آرام مي کردند و موعظه مي کردند، اين دليلي بر حمايت حضرت ازعثمان نيست ايشان تنها مي خواستند جلوي خليفه کشي را بگيرند و از تفرقه و از هم پاشيدن جامعه اسلامي جلوگيري کنند. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image