ادیان و مذاهب /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

علت عقب افتادگی مسلمانان از پیروان دیگر ادیان چیست؟


هیچ دینی از عقب افتادگی پیروان خود راضی نیست و آنان را به سوی عقب افتادگی و عدم پیشرفت تشویق نمی‌کند. دین اسلام نیز از این قاعده مستثنی نیست بلکه در مقایسه به تمام ادیان موجود دنیا در بعد معنوی و دنیایی از آموزه ها و تعالیم بسیار کامل و غیر قابل خدشه برخوردار می باشد. و حتی در قرآن کریم آموزه های علمی به چشم می خورد که با گذشت زمان و پیشرفت تکنولوژی این گزاره های علمی خود بخود تفسیر می شوند. البته هدف تمام ادیان امروز در جهان سعادت مندی و رستگاری پیروان آنها می‌باشد و موضوع آموزه های آنها رشد و تکامل معنوی و تربیت انسان‌هاست. به عبارت دیگر موضوع ادیان انسان سازی است نه صنعت سازی و پیشرفت تکنو لوژی و امور مادی. آنچه که در امور مادی و پیشرفت صنعت و تکنولوژی نقش دارد هوش و ذکاوت و تلاش خود انسانها می‌باشد و ربطی به دین و مذهب و امثال اینها ندارد. بنابراین نه دین مسیحیت در پیشرفت کشورهای مسیحی هیچ نقشی نداشته است و نه دین اسلام در عقب افتادگی کشور های اسلامی هیچ نقشی ندارد چه اینکه آموزه های دین مبین اسلام تاکید بر پیشرفت و شگوفایی علمی، بهداشتی و امثال این امور هم داشته است که در آموزه ها و تعالیم سایر ادیان هیچ اثری ازین گونه دستورات وجود ندارد. پس عقب افتادگی یک ملت و قوم را باید در امور خارج از آموزه های آنان جستجو نمود و ما در زیر به برخی از این عوامل اشاره می کنیم: قبل از ذکر عوامل لازم است تذکر داده شود که مسلمانان تا قرون وسطی از تمام جهات مثل سیاست و حکومت داری ، تمدن، صنعت و بهداشت و... نسبت به پیروان سایر ادیان مترقی ترین و پیش رفته ترین ملت های جهان بوده به طوریکه اروپا در بربریت و خرافه گرایی به سر می برده و آمریکا که اصلا تا این زمانها کشف نشده بود و بعد ها با هجرت اروپایی ها به این قاره، فرهنگ اروپا به آنجا منتقل گردید. ملت های شرقی مثل چین و ژاپن و هند نیز تا این زمان در مقایسه با مسلمانان بسیار عقب افتاده بودند. این در حالی است که بیشتر مسلمانان از قرآن و اهل بیت فاصله گرفته و زمام امور مسلمین به جای این‌که به دست صالحین و اهل بیت رسول خدا(ص) قرار بگیرد به دست حکام جور و مستبد و غیر قانونی قرار داشته است. اگر حکومت اسلامی توسط امامان معصوم رهبری می شد قطعا وضعیت مسلمانان غیر از آن بود که در این مدت وجود داشته است. 1.اولین عامل عقب افتادگی کشورهای اسلامی بعد از قرون وسطی و پیشرفت کشورهای اروپایی، خودباختگی حکام این کشورها می باشد. تن پروری و خود کامگی حاکمان کشورهای اسلامی و عدم توجه آنان به پیشرفت و ترقی باعث گردید که علوم طبیعی و تجربی در این کشورها در کنار افت شدید علوم دینی رشد نکرده و گسترش پیدا نکند بلکه حتی حاکمان زورگو از پیشرفت این علوم در راستای جلب منافع خود و اقتدار کشورهای تاثیر گذار جلوگیری می کرده و دانشمندان را به انواع گوناگون مورد تهدید و تبعید قرار می داده اند. 2. بعد ازینکه کشورهای اروپایی و غربی از نظر اقتصادی، نظامی و سیاسی اقتدار و قدرت پیدا کردند، به فکر استعمار کشورهای اسلامی افتاده و با روشهای مختلف توانستند که بر این کشورها به صورتهای مستقیم و غیر مستقیم تسلط پیدا کرده و تمام برنامه ریزی های علمی و اقتصادی آنان در این کشورها در جهت منافع کشورهای خود شان بوده و از هر نوع پیشرفت علمی و صنعتی این کشورها جلوگیری کرده و این سیاست آنان حتی امروز در اغلب کشورهای اسلامی اعمال می گردد و آنان را وابسته به خود شان نگه می دارند. آنان برای این هدف حتی دانشمندان کار آمد کشورهای اسلامی را با شگردهای مختلف وادار به هجرت به کشورهای خود شان می‌کنند. امروز این واقعیت را ما در اکثر کشورهای اسلامی به صورت زنده مشاهده می کنیم که با وجود سرشار ترین منابع طبیعی و انسانی، وابسته به کشورهای استعماری هستند و حق هیچ گونه فعالیت علمی و اقتصادی را ندارند. شاهد دیگر اینکه کشورهای غربی امروز از پیشرفت جمهوری اسلامی ایران در حوزه های مختلف علمی که مرهون استقلال این کشور اسلامی از کشورهای استعمارگر است عصبانی شده و تلاش همه جانبه آنها بر جلوگیری از این پیشرفت متمرکز گردیده و جلسات جهانی و میان دولتی تشکیل داده و تحریمها را بر این کشور اعمال می کنند تا ایران از پیشرفت علمی دست بردارند. 3. اختلافات مذهبی ، قومی ، ملی، و سیاسی در میان کشورهای اسلامی و حتی در داخل یک کشور اسلامی که ناشی از جهالت و تعصبات کور و خودخواهی های غیرمعقول بوده و توسط دشمنان اسلام بیشتر دامن زده می شود از عوامل دیگر این عقب افتادگی می باشد. این اختلافات مسلمانان را سرگرم نزاعهای و دعواهای غیر معقول و بازدارنده از پیشرفت علمی کرده و فرصت این را به آنان نمی دهد که به مسائل علمی بیاندیشند و فضای امن را برای پرورش دانشمندان و فعالیت آنها ایجاد کنند. ما به گذشته های این کشورها نمی رویم به همین زمان حاضر نگاه می کنیم که تمام تلاش این کشورها در نفی همدیگر به مصرف می رسد و بیگانگان مقدرات آنان را به دست گرفته و آنان را به هر سو که دل شان می خواهد می کشند. یک نگاهی اجمالی به کشورهای اسلامی این واقعیت را برای همگان ثابت می کند. امروز کشور افغانستان با این همه منابع زیر زمینی چندین سال است که دستخوش نا امنی های وحشتناک شده و مردم آن سرزمین تشنهی امنیت برای زندگی کردن می باشند و با وجود گرفتاریهای گوناگون فرصت تصور این را ندارند که به مسائل علمی بپردازند. همین طور کشور پاکستان در دام فرقه گرایی های افراطی سلفی گری و تکفیری قرار گرفته و از طرف دشمنان اسلام مورد حمایت قرار دارند تا همیشه چالش و نا امنی در این کشور وجود داشته باشد. اکثرکشورهای عربی هم که در بست در اختیار آمریکا و انگلیس قرار دارند پس با این وضعیت چگونه ممکن است که کشورهای اسلامی پیشرفت علمی داشته باشند. پیشرفت علمی زمانی امکان پذیر است که دست قدرتهای بزرگ از این کشورها قطع شده و استقلال شان به دست آورند و سپس در راستای پیشرفت و ترقی تلاش کنند و به خود کفایی برسند. ممکن است عوامل دیگری هم در عقب افتادگی کشورهای اسلامی نقش داشته باشند لکن ما به اساسی ترین عوامل اشاره کردیم. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image