مذاکرات هسته ای - صلح حدیبیه - /

تخمین زمان مطالعه: 14 دقیقه

مگر پیامبر ص با کفار مصالحه نکرد در جریان صلح حدیبیه پس چرا ما باید با آمریکا دشمن باشیم و بمانیم؟


شرایط امروز کشور ما با آمریکا , بسیار متفاوت با شرایط صلح حدیبیه است . در جریان صلح حدیبیه , مشرکان مکه بدون اعمال تحکم و زور گویی و بر اساس شرایط منطقی و به رسمیت شناختن مسلمانان و توجه به حقوق آنها , اقدام به انعقاد پیمان صلح کردند که بر اساس مفاد آن :1. ده سال جنگ میان طرفین متوقف گردید 2.اگر کسی از قریشیان که تحت قیمومیت و ولایت دیگری است بدون اجازه سرپرست خود به نزد محمد آمد مسلمانان او را به سرپرست او بازگردانند ولی باز گرداندن مسلمانان از مکه به مدینه، الزامی نیست.3. پیمان بستن قبایل عرب با یکی از دو طرف آزاد است و از طرف قریش، الزام و تهدیدی در این کار انجام نشود.4. محمد (صلی الله علیه وآله ) و پیروانش باید امسال از رفتن به مکه صرف نظر کنند و سال آینده می‌توانند برای زیارت کعبه و عمره به مکه بیایند مشروط بر آن که سه روز بیشتر در مکه نمانند و به جز شمشیر در غلاف، اسلحه‌ای با خود نیاورند.5.طرفین راه‌های تجاربی را برای همدیگر آزاد بگذارند و مزاحمتی برای یکدیگر فراهم نکنند. 6. تبلیغ اسلام در مکه آزاد باشد و مسلمانان مکه بتوانند آزادانه مراسم مذهبی خود را انجام دهند و کسی حق سرزنش و آزار آن‌ها را نداشته باشد. مقایسه اجمالى میان وضع مسلمانان در سال ششم هجرت (هنگام صلح حدیبیه) و دو سال بعد که با ده هزار سرباز مجهز براى فتح مکه حرکت کردند تا به پیمان شکنى مشرکان پاسخ دندان شکنى دهند و سرانجام بدون کمترین برخورد نظامى مکه را گشودند چرا که قریش کمترین قدرت مقاومت در خود نمى دیدند نشان مى دهد که بازتاب صلح حدیبیه تا چه حد گسترده بود.مسلمانان از این صلح چند امتیاز و پیروزى مهم به شرح زیر به دست آوردند.1- عملا به فریب خوردگان مکه نشان دادند که آنها قصد کشتار ندارند و براى شهر مقدس مکه و خانه خدا احترام فراوان قائلند، همین امر سبب جلب قلوب جمع کثیرى به سوى اسلام شد.2- قریش براى اولین بار اسلام و مسلمین را به رسمیت شناختند مطلبى که دلیل بر تثبیت موقعیت آنها در جزیره عربستان بود.3- بعد از صلح حدیبیه مسلمانان براحتى مى توانستند همه جا رفت و آمد کنند، و جان و مالشان محفوظ بماند، و عملا با مشرکان از نزدیک تماس پیدا کردند، تماسى که نتیجه اش شناخت بیشتر اسلام از سوى مشرکان و جلب توجه آنها به اسلام بود.4- بعد از صلح حدیبیه راه براى نشر اسلام در سراسر جزیره عرب گشوده شده، و آوازه صلح طلبى پیامبر ص اقوام مختلفى را که برداشت غلطى از اسلام و شخص پیامبر ص داشتند به تجدید نظر وادار کرد، و امکانات وسیعى از نظر تبلیغاتى به دست مسلمانان افتاد.5- صلح حدیبیه راه را براى گشودن خیبر و بر چیدن این غده سرطانى یهود که بالفعل و بالقوه خطر مهمى براى اسلام و مسلمین محسوب مى شد هموار ساخت.6- اصولا وحشت قریش از درگیرى با سپاه هزار و چهارصد نفرى پیامبر ص که هیچ سلاح مهم جنگى با خود نداشتند و پذیرفتن شرائط صلح خود عامل مهمى براى تقویت روحیه طرفداران اسلام و شکست مخالفان بود که تا این اندازه از مسلمانان حساب بردند.7- بعد از ماجراى حدیبیه پیامبر ص نامه هاى متعددى به سران کشورهاى بزرگ ایران و روم و حبشه، و پادشاهان بزرگ جهان نوشت، و آنها را به سوى اسلام دعوت کرد، و این به خوبى نشان مى دهد که تا چه حد صلح حدیبیه اعتماد به نفس به مسلمین داده بود که نه تنها در جزیره عرب که در دنیاى بزرگ آن روز راه خود را به پیش مى گشودند.از این پیامدهای مهم به خوبى مى توان درک کرد که صلح حدیبیه به راستى فتح و پیروزى بزرگى براى اسلام و مسلمین بود، و تعجب نیست که قرآن مجید از آن به عنوان فتح مبین یاد کند. این پیمان پیروزی بزرگی برای مسلمانان به ارمغان آورد، چنان‌که به گفته بسیاری از مفسران، سوره فتح در همین رویداد ناز ل شد.( مکارم شیرازی , ناصر , تفسیر نمونه , تهران: دار الکتب الاسلامیه , 1374, ج22, ص 12-16) بنابر این , اسلام و مسلمانان در پرتو صلح حدیبیه , به نتایج و آثار بسیار مهمی دست یافتند که در مسیر ترویج تعالیم اسلام و گسترش آن بود . اما آیا شرایط کنونی کشور ما با آمریکا چنین شرایطی است ؟ ما معتقدیم چنین شرایطی وجود ندارد زیرا آمریکا در درخواست مذاکره صداقت نداشته و تنها در حد حرف دم از آن می زند و نشانه آن این است که این درخواست همراه و همزمان با افزایش موج جدید فشارها و تحریم ها بر علیه کشور ماست و مقامات آمریکایی در یک جلسه هم دم از مذاکره می زنند هم تحریم ها را افزایش می دهند , این رفتار دوگانه بیانگر عدم واقعی بودن این درخواست از سوی آنان است علاوه بر اینکه درخواست مذاکره از موضع قدرت و موضع بالا از سوی این کشور مطرح می گردد و این شرایط مذاکره را بسیار متفاوت می کند . جمهوری اسلامی بر اساس شرایط منطقی و عادلانه حاضر به پذیرش مذاکره است نه در شرایطی که یک طرف از موضع بالا بخواهد مقاصد خود را بر کشور ما تحمیل نماید . مشخص است که در چنین فضایی , گوشی برای شنیدن خواست و حقوق حقه کشور ما وجود نخواهد داشت . علاوه بر اینکه برفرض مذاکره با آمریکا هر چند ممکن است قدری از فشار تحریم ها بر علیه کشور ما کاسته شود , اما نتیجه مثبتی برای کشور ما به دست نخواهد آمد , زیرا در شرایط کنونی که چشم امید همه ملت های مظلوم و مسلمان وبیدرای اسلامی و نهضت های آزادیبخش به جمهوری اسلامی است , آیا منطقی است که جمهوری اسلامی در شرایطی ناعادلانه سر میز مذاکره حاضر شود . آنچه برای آمریکاییها در شرایط کنونی دارای اهمیت است کشاندن ایران به سر میز مذاکره به هر قیمت است . نتیجه مذاکرات برای انها مهم نیست , خود مذاکره برای این کشور دارای اهمیت است , زیرا به صرف برگزاری مذاکره , رسانه های غربی تبلیغات گسترده ای را به راه خواهند انداخت که بالاخره جمهوری اسلامی در برابر آمریکا سر تسلیم فرو آورد . آمریکا به دنبال این است که نشان دهد هیچ کشوری قادر نیست که خارج از اراده و خواست او , مسیر استقلال و پیشرفت را طی کند و طرح پیشنهاد مذاکره و کساندن کشور ما به پای میز مذاکره همزمان با اعمال فشارها و تحریم ها بدین منظور است . روشن است که جمهوری اسلامی پا در چنین راهی که شکست محسوب شده و در ظاهر به اسم مذاکره ولی در حقیقت به اسم تسلیم در برابر آمریکاست نخواهد گذاشت . بنابر این , با وجود چنین شرایطی , جمهوری اسلامی نه تنها نتیجه مثبت قابل ملاحظه ای از مذاکره با آمریکا به دست نخواهد آورد , بلکه چهره نظام و تمامی تلاش ها و سختیهایی که تا کنون در راه استقلال و پیشرفت کشیده شده نیز از بین خواهد رفت و بی نتیجه خواهد ماند . تنها راه منطقی برای مذاکره میان دو کشور , فراهم شدن شرایط و فضای عادلانه و گفتگوی منطقی , به دور از تحکم و زور گویی و تهدید است و با ید این اطمینان و حسن نیت از سوی آمریکا ایجاد گردد . همانگونه که مقام معظم رهبری فرمودند: « راه تعامل با جمهورى اسلامى فقط این چیزى است که گفتیم و لاغیر؛ از این راه می توانند با جمهورى اسلامى تعامل داشته باشند. آمریکائى‌ها باید حسن نیت خودشان را اثبات کنند؛ نشان بدهند که درصدد زورگوئى نیستند. اگر چنانچه این را نشان دادند، آن وقت خواهند دید که ملت ایران پاسخ خواهد داد. شرارت نباشد، دخالت نباشد، زورگوئى نباشد، شناختن حقوق ملت ایران باشد، آن وقت جواب مناسب از طرف ایران داده خواهد شد. دولتمردان آمریکا مردم غیرمنطقى‌اى هستند؛ حرفشان غیرمنطقى است، عملشان غیرمنطقى است، زورگویانه است؛ توقع دارند دیگران در مقابل کار غیرمنطقى آنها و زورگوئى آنها تسلیم شوند؛ خب، بعضى هم تسلیم می شوند؛ بعضى از دولتها، بعضى از نخبگان سیاسى در برخى از کشورها در مقابل پرروئى و زورگوئى آنها تسلیم می شوند؛ اما ملت ایران و نظام جمهورى اسلامى تسلیم‌شدنى نیست. نظام جمهورى اسلامى حرف دارد، منطق دارد، توانائى دارد، اقتدار دارد؛ لذا در مقابل حرف غیر منطقى و کار غیر منطقى تسلیم نمی شود.بحث مذاکره را پیش کشیدند، که ایران بیاید بنشینیم مذاکره کنیم. همین رفتار غیرمنطقى، در این دعوت به مذاکره هم وجود دارد. غرض آنها حل مشکلات و مسائل نیست - که من بعد توضیح خواهم داد - غرضشان یک کار تبلیغاتى است براى اینکه به ملتهاى مسلمان نشان دهند که ببینید این نظام جمهورى اسلامى بود با آن سرسختى، با آن ایستادگى، اما عاقبت مجبور شد بیاید باب مصالحه و گفتگو را با ما باز کند. وقتى ملت ایران اینجور است، شماها چه می گوئید دیگر؟ این را براى خاموش کردن و ناامید کردن ملتهاى سربرافراشته‌ى مسلمان که امروز در بسیارى از کشورهاى اسلامىِ اینها نسیم بیدارى وزیده است و به خاطر اسلام احساس عزت می کنند، لازم دارند. از اول انقلاب، این یکى از هدفها بود. از سالهاى اول انقلاب، یکى از هدفهاى آنها همین بود که ایران را پاى میز مصالحه و بده‌بستان بکشانند؛ بگویند بالاخره دیدید ایران هم که ادعا می کرد مستقل است، ایستاده است، نترس است، شجاع است، مجبور شد بیاید بنشیند پاى میز مذاکره؟ امروز هم همین هدف را دنبال می کنند. این، مطلب مهمى است. وقتى هدف از مذاکره، یک هدفِ غیرمربوط به مسائل اساسى است، یک هدف تبلیغاتى است، خب معلوم است طرف مقابل که جمهورى اسلامى است، خام نیست، چشم‌بسته نیست، می فهمد که هدف شما چیست؛ لذا متناسب با همان نیت خودتان، جواب شما را می دهد.مذاکره در عرف آمریکائى‌ها و قدرتهاى سلطه‌گر به معناى این است که بیائید بنشینیم گفتگو کنیم تا شما حرف ما را قبول کنید - هدف مذاکره این است - بیائید بنشینیم حرف بزنیم تا بالاخره نتیجه‌ى این حرف زدن و گفتگو کردن این باشد که مطلبى را که شما قبول نمی کردید، حالا قبول کنید. همین حالا در تبلیغاتى که آمریکائى‌ها در مورد مذاکرات راه انداخته‌اند و سر و صدا و هیاهو دارند که بله، با ایران مذاکره‌ى مستقیم کنیم، چه کنیم، در همین حرفهاى امروزشان هم این معنا کاملاً خودش را نشان می دهد: بیائیم بنشینیم تا ایران را قانع کنیم که از غنى‌سازى دست بردارد؛ از انرژى هسته‌اى دست بردارد. هدف این است. نمی گویند بیائیم بنشینیم مذاکره کنیم تا ایران ادله‌ى خودش را بیان کند، ما از فشار روى مسئله‌ى هسته‌اى دست برداریم، از تحریم دست برداریم، از دخالتهاى امنیتى و سیاسى و غیره دست برداریم؛ می گویند بیائید مذاکره کنیم تا ایران حرف ما را قبول کند! خب، این مذاکره که به درد نمی خورد؛ این مذاکره که به جائى نمی رسد. حالا گیرم دولت ایران قبول کرد، رفتند نشستند با آمریکائى‌ها مذاکره کردند. وقتى هدف این است، این چه مذاکره‌اى است؟ خب، معلوم است که ایران از حقوق خودش دست‌بردار نیست. هر جائى که در اثناى مذاکره ببینند طرف مقابل یک حرف منطقى‌اى می زند و آنها کم مى‌آورند، در مقابل ایران همان جا مذاکره را قطع می کنند؛ می گویند ایران حاضر نیست حرف بزند! شبکه‌هاى خبرى و سیاسى هم دست آنهاست؛ تبلیغات می کنند. این را ما تجربه کردیم. در این ده پانزده سال گذشته، دو سه مرتبه اتفاق افتاد که آمریکائى‌ها سر یک موضوع مشخصى به مسئولین ما پیغام دادند، اصرار کردند که یک امر خیلى لازمِ فورىِ فوتىِ واجبى است، بیاید بنشینیم یک صحبتى بکنیم. خب، مأمورین دولتى - معمولاً یک نفر، دو نفر - رفتند یک جائى نشستند صحبت کردند؛ بمجرد اینکه حرف منطقى اینها بیان شد و آنها جوابى نداشتند، یکجانبه مذاکره‌ها قطع شد! البته استفاده‌ى تبلیغاتى‌شان را هم کردند. این، تجربه‌ى ماست. در تبلیغات وانمود می کنند که اگر ایران با آمریکا سر میز مذاکره بنشیند، تحریمها برداشته می شود. این هم دروغ است. هدفشان این است که با وعده‌ى برداشتن تحریمها، ملت ایران را وادار کنند که اشتیاق به مذاکره‌ى با آمریکا پیدا کند. تصور آنها این است که ملت ایران دیگر از تحریمها به ستوه آمده‌اند، پدرشان دارد در مى‌آید، همه چیز به هم ریخته است؛ پس ما بگوئیم خیلى خوب، بیائید مذاکره کنید تا تحریم را برداریم، یکهو جمعیت ملت ایران راه بیفتند که بله، بیائید مذاکره کنیم. این حرف هم از همان حرفهاى غیر منطقى و همراه با فریب و یک وسیله‌اى براى زورگوئى است. اولاً - همان طور که عرض کردیم - اینکه می گویند بیائید مذاکره کنیم، مقصودشان از مذاکره، واقعاً یک گفتگوى عادلانه و منطقى نیست؛ مذاکره یعنى شما بیائید حرفهاى ما را قبول کنید، تسلیم شوید، تا ما تحریمها را برداریم. خب، اگر ملت ایران می خواستند تسلیم شوند، چرا انقلاب کردند؟ آمریکا بر اوضاع ایران مسلط بود و هر کار دلش می خواست، می کرد. ملت ایران انقلاب کردند براى اینکه از زیر یوغ آمریکا خارج شوند؛ حالا بیایند بنشینند باز مجداً تسلیم شما شوند؟ این، اشکال اول. اشکال بعد این است که تحریمها با مذاکره برداشته نخواهد شد؛ این را من به شما عرض بکنم. هدف تحریمها چیز دیگرى است. هدف تحریمها خسته کردن ملت ایران است، جدا کردن ملت ایران از نظام اسلامى است. مذاکره هم که انجام بگیرد، اگر ملت ایران باز در صحنه باقى باشد و بر حقوق خود اصرار بورزد، این تحریمها وجود خواهد داشت. ملت ایران در مقابل این فکر غلط دشمن چه کار میکند؟آنها می گویند تکیه‌ى نظام جمهورى اسلامى به این مردم است؛ اگر توانستیم این مردم را از نظام جمهورى اسلامى جدا کنیم، قدرت مقاومت از نظام جمهورى اسلامى گرفته خواهد شد. این فکرِ طرف مقابل ماست. خب، این فکر دو قسمت دارد؛ یک قسمتش را درست فهمیدند، یک قسمتش را غلط فهمیدند، غلط کردند. آن قسمتى که درست فهمیدند، این است که بله، تکیه‌ى جمهورى اسلامى به این مردم است؛ پشتوانه‌ى نظام اسلامى، هیچ کس جز انبوه توده‌هاى عظیم ملت ایران نیست؛ حصار این کشور و این نظام، همین مردمند. آنچه که غلط فهمیدند، این است که خیال کردند با فشار تحریم، با زورگوئى در زمینه‌ى مسائل بین‌المللى و بازرگانى و تولید و غیره، خواهند توانست ملت ایران را به زانو در بیاورند و عاجز کنند. اگر فکر می کنند خواهند توانست این پشتوانه را از جمهورى اسلامى بگیرند، اینجا را اشتباه کرده‌اند. بله، ملت ایران در مقابل آنچه که دشمن می خواهد انجام دهد، دنبال تدبیر خواهد بود. ملت ایران دنبال شکوفائى اقتصادى، رونق اقتصادى و رفاه کامل است؛ اما ملت ایران نمی خواهد این را از راه ذلت در مقابل دشمن به دست بیاورد؛ این را می خواهد با نیروى خود، با عزم خود، با شجاعت خود، با پیشروى خود، با توانائى جوانانش به دست آورد؛ لا غیر. بله، تحریم، فشار است، آزار است - شکى نیست - اما در مقابله‌ى با این فشار و آزار، دو راه وجود دارد: ملتهاى ضعیف وقتى که دشمن فشار آورد، می روند در مقابل دشمن تسلیم می شوند، خشوع می کنند، توبه می کنند. اما ملت شجاعى مثل ایران بمجرد اینکه دید دشمن دارد فشار مى‌آورد، سعى می کند نیروهاى درونى خود را فعال کند، با قدرت و شجاعت از منطقه‌ى خطر عبور کند؛ و همین کار را خواهد کرد. این هم تجربه‌ى سى ساله‌ى ماست. کشورهائى در همین منطقه‌ى ما هستند و سى و چند سال در مشت آمریکا بودند، دولتهاشان نوکر و مطیع و فرمانبر آمریکا بودند؛ آنها کجا هستند؟ ملت ایران هم سى و چند سال در مقابل آمریکا ایستاده؛ ملت ایران کجاست؟ در مقابل سى سال فشار آمریکا، ملت ما از لحاظ پیشرفت علمى، پیشرفت اقتصادى، پیشرفت فرهنگى، آبروى بین‌المللى، نفوذ و اقتدار سیاسى، به جائى رسیده است که در دوران رژیمهاى پهلوى و قاجار خوابش را هم نمی دیدند؛ نه مردم، نه مسئولان. ما تجربه کردیم، ما امتحان کردیم. سى سال ما در مقابل فشارهاى آمریکا ایستاده‌ایم، اینجائیم؛ ملتهائى هم هستند که سى سال تسلیم آمریکا شدند و مراحل متعددى عقبند. ما بدى ندیدیم از ایستادگى، از مقاومت. مقاومت، نیروى درونى یک ملت را احیاء می کند و به فعلیت می رساند. همین تحریمهائى که می کنند، به کمک ملت ایران خواهد آمد و ملت ایران را به اذن اللَّه و به حول و قوه‌ى الهى به رشد و شکوفائى خواهد رساند. این، نکته‌ى مهمى است.ما بعکس آنها، منطقى هستیم. مسئولین ما منطقى‌اند، ملت ما منطقى‌اند. حرف منطقى و کار منطقى را ما قبول داریم. آمریکائى‌ها نشان بدهند که زور نمی گویند، نشان بدهند که شرارت نمی کنند، نشان بدهند که در حرف و عملشان غیر منطقى حرف نمی زنند و عمل نمی کنند، نشان بدهند که به حقوق ملت ایران احترام می گذارند، نشان بدهند که در منطقه آتش‌افروزى نمی کنند، نشان بدهند که در مسائل ملت ایران دخالت نمی کنند؛ آنچنان که در فتنه‌ى ۸۸ دخالت کردند، از فتنه‌گران پشتیبانى کردند، شبکه‌هاى اجتماعى را در خدمت فتنه‌گران قرار دادند, این کارها را نکنند، خواهند دید جمهورى اسلامى یک نظام خیرخواه است؛ مردم، مردم منطقى‌اى هستند. (پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری , بیانات در دیدار مردم آذربایجان با رهبر انقلاب ,۱۳۹۱/۱۱/۲۸ ) .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image