عالم میثاق /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

آیه میثاق - چنانکه مرحوم علامه طباطبایی در المیزان فرموده است - از دقیق ترین آیات قرآنی می باشد که فهم معنای آن نیاز به بررسی زیادی دارد .ما ابتدا مفهوم اولیه آیه را مطرح می کنیم ، سپس به تفسیر آیه اشاره می کنیم . ظاهر آیه شریفه ، گفت و گویی بین خدا و انسان ها می باشد .در این گفت و گو، خداوند از انسان اقرار می گیرد که پروردگار آنان است . این اقرارگرفتن برای اتمام حجت بر انسان می باشد که در آینده ادعای غفلت نکند.حال سوال این است که آیا این گفت و گو به همین صورت که در ظاهر آیه آمده ، اتفاق افتاده است ؟ موطن و عالمی که این میثاق گرفته شده ، کجاست ؟دنیا یا غیر آن ؟


آیه میثاق - چنانکه مرحوم علامه طباطبایی در المیزان فرموده است - از دقیق ترین آیات قرآنی می باشد که فهم معنای آن نیاز به بررسی زیادی دارد .ما ابتدا مفهوم اولیه آیه را مطرح می کنیم ، سپس به تفسیر آیه اشاره می کنیم . ظاهر آیه شریفه ، گفت و گویی بین خدا و انسان ها می باشد .در این گفت و گو، خداوند از انسان اقرار می گیرد که پروردگار آنان است . این اقرارگرفتن برای اتمام حجت بر انسان می باشد که در آینده ادعای غفلت نکند.حال سوال این است که آیا این گفت و گو به همین صورت که در ظاهر آیه آمده ، اتفاق افتاده است ؟ موطن و عالمی که این میثاق گرفته شده ، کجاست ؟دنیا یا غیر آن ؟ آیا این میثاق قبل از تولد انسان گرفته شده است یا بعد از آن ؟در پاسخ به این سوالات ، نظرات مختلفی از سوی مفسرین ارایه شده است.وما در اینجا دو نظر را مطرح می کنیم:الف: علاّمه طباطبائى، مى گویند: موجودات داراى دو نوع وجودند، یک وجود جمعى در نزد خدا ـ که در قرآن به عنوان ملکوت از آن یاد شده است ـ و دیگر وجودات پراکنده که با گذشت زمان به تدریج ظاهر مى شوند. به این ترتیت عالم انسانیت دنیوى، مسبوق به عالم انسانیت دیگرى است که در آن جا هیچ موجودى محجوب از پروردگار نیست و با شهود باطنى او را مشاهده کرده و به واحدیت. او اعتراف مى کند و سؤال و جواب در عالم «ذر» مربوط به آن جا مى شود، (المیزان، ج 8، ص 320 - 333)به بیان دیگر؛ وی، معتقد است که مقصود آیه , جنبه ی ملکوتی انسان هاست ; یعنی جای شهود و اشهاد و موطن میثاق , ملکوت انسان هاست , زیرا با توجه به ظاهر آیه که فرمود: «و اذ اخذ; یعنی به یاد بیاور», استفاده می شود که اولا, قبل از این موطن محسوس , موطن نامحسوس دیگری وجود داشته است که در آن جا میثاق انجام گرفته است . ثانیا, صحنه ی اخذ میثاق بر نشئه ی حس و طبیعت مقدم است . ثالثا, چون این دو موطن با هم متحدند و از هم جدا نیستند, خداوند به انسان ملکی و مادی امر می کند که به یاد آن موطن ملکوتی باشند و وقتی به یاد آن موطن باشند, آن را حفظ می کنند.ب: آیت الله جوادی آملی؛ بعد از بررسی اقوال مفسرین در آیه ، دو احتمال راموجه دانسته اند :الف ) بیان تمثیلی : هر چند ظاهر آیه حاکی از گفت و گویی بین خدا و انسان است و اخذ اقرار است ، ولی این آیه صرفا در مقام تمثیل است . یعنی گویا خداوند از همه انسان ها اقرار گرفته است . مساله ربوبیت خدا و عبودیت انسان به قدری روشن است که گویا همه انسان ها «گفتند؛ بلی» . شیوه بیان این آیه ، مانند بیان تمثیلی است که آیه یازدهم سوره فصلت است که« فقال لها و للارض ایتیا طوعا او کرها قالتا اتیناطائعین ؛ سپس آهنگ آفرینش آسمان کرد و آن بخاری بود .پس به آن به زمین فرمود : خواه یا ناخواه بیایید .آن دو گفتند : فرمان پذیر آمدیم » ظاهر آیه این است که خدای متعال به آسمان و زمین فرمود : خواه ،ناخواه باید بیاید .آن دو گفتند : با رغبت می آییم . در حالی که در واقع گفت وگویی بین خدا و آسمان و زمین واقع نشده است .پس در آیه میثاق ( عالم ذر ) قول ، امر و نهی لفظی نیست ، بلکه در حقیقت تمثیل است . باید توجه داشت که خود قرآن گاه بیان نموده که در صدد تمثیل است ، « لو انزلنا هذا القرآن علی جبل لرایته خاشعا متصدعا من خشیه الله و تلک الامثال نضربها للناس لعلهم یتفکرون »؛« اگر این قرآن را بر کوهی فرو می فرستادیم یقینا آن ( کوه ) را ازبیم خدا فروتن ( و ) از هم پاشیده می دیدی و این مثل ها را برای مردم می زنیم باشد که آنان بیندیشند » ، ( حشر، آیه 21 ) . در این آیه شریفه ، خداوندمی فرماید که انزال قرآن بر کوه ، مثلی است که برای به تفکر واداشتن انسان به کار رفته است .بنابراین احتمال ، گفت و گوی ذکر شده در آیه میثاق ، صرفاتمثیلی است برای بیان وضوح ربوبیت خدا و عبودیت انسان ، ( ر.ک : جوادی آملی ، عبدالله ، فطرت در قرآن ، صص 123 - 126 و 135 ) . بنا بر تمثیلی بودن آیه میثاق ، هیچ یک از سوالات ذکر شده در ابتدای بحث ، جای طرح ندارد .ب ) بیان واقعی : معنای دوم که بیشتر مورد نظر آیت الله جوادی آملی است - این است که آیه صرفا تمثیل نیست ، بلکه به لسان گفت و گو، ازواقعیتی سخن می گوید که در خارج رخ داده است . واقعیت این است که خداوند با زبان دو حجت خود با انسان سخن گفته است . یکی زبان عقل ( پیامبر درونی انسان ) و دیگری زبان وحی از طریق انبیا ( پیامبران بیرونی انسان ) . این دو حجت خدا را به انسان می نمایانند و ربوبیت او را بیان می کنندو این دو از هیچ انسانی دریغ نشده است . با وجود این دو حجت ، دیگر انسان نمی تواند ادعای نسیان و غفلت بکند .نکته ای که از آیه به دست می آید،نوعی تقدم این میثاق بر زندگی انسان می باشد؛ لذا حجت باطنی ( عقل ) وظاهری ( وحی ) هر چند تقدم زمانی بر انسان و اعمال ارادی او ندارد، ولی برمکلف شدن انسان حداقل تقدم رتبی دارد؛ یعنی ابتدا حجت بر عبد تمام می شود، سپس مکلف به تکالیف الهی می گردد .بنابراین مقصود آیه ، گفت وگوی لفظی بین خدا و انسان ها نیست ، بلکه اعطای دو حجت محکم الهی به انسان است . با توجه به معنای فوق موطن و عالمی که این میثاق الهی در آن رخ داده ، همین دنیا می باشد و برای هر انسانی ، بعد از تولد او چنین چیزی رخ می دهد .بنابراین آیه میثاق هیچ دلالتی بر ازلی بودن انسان یا حتی هرگونه وجودی قبل از تولد برای آدمی ندارد؛ بلکه آیه یا صرفا یک تمثیل است ، نه بیان واقع و یا از واقعیت اعطای حجت باطنی و ظاهری سخن می گوید که مربوط به بعد از تولد انسان می باشد، ( همان ، صص 126 و 135 - 137 ). برای آگاهی بیشتر ر.ک : فطرت در قرآن ، تفسیر موضوعی قرآن کریم ، آیت الله جوادی آملی ، نشر اسرا قم ، فصل سوم ( این کتاب به اقوال مختلف درباره آیه میثاق پرداخته و بعد از نقد اقوال مختلف ، دو نظر فوق الذکر را پذیرفته است. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image