تاریخ /

تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه

ماجرا و تاريخ زن حضرت لوط ـ عليه السّلام ـ و زن حضرت نوح ـ عليه السّلام ـ كه قرآن به طور خلاصه به كفر اين دو زن اشاره كرده است،؟


مقدمه: هر كسي كه قصد تشكيل زندگي داشته باشد و تصميم بگيرد ازدواج كندو همسري براي خود برگزيند، يك سري معيارهايي را مدنظر مي گيرد. از بالاترين و مهمترين معيارهاي انتخاب همسر، ايمان او به خداي يكتا است. كه حتي گمراهان از صراط حق دنبال اين ملاك و معيار هستند چه رسد به انسانهاي صالح و اولياي الهي مخصوصاً انبياء و فرستادگان خدا، كه خود مبلّغ چنين معيارهاي شايسته اي بودند. ولي با اين وجود ما در تاريخ مي بينيم كه عده اي از زنان انبياء اعتقادي غير از اعتقاد راستين انبياء داشتند و عَلَم مخالفت با آنها را مي افراشتند به گونه اي كه خداوند متعال همسران انبياء را به سه طايفه تقسيم كرده است: «يك طايفه از آنها، زنان كافره اي بودند كه در خانه دو پيامبر بزرگوار زندگي مي كردند و مثال بارز آنها زن نوح و زن لوط است كه اين دو به همسرشان خيانت كردند و كفر ورزيدند و از اينكه زوجه نبي بودند آنها را سودي نبخشيد و عذاب خدا در مورد آنها به حقيقت پيوست كه جايگاهشان آتش شد و با اهل كفر و ضلال محشور مي گردند.» در بعضي از كتب تاريخ و تفاسير قرآن اين دو زن كافره در رديف هم ذكر شده اند و در بعضي هر كدام جداگانه مورد بحث قرار گرفته اند. از جمله در ذيل آيه شريفه ضرب الله مثلاً للّذين كفروا إمراتَ نوحٍ و امرأت لوطٍ كانتا تحت عبدين من عبادنا صالحين فخانتاهما فلم يغنيا عنهما من الله شيئاً و قيل ادخلا النار مع الداخلين خداوند براى كسانى كه كفر ورزيده اند ، همسر نوح و همسر لوط را مثَل آورده كه هر دو در زوجيّتِ دو بنده شايسته از بندگان ما بودند ولى به آنان خيانت كردند و پيوندشان با آن شايستگان هيچ سودى به حالشان نكرد و از يارى خدا ذره اى بى نيازشان نساخت و به آن دو زن گفته شد : با كسانى كه به آتش درمى آيند ، به آتش درآييد . آمده است: «اسم عيال نوح واغله بوده و خيانتش اينكه كافره بود. به مردم مي گفت نوح ديوانه است و اگر كسي به نوح ايمان مي آورد فوري به سران مشركان اطلاع مي داد و آنها در مقام اذيت به آن ايمان آورنده بر مي آمدند. نام عيال لوط وابله بوده و خيانتش اين بود كه قوم لوط را خبر مي داد تا با مهمانان لوط آن عمل زشت را انجام دهند.» در جاي ديگر در ذيل آيه 10 سوره تحريم آمده است «اين زن نوح و زن لوط هر دو كافر بودند و نوح ـ عليه السّلام ـ از اين زن چهار پسر داشت. سام و حام و يافث و كنعان، كنعان كافر بود و با كافران يكي بود. و نيز با كافران غرق شد و زن لوط هم كافره بود.» از حضرت رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ نقل است كه ملائكه از نزد ابراهيم ـ عليه السّلام ـ به سمت قوم لوط حركت كردند، وسط ظهر به نهر سدوم رسيدند در آنجا با دختر لوط برخورد كردند كه براي خانه آب مي برد، ملائكه به دختر لوط گفتند: آيا (در اين شهر) منزل داريد؟ گفت: بله، اينجا بايستيد (و داخل شهر نشويد) تا برگردم. چرا كه مي ترسيد قوم لوط آنها را اذيت كنند، آمد نزد پدر گفت: اي پدر چند جوان دم دروازه شهر تو را مي طلبند كه من تا به حال مردان به اين زيبايي نديده ام، نكند قوم تو متعرض آنها شوند (چون قوم لوط، آن حضرت را از پذيرفتن مهمان مرد منع كرده بودند) لوط آن مردان را شبانه و مخفيانه به خانه آورد به گونه اي كه هيچ كس از قومش خبر دار نشد، مگر اهل خانه لوط، زن لوط از خانه خارج شد و قوم را خبر داد و گفت در خانه لوط مردان زيبايي است كه تا به حال مثل آنها را نديده ام ... پس قوم آمدند. در جاي ديگر آمده است: «پس از آنكه ملائكه از نزد ابراهيم مرخّص شدند آمدند نزد حضرت لوط، او در مزرعه مشغول بود و بسيار مهمان دوست بود، لكن قومش او را از آوردن مهمان منع كرده بودند..... ملائكه گفتند: ما مهمان توايم، شبانه آنها را به خانه آورد، چون زن لوط كافره بود و با كفّار قرار گذاشته بود، اگر شب لوط مهمان آورد بالاي بام آتشي روشن كند، رفت و آتشي روشن كرد، قوم فهميدند دور خانه لوط جمع شدند و اراده آن عمل را داشتند، جبرئيل بالهايش را به هم زد، چشم آنها كور شد كه مفاد آيه فطمسنا أعيُنَهم است و به لوط گفتند: شبانه از ميان قوم با اهلش خارج شود غير از زنش و صبح هفت شهر قوم لوط را از زمين كند و آنقدر بالا برد كه صداي سگ هاي آنها و خروسان آنها را ملائكه شنيدند و از بالاي سر آنها سنگ باريد و اين هفت شهر واژگون گرديد، سنگ عظيمي بر سر زن لوط آمد و هلاك شد.» ابن اثیر آورده است: «حضرت لوط از همسرش قول گرفت كه سرّ مهمانان را فاش نكند. وقتي جبرئيل بر لوط و همراهان او وارد شد، همسرش آنها را در صورت بسيار زيبايي مشاهده كرد، به سمت قوم لوط حركت كرد و آنها را با اشاره دست خبردار كرد، قوم لوط كه هر لحظه منتظر خبري از طرف همسر لوط بودند با عجله خود را به در خانه لوط رساندند وقتي كه در برابر لوط قرار گرفتند حضرت آنها را نصيحت كرد و از خدا و قهرش آنها را ترساند، جبرئيل رو كرد به لوط فرمود: يا لوط انّا رسل ربك لن يصلوا إليك فرشتگان گفتند : اى لوط ، ما فرستادگان پروردگار توييم آنان هرگز به تو دست نمى يابند و نمى توانند گزندى به تو برسانند .سپس جبرئيل حركتي كرد كه چشم آن قوم نابينا شد به گونه اي كه دنبال ديواري مي گشتند كه از آن كمك بگيرند ولي نمي ديدند، سپس جبرئيل از خداوند اذن گرفت براي عقوبت قوم لوط، به لوط فرمودند ما فرستادگان پروردگارت هستيم فأسر باهلك بقطعٍ من الليل در پاسى از اين شب با خانواده ات از اين ديار كوچ كن لوط هم راه افتاد به سمت خارج شهر در آن هنگام همسرش همراه او بود سپس همسرش صداي قوم را شنيد، متوجه آن صداها شد و خداوند سنگي را فرستاد و او را هلاك كرد.» ماجرای همسر حضرت نوح «بعد از اينكه حضرت نوح ـ عليه السّلام ـ به امر خدا كشتي ساخت و از هر حيواني يك جفت به درون كشتي برد و آنچه مي بايست باشد، آماده كرد، چهار پسر خود به نامهاي سام، حام، يافث و كنعان و هر كسي به آنها ايمان داشت را به كشتي دعوت كرد، كنعان و يك زوجة آن حضرت كه واعله نام داشت به سخن او اعتنايي نكردند و از فرمان او سرپيچي نمودند، نوح روي به پسر كرد و گفت يا بنيّ اركب مَعَنا و لاتكن مع الكافرين اى پسرك من ، با ما به كشتى سوار شو و با كافران مباش كه غرق خواهى شد . ولي او گفت: هرگز وارد كشتي نمي شوم و اگر طوفاني در كار باشد بر قله كوههاي بلند مي روم تا از طغيان آن محفوظ بمانم.» خداوند در سورة اعراف آيه 83 مي فرمايد فأنجيناه و اهله الاّ امرأته كانت من الغابرين پس او و خانواده اش را كه تنها ايمان آورندگان به او بودند نجات داديم ، بجز همسرش را كه از ماندگاران در عذاب بود . مفسّرين اينگونه تفسير كرده اند: فأنجيناه: يعني پس لوط و اهلش را نجات داديم مگر زنش را و او از باقي ماندگان بود. الاّ امرأته: زن حضرت نوح و حضرت لوط از مخالفين اين دو پيغمبر محترم بودند. كانت من الغابرين: غَبر: از لغت اضداد به معني باقي و در اينجا به معني باقی در عذاب است، چون به لوط ايمان نياورده بود و به او خيانت كرد به نصّ قرآن فخانتاهم فلم يغنيا عنهما من الله شيئاً به آنان خيانت كردند و پيوندشان با آن شايستگان هيچ سودى به حالشان نكرد. در مورد زن نوح و زن لوط است» نتيجه: طبق صريح قرآن كريم و بسياري از كتب تاريخ اين دو زن در بسياري از موارد زندگي با شوهر مخالفت كرده و با آنها دشمني نمودند و نسبت به آنها خائن و منافق بودند ولي خيانت در اينجا به معني انحراف از جاده عفت و نجابت نيست چون كه اين دو زوجه پيغمبر بودند و هيچ زوجه پيامبري به اين معنا خيانت نمي كند. «از رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ نقل شده كه مي فرمايد: «مابغت امرأة نبيٍّ قطّ» يعني همسر هيچ پيامبري هرگز آلوده عمل منافي عفت نشد. خيانت زوجه لوط به اين معني بود كه اسرار حضرت را افشا مي كرد و نيز خيانت همسر نوح و الاّ همسر پيامبر هرگز بي عفتي نمي كند.» «و اگر در تورات نسبت به زنان انبياء نسبت زنا داده شده نسبتي ناروا است و عدم عفت آنها در اطاعت و محبت شوهر بود، مگر اينكه بگوئيم قبل از شوهر كردن مرتكب خطايي شده باشند كه آن هم باور كردني نيست كه پيغمبر يا رسولي، زني بد سابقه را به عقد ازدواج در آورد». در هر صورت اين دو زن كافره بودند به معني مطيع نبودن شوهرشان و سرپيچي كردن از فرمان آنها. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image