منظور از آیه ۲۰و۲۱ ذاریات  /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

منظور از آیه ۲۰و۲۱ ذاریات که میگوید : در زمین نشانه هایی برای جویندگان یقین است منظور کدام نشانه هاست؟


وَ فىِ الْأَرْضِ ءَایَاتٌ لِّلْمُوقِنِینَ(20)وَ فىِ أَنفُسِکمُ ْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ(21)این آیات به تعدادى از نشانه هاى دلالت کننده بر وحدانیت خداى تعالى در ربوبیت، و نیز برگشت امر تدبیر در آسمان و زمین و مردم و ارزاق آنان به خداى سبحان، اشاره مى کند که لازمه آن این است که چنین خدایى مى تواند از طریق رسالت، دینى را بفرستد، و نه تنها مى تواند بلکه واجب است که بفرستد. و لازمه این وجوب آن است که بر خلایق هم لازم است که دعوت نبوى را در آنچه که دین او متضمن آن است از وعده بعث و جزا تصدیق کنند، و قبول کنند که آنچه آن حضرات وعده مى دهند صدق است. و دین که همان روز جزا است واقع شدنى است. در سابق هم گفتیم که خصوصیت این سوره همین است که در سلوک احتجاج بر اثبات معاد، به توحید نیز مى پردازد. وَ فِی الْأَرْضِ آیاتٌ لِلْمُوقِنِینَ از نتیجه اى که در آخر این آیات یعنى در آیه فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ ... وَ لا تَجْعَلُوا مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ گرفته، فهمیده مى شود که اصلا سیاق این آیات و دلائلى که در آنها براى اثبات وحدانیت خداى تعالى آمده، همه براى اثبات یکتایى او در ربوبیت است، نه اینکه بخواهد با آن ادله اصل وجود خداى تعالى را اثبات نموده و یا خلقت عالم را منتهى به او بداند، و یا چیزى نظیر این از مسائل توحید را اثبات کند.و در آیه مورد بحث اشاره اى است به آن عجائب و نشانه هاى روشنى که در زمین هست، و بر یکتایى تدبیر دلالت مى کند، و معلوم است که یکتایى تدبیر، قائم به یکتایى مدبر است. پس مدبر در خشکى و دریا و کوه ها و تلها و چشمه ها و نهرها و معادن و منافعى که دارند یکى است، منافعى که به یکدیگر متصل و به نحوى با هم سازگارند، که منافعى که موجودات جاندار، از نبات و حیوان گرفته (تا انسان) از آن بهره مند مى شوند، نظامى که هم چنان ادامه دارد و به صرف تصادف و اتفاق پدید نیامده، و آثار قدرت و علم و حکمت از سراپایش هویداست، و مى فهماند که خلقت و تدبیر امرش منتهى به خالقى است مدبر و قادر و علیم و حکیم.پس به هر سو از جوانب عالم که توجه کنیم، و به هر حیث از جهات تدبیر عام جارى در آن روى آوریم، مى بینیم آیتى است روشن و برهانى است قاطع بر وحدانیت رب آن، و اینکه رب عالم شریکى ندارد. برهانى که در آن حق و حقیقت براى اهل یقین جلوه مى کند، پس در این عالم آیاتى است براى اهل یقین. [اقسام آیاتى که در انفس انسان ها هست و بر یکتایى خداوند در ربوبیت دلالت مى کند] وَ فِی أَنْفُسِکُمْ أَ فَلا تُبْصِرُونَ این جمله عطف است بر جمله فى الارض مى فرماید: و در انفس خود شما آیات روشنى است براى کسى که آن را ببیند و به نظر دقت در آن بنگرد، آیا نمى بینید؟! و آیات و نشانه هایى که در نفوس خود بشر هست چند جور است. یک عده آیات موجود در خلقت انسان مربوط به طرز ترکیب بندى اعضاى بدن، و قسمتهاى مختلف اجزاى آن اعضا و اجزاى اجزا است، تا برسد به عناصر بسیط آن. و نیز آیاتى در افعال و آثار آن اعضا است که در همه آن اجزا با همه کثرتش اتحاد دارد، و در عین اتحادش احوال مختلفى در بدن پدید مى آورد. بدن انسان یک روز جنین است، روز دیگر طفل، یک روز نورس، و روزى دیگر جوان، و روز آخر پیر مى شود.آیاتى دیگر در تعلق نفس، یعنى تعلق روح به بدن است که یکى از آن آیات پدید آمدن حواس پنجگانه بینایى و شنوایى و چشایى و لامسه و بویایى است که اولین رابطه اى است که انسان را به محیط خارج خود آگاه مى سازد، و به وسیله این حواس خیر را از شر و نافع را از مضر تمیز مى دهد، تا پس از تمیز به سوى آنچه که کمالش در آن است به حرکت افتاده آن کمال خود را به دست آورد، و از آنچه شر و مضر است دور شود.تازه در هر یک از این حواس پنجگانه نظامى حیرت انگیز و وسیع است، نظامى که ذاتا هیچ ربطى به نظام دیگرى ندارد. چشم، هیچ خبرى از نظام گوش و طرز عمل او ندارد، و گوش هیچ اطلاعى از نظام موجود در چشایى و عمل کرد او ندارد، و همچنین سایر حواس، با اینکه این حواس پنجگانه بیگانه از هم در عین اینکه جداى از همند، در تحت یک تدبیر اداره مى شوند، و مدبر همه آنها یکى است، آنهم نفس آدمى است، و خداى تعالى در وراى نفس محیط به آن و به عملکرد آن است.و بعضى دیگر از آیات نفوس، که آن نیز از قبیل آیات قبلى است، سایر قوایى است که از نفوس منبعث مى شوند، و در بدنها خود را نشان مى دهند، مانند قوه غضب و نیروى شهوت و لواحق و فروع این دو نیرو، که این قوا و فروع آنها هم هر یک با دیگرى از نظر نظامى که دارد جدا است، در عین اینکه هر دو قوا در تحت یک تدبیر اداره مى شوند، و فروع هر یک دست به دست هم مى دهند، تا خدمتگزاران آن نیرو باشند.و این نظام تدبیر که براى هر یک از این قوا هست از همان اولین روزى که وجود یافت موجود بود، بدون حتى یک لحظه فاصله، و چنین نبود که در آغاز وجودش آن نظام را نداشته و بعدا بر حسب سلیقه خودش براى خود ایجاد کرده باشد، یا خودش به تنهایى نشسته و فکر کرده باشد که چگونه خودم را اداره کنم، و یا با کمک دیگرى این کار را کرده باشد.پس، از اینجا مى فهمیم و یقین مى کنیم که نظام تدبیر هر یک از این قوا، همانند خود آن قوا، از صنع صانع او است، و نظام عام او و تدبیرش اقتضاء مى کرده که چنین نظامى به این قوا بدهد.و یک دسته آیات نفوس، آیات روحى است که کسانى به آن اطلاع مى یابند که به نفوس مراجعه نموده، آیاتى را که خداى سبحان در آنها قرار داده آیاتى که هیچ زبانى نمى تواند آن را وصف کند، ببینند، آن وقت است که باب یقین برایشان گشوده مى شود، و چنین کسانى در زمره اهل یقین قرار مى گیرند، آنان که ملکوت آسمانها و زمین را خواهند دید، و خداى تعالى در باره یکى از آنان، یعنى ابراهیم (ع) مى فرماید: وَ کَذلِکَ نُرِی إِبْراهِیمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ . ترجمه المیزان، ج 18، ص: 562 .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image