وجود بهشت و جهنم /

تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

از طرق متعدّدی می توان وجود بهشت و جهنّم را اثبات نمود ؛ که به پاره ای آنها اشاره می شود.۱ـ یک راه این است که ابتدا با برهان عقلی وجود خدا و حکمت او را اثبات کنیم ؛ آنگاه نبوّت عامّه را اثبات نماییم ؛ یعنی اثبات کنیم که لازمه ی حکیم بودن خدا ارسال انبیاء است. آنگاه رسالت رسول خدا (ص) را اثبات نماییم. سپس از راه گفتار ایشان یقین حاصل نماییم که بهشت و جهنّمی وجود. پس با این روش ، برای اثبات وجود بهشت و جهنّم باید چهار امر اعتقادی دیگر اثبات شود.


از طرق متعدّدی می توان وجود بهشت و جهنّم را اثبات نمود ؛ که به پاره ای آنها اشاره می شود.1ـ یک راه این است که ابتدا با برهان عقلی وجود خدا و حکمت او را اثبات کنیم ؛ آنگاه نبوّت عامّه را اثبات نماییم ؛ یعنی اثبات کنیم که لازمه ی حکیم بودن خدا ارسال انبیاء است. آنگاه رسالت رسول خدا (ص) را اثبات نماییم. سپس از راه گفتار ایشان یقین حاصل نماییم که بهشت و جهنّمی وجود. پس با این روش ، برای اثبات وجود بهشت و جهنّم باید چهار امر اعتقادی دیگر اثبات شود. که البته حتماً هم باید اثبات شوند ؛ چون اساساً بدون اعتقاد به وجود خدا و نبوّت عامّه و نبوّت خاصّه ، اعتقاد به معاد و بهشت و جهنّم ارزشی ندارد.2ـ راه دیگر آن است که معجزه بودن قرآن را اثبات کنیم ؛ و آنگاه از راه گفتار قرآن کریم یقین حاصل کنیم که بهشت و جهنّمی وجود دارد. چون وقتی ثابت شد که قرآن کریم معجزه است و نوشتار بشر نیست ، از خبر آن مبنی بر وجود بهشت و جهنّم برای ما یقین حاصل می شود. البته روشن است که قبل از اثبات اعجاز قرآن ، باید وجود خدا و نبوّت عامّه نیز اثبات شود. امّا اثبات نبوّت خاصّه لازم نیست. چون با اثبات اعجاز قرآن ، نبوّت خاصّه (نبوّت رسول الله (ص) ) نیز اثبات می گردد.3ـ طریقه سوم آن است که وجود خدا و عدالت و حکمت او را با برهان عقلی اثبات کنیم ؛ آنگاه از راه عدالت و حکمت خدا بر وجود بهشت و جهنّم استدلال نماییم. به این شکل که:خدا حکیم می باشد. پس محال است مرگ و خاک شدن ، پایان کار انسان و دیگر موجودات باشد. چون در این صورت خلقت انسان و دیگر موجودات امری عبث خواهد بود. و حکیم کسی است که کار عبث نمی کند. پس یقیناً مرگ دنیوی پایان کار موجودات دنیا نیست. قرآن کریم نیز همین یافته ی عقل را تأیید می کند که تمام موجودات به عالم برزخ و آخرت منتقل می شوند و ابدی خواهند بود.از طرف دیگر، خدا عادل می باشد ؛ پس محال است بین خوبان و بدان تفاوت قائل نباشد. پس به حکم عادل بودن خدا ، محال است جایگاه اخروی خوبان و بدان یکی باشد. پس به اقتضای عدل خدا ، در عالم بعد از مرگ ، دو جایگاه وجود دارد ؛ یکی برای خوبان و دیگری برای بدان ؛ که اوّلی را بهشت و دومی جهنّم می نامیم.4ـ محال است مرگ و خاک شدن پایان کار موجودات دنیا باشد. چون برای خداوند قادر مطلق ذاتاً ممکن است که موجودی را که آفریده ابدی قرار دهد و او را از عالم دنیا به عوالم تجرّد منتقل ساخته و ابدی سازد. و اگر این کار ذاتاً برای خدا ممکن است ، حتماً خدا این کار را خواهد کرد. چون اگر چنین نکند ، بخل در اعطاء کمال برای خدا لازم می آید ؛ و بخل در اعطاء کمال ، نقص می باشد. حال آنکه خداوند متعال کمال محض می باشد.پس لازمه ی کمال محض بودن خدا آن است که موجودات دنیایی ـ اعمّ از انسان و غیر انسان ـ بعد از پایان عمر دنیایی شان به عالم تجرّد منتقل شوند ؛ که ذاتاً عالمی است ابدی و غیر قابل زوال ؛ برعکس دنیا که ذاتاً متحرّک است ؛ و عمر داشتن و رسیدن به پایان عمر ، لازمه حرکت می باشد. از طرف دیگر انسان موجودی است عاقل و مختار است ؛ و لازمه ی عقل و اختیار این است که برای حرکت رو تجرّد انسان ، دو مسیر خوب و بد وجود داشته باشد. پس انسان با دو گونه حرکت اختیاری می تواند وارد عالم تجرّد شود ؛ یا با حرکت خیر یا با حرکت شرّ. و بدیهی است که دو گونه حرکت ، دو گونه غایت مجرّد نیز در پی خواهد داشت ؛ که غایت حرکت خیر را بهشت و غایت حرکت شرّ را جهنّم گویند. 5 ـ طبق براهین فلسفی ، موجودات دارای حرکت جوهری می باشند ؛ و غایت حرکت جوهری ، رها گشتن صورت موجودات دنیایی از مادّه ی آنهاست. لذا تمام موجودات در انتهای حرکت جوهری خود ، مادّه ی خود رها نموده با صورت مجرّد و بدون مادّه وارد عالم تجرّد می شوند. خداوند متعال این حقیقت فلسفی را چنین بیان نمود: « ... لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ أَلا إِلَى اللَّهِ تَصیرُ الْأُمُورُ ــــ تمامى آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن اوست؛ آگاه باشید که همه امور تنها بسوى خدا در تکاپو هستند »(الشورى:53)امّا سیر جوهری انسان به سوی عالم تجرّد تفاوتی با سیر دیگر موجودات دارد. دیگر موجودات تنها در یک مسیر سیر می کنند ؛ چون عقل ندارند تا خوب و بد برای آنها معنی پیدا کند ؛ امّا آدمی به حکم اختیاری که دارد ، خوب و بد برایش معنا پیدا کرده و دو راه پیش رویش قرار دارد. لذا انسانها دو گونه بازگشت دارند و به دو گونه تجرّد می رسند ؛ برخی تجرّد سعادتمندانه می یابند و برخی دیگر ، تجرّد شقاوتمندانه. « إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً ـــــ ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد(و راه درست را طیّ کند) یا ناسپاسی کند ( و راه نادرست را طیّ نماید) » (الإنسان:3)پس به خاطر وجود حرکت جوهری ، انسان چاره ای جز خروج از عالم مادّه ندارد ؛ و به خاطر داشتن اختیار ، دو گونه خروج برای او متصوّر است. لذا دو غایت مختلف نیز در انتظار اوست ؛ که یکی را بهشت و دیگری را جهنّم گوییم. ( .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image