کلام /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

اگر ائمه (عليهم السلام ) انسان هايي مثل ما بوده اند چرا ما به درجه عصمت نمي رسيم و آيا اين مطلب با اين كه ما بايد ائمه را الگو قرار دهيم، منافاتي ندارد؟


مقام انسان كامل مرتبه‌اي از مراتب سير معنوي انسانيت است كه شخص در اين رتبه به مقام خليفة اللهي كه همان مقام فناء و لقاء است نائل مي‌شود.[1] يعني همان طور كه خضر يك مقام است نه يك شخص و اين مقام در مقاطع زماني مختلف در اشخاص مختلف بروز و ظهور مي ‌كند[2] انسان كامل نيز يك مقام است و اشخاص تعينّات و مصاديق اين مقام اند.بنابراين رسيدن به مقام انسان كامل براي همگان ميسور است در غير اين صورت نمي توان از فناء و لقاء الهي به عنوان كمال انسان و هدف خدا از آفرينش او ياد كرد. اما رسيدن به شخص انسان كاملي چون معصومين ممكن نيست. زيرا ائمه معصومين ـ عليهم السّلام ـ واسطه خلقت هستي امكاني كه انسان نيز از جمله آن هاست هستند[3] و به عبارت ديگر واسطه فيض خدا به انسانند و قطعاً واسطه فيض ازمستفيض از حيث كمال و قدرت معنوي بسيار بالاتر است.[4]به عبارت ديگر مقام انسان كامل داراي مراتب و درجاتي است و به مشابه جاده اي است كه تا بي‌نهايت امتداد دارد. و افرادي كه در اين جاده‌اند اگرچه همگي داراي يك صفت مشتر‌كند و آن اينكه همگي در اين جاده‌اند اما بين كسي كه در اول اين راه است و كسي كه ميليون ها كيلومتر از ابتداي جاده فاصله گرفته تفاوت بسيار فاحشي است. فناي در ذات الهي به تبعيت از ذات بي ‌نهايت خدا، داراي بي نهايت درجه و مقام است و معصوم در بالاترين درجه آن است و به تعبيري که در زيارت جامعه وارد شده ، خداوند معصومين سلام الله عليهم اجمعين را به بالاترين مقام قرب كه هيچ كس به آن جا نرسيده و نخواهد رسيد، رسانيده بنابراين انسان معمولي هيچ گاه با معصومين برابر نمي ‌شود هر چند در‌حد اعلاي تقوي هم باشد زيرا اين حد اعلاي تقوي كه اين انسان به آن دست يافته نسبت به افراد معمولي حدّ اعلا است اما نسبت به معصوم كه به تعبير امام صادق-ع- ولي امر خداست[5]و به تعبير امام رضا-ع- مانند خورشيدي است كه با نور خود عالم را روشن مي كند و در افق به حدّي بالاست كه هيچ دست به او نمي ‌رسد و چشمي به درك او نائل نمي ‌شود[6] نه تنها حد اعلاي كمال به حساب نمي‌آيد بلكه اين حد اعلاي بشر عادي نسبت به معصوم نقص و عيب نيز محسوب مي شود. بنابراين برابري با معصوم امكان ندارد.و اين مهم وقتي آشكار‌تر مي شود، كه ما تكامل معنوي در عالم عقبا را بپذيريم (چنانكه به نظر مي‌رسد قول صحيح نيز همين است)[7] زيرا مراحل كمال انساني همانطور كه قبلاً ذكر شد نامحدود است بنابراين كسي كه در جاده تكامل انساني در پشت سر حركت مي‌كند اگر فرض كنيم سرعت سير تكاملي او با سرعت سير تكاملي كسي كه جلوتر است برابر باشد نه كمتر هيچ گاه به كسي كه جلوتر حركت مي‌كند نخواهد رسيد زيرا او نيز مانند كسي كه عقب‌ تر حركت مي‌كند در حال تكامل است البته عدم برابري معنوي با معصومين به معناي عدم امكان هم نشيني با آن ها در بهشت نيست يعني اگرچه انسان هاي عادي با معصوم در يك تراز معنوي نيستند اما از هم نشيني با معصومين در بهشت نيز محروم نيستند زيرا معصومين و به عبارت كلي انسان كامل در همه عوالم حضور دارد.[8]مثلاً راجع به شهداء گفته مي ‌شود كه آن ها به محض نوشيدن شهد شيرين شهادت به بهشت خدا راه مي ‌يابند ولي در عين حال گفته مي ‌شود شهداء در قيامت با لباس رزم و بدن هاي خون‌‌آلود حاضر مي شوند و اين دو ممكن نيست (زيرا قيامت قبل از بهشت واقع مي شود) مگر با التزام به اين عقيده كه شهيد هم در قيامت و هم در بهشت حضور دارد يعني حضور قيامتي شهيد مانع تنعّم او از نعمت هاي بهشتي نمي ‌شود معصومين كه مظهر اتّم انسان كاملند نيز در همه عوالم حضور دارند لذا هم نشيني با معصوم در هر عالمي از عوالم طولي وجود ممكن است.معصومين هر مقدار هم كه در مسير تعالي و كمال بالا روند باز فاصله آن ها تا بي نهايت مطلق (يعني خدا) بي نهايت است يعني باز بيي نهايت درجه و مقام در جلوي پاي آن هاست كه هنوز به آن ها نائل نشده‌اند و اگر بخواهيم تمثيلي براي اين نسبت بيان كنيم بهترين تمثيل اين است كه خدا را به عدد بي ‌نهايت از مجموعه اعداد تشبيه كنيم و معصوم را بالاترين عدد معيّن فرض مي كنيم و همانطور كه فاصله هر عدد معين از مجموعه اعداد (هر مقدار هم كه زياد باشد) تا عدد بي ‌نهايت، بيي نهايت است فاصله معصوم نير با كمال مطلق بي نهايت است از همين روست كه پيامبر مي ‌فرمايد «الهي ما عرفناك حق معرفتك» يعني خدا ما ترا آن طور كه سزاست نشناخته‌ايم.[9] امكان الگو بودن ائمه(ع)ثابت شد كه پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) و ائمه( عليهم السّلام)چنان در اوج و قله كمالند كه هيچ كس را ياراي رسيدن به آن قله نيست، منتها اين نكته با الگو بودن آنان براي ما انسان‌ها تنافي ندارد. توضيح اينكه:در الگوبرداري از افراد عين آنان شدن شرط نيست، بلكه ملاك نزديك شدن از حيث رفتار و كردار به افراد نمونه و اسوه است. به عبارت ديگر: اگر درجه ائمه را صد فرض كنيم، حركت بر اساس مسير آنان از 1 ـ 99 امكان دارد. در اين راه، نمره قبولي 50 است، هر كسي به اين حد برسد نمره قبولي دريافت كرده، رستگار خواهد شد. برخي با تنبلي و پيروي از هواي نفس در همان پله‌هاي اول باقي مي ماند، عده‌اي تا پله‌هاي بيستم ميي رسد، برخي به پله پنجاهم گام مي ‌گذارد و عده‌اي نيز، فراتر از آن مي ‌رود و حتي با پشت سر گذاشتن عصمت رفتاري به عصمت فكري نيز مي‌رسد؛ ولي در عين حال به مقامي كه پيشوايان معصوم ـ عليهم السّلام ـ دارند نمي‌رسد.چنين امري را در الگوهاي اجتماعي و روزانه ـ با اندكي تفاوت ـ مشاهده مي ‌كنيم. در فوتبال، درس وامثال اين ها افرادي را به عنوان نمونه و الگو معرفي مي كنند الگو بودن آنان به اين معنا نيست كه همه فوتباليست‌ ها يا همه دانش جويان و دانش آموزان، مانند افراد نخبه شوند، بلكه ملاك نزديك شدن افراد به آنان است. هرچه اين ترقي و رسيدن به قله بيشتر باشد موفقيت در همانند بودن با الگو بيشتر است.حاصل آن كه در الگوبرداري از افراد نمونه و اسوه، ‌عين آنان بودن شرط نيست بلكه گام گذاشتن در مسير و پيمودن مسيري است كه آنان طي كرده اند و اين براي همگان با درجات متفاوت ممكن است.معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:1. ترجمة اصول كافي، جلد 1، بخش حجت.2. امامت و رهبري استاد مطهري.3. آية اللّه مكارم شيرازي، پنجاه درس عقايد براي جوانان، قسمت امامت.4. آية اللّه صافي گلپايگاني، ولايت تكويني و تشريعي. .

سامانه پاسخگویی به سوالات و شبهات

مرجع:

ایجاد شده در 1400/12/28



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image