تخمین زمان مطالعه: 10 دقیقه
در پاسخ به اين مطلب بايد گفته شود كه وقتي سخن راجع به مسائل علمي است و اظهار نظر در باره افراد آن هم افرادي كه در جامعه تأثيرگذار بودهاند، عقلا ميطلبد كه مطلب از منابع معتبر و محكم و علمي نقل شود. اينكه ايشان مطرح ميكنند كه علماي اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ همواره ابوبكر و عمر را دوست داشتهاند و معتقد به افضيلت آنان بودهاند، صرفاً يك ادعا است و هر ادعايي دليل ميخواهد. خصوصاً اين نوع ادعاها، ولي متأسفانه نه تنها دليلي بر آن اقامه نكرده كه بدتر از آن ميگويد: «افضليت آنان به تواتر رسيده، حال آن كه در هيچ كتاب شيعي ذكري از افضليت آن دو ديده نميشود. برعكس در كتب معتبر اهل سنت مثل احمد حنبل و صحيح بخاري و... بابهايي[1] درباره مناقب و افضليت ائمه و به خصوص حضرت علي ـ عليه السّلام ـ طرح شده كه موجود است.ما سعي ميكنيم مناقبي كه از اهل بيت و از طريق اهل سنت نقل شده و حتي مناقبي كه از زبان ابوبكر و عمر و معاويه و عثمان در فضيلت و شخصيت حضرت علي ـ عليه السّلام ـ نقل شده، بياوريم تا روشن شود كه قضيه به عكس است.ابن ابيالحديد در مورد اينكه بعد از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ افضل كيست ميگويد: «عدهاي كه نوعاً از متأخرين بغداد ميباشند از قبيل ابيسهل بشر بن المعتمر و ابيموسي عيسي بن صبيح و ابي عبدالله جعفر بن مبشر و ابي جعفر الاسكافي و ابي الحسين الخياط و ابي القاسم عبدالله بن محمود بلخي و شاگردانش ميگويند: «علي ـ عليه السّلام ـ از ابوبكر افضل است».[2] و عدهاي از قدماء بصره از قبيل ابي عثمان بن عمرو بن عبيد و ابياسحاق ابراهيم بن سيار النظام و ابيعثمان عمرو بن بحر الجاحظ و ابيمعن ثمانة بن اشرس و ابي محمد هشام بن عمرو الفوطي و ابي يوسف عبدالله الشحام ميگويند: «ابابكر از حضرت علي ـ عليه السّلام ـ افضل است؟!».[3]آن گاه او به بررسي آراء و اقوال ميپردازد و قول افضليت علي ـ عليه السّلام ـ را بر ميگزيند. و در مقدمه كتاب خود ميگويد: «الحمدلله الذي قدّم المفضول علي الافضل لمصلحة اقتضاها التكليف»؛[4] يعني حمد مخصوص خدايي كه با وجود افضل و فاضل (حضرت علي ـ عليه السّلام ـ ) مفضول (ابوبكر و عمر و عثمان) را مقدم كرد. چون تكليف چنين اقتضائي ميكرد.اين سخن گرچه بيشتر سعي در توجيه واقعه سقيفه دارد، لكن به خوبي افضليت علي ـ عليه السّلام ـ را در تمام صفات اثبات ميكند. امّا نكتهاي كه قابل دقت است اينكه آيا برخداوند حكيم پسنديده است كه مفضول را بر افضل ترجيح دهد و برگزيند. آن هم افضلي كه با صفت عصمت و نصب و اعطاء ولايت او را برتري داده است؟ چون افضليت داد براي هدفي، و براي غايتي او را ولي و افضل نموده است. حال اگر او را مؤخر از مفضول كند اين قبح ندارد؟ و كدام عقل سليم اين را ميپذيرد؟! حتي خود ابن ابي الحديد در مقدمه صفات حضرت علي ـ عليه السّلام ـ را برميشمارد، اعلميت او را كه در تمام علوم متبحر و افضل بوده است را براي حضرت علي ـ عليه السّلام ـ چه در فقه، تفسير قرآن، عرفان، طريقت و حقيقت و قضاوت بيان ميدارد. خوب روشن ميشود كه خداوند او را برتري داد تا تكليف و مصلحت اسلام را اجرا كند، و اساساً ولايت براي تكميل اهداف شريعت است و بر رساندن انسانها به كمال مطلق است. چگونه ميشود خداوند بعد از خلق اين امور و در عين فياض و حكيم بودن، مفضول را بر افضل برتري دهد، تا آنان نيز در به كمال رساندن انسانها زمينگير شوند، و فلسفه خلقت منحرف شود؟!پس افضليت از حضرت علي ـ عليه السّلام ـ است كه بحثهاي طولاني در كتب اهل سنت نيز آمده و اتفاقاً خود خلفاء نيز بر اين اذعان دارند كه براي اطلاع بيشتر به چند مورد آن اشاره ميكنيم.ابوبكر ميگويد: اي مردم! من از رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ شنيدم كه فرمود: بعد از من بهترين كسي كه خورشيد بر او طلوع كرده علي ـ عليه السّلام ـ است و بهترين شخصي كه خورشيد نيز بر او غروب ميكند، همانا اوست، پس بر شماست كه از او بهره بگيريد.[5]عمر از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ نقل ميكند كه شنيدم فرمود: «حب و دوستي علي ـ عليه السّلام ـ باعث دوري از آتش جهنم است.»[6]از رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ شنيدم كه فرمود: اگر مردم بر محبت و دوستي حضرت علي ـ عليه السّلام ـ اتفاق نظر داشتند خداوند جهنم را خلق نميكرد.[7]و از عثمان بن عفان نيز نقل شده كه: شنيدم از رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ كه فرمود: نگاه به چهرة علي ـ عليه السّلام ـ عبادت است.[8] معاويه گفت: «فقه و علم با مرگ علي بن ابيطالب نيز مرد و تمام شد».[9]و خوارزمي در «اربعين» با سند از انس ديلمي در «فردوسي» از معاذ و جماعتي از ابن عمر نقل كرده كه گفت: «پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود: حب و دوستي علي بن ابيطالب حسنهاي كه است سيئه به آن ضرر نميرساند، و كينه و بغض علي ـ عليه السّلام ـ گناهي و زشتي است كه با آن حسنه نفعي نميرساند.»[10]و زيد بن ارقم ميگويد: «اولين كسي كه با پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ نماز خواند علي ـ عليه السّلام ـ بود و در جايي ديگر اضافه ميكند كه «اولين كسي كه اسلام آورد حضرت علي ـ عليه السّلام ـ بود.»[11]و باز هم پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود: « كسي كه به من ايمان بياورد و مرا تصديق كند، بايد حضرت علي ـ عليه السّلام ـ را بعد از من به جانشيني بپذيرد. چون ولايت او ولايت من، و ولايت من ولايت خداوند است».[12] و در جايي ديگر فرمود: «اي علي! دشمن تو دشمن من و دشمن من دشمن خداوند است.»[13]ذكر فضائل و مناقب آن حضرت ـ عليه السّلام ـ باعث شده كه در كتب اهل سنت آن هم كتب معتبر، عنواني و بابي به عنوان «فضائل علي ـ عليه السّلام ـ و يا مناقب علي ـ عليه السّلام ـ » آوردهاند. كه از جمله ميتوان، مسند احمد حنبل، باب «من فضائل علي ـ عليه السّلام ـ» و السنن الكبري، و النسائي و مسند ابي ليلي و ابويعلي الموصلي و صحيح مسلم و بخاري، و كتاب «سنن الترمذي» نام برد. و در كتب تفسيري ذيل آياتي كه در شأن حضرت علي ـ عليه السّلام ـ نازل شده و در كتب تاريخي، وقايعي كه حضرت علي ـ عليه السّلام ـ در آن نقش داشتهاند و پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ از او تجليل كرده است مثل اينكه درجنگ خندق فرمود: «ضربة علي افضل من عباده الثقلين»؛[14] ضربه شمشير علي ـ عليه السّلام ـ از عبادت جن و انس افضل است.ذكر مناقب و افضليت حضرت علي ـ عليه السّلام ـ در كتب اهل سنت، محدود به حضرت علي ـ عليه السّلام ـ نشده كه از ديگر ائمه نيز رواياتي نقل شده است. از جمله:پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود: «انا سيد النبيين، و علي سيد الوصيين، و اَنَّ اوصيائي بعدي اثنا عشر؛ اولهم علي و آخرهم القائم المهدي (عج)»؛ يعني من سرور پيامبران و علي ـ عليه السّلام ـ سرور اوصياء و وصيهاي من، بعد از من دوازده نفر ميباشند كه اولين آنان حضرت علي ـ عليه السّلام ـ و آخرين آنان حضرت مهدي ـ عليه السّلام ـ كه معروف به قائم المهدي است، ميباشند.[15]قاضي القضاة شيخ محمد مرعي الأمين انطاكي ميافزايد: «احاديثي كه از حضرت رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ نقل شده مبني بر اينكه اوصياء من دوازده نفر هستندكه اولي حضرت علي ـ عليه السّلام ـ و آخرين آنان حضرت مهدي ـ عليه السّلام ـ ميباشد، در ميان كتب اهل سنت آن قدر زياد است كه از حد تواتر تجاوز نموده است.از جمله اينكه جابر بن سمره ميگويد: از رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ شنيدم كه فرمود: «دوازده نفر جانشين من ميباشند، و كلمهاي را فرمود كه من آن را نشنيدم. از پدرم سوال كردم، گفت: پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود: «كل آنان از قريش ميباشند.»[16] اين روايت را بخاري در صحيح خود، ج 9، ص 101 و الترمذي در سنن خود، ج 4، ص 501 و بخاري در تاريخ كبير، ج 1، قسمت 1 و از شيعه و سني آورده است و مسلم در صحيح خود، ج 3، ص 1453 و طبراني در معجم كبير، ص 94، 95، 96، 98، 102، 104، 107، 108 آورده و ابوعوانه در مسند، ج 4، ص 395، 397، 398 و 399 و احمد بن حنبل في مسند، ج 5، ص 86، 87، 88 الي 99 و ابوداود، در سنن خودش، ص 150، وفي مختصر، ج 6، ص 856 و سيوطي در الحاري للفتاوي، ص 285، طريق ابي داود، و ابن كثير در بدايه و النهاية، ج 6، ص 248، و ابن حجر العسقلاني در فتح الباري، ج 13، ص 181 و 182، طيالسي في المسند، ص 105 و 108، و سجستاني در سنن، ج 2، ص 421، و ابن عساكر در تاريخ دمشق، ج 1، ص 334 و خطيب بغدادي در الكفايه في علم الدرايه، ص 73 چاپ حيدرآباد آوردهاند.خلاصه بحث اينكه: از اعترافات فراوان خلفاء كه در كتب اهل سنت در زمينههاي تفسيري، روايي، تاريخي، نقل شده روشن ميشود كه افضليت در تمام صفات، در آن زمان از حضرت علي ـ عليه السّلام ـ است و رواياتي ذكر شد كه پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ در فضل و حقانيت و ولايت حضرت علي ـ عليه السّلام ـ بيان فرمودهاند، و حتي علما اهل سنت در كتب خود بابهايي در فضيلت و فضائل حضرت علي ـ عليه السّلام ـ و ائمه معصومين ـ عليهم السّلام ـ آوردهاند، حتي راجع به حضرت مهدي ـ عليه السّلام ـ نيز مطالب فراوان وجود دارد و روشن شد كه جانشينان بعد از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ طبق «و ما ينطق عن الهوي ان هو الا وحي يوحي» منصوب از طرف خداوند ميباشند، و غير از آنان هر كسي در هر زماني امور را به دست گيرد فاسق است، كه بيانش گذشت.حال اين سوال مطرح ميشود شبهه كننده محترم در كدام كتاب شيعي از روايي و تفسيري و تاريخي، سراغ دارند كه راجع به خلفاء مطلبي آورده باشند كه حاكي از فضل آنان باشد، تا چه رسد به افضليت آنان؟ كجا بابي در مناقب آنان آمده است؟ كدام فصلي در خصوصيات ارزشي آنان طرح شده؟ و چه روايتي از شيعه نقل شده است كه آنان فضل داشتهاند؟! كجا بيان شده كه شيعيان و علماي آنان خلفا را دوست داشتهاند، و براي آنان افضليت قائلند؟! آيا سخن و ادعاي ابن تيميه كه سخن پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ را چنين توجيه غلط و سستي ميكند، قابل اعتماد و اطمينان است؟! ذكر مطلبي از ابن تيميه، يعني تواتر، آن هم ابن تيميه؟! پس نه تنها كسي فضل براي آنان قائل نبوده كه به عكس كتب روائي شيعه از عملكرد آنان و مشكل آفرينيشان و... دهها مورد ديگر مطالبي آورده كه بد نيست شبهه كننده سري به كتب اهل سنت و شيعه بزند تا سستي سخنان ابن تيميه و ديگران شبيه او معلوم شود. .
سامانه پاسخگویی به سوالات و شبهات
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.