بازخوانی عوامل پیدایش مدعیان دروغین مهدویّت /

تخمین زمان مطالعه: 12 دقیقه

بازخوانی عوامل پیدایش مدعیان دروغین مهدویّت اساس شناخت و تحلیل ریشه ها و علل پیدایش و رشد مدعیان مهدویت، یک ضرورت عقلانی است؛ تا با نابود کردن علل، معلولها نیز از بین رفته و با ادعاهای پیدا و پنهان در حال وقوع نیز مبارزه شود.


بازخوانی عوامل پیدایش مدعیان دروغین مهدویّت اساس شناخت و تحلیل ریشه ها و علل پیدایش و رشد مدعیان مهدویت، یک ضرورت عقلانی است؛ تا با نابود کردن علل، معلولها نیز از بین رفته و با ادعاهای پیدا و پنهان در حال وقوع نیز مبارزه شود. شناخت و بازشناخت اندیشه مهدویت، شناخت و بازشناخت بزرگترین جریان معرفتی و معنویتی در طول تاریخ است. بازکاوی و بازپژوهی این جریان، یک ضرورت عینی است؛ تا جریانی که برای ناب سازی معرفت دینی و بازسازی و نوسازی فرهنگی، معنوی و اجتماعی اتفاق میافتد، پیوسته زلال و اصیل بماند. بر همین اساس شناخت و تحلیل ریشه ها و علل پیدایش و رشد مدعیان مهدویت، یک ضرورت عقلانی است؛ تا با نابود کردن علل، معلولها نیز از بین رفته و با ادعاهای پیدا و پنهان در حال وقوع نیز مبارزه شود. ضرورت بحث از عوامل پیدایش مدعیان دروغین عوامل متعددی در پیدایش مدعیان موثرند که آنها را به سه دسته تقسیم میکنیم: ۱. عوامل زمینه ساز: مجموعه عواملی ریشهای که در زمینه سازی و بسترسازی پیدایش مدعیان، نقش داشته است. ۲. عوامل تسهیل کننده: عواملی که سبب آسانتر شدن طرح ادعاهای دروغین یا گرایش مردم به چنین ادعاهایی است. ۳. عوامل شتاب زا: عواملی که روند رو به جلوی ادعاهای دروغین و گرایش مردم به آن را سرعت بیشتر میبخشد. عوامل زمینه ساز • نجات باوری مهدوی آنچه به ماهیت شور انگیز و انقلابی امامت در تشیع میافزاید، اصل مهدویت است. انتظار فرج و امید به ظهور امام غایب، امیدواری شیعه را برای پیروزی نهایی بر ظلم و ستم و سامان یافتن جهان میفهماند. همین پیوند معنادار بین ظهور امام زمان (عج) و تشکیل حکومت حق، بهانة برخی "فعالیتهای تندروانه" میشود. شیعیان در هر دورهای انتظار داشتند منجی رهاییبخش به نام "قائم" قیام کند و آنان را از آزارها و فشارهای سیاسی روزگار برهاند. مرحوم آیت الله لنکرانی دربارة گرایش مردم به علی محمد باب میگوید: «این باور تحرک بخش اسلامی و شیعی مهدویت بود که البته با خطای تشخیص مصداق و صحنه گردانی بازیگران سیاسی، غوغای بابیت را در ایران اسلامی و شیعه برانگیخت و جمعی از شیعیان ساده لوح را حول پرچم کسی گرد آورد که مدعی باب امام عصر بود و با ندای "یا صاحبالزمان" به تهورهای بعضاً کم نظیر و شگفت انگیز در برابر قوای حکومت وا داشت.»۱ • جهل و نادانی مردم دین، بسیاری اوقات، آماج بهرهبرداریهای نادرست قرار میگیرد. مردم، با عشق و احساس، بر گرد دین حلقه میزنند و اگر از آموزههای آن به درستی آگاهی نداشته باشند، در دام شیادان گرفتار خواهند شد. علت اصلی تأثیرگذاری و رشد مدعیان دروغین مهدویت، جهل مردم است. بسیاری از افرادی که در دام چنین مدعیانی گرفتار میشوند، در حقیقت جویندگان آب هستند؛ اما چون آب واقعی را ندیده و نشناختهاند، به دنبال سراب راه افتاده اند. ناآگاهیهای مردم ایران در زمان قاجاریه، یکی از مهمترین علل گرایش عدهای به سید علی محمدباب بود. مرحوم آیت الله لنکرانی بر این باور است: «بابیان فداکار و جان فشان اولیه که در قیامهای خونی زمان باب شرکت داشتند و خود را به آب و آتش میزدند، بابی و بهائی به معنایی که امروزه از این کلمات مراد میکنیم، نبودند؛ بلکه شیعیانی ساده لوح و ره گم کرده ” علت اصلی تأثیرگذاری و رشد مدعیان دروغین مهدویت، جهل مردم است. بسیاری از افرادی که در دام چنین مدعیانی گرفتار میشوند، در حقیقت جویندگان آب هستند؛ اما چون آب واقعی را ندیده و نشناختهاند، به دنبال سراب راه افتادهاند. “ بودند که در تشخیص "مصداق" به خطا رفته، به عشق هواداری از صاحب الزمان و قائم موعود، اسیر مشتی بازیگران سیاسی شده بودند»۲ • نابسامانیهای اجتماعی و اقتصادی امیرالمؤمنین علیه السلام دربارة فقر در کارایی ذهن میفرماید: «تهیدستی، مرد زیرک را در برهان کند میسازد.» آیا با چنین دل مشغولیای میتوان از چنین شخصی انتظار داشت در زندگی روزمره خود، سهم لازم دینداری را بپردازد و خود را برابر اندیشه و نظرهای التقاطی حفظ کند. اوضاع نابسامان نظام سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایران در دوران قاجار نیز بستر اجتماعی مناسبی برای ظهور بابیه را فراهم ساخت. این اوضاع، در یک نگرش کلی عبارت بود از: ۱. انحطاط نظام سیاسی ایران؛ ۲. فساد زاید الوصف حکومت و نخبگان سیاسی؛ ۳. رقابت استعمار برای کسب منافع ملی مردم ایران؛ ۴. اعطای امتیازات گوناگون به بیگانگان و غارت ذخایر ملی؛ ۵. فقر عمومی و بیسوادی گسترده. • فزون طلبی و زیاده خواهی دلبستگی به دنیا، یکی از زمینه های افکار التقاطی و منحرف است که متأسفانه دامن اندیشه مهدویت را نیز در بر میگیرد. این زیاده خواهی و دنیاطلبی، تحت عناوین مختلفی میگنجد که عبارتند از: • تضعیف رقیب در طول تاریخ میبینیم عدهای برای تضعیف رقیب و در کشاکش رقابتهای سیاسی و نظامی، اندیشه اصیل مهدویت را هم بینصیب نگذاشته و با اتهاماتی واهی، رقیب را به ادعای مهدویت متهم میکنند. • ادامه حیات فرقه ای بعضی از سران فرقههای غلات مانند مغیریّه، از قیامهای علویان بر ضد حکومت عباسی سوء استفاده میکردند و با ادعای مهدویت، سعی در جذب نیرو به سوی خود داشتند. • سوء استفادههای مالی عدهای با مطرح کردن مهدویت امامی از امامان شیعه که از دنیا رفته بود، خود را جانشین او در زمان غیبتش معرفی میکردند و بدین وسیله برای خود مال و مقامی کسب میکردند. • باورهای غلط اندیشه مهدویت، از یک سو علل و عواملی دارد و از سویی دیگر، اهداف و اغراضی عالی. عدهای عالمانه یا جاهلانه، عامدانه یا غافلانه، آموزه مهدویت را به گونهای تفسیر کردهاند که یا علل و عوامل پیدایش این رخداد را دستخوش تغییر میکند و آن را دگرگون جلوه میدهد یا اهداف آن را به گونهای معرفی میکند که با اهداف واقعی آن و متون روایی و پژوهشهای عمیق و علمی ناسازگار است. برخی از این باورهای غلط عبارتند از: • تعیین وقت ظهور امامان معصوم علیهم السلام بر عدم تعیین زمانی برای ظهور مهدی موعود (عج)بسیار تأکید داشتند و حتی تعیین کنندگان زمان معین برای ظهور را دروغگو نامیدند ولی در طول تاریخ، عدهای به جای پرداختن به برهان، فقط برای تحریک احساسات و بدون در نظر گرفتن عواقب آن، درباره ظهور وعدههای دروغین خود به مردم القا میکردند و همین امر، زمینه را برای پیدایش مدعیان دروغین فراهم میساخت. سید کاظم رشتی، شاگرد شیخ احمد احسایی، از کسانی است که بدون در نظر گرفتن روایات معصومان به نزدیکی ظهور حضرت ولی عصر (عج)بشارت میداد. • مهدویت نوعی در باب مهدویت، عقیده شیعه این است که مهدویت خاصه صحیح و مقبول است؛ به این معنا که مهدی این امت، یک فرد معین است که موعود امتها و ملتها بوده و ابعاد و ویژگیهای او مشخص است؛ ولی بعضی از صوفیه، قائل به مهدویت نوعیه بوده یا هستند؛ به این معنا که عقیده دارند در هر عصری و دوره باید یک مهدی وجود داشته باشد که ویژگیها و خواص مهدویت را داشته باشد. آنان بر این باورند که هیچ عصری خالی از یک مهدی هادی نیست و ضرورتی ” دلبستگی به دنیا، یکی از زمینه های افکار التقاطی و منحرف است که متأسفانه دامن اندیشه مهدویت را نیز در بر میگیرد. این زیاده خواهی و دنیاطلبی، تحت عناوین مختلفی میگنجد “ هم ندارد که مشخص شود از نسل چه کسی است و چه خصوصیاتی دارد. عدهای با سوء استفاده از چنین طرز تفکری، خود را مهدی موعود نامیدند. • نگاه سطحی و عاطفی به آموزه مهدویت یکی از ریشه های انحراف و تحریف در پدیده مهدویت، نگاه "سطحی" به آن است؛ یعنی صرفاً نقل گزارشی از ظهور حضرت بدون توجه به فلسفه و انگیزه قیام، پیامدها و آثار حکومت جهانی حضرت مهدی (عج). عوامل تاریخی خاص از جمله مهجوریت و مغلوبیت سیاسیـ اجتماعی در قرون متمادی، عاملی شد تا مسلمانان، رویکردی "عاطفی" به آموزه مهدوی داشته باشند؛ در نتیجه از کانون اندیشه مهدویت، کمترین بهرهبرداری معرفتی ـ معنویتی انجام شد. این خود دستمایهای شد تا برخی شیادان، خود را مهدی زمان جا زدند و از ظرفیتهای عاطفی مسمانان سوء استفاده کنند که چنین مشکلی هنوز هم ادامه دارد. • حمایت های بیگانگان همه کسانی که درک عمیق و دقیقی از تاریخ معاصر دارند، میدانند که بابیه، بهائیه و ازلیه در ایران مسلکهایی هستند که دست سیاست، آنها را به صورت دین در آورد و به جان ملت مسلمان ایران انداخت، تا از رهگذر تفسیرهای ارتجاعی و خرافاتی آنها، و ایجاد اختلاف در جامعه اسلامی، هسته پویایی دین اسلام و مذهب تشیّع در ایران گرفته شود و راه برای سیطره استعمار هموار گردد. در تهاجم پیروان مسلکهای استعماری به دین و هویت ملی، سه هدف اساسی دنبال میشد: ۱. خارج کردن دین از حوزه اجتماعی و در رأس آن، سیاست و حکومت ۲. توجیه حضور استعمار در کشور به عنوان یگانه عامل تجدد و ترقی ۳. تثبیت نیروهای غرب گرا در ارکان سیاست گذاری و تصمیم گیری کشور مسلکهای استعماری بابیه و بهائیه دقیقاً همین اهداف را تعقیب میکنند. سر لوحه آموزههای این مسلک ها، جدایی دین از حوزه سیاست و حکومت است. بزرگترین مشکل استعمار برای حضور در کشورهای اسلامی ـ علاوه بر ماهیت سیاسی دین و سیاسی بودن مسلمانان ـ وجود برخی احکام حماسی و تحرک بخش اسلام مثل احکام جهاد بود. بهائیت از این جنبه نیز در خدمت استعمار قرار گرفت؛ برای نمونه، حسینعلی نوری، مأموریت داشت یکی دیگر از احکام مترقی اسلام یعنی حکم جهاد را متزلزل سازد، تا این مانع بزرگ نیز از راه استعمار برداشته شود. او میگوید: «این ظهور، رجعیت کبری و عنایت عظمی است که حکم جهاد را در کتاب محو کرده است» ۳ عوامل تسهیل کننده • تکلیفگریزی و اباحهگری بین پیروان هر مکتب، هستند کسانی که انگیزه گردن نهادن به بایدها و نبایدها دین را ندارند و همیشه و همه گاه تلاش میورزند از زیر بار تکلیف، شانه خالی کنند. این افراد، در جامعه دینداران، خود را زندانی میپندارند و همیشه برای خود راه فراری میجویند؛ از این روی با هر نغمهای که با هواها و هوسهای اینان همراه باشد، همنوا میشوند. انگیزههای مهم گرایش شماری از جوانان به مسلک بابیت و بهائیت، همین آسان گیری و بیپروایی اخلاقی بوده که این مسلک از آن سخن میگفته است. رهبران بابیت، به نام اصلاح دین و تمدن و نوآوری، مرزهای شرعی میان زن و مرد و پوشش زن را در اسلام به سخره میگرفتند و برای تبلیغ مرام خود و جذب جوانان به سوی مسلک خود از زنان استفاده میکردند. • بی تفاوتی خواص مرز میان خواص و عوام، بصیرت و آگاهی است. در رشد و پیدایش مدعیان دروغین مهدویت عملکرد خواص بسیار مؤثر است. نکته پر اهمیت آن است که بسیاری از ادعاهای دروغین ” مسلکهای استعماری بابیه و بهائیه دقیقاً همین اهداف را تعقیب میکنند. سر لوحه آموزههای این مسلک ها، جدایی دین از حوزه سیاست و حکومت است. “ در آغاز پیدایی، کم اهمیت جلوه میکردند. در واقع، در مقطع ایجاد این انحراف ها، کمتر کسی فکر میکرد که یک جریان کوچک و کم اثر، روزی به صورت یک فرقه و جریان، در تاریخ بماند و موجبات انحرافات گوناگون اخلاقی، اجتماعی و اعتقادی را فراهم آورد. طبعاً اگر در زمان مناسب، عالمان و حاکمان متعهد و مسئول با این گونه انحرافات برخورد میکردند و با افشاگری یا ردیّه نویسی و حتی ایجاد محدودیت، مانع از عضوگیری و گسترش آن جریان میان مردم میشدند، میزان اثرگذاری آن محدود میشد، و طبعاً در راستای زمان، اثری از آن باقی نمیماند. • جعل احادیث عقیده به مهدی موعود، چنان در ذهن و قلب مردم رسوخ کرده بود که از همان صدر اسلام در انتظار ظهورش بودند. این انتظار، در ایام هرج و مرج و بحرانها و حوادث ناگوار تاریخی، شدت مییافت. طبیعی است که جاعلان حدیث نیز از این قضیه سوء استفاده کرده و به جعل حدیث و تغییر متن آن میپرداختند. عوامل شتابزا • نمونهسازی بر اساس نشانههای مهدی موعود فراوانی روایاتی که از رسول خدا (ص) درباره غیبت مهدی (ع) نقل شده بود و آگاهیهایی که از سوی امامان معصوم صورت گرفته بود، سبب شد که غیبت به صورت یک باور عمومی و واقعهای مسلم و حتمی در آید و همین امر، زمینة بهرهبرداریهای منفی بسیاری از فرقهها را فراهم کرد. علی محمد شیرازی نیز که شنیده بود امام زمان (عج) از مکه با شمشیر ظهور میکند و در جای دیگر سخن از درفشهای سیاهی میرفت که از خراسان بیرون میآید، برای آنکه خویش را با حدیثهای ذکر شده هماهنگ کند، ملاحسین بشرویهای را به خراسان میفرستد تا به جمع آوری عدهای مشغول شود و سپس با پرچمهای سیاه به سوی شیراز حرکت کنند. علی محمد هم با چنین استنباطی عازم مکه شد تا با شمشیر ظاهر گردد. البته چنین به نظرمی رسد که علی محمد، به جای مکه به بوشهر رفته است. • عوامل روان شناختی در علت یابی و شناسایی زمینههای پیدایش مدعیان دروغین، به عنوان یک وسیله برای دستیابی به اهداف مورد نظر، میتوان بر دانش روان شناسی تأکید ورزید. • ناکامی تأمل در ادعاهای هر یک از مدعیان دروغین در عصر حاضر که صرفاً در راستای سودجوییهای مالی و اخلاقی مطرح میشوند، نشان میدهد بسیاری از این ادعاها از ناکامیهایی در زندگی نشأت میگیرد. • احساس محرومیت احساس محرومیت نسبی، نارضایتی و احساس ضرر را میان قومیتها برده و آن را درونی میکند. این احساس، تودههای قومی را به عنوان یک مجموعه محروم و تحت ستم برای رفع محرومیت بر میانگیزاند. این ساختگی بودن و خیال پردازانه بودن، میتواند توسط دیگران نیز ایجاد و القا شود. • عوام فریبی عوام فریبی بدین معنا است که شخصی به جای استدلال و اقامه برهان برای اثبات یک عقیده، سعی میکند از راه تحریک احساسات و هیجانهای جمعی پیش رود و نوعی اقبال عمومی نسبت به نتیجه مطلوب خود به دست آورد. شخص عوام فریب، در صدد است به دیگران القا کند اگر سخنان او را نپذیرند، گویی با جمع مخالفت کرده است. به امید قیام قائم آل محمد. انشالله پی نوشت: ۱. کوچک زاده، عبدالله. حوزه های علمیه و مبارزه با انحرافات، تهران، نشر مهر، ۱۳۸۷ه.ش. ۲. عبدالهی، عبدالکریم. اندیشه و مبنای مبارزات روحانیت شیعه، تهران، نشر نیک، ۱۳۷۱ه.ش. ۳. اشراق خاوری، عبدالحمید. گنجینه حدود و احکام، موسسه ملی مطبوعات امری، ۱۲۸ بدیع. مجله انتظار موعود، .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image