فلسفه احکام /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

آيا اسلام استقلال مالي زوجه را پذيرفته است چرا؟ شرايط را مرقوم کنيد؟


در مکتب اسلام، افزون بر آن که از نظر ارزشي، اصل بر تساوي ارزشي مرد و زن است، از نظر حقوقي نيز اصل بر تساوي آن ها است. که يکي از آن ها حقوق اقتصادي و حق مالکيت و استقلال مالي است. شايان ذکر است که زن در طول تاريخ نه تنها غالبا از داشتن حق مالکيت محروم بود، بلکه با خود او به عنوان يک شئ و يک مال معامله مي شد و حتي در اروپا تا همين اواخر، براي زن حق مالکيتي قائل نبودند. اما اسلام از چهارده قرن پيش حق مالکيت و استقلال اقتصادي و مالي را براي زنان همچون مردان به رسميت شناخته است. قرآن کريم زن را مالک دسترنج خود دانسته و مي فرمايد:«للرجال نصيب مما اکتسبوا و للنساء نصيب مما اکتسبن» نساء/ 32. يعني مردان را از آن چه کسب مي کنند و به دست مي آورند بهره است و زنان را از آن چه کسب کنند و به دست مي آورند بهره اي است. در پرتو استقلال اقتصادي و مالي و حق مالکيت است که زن مي تواند فعاليت اقتصادي مستقلي داشته باشد و در آمد آن را به خود اختصاص دهد. و مي تواند در خارج از محيط خانه هم به کار هاي اقتصادي و در آمد زا بپردازد. بنابر آن چه گذشت و تصريح آيه کريمه، قرآن استقلال مالي مطلق زنان را اعم از زوجه و مادر و دختر و بدون در نظر گرفتن جايگاه حقوقي او در خانواده و با توجه به جنسيت او پذيرفته است. و تقريباً هيچ شرطي نيز نگذاشته است و اين از اطلاق آيه کريمه بدست مي آيد که زنان نيز هم چون مردان مالک محصول کسب و در آمد خود هستند. البته در مورد محدوديت اشتغال زنان در قانون مدني جمهوري اسلامي ايران در ماده 1117 گفته: شوهر مي تواند زن خود را از حرفه صنعتي که منافي مصالح خانوادگي يا حيثيت خود زن باشد منع کند. و اين مسأله ربطي به حق مالکيت يا استقلال مالي زن ندارد بلکه راجع به حق اشتغال زنان است. در رابطه با مالکيت بصورت مطلق اعم از زن و مرد در اصل چهل و ششم قانون اساسي مطرح کرده: هر کس مالک حاصل کسب و کار مشروع خويش است و هيچ کس نمي تواند به عنوان مالکيت نسبت به کسب و کار خود امکان کسب و کار را از ديگري سلب کند. از ديگر مواردي که زن حق بهره مندي از مال و استقلال مالي دارد حق توارث است که بعنوان شاخه اي از حق مالکيت در اسلام مورد شناسايي قرار گرفته است و در شرايطي که نه تنها عرب جاهلي زمان ظهور اسلام، حتي جوامع متمدن نيز تا گذشته اي نه چندان دور، براي زن حق توارث قايل نبودند، اسلام و قرآن به صراحت اين حق را براي آنان اعلام داشته و در آيه 7 سوره نساء مي فرمايد: للرجال نصيب مما ترک الوالدان و الاقربون و للنساء نصيب مما ترک الوالدان و الاقربون يعني مردان را از مالي که پدر و مادر و يا خويشاوندان بعد از مردن خود باقي مي گذارند بهره اي است و زنان را هم از آن چه پدر و مادر خويشاوندان از خود باقي مي گذارند بهره اي است. بنابر اين زن همچون مرد چه از راه کسب و اشتغال و چه از راه انتقال ارث و از طريق توارث صاحب اموال مي شود و در مالکيت آن ها استقلال دارد و مالکيت آن ها بدست خود اوست البته راه هاي ديگر از قبيل مهريه يا هبه هاي معوض و غيرمعوض نيز مي تواند صاحب مال شود و در مالکيت آن ها استقلال دارد که جهت اختصار ذکر نکرديم. اما اين که چرا اسلام استقلال مالي زن را به رسميت شناخته است؟ به نظر ما اگر به رسميت نمي شناخت جاي سوال بود نه اين که به رسميت شناختن اش جاي سئوال باشد. حقيقت اين است که اسلام نخواسته به نفع زن و عليه مرد يا به نفع مرد و عليه زن قانوني وضع کند. از نظر اسلام زن قبل از آن که زن باشد يک انسان است و او چون يک انسان است غريزه و فطرت مال طلبي و استقلال طلبي نيز دارد، گذشته از اين، انگيزه اي که سبب شد اسلام به زن استقلال اقتصادي بدهد جز جنبه هاي انساني و عدالت دوستي و الهي اسلام نبوده، اسلام به زن استقلال مالي و اقتصادي داد اما بقول ويل دورانت خانه براندازي نکرد، اساس خانواده را متزلزل نکرد، زنان را عليه شوهران و دختران را عليه پدران به تمرد و عصيان وادار نکرد. اسلام با اين دو آيه انقلاب عظيم اجتماعي بوجود آورد. اما آرام و بي ضرر و بي خطر بازبقول ويل دورانت دنياي غرب زن را از بندگي و جان کندن در خانه رهانيد و گرفتار بندگي و جان کندن در مغازه و کارخانه کرد؛ يعني اروپا غل و زنجيري از دست و پاي زن باز کرد و غل و زنجيري که کمتر از اولي نبود به دست و پاي او بست، اما اسلام زن را از بردگي و بردگي مرد در خانه و مزارع و غيره رهانيد و با الزام مرد به تأمين بودجه اجتماعي خانوادگي، هر نوع اجبار و الزامي را از دوش زن براي تأمين مخارج خود و خانواده برداشت. زن از نظر اسلام در عين اين که حق دارد طبق غريزه انساني به تحصيل ثروت و حفظ و افزايش آن بپردازد،طوري نيست که جبر زندگي، او را تحت فشار قرار دهد و غرور و جمال و زيبايي را از او بگيرد. شهيد مطهري درباره لزوم نفقه زن و احتياج او به مال و ثروت بيشتر و اين که بايد در اختيار او باشد مي فرمايد: بالاتر اين که احتياج زن به پول و ثروت از احتياج مرد افزون تر است، تجمل و زينت جزء زندگي زن و احتياجات اصلي زن است، آن چه يک زن در زندگي معمولي خود خرج تجمل و زينت و خود آرايي مي کند برابر است با مخارج چندين مرد. ميل به تجمل به نوبت خود ميل به تنوع و تفنن را در زن بوجود آورده است. براي يک مرد يک لباس تا وقتي پوشيدني است که کهنه و مندرس نشده است اما براي يک زن تا وقتي قابل پوشيدن است که ميوه تازه اي به شمار رود. توانايي کار و کوشش زن براي تحصيل مال و ثروت از مرد کمتر است، اما استهلاک ثروت زن به مراتب از مرد افزون تر است. بنابر اين از نظر قرآن و اسلام زن استقلال مالي و اقتصادي دارد و ربطي ندارد که جايگاهش مادر باشد يا زوجه يا دختر و غيره بلکه مطلق زن اين حق و مالکيت را دارند و هيچ شرطي نيز در اين مالکيت و استقلال مالي وجود ندارد. چون از نظر اسلام هر کس مالک کار و درآمد حاصله از کسب و کار خود مي باشد. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image