تخمین زمان مطالعه: 1 دقیقه
چهره اعمال شیخ بهائى مى فرمایند، رفیقى در قبرستان اصفهان داشتم که بر سر مقبره اى مى ایستاد و مشغول عبادت بود روزى تعریف مى کرد که : روز قبل جنازه اى را آوردند و در قبرى گذاشتند هنگام غروب سگ بد بویى دیدم که هیکل موحش و سیاهى داشت و وارد آن قبر شد چند لحظه بعد یک نفر خوش بو و معطر و دلربایى آمد و وارد همان قبر شد مدتى گذشت آن فرد خوش بو بیرون آمد اما خون آلود و زخمى همان جا گفتم خدایا به من بفهمان قضیه چیست رفتم جلو و به آن فرد معطر گفتم شما کى هستید؟ ایشان جواب داد من چهره اعمال خوب آن فرد و آن سگ چهره کردار ناپسند وى ، آن سگ بر من غلبه کرد و مرا بیرون کرد حال آن سگ تا قیامت با آن مرده مأنوس خواهد بود.
برگرفته از :کتاب داستان های عارفانه / (برگرفته از پایگاه : ghadeer.org )
.
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.