تخمین زمان مطالعه: 9 دقیقه

آيا احاديث پيامبر(ص) فقط براي زمان خاصي بوده، مثلا فرمود: «به يهوديان سلام نكنيد» و يا: «ريش خود را رنگ بزنيد» آيا حكم مزبور براي آن زمان بوده و امروزه نيازي به آن نيست؟


مقدمه: پيش از پاسخ لازم است به چند نكته توجه شود: 1. احكام شرعي به صنف يا جمعيتي خاص، تعلق ندارند، بلكه شامل همة آحاد انساني، در تمام زمان‎ها و مكان‎ها هستند. فقهاء براي اين سخن به ادله‎اي از آيات و روايات تمسك مي‎كنند، آنها مي‎گويند: هرگاه آيه‎اي از قرآن كريم، حكمي از احكام شرعي را در برداشته باشد، اگر دليلي نداشته باشيم كه آن حكم مخصوص شخص خاص يا مكان و زمان خاص است، بايد گفته شود، شامل همة زمان‎ها و اشخاص است (مگر مواردي خاص كه با ادله شرعي بتوان آن را استثناء نمود) لذا خداوند دربارة پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود: «و ما ارسلناك الا كافّة للناس...» ما تو را براي همة جهانيان فرستاديم.[1] و نيز در قرآن مي‎خوانيم: «و ما ارسلناك الا رحمة للعالمين...» (و ما تو را به عنوان رحمت براي همة مردم جهان روانه نموديم.»[2] در كنار آيات قرآن، احاديثي از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ و اهل‎بيت معصوم آن حضرت هست كه به طور صريح دلالت دارند كه احكام الهي، از نظر زمان، ابدي و از جهت شمول انساني، همگاني‎اند، اينك به عنوان نمونه، به دو مورد آن توجه اشاره مي شود: نخست: پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ در حديثي مشهور فرمود: «حكمي علي الواحد حكمي علي الجماعة» (حكم من به يك شخص (بمنزله) حكم من به جماعت است.)[3] دوم: امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود: «حلال محمد حلال الي يوم القيامة و حرامه حرام الي يوم القيامة» (آنچه حضرت محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ جايز شمرده است، تا روز قيامت جايز است و آنچه كه آن حضرت ممنوع نموده است تا روز قيامت، ممنوع است.)[4] هر چند احكام شرعي، اولاً و با لذات، نسبت به تمام انسان‎ها و براي هميشه فراگير است، اما برخي از آنها به گونه‎اي هستند كه همگاني و هميشگي بودن، را نمي‎توان به آنها نسبت داد، از اين رو در لابلاي مسائل فقهي، با عبارتي نظير: «اين حكمي خاص است كه به موضوعي مخصوص، مربوط است و از آن فراتر نمي‎رود.»[5] مواجه هستيم. 2: هر چيزي به اعتبار عنواني كه بر آن عارض مي‎شود، يك حكم شرعي پيدا مي‎كند، به عنوان مثال اگر از ما بپرسند گوسفند حلال گوشت است يا حرام گوشت، مي‎گوييم: حلال گوشت، بعد مي‎پرسند كه آيا خوك حلال گوشت است يا حرام گوشت؟ مي‎گوييم: حرام گوشت، حلال گوشت بودن گوسفند، به اعتبار عنوان اولي آن و حرام گوشت بودن خوك نيز به اعتبار عنوان اولي آن است، اما همين گوسفند حلال گوشت، به يك عنوان ثانوي مي‎شود حرام گوشت، فرض كنيد، آنگاه كه گوسفند مال ديگري باشد، لذا به اعتبار اين كه مملوك ديگري است (غصبي است)، خوردن گوشتش حرام مي‎شود، چون در حكم دزدي است، پس اين گوسفند گوشتش حلال است، ولي از جنبة اينكه مال غير است، خوردن گوشت آن حرام است. هم چنين گوشت خوك كه حرام است، در جاي ديگر حلال مي‎شود، به عنوان مثال موقعي كه شخص در يك مخمصه‎اي گرفتار باشد كه حياتش به آن بستگي داشته باشد نه تنها حلال مي‎شود، بلكه خوردن آن واجب هم مي‎شود، يعني اگر نخورد و تلف شود كار حرامي مرتكب شده است.[6] بنابراين احكام شرعي به احكام اولي و احكام ثانوي تقسيم مي‎شوند، هر چيز، مي‎تواند هم حكم اولي داشته باشد و هم حكم ثانوي. 3: مي‎دانيم كه نسخ احكام از نظر همة مسلمانان جايز است، يعني ممكن است حكمي در شريعت نازل شده و مردم گمان كردند كه اين حكم هميشگي است، اما پس از مدتي، نسخ آن از سوي پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ اعلام گرديد و حكم ديگري جايگزين آن شد (همان گونه كه در داستان تغيير قبله، در تفسير و فقه و تاريخ آمده است).[7] شهيد مطهري (ره) دربارة نسخ مي‎گويد: «و معناي نسخ اين است كه حكمي را وضع كنند و بعد آن حكم را برداشته، بجاي آن حكم ديگري بگذارند.»[8] برخي از احكام مورد نسخ در قرآن كريم عبارتند از: تغيير قبله مسلمانان از بيت المقدس، بسوي كعبه،[9] برداشته شدن حكم وجوب صدقه، به هنگام نجوا با پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ ،[10] و برداشته شدن وجوب نماز شب از مؤمنان و...[11] 4: هيچ كس جز پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ حق نسخ احكام را ندارد و تنها اوست كه مي‎تواند به فرمان خدا، پاره‎اي از احكام را نسخ كند و بعد از رحلت پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ درِ نسخ بكلّي بسته شد، وگرنه هر كس مي‎توانست به اجتهاد خود قسمتي از احكام الهي را نسخ نمايد، و در نتيجه چيزي بنام شريعت جاودان باقي نمي‎ماند.[12] اما در خصوص موضوع مورد سؤال، بايد گفت: همان گونه كه در برخي از احكام شرعي در قرآن كريم، نسخ روي داده، در زمينه احكامي كه پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ متكفل بيان آن بوده ممكن است نسخ واقع شده باشد (يعني تا مدت زماني مردم بر طبق آن عمل كردند، اما بعداً آن حكم تغيير نموده است)، اما در چه مواردي به طور مشخص مي‎توان گفت نسخ واقع شده است، بستگي به تحقيق و بررسي عالمان و كارشناسان علوم قرآن و تفسير و حديث دارد (كه محل اختلاف نظر است). اما حكم اجتناب و خودداري از سلام كردن به يهوديان و يا ديگر طايفه از اهل كتاب، منحصر به زمان پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ نبوده بلكه يك حكم هميشگي است، چنانچه از احاديثي كه از پيشوايان معصوم بعد از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ برجاي مانده مي‎توان چنين برداشت نمود. همان گونه كه در متون و منابع اهل سنّت نيز چنين حكمي آمده است. مطلب بسيار مهمي را كه نبايد از نظر دور داشت اين است كه اسلام به اصول اخلاقي و تعامل مثبت انساني بسيار اهميت مي‎دهد، به ويژه نسبت به اهل كتاب، اصل را در زندگي شهروندي بر پذيرش همزيستي و رفتار شايسته با آنان قرار داده است، قرآن كريم، تصريح مي‎كند كه مؤمنان بايد عزت خويش را به هيچ بهايي از دست ندهند، از اين رو با يهوديان به گونه‎اي طرح دوستي نريزند كه آنان را محرم اسرار خويش قرار دهند.[13] در عين حال با توجه به شرايط خاصي كه يك مسلمان مؤمن، در آن واقع است، هرگاه احساس كند با برخورد صميمانه، نظير سلام كردن به آنان مي‎تواند دلهايشان را نسبت به آيين اسلام، متمايل سازد، نه تنها جايز است اين كار را انجام دهد، بلكه شايسته نيز مي‎باشد. هم چنين در مورد خضاب كردن، بايد گفت كه آن از نظر اسلام يكي از امور زينت و آرايش قلمداد شده است و در سنت پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ و امامان اهل‎بيت ـ عليهم السّلام ـ جايگاه مطلوبي دارد، لذا جايز بودن آن منحصر به زمان پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ نيست، چنانكه از حضرت علي ـ عليه السلام ـ نقل شده است: «خضاب و رنگ آميزي مو از راهنمايي هاي محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ است و آن از سنت و رسم معمول است.»[14] و نيز امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود: «هر نوع خضابي، اشكال ندارد.»[15] در ضمن در متون و منابع حديثي و فقهي اهل‎ سنّت نيز، چند حديث در باب جواز خضاب آمده است.[16] براي توضيح بيشتر مي‎توان گفت: به طور كلي حكمي كه در زمان پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ بوده، بعد از حيات آن حضرت نيز باقي و پايدار است مگر آنكه با دليل معتبر، بتوان گفت كه آن حكم، موقتي بود و يا مربوط به مردم ناحية خاصي بود، اما اگر شك كنيم. حكمي كه در زمان پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ بر مردم واجب بوده آيا بعد از آن حضرت نيز واجب است يا خير؟ بايد گفت: اصل اين است كه آن حكم نسخ نشده است بلكه همچنان واجب است و لذا علما در علم اصول، اصلي را به نام «اصالة عدم النسخ» مطرح مي‎كنند و مورد بحث قرار مي‎دهند. [17] از اين گذشته، اساساً وقتي به احاديث بسيار زياد از امامان معصوم ـ عليهم السلام ـ و سيره آن بزرگواران و عمل مسلمانان در طول تاريخ و فتواي فقهاي عالي مقام مراجعه مي‎كنيم، در مي‎يابيم كه حكم حرمت سلام كردن به يهود و ديگر اهل كتاب و نيز «جواز خضاب و رنگ زدن به موي» بعد از زمان پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ همانند زمان حيات آن حضرت به اصلِ خود باقي است. نتيجه: هر چند حكم برخي از احكام شرعي مربوط به زمان خاصي بودند و بعد از مدتي به امر خدا تغيير يافتند، اما اين گونه احكام اندك بودند، و در مورد سلام نمودن بر يهوديان بايد گفت: گرچه بر اساس حكم اولي حرام است اما بر طبق حكم ثانوي، جايز است. و حكم اسلام دربارة خضاب نمودن اين است كه همان گونه كه در زمان پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ جايز بوده، در زمان ما نيز جايز است، مگر آن كه بر اساس حكم ثانوي حكم به حرام بودن آن شود. معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر: 1. اسلام و مقتضيات زمان، ج 1، ص 352، استاد شهيد مرتضي مطهري. 2. ترجمه تفسير الميزان، ج 20، محمد باقر موسوي همداني. 3. تفسير نمونه، ج 27، آيت الله مكارم شيرازي. 4. مسئله حجاب، استاد شهيد مرتضي مطهري، ناشر صدرا.[1] . سبأ/28. [2] . انبياء/107. [3] . حلي، مختلف الشيعة، قم، مؤسسة النشر الاسلامي، التابتة لجماعة المدرسين، ج 3، ص 154. [4] . کليني، محمد بن يعقوب، اصول كافي، ج1، ص58، ح19، كتاب فضل العلم. [5] . المحقق الحلي، الرسائل التسع، ص 147؛ و الفاضل الآبادي، كشف الرموز، ج 2، ص 472. [6] . مطهري، مرتضي، تعليم و تربيت در اسلام، صدرا، 1373، ص 150 ـ 152، [7] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج 3، ص 338. [8] . مطهري، مرتضي، اسلام و مقتضيات زمان، صدرا، ج 1، ص 352. [9] . بقره/145 ـ 142. [10] . مجادله/12. [11] . مزمل/20 و 8 ـ 1. [12] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج 3، ص 338. [13] . آل عمران/118. [14] . ابن ادريس حلي، السرائر، ج 1، ص 53. [15] . همان مأخذ، ص 54. [16] . محمد بن علي بن محمد الشوكاني، نيل الاوطار، ج2، ص54 و 97. [17] . انصاري، مرتضي، فرائد الاصول، قم، مجمع الفكر الاسلامي، ج3، ص255 .

راسخون

مرجع:

ایجاد شده در سه روز پیش



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image