تخمین زمان مطالعه: 1 دقیقه

باعرض سلام خدمت آقاشهاب مرادی.وقتتون بخیر. من به عنوان یه جوون واقعاازحرفاتون لذت میبرم. 1.من 22سالمه ودانشجوی ترم6عمران دربابلم ومحل سکونتم درتهرانه. 2.فامیلام شمالن+خالم ایناکه من عاشق دخترشونم 3.من به دخترخالم علاقه دارم که اونم توشمال دانشجوئه وهم سنیم. خونواده ی اون ازعلاقه ی ماخبردارن.اما ازخونواده ی من فقط پدرم باخبرنیست. هرچقدرم به مادرم میگم که به بابام بگه قبول نمیکنه وبهونه میاره.ازطرفی خونواده ی خالمم قضیه روجدی نمی گیرن وبرادخترخالم خواستگارمیارن.تافکرمن ازسرش بپره. منم ازاین وضع خسته شدم.اما مادرم نمیذاره تابه پدرم بگم.میگه الان وقتش نیست.ناراحت میشه.. میگه پسرمون رفته درس بخونه عاشق شده!!!!! حالا به نظرشمامن بایدچیکارکنم تا کسی روکه بهش علاقه دارمو ازدست ندم؟؟ مستقیم به پدرم بگم؟ یاصبرکنم!که دراینصورت ممکنه که شوهرش بدن. درضمن پدرم یه کم زودازکوره درمیره!!! الانم من برای فرجه ی قبل امتحان فعلاتهرانم.منتظرجواب شمامیمونم که بهترین تصمیموبگیرم..تاهمینجا به پدرم بگم وقضیه رو یه سره کنم. البته کاش میشدجوابو برام ایمیل کنین.ولی حالا کاش شماافتخاربدین جواب منوبدین. ممنونم


سلام/ پسرم اگر وقت زن گرفتنت شده باشه باید بتونی محترمانه و مودبانه ولی صریح و قاطع با پدرت در این باره صحبت کنی و اگر صحبت کردن برات سخته فراموش کن و مزاحم دختر خاله -بخوان؛خواهرت- نشو .

موتور جستجوی پرسش و پاسخ دینی امین

مرجع:

ایجاد شده در 1401/04/03



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image