تعریف مجردات /

تخمین زمان مطالعه: 3 دقیقه

موجودات را در یک تقسیم بندی می توان به موجودات مادی و غیر مادی تقسیم کرد. موجودات مادی عالم ماده و جسمانی را تشکیل می دهند و بر آنها نظام مادی حکم فراست عالم آنها را عالم نا سوت و در اصطلاح قرآن عالم شهادت می نامند. این عالم را عالم ماده و حرکت و زمان و مکان گویند و در یک کلام عالم طبیعت و محسوسات یا عالم دنیا است. موجودات غیر مادی و به تعبیر فلسفی مجردات ، آنهایی هستند که مادی نیستند و در واقع مجرد از ماده اند. از آنجا که موجود مجرد همواره از موجود مادی دارای وجودی برتر است از این رو آنها عالمی برتر از عالم ماده دارند.


موجودات را در یک تقسیم بندی می توان به موجودات مادی و غیر مادی تقسیم کرد. موجودات مادی عالم ماده و جسمانی را تشکیل می دهند و بر آنها نظام مادی حکم فراست عالم آنها را عالم نا سوت و در اصطلاح قرآن عالم شهادت می نامند. این عالم را عالم ماده و حرکت و زمان و مکان گویند و در یک کلام عالم طبیعت و محسوسات یا عالم دنیا است. موجودات غیر مادی و به تعبیر فلسفی مجردات ، آنهایی هستند که مادی نیستند و در واقع مجرد از ماده اند. از آنجا که موجود مجرد همواره از موجود مادی دارای وجودی برتر است از این رو آنها عالمی برتر از عالم ماده دارند. آنها نیز با توجه به شدت و سعه وجودشان و میزان تجردشان از وجودی متفاوت بر خوردارند و از این رو در عالمی متناسب با شدت وجودی شان بسر می برند. این موجودات به ترتیب شدت وجودی شان در عالم مثال یا ملکوت، عالم جبروت و عالم لاهوت بسر می برند . عالم مثال یا ملکوت عالمی است برتر از طبیعت و در آن صور و ابعاد وجود دارد اما از حرکت و زمان و تغییر در آن خبری نیست. عالم جبروت همان عالم الوهیت و احدیت است و لاهوت در اصل لاهوالاهو است، یعنی عالم اسماء و صفات الهی است.از آنجا که عالم هستی دارای سلسله مراتب وجودی است و این سلسله از وجودی محض و مطلق که همان خداوند باشد آغاز می گردد و رفته رفته از شدت وجودی اش کاسته می گردد تا سرانجام آنقدر این وجود ضعیف گشته و دست آخر به عالم ماده می رسیم.همانطور که گفتیم مجردات آنهایی اند که مادی نیستند و خداوند که در راس سلسله وجودات قرار دارد از تجری تام و تمام برخوردار است و موجودی مجرد محض است و دارای وجودی در نهایت حد خود.روح و نفس انسانی نیز موجودی مجرداست و هر چند که مادی نیست و مجرد است اما همواره باید همراه ماده باشد و نمی تواند بدون ماده وجود یابد و این ویژگی مخصوص عالم ماده نیست بلکه روح در عالم مثال و عالم برتر از عالم ناسوت و دنیا نیز با جسمی مثالی و متناسب با آن عالم خواهد بود. بنابراین تجردش در حد تجردی ضعیف است و همواره باید در قالب و جسمی غیر مجرد جای گیرد.حال با این سخنان تفاوت میان مجرد بودن خدا و مجرد بودن روح مشخص می گردد که وجود مجرد خداوند از شدت و بی نهایتی برخوردار است و دارای تجرد محض و وجودی مطلق است اما روح مجردی است که همواره در قالب و جسمی قرار می گیرد و اصلا قالب و جسم داشتن از مقدمات وجودی اوست. روح تحقق ندارد مگر آنگاه که در قالبی قرار گیرد.بطور خلاصه باید گفت که: منظور از مجرد بودن روح، تجرد محض نیست؛ زیرا مجردات داراى مراتبى است. روح و عقل آدمى نیز مجردى هستند که تعلق به ماده دارند و در اثر رشد و حرکت ماده به وجود آمده اند (مثلاً جنین در اثر رشد و حرکت در رحم مادر، داراى روح و حیات بشرى مى گردد و روح وى به طور کلى بى ربط از ماده نیست). فلاسفه قائلند که بعد از مرگ نیز روح، مجرد محض نمى گردد و بقاى تجردى آن در ضمن تعلق به ماده و جسم برزخى است؛ برخلاف وجود خداوند که یک مجرد محض است. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image