نافرمانی انسان /

تخمین زمان مطالعه: 11 دقیقه

چرا برخی از مردم با وجود اینکه به خداعلم دارند در برابر او نافرمانی می کنند؟


پاسخ اجمالى : اکثر مردم اهل ظنّ هستند نه اهل یقین لذا علم آنها عرفاً علم است نه حقیقتاً . « وَ ما یَتَّبِعُ أَکْثَرُهُمْ إِلاَّ ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لا یُغْنى مِنَ الْحَقِّ شَیْئاً إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ بِما یَفْعَلُون و بیشتر آنها ، جز از گمان پیروى نمى‌کنند ( در حالى که ) گمان ، هرگز انسان را از حقّ بى‌نیاز نمى‌سازد همانا خداوند از آنچه انجام مى‌دهند ، آگاه است » ( یونس : 36 ) پس اکثر مردم عالم نیستند بلکه جاهلانى هستند که ظنونى دارند . محال است کسى حقیقتاً عالم باشد و در عین حال معصیت بکند . پاسخ تفصیلى : در پاسخ به این سوال باید توجه داشت که برخلاف آنچه در یک بینش سطحى به نظر مى رسد ، تمام معتقدات انسان ها همواره متکى بر دلیل و منطق نیست . چه بسا انسان به دلایلى ج که به ذکر پاره اى از آنها خواهیم پرداخت ج دانسته یا ناداسته از عقل و منطق فرار کرده و از حقیقت روى مى گرداند . اما براى اینکه گریز خود را از نظرعقلى موجه جلوه دهد و وجدان خویش را آسوده نماید ، دست به خود فریبى مى زند و سعى مى کند به تمام افکار و اعمال خود لباس عقل و منطق بپوشاند تا آنجا که حتى آنان که خرافات را مى پذیرند نیز حاضر نیستند این عمل خود را دور از عقل و منطق بدانند . در ادامه در بحثى کلى تر و فراگیر تر از یک دین خاص به برخى از عوامل نافرمانى و انکار خداوند با وجود علم به او اشاره خواهیم کرد . - 1 خود پرستى به جاى حق پرستى از عوامل مهمى که سبب گریز از حقایق شده و سبب گم کردن راه مى شود ، پیروى از خواهش هاى نفس و مقدم داشتن آنها بر حقیقت است . بدین معنا که در موارد زیادى ، چون پذیرفتن حقیقتى با منافع شخصى و گروهى و یا انواع تعصبات انسان برخورد پیدا مى کند ، از پذیرفتن آن طفره مى رود و در عمل حقیقت را فداى هواهاى نفسانى خود مى گرداند . اینجاست که سقوط انسان از مرتبه حق پرستى آغاز مى گردد و راه تکامل به روى انسان بسته مى شود . - 2 انحرافات اخلاقى عامل دیگر روى گردانى انسان از خالق ، فرورفتن در انحرافات اخلاقى است . این امر چنان خانه دل او را آکنده از آلودگى ها مى گرداند که دیگر جایى براى تابش نور معرفت و خداپرستى در آن باقى نمى ماند . در این صورت است که دیده دل از دریافت حقایق بازمانده و قادر به درک بدیهى ترین امرى مانند خالق جهان نمى شود . قرآن مجید در مورد اهل باطل و اینکه چرا از خدا و حقیقت روى بر مى تابند ، در آیات بسیارى سخن به میان آورده است . از جمله در سوره نجم آیه 23 مى فرماید : « إِن یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنفُسُ : [ آنان ] جز گمان و آنچه را که دلخواهشان است پیروى نمى‌کنند . » بى تردید کسى که در لجن زار شهوات غوطه ور مى شود هرگز نمى تواند به ارزشهایى والاى چون اعتقاد به خدا و روز حساب تن در دهد . چگونه مى توان هم خدا را پذیرفت و هم تسلیم بى بندوبارى ها شد ؟ چگونه مى توان هم آخرت را پذیرفت و هم دست به انواع ظلم ها و خیانت ها زد ؟ هر یک از آلودگى هاى روحى و اخلاقى در حکم چنگالى است بر دامن روح انسان که او را به همین عالم فانى و لذات و هوس هاى آن گرفتار کرده و نمى گذارد به طرف حقیقت حرکت کند . ( رک . جهان بینى و معارف تطبیقى / یحیى کبیر / ص 65 - 60 ) - 3 معرفى غلط و ناقص خدا خدایى که برخى ادیان تحریف شده به نام مبدأ هستى و آفریدگار جهان به مردم معرفى کرده اند خدایى است که نه تنها دانشمندان علوم طبیعى ، بلکه هر عاقلى از او وحشت داشته و حاضر نیست حتى او را پدید آورنده موجود ساده اى بداند تا چه رسد به این که این همه نظم عمیق را در سرتاسر جهان هستى از پرتو وجود او بشمار آورد . خدایى که افعالش آشامیدن ، خوابیدن ، کشتى گرفتن ، گردش کردن و صفاتش جهل ، غضب ، حسد ، بخل و . . . باشد ، این موجود ، شایسته پرستش نیست و هرگز یک دانشمند طبیعى نمى تواند باور کند که چنین موجود ضعیف و ناتوانى مبدأ این همه آثار با عظمت و با شکوه است . بدیهى است براى یک دانشمد ، با آن قدرت علمى و نبوغ فکرى اعتقاد به چنین خدایى قابل تحمل نیست و خواه ناخواه از زیر بار آن شانه خالى مى کند . براى نمونه جمله اى از اعتقادات ارباب کلیسا و یهود را نسبت به خدا نقل مى کنیم تا معلوم شود هیچ جاى تعجب نیست که یک دانشمند طبیعى به چنین خدایى ایمان نداشته باشد . الف در باب سیم ، سفر پیدایش تورات ، آیه هشتم چنین مى خوانیم « و آواز خداوند را شنیدند که در هنگام وزیدن نسیم بهار در باغ مى خرامید و آدم و زنش خویشتن را از حضور خداوند در میان درختان باغ پنهان کردند ! و خداوند آدم را ندا در داد و گفت کجا هستى ؟ ! » در این آیات ، خداوند مانند انسان ، موجود ضعیفى معرفى شده که هنگام صبح در باغ مى خرامد و از حوادثى که در چند قدمى او مى گذرد بى خبر است . - 4 سنجش همه چیز با مقیاس علوم مادى دیگر موضوعى که مى توان آن از علل انحراف دانشمندان طبیعى شمرد ، طرز تفکر آنهاست ، زیرا نیروهاى دماغى و مغزى انسان در هر قسمت که بیشتر کار کند در همان قسمت ورزیده و نیرومند شده و به همین دلیل سایر موضوعات در فکر او ، اصالت خود را از دست داده و به صورت یک رشته امور فرعى نسبت به موضوع تخصصى مزبور جلوه گر مى شود به همین جهت مى خواهد هر چیز را با همین عینک و از همان دریچه ببیند و با آن قضاوت کند . شاید روى همین جهت بوده که منجمین سابق تمام پدیده ها و حوادث عالم را معلول اوضاع کواکب و طرفداران کمونیسم تمام حوادث اجتماعى ، علمى ، هنرى ، فلسفى و . . . را مربوط به اقتصاد مى دانستند ، همان طور که سیاستمداران امروز همه چیز را به علل سیاسى اسناد مى دهند و سرانجام هر کدام مى خواهند با اساس مکتب خود ، پدیده هاى جهان هستى را تفسیر و با افکار خود منطبق سازند . بدیهى است که دانشمندان طبیعى چون تمام نیروهاى فکرى و نبوغ خود را در علوم حسى به کار مى اندازند و همه چیز را با مقیاس علوم طبیعى و حسى مى سنجند ، فکر آنها از فعالیت در غیر محسوسات ، یک نوع حالت ناآشنایى و خمودى به خود مى گیرد تا آنجا که تصور امور غیر محسوس و غیر مادى ( باآنکه تصورمحال ، محال نیست ) براى آنها مشکل و محال به نظر مى رسد . چنانکه در بعضى کلمات آنها به صورت آشکار دیده مى شود که مى گویند « تصور چیزى که خارج از حدود زمان و مکان باشد ممکن نیست . » 5 - بحث هاى انتقامى موضوع دیگرى که جمعى از دانشمندان طبیعى را از ایمان به خدا بازداشت و سبب شد به تمام مقدسات مذهبى پشت پا بزنند همان رفتار بیرحمانه و وحشیانه کشیش ها و پاپ ها با بعضى از دانشمندان علوم طبیعى در آغاز نهضت علمى اخیر اروپا بود ، زیرا این موضوع چنان وانمود کرد که افکار علمى با اصول مذهب ، سازش ندارد و باید از نظر مذاهب ، نظریات علمى را کوبید . این طرز رفتار سبب شد که کینه و دشمنى آشتى ناپذیرى در دل این گروه از دانشمندان طبیعى به وجود آید و از خدا ، مذهب و طرفداران آن بیزار شوند و براى پیشبرد مقاصد علمى خود با افکار مذهبى بجنگند و خود را در مقابل مسئولیت مذهبى ج که مانع از کار آنهاست ج قرار ندهند ، زیرا تا به اعتقادات مذهبى پایبند بودند دچار این گونه موانع و ناراحتى ها بودند ! - 6 غرور بیجا ! عامل دیگرى که در طرز تفکر مادى ها نسبت به خدا و جهان ماوراء طبیعت سهم بسزایى داشت این بود که جمعى از مادى مذهب ها ج تصور مى نمودند که همه چیز رافهمیده ، هیچ مجهولى در عالم براى آنها باقى نمانده و علل طبیعى پدیده ها را کشف کرده و دریافته اند که هر حادثه اى علت مادى دارد . بنابراین اعتقاد به وجود خدا براى حل معماهاى جهان هستى لزومى ندارد ! البته نتیجه این طرز تفکر و غرور علمى این است که آنها به همه چیزى بى اعتنا شده و به طور کلى به آنچه از پیشینیان به یادگار مانده بود پشت پا بزنند . حس غرور در گروهى از آنان به اندازه اى شدید بود که تصور کردند با این موفقیت هاى علمى ناچیز ج که در برابر اسرار و رموز جهان آفرینش ، حکم قطره و دریا را داشت ج تمام اسرار هستى را درک کرده اند و به قول خودشان ( کاملا معماى آفرینش و خلقت ، براى آنها حل شده است . ( - 7 دانشمندان شرمگین ! موضوع قابل توجه دیگر آن است که بسیارى از مادى گراها به طور غیر مستقیم به آفریننده جهان ایمان دارند و تنها اختلاف آنها با خداپرستان در تعبیر و نامگذارى است ، زیرا ما مى بینیم که وقتى آنها در مطالعات خود به یک موجود تازه یا اثر نوینى از آثار طبیعت برخورد مى کنند با یک جدیت مخصوص براى رسیدن به فایده و نتیجه آن مشغول به تفحص و جستجو شده و گاهى اوقات وقت بسیارى صرف مى کنند تا گمشده خود را بجویند . اینان عملا براى هر چیز نتیجه و فایده اى جستجو مى کنند و غالبا تا هدف و منظور خود را نیابند آرام نمى گیرند . این تلاش و تکاپو حکایت از این مى کند که آنان براى موجودات ، هدف و منظورى معتقدند ، گر چه در مقام گفتار به آن معترف نمى شوند ، ولى عملا ثابت مى کنند که در پیدایش موجودات و جهان ، هدف و نقشه اى در کار است که با پیشروى علم ، پرده از روى آنها برداشته خواهد شد . گاهى مى گویند طبیعت ، فلان موجود را براى فلان منظور ساخته است . طبیعت براى پیشگیرى از این بیمارى ، فلان کار را کرده است . طبیعت این عضو را براى فلان منظور در اختیار آن جانور گذارده است . خلاصه این که براى طبیعت ، منظور ، هدف ، علم ، نقشه ، هوش سرشار و . . . قائل هستند . این جملات و امثال آن در کلمات آنها فراوان است و همان طور که گفته شد اختلاف آنها با خداپرستان تنها در تعبیر و نامگذارى است ، یعنى مادى ها ، ( طبیعت ) مى گویند و خداپرستان ( خدا ) ، وگرنه هرگز علل طبیعى کور و کر و فاقد اراده و شعور چنین اوصافى را ندارند . این موضوع در نهاد و فطرت هر کس وجود دارد که هر موجودى در این سازمان وسیع جهان هستى ، طبق نقشه معینى ساخته شده و در مسیر و هدف مشخصى سیر مى کند و این نقشه دقیق ، وسیع و عمومى ، حکایت از یک مبدأ فوق العاده بزرگ علم و قدرت مى کند . 8 - تنها به قاضى رفته ها از دیگر علت هاى مخالفت ، بى اطلاعى بسیارى از مادى گرا ها از وضع مذاهب و عقاید صحیح مذهبى ، خصوصا مذهب اسلام است ، زیرا اغلب مادى گراها از غرب برخاسته و یا اطلاعات آنها درباره مذاهب از غربى ها گرفته شده است و آنها هم که معمولا از وضع مذاهب ج بخصوص مذهب اسلام ج بى اطلاع بوده و تنها گروهى از مستشرقین آنها ج که خود را براى بررسى مذاهب شرق آماده ساخته بودند ج آشنایى مختصرى به اصول مذاهب داشته اند ، ولى با کمال تأسف ، بعضى از مستشرقین به علل خاصى در پاره اى از موارد ، بعضى از قضایا را از مجراى اصلى خود منحرف نموده و به صورت دیگرى جلوه داده اند . ( آفریدگار جهان ، حضرت آیت الله مکارم شیرازى ) .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image