زنده بودن شهدا /

تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه

این که میگن شهیدان زنده هستند یعنی چی؟


در دو آیه از قرآن کریم به صراحت زنده بودن شهداء مطرح شده است : آیه اول : « وَ لَا تَقُولُواْ لِمَن یُقْتَلُ فىِ سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتُ بَلْ أَحْیَاءٌ وَ لَکِن لَّا تَشْعُرُون » ( 1 ) و به کسى که در راه خدا کشته شده مرده مگویید بلکه اینان زندههایى هستند ولى شما درک نمیکنید . آیه : « وَ لَا تحَْسَبنَ‌َّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فىِ سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتَا بَلْ أَحْیَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُون » ( 2 ) البته نپندارید که شهیدان راه خدا مردهاند بلکه زنده به حیات ابدى شدند و در نزد خدا متنعم خواهند بود . آنچه در این زمینه قطعى مى باشد این است که مراد زنده بودن جسم شهداء نیست زیرا همه مى دانیم که جسم آنها مانند جسم دیگران متلاشى و از بین میرود . و اما در اینکه مراد از حیات و زنده بودن شهداء چیست ، اقوال متعددى وجود دارد : قول اول : مراد از حیات شهداء حیات حقیقى نیست بلکه منظورباقى ماندن نام نیک وجاودان ماندن یاد و خاطره آنها در میان مردم و جامعه است . گرچه این دیدگاه ، دیدگاهى مادى بوده وبر اساس نفى آخرت استوار است ولى درعین حال بعضى از مفسرین آنرا در میان معانى احتمالى مطرح کرده اند . مرحوم علامه طباطبایى این قول را نقل و چهار اشکال اساسى به آن وارد نموده است‌از جمله اینکه در ادامه آیه ، از حیات شهید به « لکِنْ لا تَشْعُرُونَ » - ولى شما نمیفهمید - تعبیر شده است در حالیکه موضوع نام نیک را همه میفهمند . ثانیاً خداوند اوصافى مانند روزى گرفتن و شاد بودن از نعمتهاى او را براى شهید ذکر کرده است که از ویژگیهاى حیات واقعى است و نه مقولاتى از قبیل باقى ماندن نام نیک . ( 3 ) در نتیجه این قول به هیچ وجه قابل اثبات و پذیرش نیست . قول دوم : بعضى از مفسرین این زندگى شهداء را نوعى حیات غیبى و خاص و درحد زندگى دنیوى وبه صورت نامرئى مى دانند . البته گروهى از همان مفسران به دلائلى این نوع زندگى را مخصوص شهداى بدر و احد مى دانند . ما دلیل واضح و توضیح کاملى نسبت به این قول نداشته و راهى براى اثبات آن نداریم . قول سوم : منظور ازحیات و زندگى براى شهید ، حیات برزخى است که ارواح در عالم پس از مرگ دارند و نه زندگى جسمانى و مادى . حیات برزخى همان عالم قبر است که مردگان در آنجا تا قیامت معذّب یا متنعّم خواهند بود . این نوع حیات به وسیله حواس انسان قابل درک نیست چرا که حسّ انسان از درک ماوراء حیات مادى و جسمانى عاجز است و حتّى چه بسا آن را فناء و نابودى بپندارد وبه همین دلیل خداوند در اینگونه ازآیات براى توجه دادن و آگاه کردن مؤمنین به اثبات این نوع از زندگى مى پردازد . ( 4 ) گرچه این نظریه مورد پذیرش مفسرین بزرگى مانند علامه طباطبایى قرار گرفته و آنرا به عنوان مراد از آیات مذکور مطرح نموده اندولى با یک اشکال روبرو شده است و آن اینکه : اگر منظور از زندگى دراین آیات زندگى برزخى و بعد از مرگ است انحصار آن نسبت به شهید نابجا و نادرست خواهد بود زیرا حیات بعد از مرگ براى همه بوده و تمامى انسانها پس از مرگ در برزخ زنده مى باشند و بر اساس عملکرد خود در دنیا در ناز و نعمت و یا عذاب خواهند بود . در پاسخ به این اشکال باید گفت با توجه به ادامه این آیات و روایات متعدد ، گرچه حیات برزخى براى همه انسانها است ولى کسانى که در راه خدا به شهادت مى رسند از مرحله بالا و مرتبه شدیدترى از این نوع زندگى برخوردار ودر عالم برزخ توانایى توجه به عوالم دیگر و از جمله دنیا را دارا مى باشند و لذا از احوال اهل دنیا با خبربوده بر آنها اشراف دارند . خداوند در ادامه آیه دوم مى فرماید : « فَرِحِینَ بِمَا ءَاتَئهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَ یَسْتَبْشرُِونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُواْ بهٖم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَیهِْمْ وَ لَا هُمْ یَحْزَنُون » ( 5 ) آنان به فضل و رحمتى که از خداوند نصیبشان گردیده شادمانند و به آن مؤمنان که هنوز به آنها نپیوستهاند و بعدا در پى آنها به راه آخرت خواهند شتافت مژده دهند که از مردن هیچ نترسند و از فوت متاع دنیا هیچ غم مخورند . دراین قسمت از آیه شریفه از اطلاع شهداء از دوستان و یاران خود در دنیا واِشراف آنها بر احوال و سرنوشت آنها خبر مى دهد لذا به نظر مى رسد خداوند به شهداء مرتبه اى بالا از حیات اخروى را اعطاء نموده و در این آیات نیز از آن خبر مى دهد . البته باید توجه داشت که تمامى شهداء نیز در یک مرتبه نبوده و داراى یک مرحله از حیات برزخى و اخروى نیستند و با توجه به مجاهدتها و نیز مرتبه اخلاص و عوامل دیگر از مراتب مختلف برخوردار مى باشند و به همین دلیل جایگاه شهدایى مانند : حضرت سیدالشهداء ( ع ) وحضرت ابالفضل ( ع ) از دیگران بالاتر بوده و در نتیجه از بالاترین نوع حیات جاودان بهره مندمى باشند و اشراف تام و کاملى بر تمامى عوالم دارند . ( 6 ) نکته دیگرى که باید مد نظر داشت این است که شهداء یک گروه از کسانى هستند که واجد چنین حیاتى مى باشند و به جهت اهمیت ولزوم توجه دادن مؤمنین به این مطلب در راستاى تشویق شدن آنان براى جهاد و استقبال از شهادت و نیز تسلى اقوام و دوستان شهداء ، از دارا بودن این نوع حیات از طرف شهداء ، سخن به میان آمده است ولى چنین موهبتى منحصر به آنها نبوده ولذا افراد دیگرى همچون انبیاء و اولیاء وعلماء ربانى نیز از این نوع حیات و آثار آن برخورداربوده ، هر یک به فراخور خود داراى مرتبه اى از آن مى باشند و چه بسا مرتبه اى بالاتر ازجایگاه بیشتر شهدا را نیز داشته باشند چرا که به عنوان مثال درباره علماء نقل شده است : « إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَهِ جَمَعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ النَّاسَ فِى صَعِیدٍ وَاحِدٍ وَ وُضِعَتِ الْمَوَازِینُ فَتُوزَنُ دِمَاءُ الشُّهَدَاءِ مَعَ مِدَادِ الْعُلَمَاءِ فَیُرَجَّحُ مِدَادُ الْعُلَمَاءِ عَلَى دِمَاءِ الشُّهَدَاءِ » ( 7 ) یعنى هنگامى که روز قیامت مى شود خداوند همه مردم را در یک سرزمین جمع مى کند و به سنجش اعمال آنان مى پردازد ، پس خون شهداء و مداد علماء را با یکدیگر مقایسه مى کند و مداد علماء نسبت به خون شهداء سنگینى مى کند - به این معنى که مداد علماء داراى فضیلت بیشترى است - در نتیجه چنین علمایى مرتبه اى بالاتر از شهید - مراد شهید معمولى است نه امثال حضرت سید الشهداء ( ع ) و دیگر شهداى خاص و بلند مرتبه - را دارا خواهند بود . پى نوشت : ( 1 ) بقره / 154 ( 2 ) آل عمران / 169 ( 3 ) تفسیر المیزان ، ج 2 ، ص 341 ( 4 ) تفسیر المیزان ، ج 2 ، ص 343 ( 5 ) آل عمران / 170 ( 6 ) براى مطالعه در زمینه مقامات امام حسین ( ع ) به کتاب کامل الزیارات مراجعه نمایید . ( 7 ) بحارالانوار ، ج 2 ، ? 14 .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image