بیعت حضرت علی(ع) با ابوبکر /

تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه

گفته شده حضرت علی(ع) با ابوبکر بیعت کرده آیا این مطلب صحت دارد؟


بیعت در لغت عرب به معنای عملی است که نشانه حمایت و اطاعت بیعت‌کننده و تعهد به وفاداری و قبول سلطه حاکم می‌باشد. (عبدالرحمان بن خلدون، کتاب المقدمة، ج1، ص400).اما بیعت در اسلام نشانه پیمانی است که بیعت‌کننده متعهد می‌شود تا مقررات ویژه‌ای را که برای هر دو طرف مشخص است، نسبت به بیعت‌گیرنده رعایت کند و از او فرمانبرداری داشته باشد. پس بیعت یک اصطلاح شرعی است و در شرع برای تحقق بیعت سه شرط لازم است:1- بیعت‌کننده شایستگی بیعت کردن را داشته و در انجام آن کاملا آزاد و مختار باشد.2- بیعت‌گیرنده شایستگی و لیاقت آن را داشته باشد که با او بیعت شود.3- بیعت برای موضوعی باشد که اقدام به انجام آن درست و روا باشد.بنابراین بیعت باید بر اساس میل و رضای بیعت‌کننده صورت بگیرد. پس بیعت گرفتن با اعمالِ زور و شمشیر ،صحیح و مشروع نخواهد بود. لذا امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) با توجه به همین مبنا فرمودند:«بیعتی لهم لمّا لاحق لهم فیه لاتوجب لهم حقا و لایلزمنی لهم رضاً» (ارشاد القلوب، ص396). بیعت کردن من با ایشان زمانی که هیچ حقی در آن نداشتند برای آنان حقی به وجود نمی‌آورد و بیانگر رضایت و خشنودی من نخواهد بود.از سوی دیگر با توجه به امتناع شدید حضرت علی (علیه‌السلام) از پذیرش انجام بیعت با ابوبکر که هجوم به بیت فاطمه سلام‌الله‌علیها و آوردن هیزم و آتش جهت احراق را در پی داشت ،می‌توان دریافت که پذیرش امر واقع -یعنی خلافت ابوبکر- تنها به معنای سکوت و ترک قیام به شمشیر بوده است و هیچ ملازمه‌ای با بیعت ندارد.بنابراین نمی‌توانیم به دلیل موجودیت یافتن حکومت ابوبکر و تحقق آن به عنوان یک امر واقع از بیعت آن حضرت سخن به میان آوریم،لذا تعبیر «بیعت علی (علیه‌السلام) با ابوبکر» از اساس نادرست است.نتیجه:این‌که قائلین به بیعت نمودن امیرالمؤمنین با ابوبکر، یا عالمانه سخن نمی‌گویند و یا اگر لغات را در معانی صحیح خود به کار می‌برند،به طور حتم می‌خواهند بیعت علی (علیه‌السلام) را القا کنند، در حالی که معنای بیعت تفاوت بسیار زیادی با معنای سکوت و ترک قیام به شمشیر دارد و هرگز نمی‌توان جهت اشاره به این معنا از واژه بیعت استفاده کرد.به عبارت دیگر به جهت این‌که واژه بیعت از بار معنایی خاص خود برخودار است، هرگز نمی‌توان با تسامح از آن استفاده کرد و به آن حضرت نسبت داد که با ابوبکر بیعت نموده‌اند.در این‌جا برای روشن‌تر شدن مسأله، موضوع بیعت علی (علیه‌السلام) با ابوبکر را به شکل ذیل بررسی خواهیم کرد.1- اسناد تاریخی مرتبط با مطالبه بیعت از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام).2- نتیجه‌گیری از بررسی اسناد تاریخی.اما نگاهی به اسناد تاریخی :1- روایت اول:«غَضِبَ علیٌّ و الزبیر... و تخلّفا عن البیعة... فَصاح عُمر: أخرجوا أو لَنُحرقَنّها علیکم. فأبوا أن یَخرَجوا... ثم أخرجهما َیسوقُهما حتی بایَعا». علی و زبیر خشمگین گشتند و بیعت ننمودند... عمر فریاد زد: [از خانه] خارج شوید یا آن را با شما به آتش خواهیم کشید. آنان خارج نشده و امتناع کردند سپس آن دو را [به زور] بیرون آورد و نزد ابوبکر برد تا بیعت کنند. (المسترشد، ص378- مثالب، ص419).2- روایت دوم:«و علی کُلّهم بَغیْتَ، عَرفنا ذلک فی نَظَرِک الشَّزَر و قَولِک الهُجر و [فی] تَنَفُّسک الصّعداء و [فی] إبطائک عن الخلفاء تُقادُ الی کلٍّ منهم کما یُقادُ الفَحل المغشوش حتی تبایع و أنت کارهٌ». [معاویه در نامه‌ای خطاب به امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نوشت] تو نسبت به همه آنان [خلفای پیشین] ستم کردی [سرپیچی کردی] و این را از نگاه غضب‌آلود و سخنان تند و تیز و آه سینه و عدم همراهیت با آنان دریافتیم. تو را به سوی هر یک از آنان بردند، چنان که شتر را با افسار می‌کشند ،تا آن‌که با اکراه بیعت کنی در حالی که ناراضی بودی. (الفتوح، ج2، ص578/المناقب للخوارزمی، ص175/ العقد الفرید، ج4، ص308-309/ شرح نهج البلاغه ابن ابی‌الحدید، ج15، ص74 و 186).3- روایت سوم:«بعث ابوبکر عمر بن الخطاب الی علی حین قعد عن بیعته و قال: إئتنی به باعنف العُنف». ابوبکر در زمانی که علی از بیعت خودداری نمود، عمر را نزد وی فرستاد و گفت: او را به سخت‌ترین وضعیت نزد من آورید». (انساب الاشراف، ج1، ص587/ الشافی سید مرتضی، ج3، ص240).4- روایت چهارم:«ان ابابکر ارسل الی علی یرید البیعة، فلم یبایع، فجاء عمر و مَعه فتیلةٌ» ابوبکر عده‌ای را برای گرفتن بیعت نزد علی فرستاد. اما وی بیعت نکرد؛ سپس عمر در حالی که آتش به همراه داشت نزد او [علی (علیه‌السلام)] آمد. (الشافی سید مرتضی، ج3، ص241/ مثالب، ص419/ انساب الاشراف، ج1، ص567).5- روایت پنجم:«تخلّف علی و الزبیر... فانطلق الیهم عمر فجاء بهما تَعِباً». علی و زبیر از بیعت خودداری کردند. آن‌گاه عمر نزد آنان رفت و ایشان را به زور برای بیعت آورد. (مثالب، ص419/ تاریخ الامم و الملوک، ج2، ص203).6- روایت ششم:«اتی عمر بن الخطاب منزل علیّ... فقال: والله لَاُحرِقنّ علیکم او لَتَخرُجَنّ الی البیعة». عمر به منزل علی رفت و گفت: قسم به خدا، یا برای بیعت بیرون می‌آیید و یا خانه را با شما به آتش می‌کشم. (مثالب، ص419/ تاریخ الامم و الملوک، ج2، ص203)همان‌طور که در این روایات ملاحظه فرمودید، بارزترین ویژگی این روایات امتناع حضرت علی (علیه‌السلام) از پذیرش بیعت ابوبکر و اعمال خشونت از سوی هواداران خلیفه بود که این دو ویژگی شرایط صحت انعقاد بیعت با ابوبکر را زیر سؤال می‌برد و حاکی از نامشروع بودن بیعت با ابوبکر و غاصب بودن بیعت‌گیرنده و نارضایتی بیعت‌کننده است.اما نگاهی به روایات حاکی از اخذ بیعت اجباری1- روایت اول:«فوجهوا الی منزله فهجموا علیه و أحرقوا بابه و استخرجوه منه کُرْها و ضغطوا سیدة النساء بالباب حتی أسقطت مُحسنا و أخذوه بالبیعة فامتنع و قال: لا افعل. فقالوا: نقتلک. فقال: ان تقتلونی فانی عبدالله و اخو رسوله و بسطوا یده فقبضها و عسر علیهم فتحها فمسحوا علیه و هی مضمومة». به سمت منزل شتافتند و به او یورش بردند و درب خانه‌اش را به آتش کشیدند و او را به زور از خانه بیرون آوردند. حضرت زهرا علیهاالسلام را پشت در کوبیدند و فشردند به طوری که فرزندش محسن را سقط نمود او [علی (علیه‌السلام)] را برای بیعت بردند اما امتناع نموده و گفت: بیعت نمی‌کنم. گفتند: تو را خواهیم کشت. گفت: اگر مرا به قتل برسانید، بنده خدا و برادر رسول خدا را کشته‌اید. دستش را کشیدند. اما دستش را مشت نموده و نتوانستند مشتش را باز کنند. پس دست وی را بر دستش [خلیفه] کشیدند در حالی که مشتش بسته بود. (اثبات الوصیه مسعودی، ص155).2- روایت دوم:«روی عن عدی بن حاتم ایضا انه قال: انی لجالسٌ عند ابی‌بکر اذ جیء بعلی (علیه‌السلام) فقال له ابوبکر: بایع، فقال له علی (علیه‌السلام): فإن أنا لم أبایع؟ قال: أضرب الذی فیه عیناک، فرفَع رأسه الی السماء ثم قال: اللهم اشهد، ثم مدَّ یَدَه فبایَعُه.» از عدی بن حاتم نیز روایت شده که گفت: من نزد ابوبکر نشسته بودم که علی (علیه‌السلام) را آوردند. ابوبکر به او گفت: بیعت کن. علی (علیه‌السلام) به او فرمود:‌ اگر بیعت نکنم چه؟ گفت: سرت را از تن جدا خواهیم نمود. پس سرش را به سمت آسمان بلند کرد و فرمود: خداوندا شاهد باش. سپس دستش را دراز کرد و بیعت نمود. (الشافی فی الامامة، ج3، ص244).3- روایت سوم:«بعثا الی علیّ فجیء به مُلبّباً فلماحضر قالا له: بایع. قال علیّ: فان لم أفعل؟ قالا: إذاً تُقتلُ. قال: اذاً تَقتلون عبدالله و انا رسول الله. قالا: اما عبدالله فنَعم، و اما أخو رسول الله فلا. قال: فرَجَع یومئذٍ و لم یُبایع». گروهی را به دنبال علی فرستادند و آنان علی را در حالی که طناب به گردنش انداخته بودند آوردند. آن‌گاه به او گفتند: بیعت کن. علی (علیه‌السلام) فرمود: اگر بیعت نکنم چه؟ گفتند: تو را خواهیم کشت. فرمود: در این صورت بنده خدا و برادر رسول خدا را خواهید کشت. گفتند: بنده خدا، آری، اما برادر رسول خدا هرگز. راوی گفت: آن روز بازگشت و بیعت ننمود. (المسترشد، ص380).همان‌طور که در این دسته روایات ملاحظه فرمودید امتناع شدید امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) از قبول انجام بیعت دلیلی بر نارضایتی علی (علیه‌السلام) از خلافت ابوبکر و نامشروع بودن آن است و نامشروع بودن خلافت، دو نتیجه در پی دارد:1- ابوبکر بدون صلاحیت عهده‌دار خلافت شده است.2- بیعت با ابوبکر غیر شرعی و نارواست.نتیجه گیری نهایی:در مجموع باید گفت ،امتناع شدید امیرالمؤمنین از بیعت نمودن با ابوبکر که به هجوم نظامی به خانه ایشان انجامید به وضوح حاکی از آن است که حضرت خلافت ابوبکر را ناحق و ناروا می‌دانستند. لذا در این ماجرا ابوبکر به عنوان فردی ناشایست برای خلافت در مَسنَد قرار گرفته و آن‌چه برای بیعت می‌طلبد نامشروع و ناحق است. از سوی دیگر تلاش هواداران خلافت برای اخذ بیعت از امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) حاکی از وجود اجبار و تهدید و اکراه در ماجرای مطالبه این بیعت بوده و در نهایت وقوع عقد بیعت با ابوبکر را به دلیل فراهم نبودن همه شرایط انعقاد آن غیر ممکن می‌سازد.بنابراین می‌توان گفت در این ماجرا نه تنها هیچ‌گونه بیعتی واقع نگردید بلکه استفاده از واژه «بیعت صوری و ظاهری» هم درباره آن غلط می‌باشد، زیرا این واژه تنها در جایی کاربرد دارد که شرایط صحت انعقاد بیعت موجود باشد. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image