شادی بعد از گریه بر اهل بیت /

تخمین زمان مطالعه: 15 دقیقه

شنیدم گریه براهل بیت خصوصااباعبدالله.ع.طرب وشادی میاره.بعدش انسان شادمیشه.این برای من خیلی پیش آمده امامتاسفانه گاهی این شادی بیش ازحدمیشه.آیاگناه داره؟واینکه اینجامن دچارتضادشدم بین طبیعی بودن این شادی(و)روایات درباب حزن دراین ماه برای مومن.تکلیف چی هست؟


مطالب زیردر مورد سؤال شما انشاالله راهگشا است! 1-  این است که در قرآن برای کسانی که اهل دنیا وگناهند دستور داده است : توبه/82 (فَلْیَضْحَکُوا قَلِیلًا وَ لْیَبْکُوا کَثِیراً). باید کم بخندند و بسیار بگریند  گریه براى آینده تاریکى که در پیش دارند، گریه براى مجازاتهاى دردناکى که در انتظار آنها است، گریه به خاطر اینکه همه پلهاى بازگشت را پشت سر خود ویران ساخته اند، و بالآخره گریه براى اینکه اینهمه استعداد و سرمایه عمر را از دست داده و رسوایى و تیره روزى و بدبختى براى خود خریده اند. 2-  درفقرات زیارت عاشورا جملات قابل تاملی وجود دارد ، به قسمی که نمی توان ،فقط درهنگام قرائت به آن توجه کرد بلکه سراسر زندگی انسان را می پوشاند!  در جمله ای چنین میگوییم :« ....یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصیبَةُ بِکَ عَلَیْنا وَ عَلى جَمیعِ اَهْلِ الْاِسْلامِ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصیبَتُکَ فِى السَّمواتِ عَلى جَمیعِ اَهْلِ السَّمواتِ.... » اى ابا عبد اللَّه همانا تعزیتت بزرگ و مصیبتت در جهان بر ما شیعیان و تمام اهل اسلام سخت و عظیم و ناگوار و دشوار بود. و تحمل آن مصیبت بزرگ در آسمانها بر جمیع اهل سموات نیز سخت و دشوار بود. 3-  براین است که ذات گریه کردن نشانه لطافت روح و بودن در جرگه خوبان عالم است، همین که با هر مناسبتی در عزاداری­ها و سوگواری­ها با یاد ائمه و مظلومیت ایشان گوشه­ی چشمان نمناک می­شود، بیانگر نزدیکی دل و پیوند خوردن آن با ولایت است، یا اگر به سبب خوف از خداوند متعال اشکی جاری می­شود خود برگرفته از لطف و مرحمت الهی به بنده است، و یا اگر یاد گناه و لغزش­های گذشته اشک را بر چشمان جاری می­کند، نباید بی­توجه از کنار آن رد شد، بلکه تمام اینها خبر از اسراری در عالم دارند، بلکه اگر مظلومیت ائمه و خوف خدا و... برای انسان نرمی دل و روان شدن اشک حاصل نکرد، فرد باید در ایمان خویش شک نماید؛ امام صادق(ع) در این­باره می­فرمایند: « ارْبَعٌ مِنْ عَلاماتِ النِّفاقِ: قَساوَةُ الْقَلْبِ وَ جُمُودُ الْعَیْنِ وَ الْاصْرارُ عَلَى الذَّنْبِ وَالْحِرْصُ عَلَى الدُّنْیا.»(1) چهار چیز از نشانه هاى نفاق است: سنگدلى، گریه نکردن، اصرار بر گناه و آزمندى نسبت به دنیا.  هر یک از امور چهارگانه فوق، به نحوى کم شدن معنویت و دورى از خدا را نشان مى دهد، همان گونه که دل لرزان، چشم گریان، فرار از گناه و بى رغبتى به دنیا نشانگر ارتباط خاضعانه و بندگى مخلصانه در درگاه ربوبى است که در مؤمنان واقعى وجود دارد. همان­طور که بیان شد گریه بر اهل بیت موجب آمرزش گناهان می­شود؛ در مورد چرایی این امر به روایتی از امام صادق(ع) دقت نمایید، ایشان می­فرمایند: « نَفَسُ الْمَهْمُومِ لِظُلْمِنا تَسْبیحٌ وَ هَمُّهُ لَنا عِبادَةٌ » نَفَس کسى که به­خاطر مظلومیّت ما اندوهگین شود، تسبیح است و اندوهش براى ما، عبادت است.(2) وقتی غم انسان برای اهل­بیت عبادت است و نفسش عجین با تسبیح خداوند، چه توقعی جز بخشیده شدن گناهان بزرگ می­توان داشت؟ اگر اشکال شود که فرد مسلمانی که معتقد به اصول عقاید و عامل به دستورات شرعیه باشد، خود اهل نجات است، پس گریه برای او چه نتیجه­ای دارد؟ باید در جواب گفت بدیهی است که مسلمان هرچه هم کامل باشد معصوم نیست، بالأخره بشر است و جائزالخطا، اگر لغزش و خطایی از او سر زده و خود غافل بوده، حضرت باری­تعالی با مهربانی و لطفی که نسبت به بندگان خود دارد، از روی فضل و کرم عمیم به­وسائل و اسباب­هایی آنها را عفو می­کند. گاهی علی­بن ابیطالب را وسیله­ای قرار می­دهد، گاهی به گریه بر مظلومیت حضرت سیدالشهداء و خاندان رسالت و زیارت آن حضرت توجه می­فرماید و اشک چشم آنها را به منزله آب توبه قرار می­دهد و از گناهان آنان می­گذرد.(3)  از سوی دیگر گریه بر ابی­عبدالله یعنی یکی بودن مسیر و پیروی از روش ایشان؛ نمی­توان یزیدی­مسلک بود، ولی بر حسین گریه کرد، نمی­توان کوفی­منش بود، ولی بر حسین گریه کرد. به­هرحال این گریه نوعی اعلام وفاداری به امام و اهدافش می باشد. گریه برای اهل­بیت به خودی خود نوعی ابراز محبت و مودت است. ما با سوگواری و ریختن اشکمان برای اهل­بیت علیهم­السلام عشق و محبت قلبی خود را بیان می­کنیم و به خواسته خداوند متعال جامه عمل می­پوشانیم؛ در قرآن آمده: « قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى » بگو من هیچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمى کنم، جز دوست داشتن اهلبیت.(49) 4-  غم غیبت امام زمان علیه السلام موجب غم دائمی در فراق آن حضرت برای دوستان امام زمان شده است (...اللهم اکشف هذه الغمه عن هذه الامة...) 5-  در بعضی از کلمات بزرگان آمده است که «بنی امیه برای ما شادی نگذاشته اند! .... فعلى الاطائب من اهل بیت محمد و على صلى الله علیهما و آلهما فلیبک الباکون .... پس - شایسته است - و باید ، بر پاکان اهل بیت محمد و على علیهماالسلام( که رحمت خدا برایشان و آل ایشان باد) گریه کنندگان ، گریه کنند   اما در ارتباط با سؤال شما یعنی :«شادی ونشاط» با توجه به منابع دینی، (قرآن و سیره پیشوایان معصوم)، دین اسلام موافق نشاط و شادی است و آدمی را از تنبلی رهانده، سرزنده و سر حال می سازد.( البته این شادی در چهار چوب نگاه تعدیلی معنا می یابد؛) توضیح اینکه: 1. هدف، و آرمانی که اسلام برای بشر ترسیم می کند، فقط خدا است. هدف از زیستن آدمی در این دنیا، بازگشت مختارانه و آزادانه او به اصل خویش است و این یعنی حرکت، صعود و بازگشت به سوی خداوند است. به بیان دیگر، انسان ، باید تلاش کند تا خود را پاک گرداند و در پرتو پیروی از پیامبران و امامان و عمل به تعالیم آنان به خدایی شدن، برسد. 2. بهترین آیین ها آن است که با طبیعت آدمی و ساختار آفرینش او سازگار بوده، نیازمندی های طبیعی و فطری اش را برآورد. در غیر این صورت، نمی تواند آدمی را خوشبخت و سعادت مند سازد. تعالیم اسلام به دلیل توجّه به این نیازها و تناسب آن با فطرت آدمی، توانست از محدودیت جزیره العرب خارج گشته، جهان اسلام را در اقصی نقاط دنیا شکل دهد؛ «فاقم وجهک للدین حنیفا فطرة ا لله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم»، پس روى خود را متوجّه آیین خالص پروردگار کن! این فطرتى است که خداوند، انسانها را بر آن آفریده دگرگونى در آفرینش الهى نیست این است آیین استوار ولى اکثر مردم نمى دانند!(روم ، 30)   به گفته علامه طباطبایی، اسلام، نه انسان را از نیروها، غرایز و خواسته هایش محروم می کند و نه همه توجه را به تقویت جنبه های مادی معطوف می دارد. نه او را از جهانی که در آن زندگی می کند، جدا می سازد و نه او را بی نیاز از دین و شریعت به حساب می آورد. (محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج 16، ص 203). 3. شادی و نشاط یک ضرورت و نیاز است. این پدیده هر چند از زوایای گوناگونی تعریف و تشریح شده؛ ولی به اتفاق اندیشمندان یک ضرورت و نیاز اساسی انسان به شمار می آید. چه کسی را می توان یافت که مدعی باشد نیازمند به شادی نیست؟ اساس جهان هستی و پدیده های آن به گونه ای طراحی شده است که در آدمی شادی ایجاد کند. بهار با طراوت، صبح پر لطافت، طبیعت با ظرافت، آبشارهای زیبا، گل های رنگارنگ، دیدار دوستان، ازدواج و پیوند دو انسان و ... همه شادی آور و سرور انگیز است. از آنجا که شادی، ناکامی، ناامیدی، ترس و نگرانی را از آدمی دور می سازد، روان شناسان به ایجاد و تثبیت آن در انسان دستور اکید داده اند و این نشانگراین حقیقت است که شادی، نیاز اساسی و ضروری آدمی است. (نگا: روان شناسی شادی... ) 4. با بررسی نظریات دانشمندان و مطالعه متون معتبر، می توان موارد ذیل را در زمره عواملی بر شمرد که حالت شادی و نشاط را در انسان پدید می آورند: ایمان، رضایت و تحمل، پرهیز از گناه، مبارزه با نگرانی، تبسم و خنده، مزاح و شوخی، بوی خوش، خود آرایی، پوشیدن لباس های روشن، حضور در مجالس شادی، ورزش، امید به زندگی، کار و تلاش، سیر و سفر، تفریح، تلاوت قرآن، تفکر در آفریده های خداوند، صدقه دادن، نگاه کردن به سبزه ها و ... . (شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 5، باب ملابس; شیخ طوسی، امالی، ح 45; محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 71، ص 95; آیین زندگی، ص 34) رودکی چه زیبا سروده!: چهار چیز هر آزاده را ز غم بخرد- تن درست و خوی نیک و نام نیک و خرد هر آن که ایزدش این چهار روزی کرد- سزد که شاد زید شادمان و غم نخورد 5.اسلام با توجه به نیازهای اساسی انسان، شادی و نشاط را تحسین و تایید کرده است. قرآن زندگی با نشاط و شادی را نعمت و رحمت خدا تلقی فرموده، توأم با گریه و زاری و ناله را خلاف رحمت و نعمت خداوند دانسته است. در یکی از داستان های صدر اسلام آمده است: روزی رسول خدا(ص) دستور صادر کرد که باید تمام نیروهای قابل برای شرکت در مبارزه علیه کافران و مشرکان بسیج شوند. عده ای با بهانه های مختلف از شرکت در این لشکر کشی خود داری و از فرمان خدا و پیامبر(ص) تخلف کردند! خداوند در قرآن می فرماید:«لعنت خدا باد بر این کسانی که دیدند پیغمبر با انبوه مسلمانان به میدان نبرد می روند; اما باز هم زندگی دوستی، آنها را وادار کرد از فرمان خدا و رسول امر تخلّف کنند و بمانند. لعنت خدا بر آنها باد و محروم باد این گروه از رحمت حق » (توبه ، 81) به دنبال آن، به عنوان یک نفرین می فرماید: « فَلْیَضْحَکُوا قَلیلاً وَ لْیَبْکُوا کَثیرًا؛[این گروه نافرمان] از این پس کم بخندند و زیاد بگریند». روشن است که نفرین به صورت کیفر و مجازاتی است که همواره بر خلاف طبیعت و فطرت آدمی او را دچار عذاب و رنج می سازد. اینکه خداوند آرزوی کم خندیدن و زیاد گریستن برای نافرمانان می کند، حکایت از این حقیقت دارد که خنده به عنوان یکی از عوامل نشاط، امر طبیعی و فطری است و او می خواهد به عنوان کیفر، نافرمانان از این نعمت محروم باشند.(گفتارها، ج 2، ص 225 و 226 ) توصیفات قرآن در خصوص بهشت نیز حاکی از این واقعیت است که اسلام، بر نشاط و شادی مهر تأیید نهاده است. باغ های زیبا، آب های زلال و روان، زیباترین بسترها، نرم ترین و چشم گیرترین پارچه ها، برترین دیدنی ها و ... در بهشت همه جزء عوامل نشاط و شادی به شمار می رود و خداوند برای پاداش بندگانش بهشت را چنین شاد و فرح بخش قرار داده است. شادابی را می توان یکی از صفات مومنان دانست و به این مطلب در روایت رسول اکرم(ص) بدان اشاره شده است: - «مؤمن شوخ و شاداب است ».(حرانی، تحف العقول، ص 49 ). - شادابی از حسن خلق است، - امام صادق(ع) در این باره فرمود: «شوخ طبعی، بخشی از حسن خلق است ».( کلینی، اصول کافی، ج 2، ص 663). - در روایاتی از حضرت علی – علیه السلام- به اثرات، اهمیت و پیامد شادی اشاره فرموده اند:«شادمانی، گشایش خاطر می آورد» (آمدی، غررالحکم، ح 2023) -  «اوقات شادی، غنیمت است » (همان، ح 1084) -  و نیز «هرکس شادی اش اند ک باشد، آسایش او در مرگ خواهد بود». (بحارالانوار، ج 78، ص 12 ) - تا جایی شادی مورد اهتمام در اسلام قرار گرفته که برای انجام عبادت نیز باید از آن کمک گرفت، امام رضا(ع) در این مورد فرمودند: «کوشش کنید اوقات شما چهار زمان باشد: وقتی برای عبادت و خلوت با خدا، زمانی برای تأمین معاش، ساعتی برای معاشرت با برادران مورد اعتماد و کسانی که شما را به عیب هایتان واقف می سازند و در باطن به شما خلوص و صفا دارند و وقتی را هم به تفریحات و لذایذ خود اختصاص دهید و از شادی ساعت های تفریح، نیروی لازم برای عمل به وظایف وقت های دیگر را تأمین کنید».(بحارالانوار، ج 75، ص 321) - در سیره معصومان، عنصر شادی آن چنان اهمیت دارد که علاوه بر تأیید آن، به بسترسازی، زمینه سازی و ایجاد آن نیز توصیه شده است.(کافی، ج 2، ص 192) - در احادیث، علاوه بر دستورهای کلی در خصوص شادی و نشاط، دستورالعمل های خاصی نیز برای حفظ و پرورش این حالت ـ مانند پیاده روی، سوارکاری، غوطه وری در آب، نگاه کردن به سبزه ها، خوردن و نوشیدن، مسواک کردن، شوخی، خنده و ...(وسائل الشیعه، ج 12، ص 112; بحارالانوار، ج 16، ص 298; حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج 8، ص 418)بیان شده است. 6.براساس هدف و فرجام زندگی، شادی و نشاط از دیدگاه اسلام دارای حد و مرز است. محتوا و قالب شادی و نشاط، نباید با روح توحیدی و انسانی اسلام در تضاد باشد; زیرا هر پدیده ای که انسان را از آرمان و غایت اصلی خویش دور سازد، به هیچ وجه مقبول اسلام نخواهد بود. بنابراین پدیده شادی و عوامل آن، به عنوان یک نیاز اساسی و ضروری تا حدی روا و مجاز است که مانع نیل انسان به هدف اصلی اش نگردد، از این رو بسیاری از اندیشمندان مسلمان معتقدند: از آنجا که انسان در انجام دادن هر رفتار ارادی، انگیزه و هدفی را پی می گیرد، سرور و نشاط به عنوان یک رفتار، نیز از این قاعده مستثنا نیست و هدف و انگیزه ای در آن دنبال می شود. در این پدیده، اگر انگیزه و هدف، حق و در راستای هدف اصلی زندگی آدمی باشد، این پدیده مفید و سودمند خواهد بود و اگر انگیزه و هدف باطل، در آن نهفته و در برابر هدف اساسی زندگی انسان باشد، این پدیده، باطل و مضر خواهد بود. بنابراین می توان مرز شادی و نشاط را انگیزه، نتایج و هدف آن دانست. (اخلاق اسلامی، ص 98 و 99; اخلاق الهی، ج 5، ص 238) مزاح و شوخی که یکی از عوامل برجسته شادی است، اگر به سبک سری، بی شرمی و گستاخی بیامیزد، «هزل » نامیده می شود که در اسلام مطرود است و اگر به تحقیر و بدگویی و ناسزا آمیخته گردد، آن را «هجو» می خوانند و این نیز در اسلام نهی شده است. -      یکی از اصحاب  از رسول خدا پرسید: «آیا اگر با دوستان خود شوخی کنیم و بخندیم، اشکالی دارد؟ حضرت فرمود: اگر سخن ناشایستی در میان نباشد، اشکالی ندارد (کافی، ج 2، ص 663; تحف العقول، ص 323) اگر شوخی از حد خارج شود و به بیهودگی یا زیاده روی بینجامد، باز از نظر اسلام عملی ناپسند خواهد بود; -      همان طور که امیرمؤمنان علی(ع) می فرماید: «هر کس بسیار شوخی کند، وقار و سنگینی او کم می شود» (غررالحکم، ص 222 ) و - امام صادق(ع) می فرماید: «زیاد شوخی کردن، آبرو را می برد». (کافی، ج 2، ص 665) نحوه شادی: به نظر می رسد یکی از مواردی که باید در شادی به خوبی تعریف شود نحوه ی شادی می باشد. آیا می توان به هرگونه ی خود را شاد ساخت؟ در این جا باید به دین نظر انداخت و نظر آن را مد نظر قرار داد. در دین این موارد را می توان مد نظر قرار داد و شاد بود؛ خنده و تبسم ـ که از عوامل دیگر نشاط و شادی است ـ باید صادقانه بوده، شخصیت آدمی را لکه دار نسازد. خنده از نظر اسلام، آن گاه مؤثر و مفید است که به شخصیت دیگران لطمه وارد نیاورد. خنده، با انگیزه آزردن، اهانت و تحقیر دیگری، حکم حرمت آزار شخص مؤمن را دارد و به شدت از آن نهی شده و حرام است. وقتی احترام مؤمن برتر از کعبه بر شمرده شده، به خوبی روشن می شود که اهانت و تحقیر او، چه اندازه نکوهیده است. ( اخلاق الهی، ج 5، ص 256 ـ 257 ). قالب های نشاط و شادی و عوامل آن نیز باید در شأن مقام انسان و آرمان های والای او باشد; زیرا گاه محتوایی مفید، در قالبی نامناسب، نتیجه ای معکوس دارد و به همین دلیل در روایات، قهقهه از شیطان تلقی و تبسّم بهترین خنده دانسته شده است. (کافی، ج 2، ص 664/غررالحکم، ص 222) زمان و مکان شادی نیز باید با آن متناسب باشد; زیرا اگر این تناسب برقرار نباشد، بسیار ناپسند و زشت خواهد بود. مزاح و بذله گویی در مراسم سوگواری و مکان های مقدس نامطلوب است(اخلاق الهی، ج 5، ص 258 ـ 259) و در خصوص مکان و زمان خنده از رسول اکرم(ص) نقل شده است: «کسی که بر جنازه ای بخندد، خداوند در روز قیامت پیش چشم همه، به او اهانت می کند و دعایش اجابت نمی شود و کسی که در گورستان بخندد، باز می گردد، در حالی که سختی بزرگی همانند کوه احد، برای او است ». (همان) بر این اساس پاره ای از روایات ـ که شادی و عوامل آن را نکوهش کرده اند ـ ناظر به نشاط و عواملی است که از مرز و حدود شادی مطلوب از دیدگاه اسلام پا را فراتر نهاده و به افراط و تفریط در آمده اند، وگرنه اسلام اصل شادی را نه تنها ناپسند نشمرده؛ بلکه آن را تایید و توصیه کرده است. معرفی کتاب : 1-    شادی در اسلام / نویسنده: محمدرضا سماکامانی (. مشخصات نشر : کرج; نشر آموزش کشاورزی ) 2-    فرح و شادی ممدوح و مذموم در قرآن و روایات- الهام قاهری پی نوشتها: (1) . علامه ى مجلسى، محمدباقر؛ بحار الانوار، بیروت، الوفاء، 1404ه.ق، ج72، ص176. (2) . م‍ف‍ی‍د، م‍ح‍م‍دب‍ن‌ م‍ح‍م‍د؛ الامالى، ب‍ی‍روت‌، دارال‍م‍ف‍ی‍د، ۱۴۱۴ق‌، ص338. (3) . سلطان الواعظین شیرازی، محمد؛ شب­های پیشاور، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهل و چهارم، ص530. (4) . سوره شوری، آیه 23. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image