۶- اللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِکَ نِیَّتِى ، وَ صَحِّحْ بِمَا عِنْدَکَ یَقِینِى ، وَ اسْتَصْلِحْ بِقُدْرَتِکَ مَا فَسَدَ مِنِّى  /

تخمین زمان مطالعه: 21 دقیقه

۶- اللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِکَ نِیَّتِى ، وَ صَحِّحْ بِمَا عِنْدَکَ یَقِینِى ، وَ اسْتَصْلِحْ بِقُدْرَتِکَ مَا فَسَدَ مِنِّى . بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم


6- اللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِکَ نِیَّتِى ، وَ صَحِّحْ بِمَا عِنْدَکَ یَقِینِى ، وَ اسْتَصْلِحْ بِقُدْرَتِکَ مَا فَسَدَ مِنِّى . بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم این سه جمله از دعاى ((مکارم الاخلاق )) به خواست خدا موضوع سخنرانى امروز است . پیش از ترجمه و تفسیر جمله اول لازم است درباره دو کلمه که در این عبارت آمده توضیح مختصرى داده شود: یکى کلمه ((وفر)) و آن دگر کلمه ((لطف )). بعضى از افعال در لغت عرب هم به معناى لازم به کار برده مى شود و هم به معناى متعدى ، از آن جمله ، فعل ((وفر)) است . گاهى مى گویند ((وفر الشى ء)) یعنى ((تم و کمل )): فلان چیز به حد کمال و تمام خود رسید، و گاهى مى گویند ((وفر ته )) اى ((اتممته و اکملته ))، یعنى فلان چیز را تتمیم و تکمیل نمودم . این کلمه در دعاى حضرت سجاد (ع) به معناى متعدى آمده و امام از پیشگاه الهى درخواست مى نماید که : پروردگارا! نیت مرا به لطف خود تام و کامل بفرما. در اینجا باید متوجه بود که نیت از جهات مختلف و ابعاد گوناگون قابل بحث است و مى تواند در هر بعدى درجات و مراتبى داشته باشد. به خواست خداوند، در این سخنرانى پاره اى از آنها توضیح داده مى شود. اما کلمه ((وفر)) به معنایى دیگر هم آمده است و آن معنى ((صیانت و محافظت )) است . در کتب لغت ، اغلب لغویین ، مثالى براى این معنى آورده اند، مى گویند ((وفر عرضه )): فلانى عرض و آبرو و شرف او را از خطر، مصون و محفوظ داشت و حراست نمود. در اینجا که امام سجاد (ع) کلمه ((وقر)) را آورده و از خداوند درخواست عنایت نموده ، ممکن است مراد امام تکمیل و تتمیم نیت باشد چنانکه ممکن است مراد حضرتش حفاظت و صیانت نیت باشد. اما در این بحث مسلئه تتمیم و تکمیل ، مورد گفتگو و بررسى قرار مى گیرد. کلمه ((لطف )) هم که در این جمله دعا آمده ، داراى دو معناى متناسب است : یکى معناى ((رفق و مدارا)) و آن دیگر، معناى ((رقیق و دقیق )) است . امام (ع) گویى مى خواهد در پیشگاه الهى عرض کند: پروردگار! عنایت بفرما و نیت مرا تتمیم و تکمیل بنما، اما با رفق و مدارا، نه اینکه مرا در مضیقه و رنج قرار دهى . یک معناى دگرش این است : پروردگارا! نیت مرا کامل گردان ، یعنى با یک تصرف صحیح و دقیق و پنهانى در وجود من آن هدف مقدس یعنى تتمیم و تکمیل نیت را تعلیم بنما و به من عطا بفرما. اولین نشانه تکمیل و تتمیم نیت ، آن حالت مقدس خلوص و پاکى است که در ضمیر یک مرد الهى به وجود مى آید، هر قدر آن نیت خالصتر باشد از کمال بیشتر برخوردار و مستفید است . به شرحى که در گذشته توضیح داده شد، یک فرد مسلمان اگر به قصد قربت و به منظور اطاعت از امر بارى تعالى نماز بخواند اما انگیزه باطنى او در این عمل آن باشد که به وعده الهى دست یابد و در بهشتى که خداوند در قرآن خبر داده و به مؤ منین وعده فرموده است برسد یا آنکه از عذاب شدید قیامت رهایى یابد، عمل او براى خدا و به منظور اطاعت از او انجام مى شود اما محرک او در نماز نیل به رحمت یا مصون ماندن از عذاب دوزخ است . اینچنین نیت و این عبادت در درگاه الهى و در شرع مقدس صحیح است ، اما نیت کامل و تمام نیست ، زیرا این انسان با ایمان در باطن خود نیل به رحمت و ترس از عذاب را در نظر دارد و عبادت مى کند. اما نیت تام و کامل ، آن نیتى است که به هیچ وجه خود را اسیر مسائل معنوى ثواب و عقاب ننماید بلکه خدا را فقط و فقط براى شکرگزارى عبادت کند و اداى وظیفه بندگى در مقابل خدا، یعنى خدا را براى خدا عبادت کند نه آنکه خدا را براى نیل به ثواب و یا مصون ماندن از عذاب و نقمت عبادت کند. این معنایى که در ذهن مردان عالى مقام همانند امیرالمؤ منین ، حضرت حسین (ع)، و امام صادق بوده ، که سه روایت از آنان در این باره قبلا ذکر شد، در على بن الحسین (ع) هم نیت مقدس به همین معنى وجود داشته و به احترام خدا، خدا را عبادت مى کند. در حدیث ، از حضرت على بن الحسین علیهماالسلام آمده است که آن حضرت مى فرمود: میل ندارم خدا را براى مقصود و منظور منفعت و نیل به بهشت سعادت بندگى کنم ، همچنین میل ندارم خدا را از ترس عذاب و عقاب ذات اقدس الهى عبادت کنم تا مانند بردگان باشم . در این موقع ، قیل فلم تعبده ؟ به آن حضرت عرض شد: پس شما خدا را به چه انگیزه اى عبادت مى کنید؟ قال : لما هو اهله بایادیه على و انعامه (118) من خدا را براى اینکه او سزاوار و شایسته بندگى و پرستش است عبادت مى کنم ، براى نعمتهایى که به من داده و مرا مشمول فیضهاى گوناگون خود فرموده است . عبادتى اینچنین : بهترین و عالى ترین عبادات است و نیت عبادت به این کیفیت نیت کامل و تمام است ، همان نیتى که امام سجاد از خدا خواسته و گفته است : به لطف خود و به رافت و رحمت خود نیت مرا تتمیم و تکمیل بفرما. یکى دیگر از آثار تمامیت و کمال نیت این است که افراد با ایمان تمناى همکارى و همیارى با مجاهدین راه خدا را و همچنین تمنى و همیارى با نیکوکاران را در ضمیر داشته باشند ولى بر اثر ناتوانى یا بیمارى نتوانند عمل آنان را یارى نمایند. چنین نیت مقدسى صاحبش را از پاداش الهى بهره مند مى سازد و بدون اینکه تحمل رنج و زحمتى کرده باشد از اجر بارى تعالى برخوردار مى گردد. در این باره روایات بسیارى از رسول اکرم و ائمه معصومین علیهم السلام رسیده است که در اینجا به پاره اى از آنها اشاره مى شود: عن النبى صلى الله علیه و آله قال : ترکنا فى المدینه اقواما لانقصد وادیا و لانصعد صعودا و لا نهبط هبوطا الا کانوا معنا قالوا: کیف یکونون معنا و لم یشهدوا؟ قال : نیاتهم (119) رسول اکرم فرمود: ما در مدینه کسانى را ترک گفته ایم ، هم اکنون هیچ وادیى را نمى پیماییم و از هیچ بلندى بالا نمى رویم و از هیچ پستى پایین نمى رویم الا آنکه آنان با ما هستند. عرض شد یا رسول الله : چگونه با ما هستند با آنکه حضور ندارند؟ فرمود: به نیتهایى که در دل آنان است ما را همراهى مى کنند. فرمود آنان با نیتهاى خود با ما هستند، یعنى در منزل مریضند ولى در نیت خود آرزومندند که با ما باشند و خداوند اجرى نظیر پاداشى که به مجاهدین همراه یکدیگر عنایت مى نماید به آنان عطا مى فرماید. على (ع) مى فرماید: لما اظفره الله باصحاب الجمل و قد قال له بعض اصحابه : وددت ان اخى فلانا کان شاهدنا ما نصرک به اعدائک . فقال له علیه السلام : اءهوى اخیک معنا؟ فقال : نعم . قال : فقد شهدنا و لقد شهدنا فى عسکرنا هذا اقوام فى اصلاب الرجال و ارحام النساء سیرعف بهم الزمان و یقوى بهم الایمان (120) پس از آنکه خداوند على (ع) را بر اصحاب جمل پیروز نمود، یکى از دوستان و اصحاب آن حضرت گفت : دوست داشتم که فلان برادرم در اینجا مى بود و ناظر پیروزى شما و یارى خداوند به شما مى شد. حضرت در پاسخ فرمود: آیا دوست تو به ما متمایل است و نیت پیروزى ما را دارد؟ گفت : بلى . حضرت فرمود: او با این نیتى که دارد همانند دیگر اصحابمان شاهد و حاضر در این معرکه بوده و در جنگ جمل شرکت داشته است ، نه فقط دوست شما بلکه کسانى هم اکنون در اصلاب پدران و در ارحام مادران اند و به دنیا نیامده اند اما پس از ولادت و رسیدن به سر حد بلوغ ، قضایاى جمل را مى شنوند و در دل آرزو مى کنند که اى کاش ما هم در رکاب امیر المؤ منین مى بودیم و اداى وظیفه مى نمودیم ، خداوند، آنان را نیز از اجر اصحاب من و همانند پاداش آنان برخوردار مى نماید. من اتى فراشه و هو ینوى ان یقوم یصلى من اللیل فغلبته عیناه حتى اصبح کتب له مانوى وکان نومه صدقه علیه من ربه (121 ) رسول اکرم مى فرمود: هر کس به رختخواب خود برود و در نیتش این باشد که به موقع نماز شب برخیزد و این سنت بزرگ الهى را بر پا دارد اما چشم او بر او غلبه کرد و خواب او را فرو برد تا صبح شد، رسول اکرم مى فرمود که در نامه عمل چنین انسانى نیتش نوشته مى شود و همانند کسى که نافله شب خوانده اجر دارد، و بعلاوه فرمود: خواب او با این نیت ثواب صدقه اى دارد که پروردگار به او عنایت مى نماید. یکى دیگر از آثار تتمیم و تکمیل نیت آن است که خداوند آدمى را به نسبت کمال نیتى که در ضمیر دارد نسبت به امور سعادت بخش و مفید موید و موفق مى دارد. کسى که از خداوند درخواست مى کند که مرا در تحصیل علم و فراگرفتن دانش موفق بدار، توفیق بارى تعالى به او متناسب با نیت و تصمیمى است که در تحصیل عمل دارد، آن کس که نیتش در تحصیل ، تام و کامل است از توفیق بزرگ بارى تعالى برخوردار مى گردد و آن کس که فاقد چنین تصمیمى است موفقیتش در تحصیل علم به تناسب همان نیت محدود و ناتمام است . ان علیا علیه السلام قال : على قدر النیه تکون من الله العطیه .(122) على (ع) فرموده است : خداوند، عطیه توفیق را به مقدار نیت به صاحب آن عنایت مى فرماید. و عنه علیه السلام : من حسنت نیته امده التوفیق .(123) و همچنین فرموده است : کسى که نیت خوب دارد توفیق پروردگار مددکار او خواهد بود. عن ابیعبد الله علیه السلام قال : انما قدر الله عون العباد على قدر نیاتهم فمن صحت نیته تم عون الله و من قصرت نیته قصر عنه العون بقدر الذى قصر(124) امام صادق (ع) مى فرماید: مقدارى یارى خداوند بر بندگان بر وفق مقدار نیات آنان است ، کسى که نیت صحیح و کامل دارد یارى خداوند هم نسبت به او کامل خواهد بود. اما کسى که نیت کوتاه دارد یارى پروردگار هم براى او کم و کوتاه مى باشد و نسبت این کوتاهى یارى خداوند به نسبت کوتاهى است که خود آن بنده در نیت خویشتن انجام داده است . یکى دیگر از آثار تکمیل و تتمیم نیت ، بهره مندى صاحب آن از پاداشهاى وسیع و گسترده حضرت بارى تعالى است . امام سجاد (ع) این موفقیت عظیم را در دعاى نهم صحیفه سجادیه از پیشگاه الهى درخواست نموده است . مى گوید: اللهم فصل على محمد و آله و اجعل همسات قلوبنا و حرکات اعضائنا و لمحات اعیننا و لهجات السنتنا فى موجبات ثوابک حتى لا تفوتنا حسنه نستحق بها جزاء ک و لا تبقى لنا سیه نستوجب بها عقابک (125) بار الها! بر محمد و آلش درود بفرست و آنچنان کن که خاطرات دلهاى ما، حرکات اعضاى ما، چشم برهم زدنهاى ما، و گفته هاى زبانهاى ما در امورى به جریان افتد که مایه جلب رحمت و پاداش تو باشد، چنانکه هیچ کار خوبى که مایه استحقاق اجر و پاداش توست از ما فوت نشود و هیچ گناهى که مستوجب عقاب توست براى ما باقى نماند. نیت پاک و کاملى اینچنین مى تواند انسان را در جمیع جهات ظاهر و باطن پاک و منزه دارد و او را از آلوده شدن به اعمال زشت و اندیشه هاى ناروا مصون و محفوظ نماید. قال الصادق علیه السلام : صاحب النیه الصادقه صاحب القلب السلیم لان سلامه القلب من هواجس ‍ المحظورات بتخلیص النیه لله فى الامور کلها. قال الله تعالى : یوم لا ینفع مال و لابنون الا من اتى الله بقلب سلیم (126) امام صادق (ع) فرموده : کسى که نیت صادقانه و پاک دارد صاحب قلب سلیم است زیرا سالم ماندن قلب از خاطرات زشت و اندیشه هاى ناروا به این است که نیت ما در جمیع شئون براى خدا باشد و در کتاب مقدس ‍ قرآن آمده که در قیامت ، مال و اولاد به آدمى نفعى نمى رسانند، تنها قلب سلیم است که مى تواند موجب نجات انسانها شود و آنان را از خطرات و عذاب بزرگ قیامت رهایى بخشد. از آنچه بیان شد روشن گردید که جمله اول کلام امام سجاد (ع) در بحث امروز تا چه حد رفیع است و شنوندگان گرامى دریافتند که تکمیل و تمیم نیت مى تواند افراد را در دنیا از خطرات و عذاب بزرگ قیامت رهایى بخشد. از آنچه بیان شد روشن گردید که جمله اول کلام امام سجاد (ع) در بحث امروز تا چه حد رفیع است و شنوندگان گرامى دریافتند که تکمیل و تصمیم نیت مى تواند افراد را در دنیا از خطرات و کارهاى ناصواب مصون دارد و در قیامت موجب رستگارى و نجات آنان گردد. حضرت على بن الحسین علیهما السلام در جمله دوم موضوع بحث این سخنرانى ، به پیشگاه الهى عرض مى کند: و صحح بما عندک یقینى بارالها! یقین مرا با آنچه از علم و قدرت در احاطه ذات اقدس توست تکمیل فرما. در ترجمه و شرح جمله : واجعل یقینى افضل الیقین با استفاده از بعضى آیات و روایات ، راجع به قدر و منزلت یقین در اسلام توضیح داده شد و در اینجا نیز به اختصار پاره اى از روایات ذکر مى شود: عن النبى صلى الله علیه و آله : الا ان الناس لم یوتو فى الدنیا شیئا خیرا من الیقین و العافیه فاسالو هما الله (127) رسول اکرم فرمود: آگاه باشید که مردم دنیا از چیزى بهتر از یقین و عافیت برخوردار نشده اند پس همواره آن دو نعمت را از خداوند درخواست نمایید. عن على علیه السلام قال : افضل الایمان حسن الایقان (128) امام على (ع) مى فرماید: برترین و بالاترین مراتب ایمان ، حسن یقین مؤ منین است ، یعنى اگر افراد با ایمان داراى یقین باشند واجد عالى ترین مقام ایمان اند. عن ابیعبد الله علیه السلام قال : ما من شى ء اعز من الیقین (129) امام صادق (ع) مى فرماید: هیچ چیزى عزیزتر و گرانقدرتر از یقین مؤ منین نسبت به مراتب ایمان نیست . ضمن حدیث مفصلى آمده است که رسول گرامى از جبرئیل امین سؤ ال کرد: فما تفسیر الیقین . قال : الموقن یعمل بالله کانه یراه (130) پیغمبر گرامى از جبرئیل سؤ ال کرد که تفسیر یقین چیست . جبرئیل در پاسخ گفت : افرادى که داراى یقین اند خدا را عبادت مى کنند و براى ذات اقدس او عمل مى نمایند به طورى که گویى پروردگار را مى بینند و معبود بزرگشان مشهود آنان است . بین دنیا و آخرت ، حجابهاى متعددى وجود دارد و اهل دنیا تا در این جهان اند عالم آخرت را نمى بینند. موقعى که پرده مرگ و پرده برزخ کنار برود و قیام قیامت شود، عالم آخرت مشهود مى گردد، بنابراین افراد با ایمان در این جهان هر قدر به آخرت یقین داشته باشند با مشاهده قیامت بر یقینشان افزوده مى شود، ولى على (ع) در مقام یقین نسبت به جمیع شئون دینى ، از آن جمله قیامت ، آنقدر نیرومند و قوى است که مى فرماید: لو کشف الغطاء ما ازددت یقینا(131) اگر تمام پرده ها از مقابل من بر کنار برود و تمام حقایق پنهان آشکار گردد، بر یقین من افزوده نمى شود. در کتب اسلامى براى یقین ، علائمى ذکر شده است که در اینجا به بعضى از آنها اشاره مى شود. عن انبى صلى الله علیه و آله و سلم قال : یا على ! ان من الیقین الا ترضى بسخط الله احدا(132) پیمبر گرامى به على (ع) مى فرماید: از جمله علایم یقین این است که خداى را براى راضى کردن و خشنود نمودن یک انسان به غضب نیاورى . یعنى افراد با ایمان و یقین ، رضاى مخلوق را با غضب خالق معامله نمى کنند و خویشتن را در معرض عذاب عظیم قرار نمى دهند. یکى دیگر از علائم یقین ناچیز شمردن امور مادى و رهایى از قید و بندهایى است که دنیاپرستان خود را اسیر آنها نموده و از درک کمالات واقعى محروم مانده اند. عن على علیه السلام قال : اصل الزهد الیقین وثمرته السعاده (133) على (ع) مى فرماید: زهد در دنیا و بى اعتنایى به مادیات به منزله درختى است که ریشه آن یقین است و میوه آن سعادت . یعنى اگر انسانى داراى یقین واقعى و معتقد به اجر الهى در قیامت است خود را اسیر و پاى بست امور مادى نمى نماید، به حداقل زندگى قناعت مى کند و عمر خود را در تعالى و تکامل معنوى مصروف مى گرداند، و این معناى زهد واقعى است : ریشه اصلیش یقین است و میوه آن سعادت . در روایات خاطر نشان گردیده که بعضى از تمایلات درونى از قبیل حرص و طمع یا پاره اى از اعمال برونى مانند جدل نمودن در بحثهاى دینى یا آمیزش زیاد با دنیا پرستان موجب تضعیف یقین مى گردد و اولیاى گرامى اسلام پیروان خود را از آنها بر حذر داشته اند و در اینجا به یک روایت فقط اشاره مى شود: عن على علیه السلام : خلطه ابناء الدنیا تشین الدین و تضعف الیقین (134) على (ع) مى فرماید: مخلوط شدن و همنشینى کردن زیاد با اهل دنیا چهره دین را تیره مى کند و موجب تضعیف یقین مى گردد. امام سجاد (ع) براى مصون ماندن از خطرات یقین متوجه حضرت حق مى شود و از ذات اقدسش استمداد مى نماید و به زبان دعا مى گوید: و صحح بما عندک یقینى بارالها! با علم و قدرتى که نزد توست یقین مرا تصحیح نما. امام سجاد (ع) در جمله سومى که مورد بحث این سخنرانى است به پیشگاه بارى تعالى عرض مى کند و از ذات اقدسش درخواست مى نماید: و استصلح بقدرتک ما فسد منى بارالها! هر چه در وجود من از وضع صحیح و مستقیمش خارج شده و به فساد گراییده است ، تو به قدرت لایزال خود آن را اصلاح فرما. ((استصلاح )) در مقابل ((استفساد)) است . استصلاح به معناى خواستن صلاح و اصلاح است و استفساد همت گماردن در افساد و از پى فساد رفتن است . امام سجاد (ع) در این جمله دعا، گویى مى خواهد عرض کند: بارالها! مرا هرگز به خودم وامگذار و همواره عنایت و تفضل تو در جمیع شئون مادى و معنوى شامل حال من باشد. این عبارت کوتاه مى تواند تمام اوضاع و احوال نامتعادل جسم و جان را در بر گیرد و همه آنها را شامل شود، از قبیل ناتوانى بدن ، ضعف اعصاب ، کم یا زیاد شدن فشار خون ، ناموزونى ضربان قلب ، پریشان فکرى ، اضطراب روان ، و به طور خلاصه تمامى آنچه نظیر آنهاست مشمول کلمه فساد است و امام على (ع) اصلاح همه آنها را از پیشگاه خداوند بزرگ درخواست مى نماید. توجه به حضرت بارى تعالى براى رفع مفاسد و بلایا و اعاده نعمتها و عطایاى الهى مخصوص ائمه طاهرین علیهم السلام نیست ، بلکه تمام مردم باید رفتارى اینچنین داشته باشند و همانند پیشوایان بزرگ دینى در حل مشکلات و برطرف ساختن مصائب از خداوند استمداد نمایند. على (ع) در این باره فرموده است : ولو ان الناس حین تنزل بهم النقم و تزول عنهم النعم فزعوا الى ربهم بصدق من نیاتهم و وله من قلوبهم لرد علیهم کل شارد و اصلح لهم کل فاسد(135) على (ع) فرموده : اگر مردم در موقعى که نقمت بر آنان وارد مى شود و نعمت از دستشان مى رود متوجه خدا شوند و با صدق نیت و از صمیم قلب او را بخوانند خداوند نعمتهاى از دست رفته را به آنان بر مى گرداند و همه مفاسدشان را اصلاح مى نماید. اگر پروردگار عنایت فرماید و دعاى دعا کنندگان را در اصلاح مفاسد اجابت کند فسادهاى واقعى از میان مى رود و صلاح و سعادت جایگزین آنها مى گردد، زیرا خداوند به تمامى حقایق واقف است و صلاح و فساد واقعى را مى داند. اما اگر بشر بخواهد این مهم را به عهده بگیرد، فساد را براندازد و صلاح را به جاى آن برقرار نماید همیشه و همه جا به انجام این کار موفق نمى شود زیرا ممکن است در پاره اى از مواقع هواى نفس یا نارسایى علم ، او را از درک واقع باز دارد، فساد در نظرش صلاح جلوه کند، جامعه را به مسیر باطل سوق دهد و موجبات بدبختى آنان را فراهم آورد. دنیاى امروز در مورد زنان به این انحراف گرایید و هم اکنون از عوارض آن رنج مى برد. گردانندگان کشورهاى غرب تصور کردند که آزادى بیش از حد به زنان دادن بر وفق مصلحت اجتماع است ، به این کار ناروا دست زدند، بر اثر آن ، بى عفتى شایع شد، بیمارى هاى آمیزشى گسترش یافت ، باعث تیره روزى و اختلاف خانواده ها گردید و مردم را به صور مختلف گرفتار نمود. بعضى از انسانها در مواقعى صلاح و فساد واقعى را مى شناسند و حقیقت را درک مى کنند ولى بر اثر سوء نیت و اطاعت از هوى و تمایلات نفسانى حقیقت را وارونه جلوه مى دهند، صلاح را فساد و فساد را صلاح مى خوانند و موجب تحیر مردم و احیانا گمراهى آنان مى گردند. منافقین صدر اسلام چنین بودند و براى آنکه نگذارند تعالیم الهى گسترش یابد به این قبیل اعمال دست مى زدند و خداوند در قرآن شریف درباره اینان فرموده : و اذا قیل لهم تفسدوا فى الارض قالوا انما نحن مصلحون . الا انهم هم المفسدون ولکن لا یشعرون (136) وقتى به منافقین گفته مى شد: در زمین افساد منمایید مى گفتند ما اصلاح طلبیم . خداوند فرموده است که اینان مفسدند اما نمى فهمند. امروزه نیز در بعضى از جوامع بشرى بیش و کم منافقینى هستند که جریان صحیح و اوضاع مفید و ثمربخش ‍ را بر وفق تمایل شخصى و هواى نفس خود نمى دانند، براى اینکه آن را متوقف نمایند و جریان را از کار بیندازند افساد مى کنند، سمپاشى مى نمایند و کارهاى نادرست خود را اصلاح مى خوانند. گاهى انسانهاى شریف و بزرگوار به فساد واقعى افراد مفسد واقف اند و مى دانند که وجود آنان در جامعه تا چه حد مضر و مایه بدبختى است . این گروه جز با زبان قاطع شمشیر اصلاح نمى شوند و اگر انسانهاى شریف بخواهند آنان را اصلاح کنند باید خود به تندروى و فساد عمل گرایش یابند. از این رو از اصلاح آنان چشم مى پوشند و خوددارى مى کنند، اما آنان را به تسلط افراد ظالم و به آینده خطرناک و تیره اى که در پیش دارند تهدید مى نمایند. على (ع) موقعى که از رفتار نادرست مردم کوفه و سستى هاى آنان در امر جهاد سخت آزرده خاطر گردید، به آنان فرمود: اتر یدون ان اضربکم بسیفى اما انى اعلم الذى تریدون و یقیم اود کم ولکن لااشترى صلاحکم بفساد نفسى بل یسلط الله علیکم قوما فینتقم لى منکم فلادنیا استمتعتم بها ولاآخره صرتم الیها فبعدا و سحتا لا صحاب السعیر(137) آیا مى خواهید با شمشیرم شما را بزنم و به حیاتتان خاتمه دهم ؟ من از نیتتان آگاهم و مى دانم که چه چیزى شما را از کجروى و اعوجاج باز مى دارد ولى هرگز شما را به فساد خود معامله نمى کنم بلکه آگاهتان مى سازم که بر اثر روش نادرستى که در پیش گرفته اید خداوند قومى را بر شما مسلط خواهد نمود که انتقام مرا از شما بگیرد، در نتیجه نه از دنیا بهره مند مى شوید و نه به آخرت مرضى خداوند راه مى یابید. پس کوبیده و مطرود باشید اى جهنمى ها! نتیجه آنکه امام سجاد (ع) در سومین جمله اى که موضوع بحث این سخنرانى بود در مقام دعا به پیشگاه ربوبى عرض مى کند: و استصلح بقدرتک ما فسد منى بارالها! آنچه در جسم و جان من به فساد گراییده و از راه مستقیم خود خارج شده است تو با قدرت لایزال خود آن را اصلاح فرما. پیروان امام سجاد (ع) باید این روش سعادت بخش را از آن حضرت بیاموزند و همه روزه این مهم را از خدا بخواهند و عرض کنند: و استصلح بقدرتک ما فسد منى بار الها! تو به تمام عیوب و نقائص برون و درون من واقف و آگاهى ، تفضل فرما و با قدرت خود آن عیوب را اصلاح کن و مرا از آن نقائص نجات بخش . ناگفته نماند که اصلاح مفاسد و عیوب شخصى یا نوعى را از خدا خواستن و در پیشگاه او دعا نمودن موجب رفع تکلیف دینى از مسلمانان نمى شود و مسئولیت آنان را برطرف نمى نماید. اسلام ، پیروان خود را موظف نموده است که در اصلاح مفاسد یکدیگر بکوشند و با زبانى نرم ، عیوب موجود در افراد را به یکدیگر تذکر دهند و از این راه زمینه سعادت و رستگارى جامعه را فراهم آورند. عن النبى صلى الله علیه و آله : المومن مرآه اخیه یمیط عنه الاذى (138) رسول اکرم فرموده : مؤ من براى برادر خویش همانند آیینه است ، عیوب و بدى هاى او را تذکر مى دهد و لکه هاى اخلاقى وى را برطرف مى سازد. در آیین مقدس اسلام تا بدان درجه به رفع عیوب و نقائص اهمیت داده شده و اولیاى گرامى اسلام در این باره تاکید نموده اند که خوددارى از انجام این وظیفه نوعى خیانت تلقى شده است . عن ابیعبد الله علیه السلام قال : من راى اخاه على امر یکرهه و لم یرده عنه و هو یقدر علیه فقد خانه (139) امام صادق (ع) فرموده : کسى که برادرش را در وضعى ببیند که آن را ناپسند مى داند و با آنکه قدرت اصلاح آن را دارد به او تذکر ندهد به وى خیانت نموده است . .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image