ما در دوران غیبت به ولایت فقها اعتقاد داریم نه وکالت  /

تخمین زمان مطالعه: 9 دقیقه

مروری بر اندیشه سیاسی شیخ فضل الله نوری ا ا ما در دوران غیبت به ولایت فقها اعتقاد داریم نه وکالت ا اگر مقصود تقویت اسلام بود، انگلیس حامی آن نمی شد و اگر مقصود عمل به قرآن بود، عوام را گول نداده، پناه به کفر نمی بردند، ما به ولایت معتقدیم، نه وکالت و ولایت هم در زمان غیبت امام زمان (ع) با فقها و مجتهدان است.


مروری بر اندیشه سیاسی شیخ فضل الله نوری ا ا ما در دوران غیبت به ولایت فقها اعتقاد داریم نه وکالت ا اگر مقصود تقویت اسلام بود، انگلیس حامی آن نمی شد و اگر مقصود عمل به قرآن بود، عوام را گول نداده، پناه به کفر نمی بردند، ما به ولایت معتقدیم، نه وکالت و ولایت هم در زمان غیبت امام زمان (ع) با فقها و مجتهدان است. خبرگزاری شبستان: شهید بزرگوار آیت الله شیخ فضل الله نوری یکی از شخصیت های مهم و برجسته نهضت مشروطیت ایران است که تا پای جان برای دفاع از اعتقاد ایستادگی کرد، یازدهم مرداد سالروز شهادت او است از این رو در مروری کوتاه بر اندیشه سیاسی وی خواهیم داشت که از نظر خوانندگان می گذرد. یکی از مهمترین موارد اختلاف شیخ فضل الله نوری با مشروطه طلبان مسأله نظام حکومت مشروطه بود. در جنبش عدالتخانه که برای جلوگیری از ظلم و ستم و مبارزه با استبداد و به رهبری روحانیون اداره می شد، ابتدا هیچ نامی از مشروطه در میان نبود. نام مشروطه و القای اندیشه مبارزه برای ایجاد حکومت مشروطه از هنگام تحصن در سفارت انگلستان و به وسیله روشنفکران غربگرا و فراماسون در بین مبارزان رواج یافت؛ گرچه قبل از آن افرادی اندک از این لفظ آگاهی داشتند، اما به هیچ عنوان مشروطه از اهداف مبارزان و نهضت عدالتخانه شمرده نمی شد. از مهم ترین خواست های مبارزان اجرای قوانین اسلام درباره تمام مردم به طور یکسان و مهم تر از همه ایجاد عدالتخانه ای بود که در آن به شکایات مردم رسیدگی شود و در آنجا با همه به عدالت رفتار شود. در قسمتی از فرمان مظفرالدین شاه به عین الدوله برای رسیدگی به درخواست های متحصنین در حرم حضرت عبدالعظیم(ع) آمده است: «ترتیب و تأسیس عدالتخانه دولتی برای اجرای احکام شرع مطاع و آسایش رعیت از هر مقصود مهمی واجب تر است.» شیخ فضل الله با انگیزه اجرای دستورات اسلام با رهبران نهضت عدالتخانه به همکاری پرداخت. تحصن در سفارت انگلستان که با هدایت فراماسون ها و غربگرایان و روشنفکران انجام گرفت، نقطه آغازین انحراف نهضت عدالتخانه بود و شیخ فضل الله نخستین کسی بود که به طور مشخص رویاروی جریان غربزدگی این دوران که عدالتخواهی را به مشروطیت تبدیل می کرد ایستاد. او با بینش بنیادی و عمیق خود پی برد که آنچه روشنفکران به عنوان مشروطه در پی عرضه و اجرای آن هستند، برخاسته از بینش و فکری غربی است و در نهاد اسلامی ریشه ای ندارد. در بینش توحیدی اسلام اصالت از آن خداوند است و در برابر فرامین الهی آراء مردم ذاتا اصالتی ندارد. اندیشه های شیخ فضل الله نوری که از گفتارها و رساله هایش به دست آمده، گویای این حقیقت است که وی بیش از دیگر رهبران روحانی در تهران و نجف به سیاست های ناهماهنگ مشروطه با احکام شرع آگاهی داشت و مخالفان وی که لیاقت مذهبیون را در چهره او و قدرت روحانی اش نمایان می دیدند با او به خالفت برخاستند و سرانجام سختی برایش ترتیب دادند. مقایسه حرکت روشنفکری و حرکت روحانی در مرحله تشکل نهضت نشان می دهد روشنفکران که خواهان تغییر نظام سیاست بودند، برای طرح پیشنهادی مجتهدان اعتباری قائل نبودند و به عدالتخانه اعتقادی نداشتند، بلکه خواستار پارلمان ملی بودند و در همان مسیر قدم بر می داشتند. حکومت، امانتی الهی... شیخ فضل الله نوری از حکومت، به یک نوع امانت الهی تعبیر می کند و از ابتدا با دو شعار، گفتمان سیاسی خود را شکل می دهد و در واقع نگاه خویش را به سیاست بیان می کند: مقابله با استبداد و خودکامگی های رژیم استبدادی و رهایی از سلطه استعمار بیگانه، البته تأکید شیخ بر شعار دوم، بسیار بیشتر از شعار اول بود؛ چون نفوذ روسیه و انگلستان و گرایش های برخی از غربزدگان به این دو کشور را مشاهده می کرد. اگر مقصود تقویت اسلام بود، انگلیس حامی آن نمی شد شیخ در این باره می نویسد: «ای عزیز! اگر مقصود تقویت اسلام بود، انگلیس حامی آن نمی شد و اگر مقصودشان عمل به قرآن بود، عوام را گول نداده، پناه به کفر (مقصود سفارت انگلستان است) نمی بردند... اگر بنای آن بر حفظ دولت اسلام بود؛ چرا یک عضوی از روس پول می گرفت و دیگری از انگلیس.» در مورد استبداد داخلی هم به طور مکرر خصوصا هنگام تحصن به شاه فشار آوردند تا نظام نامه ای تدوین شود و رفتار پادشاه و طبقاتی که همراه او بودند تا حدودی محدود گردد. عدالتخانه را که شیخ مطرح کردند وسیله ای برای همین کار بود که در قالب یک روش بومی و اسلامی مطرح شد؛ چون بحث عدالت یک مفهوم دینی و کاملاً بومی بود و مردم با این مفهوم آشنایی داشتند؛ از این رو، برای مهار خودکامگی های شاه، عدالت خانه را مطرح کردند. شیخ اصرار نداشت که از مشروطیت دم بزند و این اصطلاح را به کار گیرد؛ زیرا مشروطیت (مثل دموکراسی) در جامعه ما یک مفهوم مشترک لفظی است که چند معنا دارد و طبیعتا به مغالطه نیز دچار می شود؛ اما عدالت در میان مسلمانان، مفهوم روشنی داشت و علاوه بر اسلامی بودن، بومی نیز به شمار می رفت. این نکته نشان می دهد که شیخ علاوه بر شم فقاهت و اجتهاد، از یک جامعه شناسی خوبی نیز بهره می برد. وی می دانست چه واژه هایی را در آن زمان جعل کند و به کار گیرد تا ماهیت دینی و بومی اش محفوظ بماند. شواهد فراوان در باب ولایت فقیه در آثار شیخ در بعد حکومت اسلامی و ولایت فقیه، شواهد فراوانی در آثار مرحوم شیخ به چشم می خورد، اما شیخ از تعبیر امور عامه استفاده می کند و می گوید: «امور عامه، یعنی اموری که مربوط به تمام افراد رعایای مملکت هست و تکلم در امور عامه و مصالح عمومی ناس، مخصوص است به امام(ع) یا نواب او و ربطی به دیگران ندارد.» در واقع ایشان هم به ولایت معتقد است؛ از این رو تصریح می کند که ما به ولایت معتقدیم، نه وکالت، و ولایت هم در زمان غیبت امام زمان علیه السلام با فقها و مجتهدان است. نگرش شیخ به مجلس شورا، قانون اساسی، آزادی و مساوات هم موضوع مهمی در اندیشه سیاسی وی است. در مورد هر چهار مسأله عبارات فراوانی از او وجود دارد که دلالت می کند او با مجلس شورا، قانون اساسی، آزادی و مساوات مخالف نبود، اگر در جایی با مجلس شورا مخالفت کرده به این دلیل بوده که مجلس، قوانین اسلام را حذف می کرد. اصطلاح «دارالشورای کبرای اسلامی» از اصطلاحاتی است که شیخ مطرح کرده بود. وجود قانون اساسی که از آن به «نظام نامه» تعبیر می کردند، مورد تأیید شیخ بود. ایشان در سخنانش در دفع توهم مخالفت وی با قانون اساسی، این گونه اشاره می کند که چه کسی گفته نظام نامه لازم نیست؟ قطعا نظام نامه و قانون اساسی ضرورت دارد. اصولاً مگر می شود جامعه ای بدون قانون اساسی باشد؟ اصل وجود قانون اساسی ضروری است؛ اما این قانون اساسی باید در چارچوب شریعت باشد: «علیکم بطلب القانون الاساسی الاسلامی؛ ثم علیکم بطلب القانون الاساسی الاسلامی؛ فانه مصلح لدینکم و دنیاکم: قوت اسلام در این نظام نامه اسلامی است رفع گرفتاری های دنیای شما، به همین نظام نامه اسلامی است. ای برادر! نظام نامه، نظام نامه، نظام نامه؛ لکن اسلامی، اسلامی، اسلامی؛ یعنی همان قانون شریف که هزار و سیصد و اندی سال در میان ما هست.» موافقت با آزادی به معنای رهایی از استبداد در باب حریت و مساوات هم ایشان با آزادی به معنای رهایی از استبداد و خودکامگی موافق بود؛ اما با آزادی به معنای بی بندوباری اخلاقی و در واقع آزادی به معنای آزادی از دین و شریعت، مخالفت کرده بود. شیخ فقیهی اصولی بود که از مکتب شیخ انصاری در اصول و فقه جواهری در فقه پیروی می کرد. در واقع، حکم اولی وی تشکیل حکومت دینی ولایی است که در رأس آن، ولی فقیه جامع الشرایط قرار دارد؛ اما چون بستر این حکم آماده نبود و تحقق نمی پذیرفت، به حکم ثانوی روی آورد که در واقع تحدید حکومت وقت بود؛ حکومتی اگر چه سلطنتی که به احکام و قوانین اسلام مشروط باشد. مشروطه خواهان تلاش کردند تا به پیروی از نظام مشروطه غربی، حاکمیت ملی اساس قوای مملکت و قانونگذاری گردد و در اصل بیست و ششم متمم قانون اساسی نوشتند: «قوای مملکت ناشی از ملت است.» و این عبارت معادل جمله ای است که در آخرین اعلامیه حقوق بشر قیده شده است در آنجا آمده است: اراده ملت اساس قدرت حکومت است. این نوع مفهوم از حاکمیت ملی و آزادی در تاسیس قانون حتی از دیدگاه روشنفکران و مشروطه گرایان ایران اساس مذهبی نداشت و همین اساس غیر مذهبی و اخذ حاکمیت ملی از مفهوم غربی آن مورد بحث وانتقاد شیخ فضل الله نوری و هواداران او قرار گرفت. روی همین اساس از دیدگاه اندیشه مذهبی چون آزادی و استقلال وجودی که آدمی خود را در آن وجود آزاد ومستقلی بداند و هیچگونه عبودیت تکوینی حتی نسبت به خداوند نداشته باشد و هیچ تکلیف و مسوولیتی را نپذیرد، چنین آزادی ای مغایر شریعت اسلام است. این معنای آزادی که مهم ترین رکن نظریه سیاسی دمکراسی است مورد تاکید اعلامیه جهانی حقوق بشر است و در آن اشاره شده است که حق وضع قانون و تعیین حاکم اصالتا ازآن خود انسانهاست و هیچ قدرت دیگری صلاحیت این امر را ندارد و این افرادجامعه هستند که هر قانونی را که بخواهند و هر حاکمی را که انتخاب کنند،می توانند بر خود حاکم گردانند. این نوع اندیشه دمکراسی نوین با موازین قانونگذاری و انتصاب زمامدار معصوم یا جانشین او از دیدگاه شیعی با شریعت اسلامی سازش نداشت از این رو شیخ فضل الله با این نوع از مفهوم آزادی و دمکراسی که به گونه مشروطه اروپایی بود، به مخالفت پرداخت. به رغم تهمتهای ناجوانمردانه طرفداران مشروطه وی به هیچ عنوان با آزادیهای عرفی که ازدیدگاه مذهب جایز باشد و موجب رهایی جامعه از قیود استبداد و شکوفایی استعدادهای جامعه می شد، مخالف نبود بلکه خود از مبارزان و مجاهدان راه آزادی و مبارزه با استبداد بوده است. منابع: 1- اندیشه سیاسی شیخ فضل الله نوری و میرزای نائینی، عبدالحسین خسرو پناه، عبدالحسین، مجله «آموزه » پاییز 1383 - شماره 5 . 2- اندیشه های سیاسی شهید شیخ فضل الله نوری، سیدمجید حسن زاده، کوثر، مرداد 1377، شماره 17. پایان پیام/ .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image