ترس و خوف-خوف و رجا /

تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه

شناخت مقام خدا و خوف الهی چگونه حاصل می شود؟


ترس از خداوند یا به تعبیر بهتر که قرآن کریم بدان اشاره کرده است (انما یخشی الله من عباده العلماء) خشیت از خدا، حاصل علم و معرفت انسان نسبت به درک عظمت خدای متعال از طریق تفکر در عظمت هستی و بی نهایت بودن آن و همچنین درک قدرت و علم و سیطره او بر انسان و جهان حاصل می شود. در آیه فوق خدای متعال می فرماید: تنها اهل علم و معرفت از خدای متعال خشیت دارند. فاطر، 28توضیح بیشتر:«خوف و رجا» یا «بیم و امید» در آیات و روایات دو صفت از صفات خوب مؤمنان راستین است. اهل ایمان نه از غضب و عذاب خداوند ایمن می شوند و نه از رحمتش مأیوس و ناامید می گردند. توازن این بیم و امید که ضامن تکامل و پیشروی آنها در راه خدا است همواره در وجودشان حکمفرماست چرا که غلبه خوف بر امید، انسان را به یأس و سستی می کشاند و غلبه رجا و طمع، انسان را به غرور و غفلت وامیدارد و این هر دو دشمن حرکت تکاملی انسان در مسیر او به سوی خدا است. به وسیله دو بال خوف و امید انسان می تواند به اوج آسمان سعادت پرواز کند و مسیر تکامل را طی نماید. در حدیثی از حضرت صادق(ع) می خوانیم: «ینبغی للمؤمن ان یخاف الله خوفا کانه یشرف علی النار و یرجوه رجاءا کانه من اهل الجنه؛ سزاوار است بنده مؤمن آن چنان از خدا بترسد که گویی در کنار دوزخ قرار گرفته و مشرف بر آتش است و آن چنان به او امیدوار باشد که گویی اهل بهشت است» (تفسیر نمونه، ج 20، ص 253). خداوند در سوره الم سجده، آیه 16 درباره بندگان مؤمن ومخلص خود چنین می فرماید: «تتجافی جنوبهم عن المضاجع یدعون ربهم خوفا و طمعا و مما رزقناهم ینفقون؛ پهلوهایشان در دل شب از بسترها دور می شود (به پا می خیزند و به درگاه خدا رو می آورند) در حالی که پروردگار خود را با بیم و امید می خوانند و از آنچه به آنها روزی داده انفاق می کنند». در آیه 9 از سوره زمر خداوند در مورد گروهی از شایستگان و بندگان صالح می فرماید: «یحذر الاخره و یرجو رحمه ربه؛ از عذاب آخرت می ترسند و به رحمت پروردگارش امید دارد». امیر مؤمنان(ع) در حدیثی می فرماید: «خیر الاعمال اعتدال الرجاء والخوف؛ بهتر عملها تعادل میان امید و بیم است» (میزان الحکمهه، ج 3، ص 179، ح 5206). در حدیث دیگری حضرت صادق(ع) از پدر بزرگوارش چنین نقل می کند: «هیچ بنده ای نیست مگر این که در قلبش دو نور است: نور بیم و نور امید، اگر با یکدیگر مقایسه و سنجیده شوند هیچ کدام بر دیگری برتری ندارد» (همان، ح 5208). جناب لقمان حکیم در وصیتی به فرزندش چنین می گوید: «چنان از خدا بترس که اگر اعمال نیک جن و انس را هم انجام داده باشی باز تو را عذاب می کند و چنان به او امیدوار باش که اگر گناه جن و انس را مرتکب شده باشی تو را مورد رحمت قرار می دهد» (همان، ح 5209). بنابراین منظور از اجتماع خوف و رجا بهره مندی آدمی از این دو ویژگی درونی است. به طوری که تعادل درونی خود را به طور مداوم حفظ کند و هرگاه غرور و غفلت دامنگیر او شد خوف و ترس سراسر وجودش را فرا گیرد وهرگاه ناامید و افسردگی دامنگیر او شد رجاء و امید به رحمت دل او را لبریز کند لذا این دو باید در هر زمان در قلب انسان باشد تا آن تعادل مطلوب حاصل گردد و زمینه برای تکامل و صعود انسان به سوی سعادت ابدی و کمال فراهم گردد مانند کوهنوردی که در حال صعود از کوه باید هم بیم از سقوط داشته باشد و احتیاط کند و هم امیدوار به صعود با توانمندی و سلامتی باشد که از راه باز نایستد.معنا و علت ترس از خدا:ابتدا باید توجه کنیم که معناى ترس از خدا چیست؟ ترس از خدا به معناى ترس از مسؤولیت هایى است که انسان در برابر او دارد. ترس از این که در اداى رسالت و وظیفه خویش کوتاهى کند و به خوبى وظیفه اش را انجام ندهد؛ و به عبارتى، ترس از گناهان خود است. حضرت على(ع) در این زمینه مى فرماید: «و لا یخافن الاذنبه؛ هیچ یک از شما ترس نداشته باشد مگر از گناه خویش.»1 سرچشمه هاى ترس از خدا چیست؟ 3> برخى هم مانند علامه طباطبایى مى فرمایند: ظاهراً فرق میان آن دو این است که خشیت به معناى تأثیر قلبى از اقبال و روى آوردن شر یا نظیر آن است و خوف به معناى تأثیر عملى انسان است به این که از ترس در مقام اقدام برآمده، وسایل گریز از شر و محذور را فراهم سازد؛ هرچند که در دل متأثر نگشته، دچار هراس نشده باشد. آنگاه علامه در مقام استدلال بر مدعاى خویش چنین مى آورد: و لذا مى بینیم خداى سبحان در توصیف انبیا مى فرماید: «و لا یخشون احدا الا اللّه 3»، و ترس از غیر خدا را از ایشان نفى مى کند و حال آن که خوف را در بسیارى از جاها براى آنان اثبات نموده، از آن جمله مى فرماید: «فاوجس فى نفسه خیفةً موسى؛ در خود احساس ترس نمود4، و نیز مى فرماید: «و اما تخافن من قوم خیانة؛ و اگر از مردمى ترس خیانتى داشتى.5» 4. بین خداترسى و آگاهى ارتباط تنگاتنگ حکمفرما است. به علت این که خداترسى نتیجه هدایت به سوى خدا است، هر قدر معرفت انسان به خدا از عمق بیش ترى برخوردار باشد، به آن اندازه ترسش هم عمق پیدا مى کند. اساساً باید گفت هرگز خشیت بدون معرفت حاصل نمى شود. لذا در آیه 28 سوره فاطر مى خوانیم: «انما یخشى الله من عباده العلما» به همین جهت، باید گفت خوف ناشى از معرفت شرط اول بهشتى شدن است. 5. همان طور که انسان در عیان از خدا مى ترسد، در نهان نیز باید از او بترسد؛ زیرا تا در دلى خوف خدا نباشد و در نهان و آشکار احساس مراقبت یک نیروى معنوى برخود نکند، انذارهاى انبیا و اولیا بى اثر خواهد بود. براى همین است که خدا مى فرماید: «انما تنذر الذین یخشون ربهم بالغیب؛ تو فقط کسانى را انذار مى کنى که از پروردگار خود در غیب و پنهانى مى ترسند.6» باز در اوصاف بهشتیان مى فرماید: «من خشى الرحمن بالغیب؛ همان کسى که از خداوند رحمان در نهان بترسد7». همانند داستان حضرت یوسف و زلیخا. علت ترس از خدا خداوند متعال در موضوع ترس دو تعبیر مختلف دارد گاه می فرماید انسان های مؤمن و خداباور نه در یک سطح از ایمان و معرفت قرار دارند و نه همگی حالات یکسان و روحیات مشابه دارند؛ بلکه مراتب ایمانی مؤمنان گوناگون و حالات آنها نیز متفاوت است. برخی بیشتر اهل خوف از خداوند و برخی حالت غالب شان، رجا و امید است، برخی اهل گریه و ناله و عده ای سرور و شادمانی اند. برخی حالشان با فقر و تهی دستی سازگار و عده ای با برخورداری و غنا، عده ای اهل ذکر و ورد و دعا و گروهی اهل تفکر و اندیشه عمیق هستند. آن چه مهم است توجه داشتن به معیارهایی است که توسط قران کریم و امامان معصوم(ع) برای ما بیان شده است. حالات و روحیات انسان اموری نیستند که در اختیار انسان باشند و انسان خود آنها را انتخاب کند بلکه این حالات با توجه به زمینه های روحی و جسمی و حتی شرایط محیطی و فیزیکی و آب و هوایی و نیز شرایط تغذیه متفاوت است ولی توجه به معیارها و هماهنگ کردن برنامه زندگی و اعمال و رفتارمان با آنها، امری اختیاری و انتخابی است. مثلا در مورد نماز اصل مهم توجه به نماز و اهمیت دادن به آن و رعایت شرایط و آداب و اوقات به ویژه حضور قلب در نماز است و یا آیات قرآن و روایات پیشوایان دین به این نکته تأکید دارند که مؤمن باید بین خوف و رجا و بیم و امید باشد و هیچ کدام بر دیگری برتری و فزونی نداشته باشد و باید تا حد امکان خود را با این معیار هماهنگ کنیم. نکته دیگر این است که حالات خوف اولیاء و برگزیدگان متناسب با میزان معرفت و آشنایی آنها با عظمت الهی و جلال خداوند است. و تا انسان به این درجه از معرفت و کمال نرسد، ظهور چنین حالاتی برای او امکان پذیر نمی باشد. پس باید بکوشیم که رتبه ایمان و درجه معرفت خود را بالا ببریم و با تعمیق بخشیدن به معرفت و اعتقادمان و تلاش درانجام اعمال صالح به خصوص انجام واجبات و دوری از محرمات و گناهان خود را به حد استاندارد بندگی و ایمان برسانیم و در این هنگام به حالی که متناسب با این رتبه و جایگاه است، ترتیب اثر دهیم. [به کتاب معراج السعاده، ملا احمد نراقی، انتشارات کشف الفطاء، بحث خوف، ص 139 رجوع کنید].----------------پى نوشت ها: 1. نهج البلاغه، کلمه قصار82. 2. حج(22)36. 3. احزاب(33):39. 4. طه(20):67. 5. انفال(8):58، ترجمه المیزان، ج 11،ص 252. 6. فاطر(35):18. 7. ق(50): 33. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image