بلا و ایمان-کربلا و ابتلا /

تخمین زمان مطالعه: 17 دقیقه

ایمان و بلا چه نسبتی باهم دارند؟


« وَ إِذِ ابْتَلىَ إِبْرَاهِمَ رَبُّهُ بِکلَِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنىِّ جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَ مِن ذُرِّیَّتىِ قَالَ لاَ یَنَالُ عَهْدِى الظَّالِمِینَ » 1 « و ( - ( یاد کنید ) - ) هنگامى که ابراهیم را پروردگارش به امورى ( - ( دشوار و سخت ) - ) آزمایش کرد ، پس او همه را به طور کامل به انجام رسانید ، پروردگارش ( - ( به خاطر شایستگى و لیاقت او ) - ) فرمود : من تو را براى همه مردم پیشوا و امام قرار دادم . ابراهیم گفت : و از دودمانم ( - ( نیز پیشوایانى برگزین ) - ) . ( - ( پروردگار ) - ) فرمود : پیمان من ( - ( که امامت و پیشوایى است ) - ) به ستمکاران نمى رسد » . {J مقدمه درجات به اندازه کلمات J} خورشید ادیان ابراهیمى آنگاه به امامت رسید که امتحانات سخت الهى را تمام و کمال به انجام رسانید و به عهد الهى نائل گشت ، چرا که آینه تمام نماى الهى شدن ، شفافیت کامل مى خواهد و ذره اى غبار و ناخالصى را برنمى تابد و امام الشهداء نیز در نیم روز عاشورا ، ابراهیمى ترین ابتلائات را به منصه ظهور گذاشت و نه یک قربانى ، بلکه خورشید خورشید و ستاره ستاره قربانى را به مذبح دوست کشاند . کسانى هم چون حضرت ابراهیم علیه السلام به عنوان سرآمد موحدین ، پیامبر اسلام به عنوان اشرف پیامبران و امام على علیه السلام به عنوان با فضلیت ترین اوصیا و امام حسین علیه السلام به عنوان سیدالشهدا همگى داراى ویژگى صبر در نقطه اوج آن بودند به همین منظور درباره آیه شریفه توضیحاتى داده مى شود و سپس درباره انواع صبر و چگونگى بهره مندى از این ویژگى در زندگى خواهیم پرداخت . {J ابتلاء در لغت J} در مفردات آمده : فلانى امتحان شد و مبتلا شد ، دو معنا را در بر دارد : . 1 ( با امتحان او ) بر احوال او شناخت پیدا مى شود و بر آنچه از وضعیت او که ناشناخته بود آگاهى پیدا مى شود . . 2 ( با امتحان او ) برترى و پستى او آشکار مى شود . ( هر چند امتحان کننده از قبل به وضعیت او آگاه بوده باشد ) . پس اگر درباره خداوند گفته مى شود خدا فلانى را امتحان کرد ، منظور آشکار شدن برترى و پستى اوست نه آگاهى به احوال او ، زیرا که خدا بر احوال همه آگاه است . و مراد از آیه شریفه : « که خداوند حضرت ابراهیم را به کلمات امتحان کرد » همین است . بلا و امتحان در خیر و شرّ انجام مى پذیرد و از این طریق صبر او در برابر ناملایمات و شکرگزارى او در برابر نعمت ها آشکار مى شود . {J استعمال ابتلاء در قرآن J} « وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَىْ ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ » 2 « فَلَمَّا فَصَلَ طالُوتُ بِالْجُنُودِ قالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلیکُمْ بِنَهَرٍ » 3 « وَ ابْتَلُوا الْیَتامى حَتَّى إِذا بَلَغُوا النِّکاحَ » 4 « وَ بَلَوْناهُمْ بِالْحَسَناتِ وَ السَّیِّئاتِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ » 5 « وَ لِیُبْلِىَ الْمُؤْمِنینَ مِنْهُ بَلاءً حَسَناً إِنَّ اللَّهَ سَمیعٌ عَلیمٌ » 6 « وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجاهِدینَ مِنْکُمْ وَ الصَّابِرینَ وَ نَبْلُوَا أَخْبارَکُمْ » 7 {J ابتلاء در روایات تفسیرى J} مرحوم کلینى در کافى از امام صادق علیه السلام روایت کرده که فرمود : خداى عز و جل ابراهیم علیه السلام را قبل از آنکه نبى خود بگیرد ، بنده خود گرفت ، و قبل از آنکه او را رسول خود بگیرد ، نبى خود گرفت ، و قبل از آنکه او را خلیل خود قرار دهد ، رسول خودش کرد ، و نیز قبل از آنکه امامش کند ، خلیلش کرد ، چون به حکم آیه : « إِنِّى جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً » ، ابراهیم بعد از آنکه خالص در عبودیت ، و سپس داراى نبوت ، آن گاه رسالت ، و در آخر خلت ( خلیل اللَّه ) شده بود ، تازه خدا او را امام کرد ، و از اینکه از خدا خواست تا این مقام را در ذریه اش نیز قرار دهد ، معلوم مى شود که این مقام در نظرش بسیار عظیم آمده ، و خدا هم در پاسخش فرموده : که هرکسى لایق این مقام نیست ، آن گاه امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه « لا یَنالُ عَهْدِى الظَّالِمِینَ » فرمود : « هیچ وقت ستمکار ، امام پرهیزکاران نمى شود » 8 . مرحوم شیخ طوسى در امالى با ذکر سند و ابن مغازلى ، در مناقب ، بدون ذکر سند از ابن مسعود روایت کرده ، که گفت : رسول خداصلى الله علیه وآله در تفسیر آیه اى که حکایت کلام خدا به ابراهیم است ، فرمود : کسى که به جاى سجده براى من ، براى بت سجده کند ، من او را امام نمى کنم ، آن گاه رسول خداصلى الله علیه وآله فرمود : این دعوت ابراهیم در من و برادرم على که هیچ یک هرگز براى بتى سجده نکردیم منتهى شد 9 . مؤلف : و این روایت از روایاتى است که دلالت بر امامت رسول خداصلى الله علیه وآله دارد . و در تفسیر عیاشى به سندهایى چند از صفوان جمال روایت کرده که گفت : ما در مکه بودیم ، در آنجا گفتگو از آیه : « وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ » به میان آمد فرمود : خدا آن را با محمد و على و امامان از فرزندان على تمام کرد ، آنجا که فرمود : « ذُرِّیَّهً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ ، وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ » « ذریه اى که بعضى از بعض دیگرند ، و خدا شنوا و دانا است » . این روایت آیه شریفه را بر این مبنا معنا کرده ، که مراد به لفظ ( کلمه ) امامت باشد ، هم چنان که در آیه : « فَإِنَّهُ سَیَهْدِینِ ، وَ جَعَلَها کَلِمَهً باقِیَهً فِى عَقِبِهِ » 10 ، نیز به این معنا تفسیر شده است 11 . {J تفسیر آیه J} 12 جهت پیروزى در امتحانات الهى ، « صبر » و بردبارى مهمترین عامل حفظ و تقویت ایمان است . صبر در فرهنگ اسلامى مفهوم گسترده اى دارد از یک سو ، به معناى تحمل و خودنگهدارى در « نابسامانى ها » ست و از یک سو به معناى پایدارى و استقامت در « ساماندهى ها » است به همین جهت برخى بزرگان صبر را ریشه تمام کمالات انسانى دانسته اند . منظور از « کلمات » چیست ؟ از بررسى آیات قرآن و اعمال مهم و چشمگیرى که ابراهیم انجام داد و مورد تحسین خداوند قرار گرفت ، چنین استفاده مى شود که مقصود از « کلمات » ( جمله هایى که خداوند ابراهیم را به آن آزمود ) یک سلسله وظائف سنگین و مشکل بوده که خدا بر دوش ابراهیم گذارده بود ، و این پیامبر مخلص ، همه آنها را به عالى ترین وجه انجام داد ، این دستورات عبارت بودند از : . 1 بردن فرزند به قربانگاه و آمادگى جدى براى قربانى او به فرمان خدا ! . 2 بردن زن و فرزند و گذاشتن آنها در سرزمین خشک و بى آب و گیاه مکه در جایى که حتى یک نفر سکونت نداشت ! . 3 قیام در برابر بت پرستان بابل و شکستن بتها و دفاع بسیار شجاعانه در آن محاکمه تاریخى و قرار گرفتن در دل آتش ، و حفظ خونسردى کامل و ایمان در تمام این مراحل . . 4 مهاجرت از سرزمین بت پرستان و پشت پا زدن به زندگى خود و ورود به سرزمین هاى دور دست براى اداى رسالت خویش ، و مانند اینها . و به راستى هر یک از آنها ، آزمایشى بسیار سنگین و مشکل بود ، اما او با قدرت و نیروى ایمان از عهده همه آنها بر آمد و اثبات کرد که شایستگى مقام « امامت » را دارد . {J شخصیت ممتاز ابراهیم علیه السلام J} نام ابراهیم در 69 آیه از قرآن مجید ذکر شده ، و در 25 سوره سخن از وى به میان آمده است ، در آیات قرآن از این پیامبر بزرگ مدح و ستایش فراوان شده ، و صفات ارزنده او یادآورى گردیده است . او از هر نظر الگو و اسوه بود ، و نمونه اى از یک انسان کامل بود . مقام معرفت او نسبت به خدا ، منطق گویاى او در برابر بت پرستان ، مبارزات سرسختانه و خستگى ناپذیرش در مقابل جباران ، ایثار و گذشتش در برابر فرمان پروردگار ، استقامت بى نظیرش در برابر طوفان حوادث و آزمایش هاى سخت ، هر یک داستان مفصلى دارد و هر کدام سرمشقى براى مسلمانان و رهروان راه « اللَّه » مى باشد . به گفته قرآن او از نیکان صالحان قانتان صدیقان بردباران و وفاکنندگان به عهد بود ، شجاعتى بى نظیر و سخاوتى فوق العاده داشت . {J پیام ها J} . 1 پیامبران نیز مورد آزمایش الهى قرار مى گیرند « وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهِیمَ » . . 2 براى منصوب کردن افراد به مقامات ، گزینش و آزمایش لازم است « إِذِ ابْتَلى إِبْراهِیمَ ربه بِکَلِماتٍ » . . 3 آزمایشات ابراهیم در مسیر رشد و تربیت او بوده است « . . . ربَّه . . . » . . 4 منشأ امامت وراثت نیست ، لیاقت است که با پیروزى در امتحانات الهى ثابت مى گردد . « فَأَتَمَّهُنَّ » . . 5 پست ها و مسئولیّت ها باید به تدریج و پس از موفّقیّت در هر مرحله به افراد واگذار شود « فَأَتَمَّهُنَّ » . . 6 ابراهیم خلیل امتحانات الهى را به تمام و کمال رسانید « فَأَتَمَّهُنَّ » . . 7 امامت ، مقامى رفیع و از مناصب الهى است . امام باید حتماً از طرف خداوند منصوب شود « إِنِّى جاعِلُکَ » . . 8 پیشوایى ابراهیمِ خلیل ، جهانى بوده است و نه خصوص یک قوم « إِنىِّ جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا » . . 9 تبعیت از ایشان وظیفه همه انسان هاست « لِلنَّاسِ إِمَامًا » . . 10 مقام امامت بالاتر از مقام نبوت است « فأتمهن . . . اماما » . . 11 براى نسل خود آرزوها و دعاهاى نیکو و مقامات بلند داشته باشید « و من ذریتى » . . 12 امامت ، عهد الهى است و همیشه باید این عهد میان خدا و مردم باشد « عَهْدِى » . . 13 از اهمّ شرایط رهبرى ، عدالت و حسن سابقه است . هرکس سابقه شرک و ظلم داشته باشد ، لایق امامت نیست « لا یَنالُ عَهْدِى الظَّالِمِینَ » . {J انواع صبر J} در فرهنگ اسلامى صبر داراى مفهوم بسیار وسیع و مصادیق متعدد است {J . 1 صبر در اطاعت J} اطاعت از خدا ، پیروى از رهبران آسمانى ، انجام مسئولیت هاى اجتماعى احترام به پدر و مادر و . . . همگى از مصادیق صبر در اطاعت است که توفیقات و موفقیت هاى فراوان را به ارمغان مى آورد . تا آنجا که مشهور شده است : راز و رمز کسانى که صاحب کرامت شدند چه بسا همین صبر بر طاعت بوده است . چنان که وقتى از پیر پالاندوز سؤال شد که چگونه توانستى جان کودکى را که در حال افتادن از پشت بام بود را نجات دهى ؟ ! گفت تعجب نکنید : « یک عمر ، هر چه خداوند دستور داد ، من گفتم « چشم » ! و یکبار هم من به خدا گفتم و خداوند هم گفت « چشم » ! ! . . . » . {J . 2 صبر بر معصیت J} در طول زندگى چه بسا زمینه ها و شرایط گناه و آلودگى فراهم شود . انسان هاى وارسته ، خویشتن دارى مى کنند و صبر مى کنند و این ویژگى آنان را به مقامات مى رساند . درباره صبر در برابر غریزه جنسى و شهوات داستان هایى مانند داستان حضرت یوسف علیه السلام و ابن سیرین بسیار جالب و شنیدنى است و درباره خویشتن دارى در برابر مال حرام و شنیدنى هاى غیرمجاز و نوشیدنى هاى حرام و . . . داستان هاى فراوان دیگرى را مى توان بیان کرد . {J . 3 صبر بر نعمت J} بهره گیرى خوب از نعمت ها و بجا آوردن شکر نعمت به طورى که انسان ، مغرور و غافل نشود از مهم ترین مقامات صبر است . اگر کسى از دارایى خود و امکانات خویش در جهت خیررسانى به دیگران استفاده کند . و از زیبایى خود در چهارچوب نظام خانواده بهره مند شود همگى از مصادیق صبر بر نعمت است . این همان مفهوم دعاى بسیار نورانى است که عرض مى کنیم : H اللهم اسئلک صبر الشاکرین لک E . {J . 4 صبر بر مصیبت J} با صبر بر مصیبت مقام انقطاع به سوى خدا براى انسان حاصل مى شود . صبر در هنگام بیمارى ، فقر ، از دست دادن عزیزان و . . . از مهم ترین مقامات اولیاى الهى است . بسیارى با تحمل بیمارى پدر و مادر پیرشان به توفیقات مهم رسیده اند . مقام معظم رهبرى توفیق خودشان را در زندگى ، از رسیدگى به پدرشان در هنگام پیرى و بیمارى مى دانند . مرحوم شیخ کریم حائرى توفیقات خودش را به جهت کمک به همسرشان در هنگام بیمارى مى دانند . . . . هم چنین صبر در هنگام از دست دادن عزیزان به ویژه اگر آن عزیز جوان و یا نوجوان باشد ، از مصادیق بارز صبر بر مصیبت مى باشد . {J ذکر مصیبت حضرت على اکبرعلیه السلام J} میان حضرت ابراهیم علیه السلام که در امتحانات الهى به خوبى سربلند شد و به مقامات رسید با امام حسین علیه السلام شباهت هایى وجود دارد . . 1 هر دو جوانى داشتند که در رفتن به قربانگاه تسلیم امر الهى بودند . . 2 حضرت ابراهیم علیه السلام به فرزندش اسماعیل اعلام کرد : « یا بُنَىَّ إِنِّى أَرى فِى الْمَنامِ أَنِّى أَذْبَحُکَ » « پسرم ، من در رؤیا مى بینم که تو را ذبح مى کنم » . فرزندش جواب داد : « قالَ یا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِى إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ » 13 « اى پدر آنچه به آن فرمان داده شدى انجام بده ، مرا از صابران خواهى یافت انشاءالله » . در مسیر کربلا نیز آن هنگام که امام حسین علیه السلام کلمه « استرجاع » ( - ( اناللَّه و انا الیه راجعون ) - ) را بر زبان جارى کردند . حضرت على اکبرعلیه السلام از پدر پرسید : H لمَ استرجعَت ؟ ! E « چرا کلمه استرجاع را بر زبان جارى کردى ؟ ! » حضرت پاسخ دادند : H تسیر القوم و تسیر بهم الموت . . . E « قافله حرکت مى کند و مرگ با آنها همراه است » . حضرت على اکبر عرض کرد : H اَلَسْنابحق ؟ فاذا لانبالى بالموت E « آیا ما بر حق نیستیم ؟ ! پس از مرگ باکى نداریم » . . 3 هر دو جوان ، در برابر فرمان خدا مطیع و اهل صبر بودند ، ولى این دو صحنه تفاوت ها داشت : الف . حضرت اسماعیل به قربان گاه رفت اما چاقو نبرید . ب . تفاوت دیگر این که حضرت ابراهیم علیه السلام براى این که حضرت اسماعیل را به قربان گاه ببرد او را به سرزمین منا و دور از چشم مادر بُرد و در سه مرحله بر شیطان سنگ زد تا آماده قربانى اسماعیل شود . اما در روز عاشورا ، خیمه ها با میدان جنگ ، فاصله چندانى نداشت . اولین جوانى که از بنى هاشم که وارد میدان جنگ شد ، على اکبرعلیه السلام امام حسین علیه السلام بود . وقتى حضرت على اکبرعلیه السلام اجازه میدان از پدر خواست . امام حسین علیه السلام بى درنگ ، اجازه دادند . H استاذَنَ فى القَتل فَاَذِنَ لَه . ثم نظر الیه نظر آیسٍ منه و اَرخى عَلیه عَیْنَیه و بَکى E « سپس به سوى او نگاه کرد نگاه مأیوسانه و چشم از او برنمى داشت و گریه کرد » . H ثم قال : اللهم اشْهَد فَقدَ بَرَرْ الیهم غلامٌ اَشْبَه النّاس خَلْقاً و خُلْقاً و مَنطقاً بِرسولک صلى الله علیه وآله و کنّا اذا اشتقنا الى نبیک نظرنا الیه . . . ثم رَجع الیه اَبیه و قال : یا ابت : العَطَش قَد قتلَنى و ثِقْلُ الحَدید قد اَجْهَدَنى . . . فَنادى : یا ابتاه علیک منى السلام E . و رو به سوى خدا ، گفت : « خدایا شاهد باش جوانى به سوى دشمنان حرکت کرد که شبیه ترین مردم از جهت قیافه و اخلاق و سخن به پیامبرت صلى الله علیه وآله مى باشد . به طورى که هرگاه دل ما هواى پیامبر مى کرد به این جوان نگاه مى کردیم . . . پس از مدتى جنگ على اکبرعلیه السلام برگشت به سوى پدرش و گفت : اى پدر : تشنگى مرا کشت و سنگینى زره و سپر طاقت مرا برید . . . اما طولى نکشید که صداى على اکبرعلیه السلام آمد . امام حسین علیه السلام بر بالین او آمد و صورت بر صورت پسر گذاشت و گفت : پس از تو خاک بر سر این دنیا ! ! H فجاءَهُ الحسین علیه السلام حتى وَقَف و وَضَعَ خَدَّه و قال . . . على الدنیا بعدک العَفاء E . {S نسل جوان را به جهان رهبرى # جلوه توحید على اکبرى S} {S هر که هواى رخ احمد کند # در تو تماشاى پیمبر کند S} {S باد نقابت چو به بالا زند # فاطمه لبخند به لیلا زند S} {S بین جوانان بنى هاشمى # جانى و جانان بنى هاشمى S} ( 1 ) بقره ( 2 ) ، آیه . 124 ( 2 ) بقره ( 2 ) ، آیه . 155 ( 3 ) بقره ( 2 ) ، آیه . 249 ( 4 ) نساء ( 4 ) ، آیه . 6 ( 5 ) اعراف ( 7 ) ، آیه . 168 ( 6 ) انفال ( 8 ) ، آیه . 17 ( 7 ) محمد ( 47 ) ، آیه . 31 ( 8 ) اصول کافى ، ج 1 ، ص 175 ، حدیث . 2 ( 9 ) امالى ، شیخ طوسى ، ج 1 ، ص 388 تفسیر برهان ، ج 1 ، ص 151 ، حدیث . 4 ( 10 ) زخرف ( 43 ) ، آیه 26 - . 28 ( 11 ) تفسیر عیاشى ، ج 1 ص 57 حدیث . 88 ( 12 ) تفسیر نمونه ، ج 1 ، ص . 447 ( 13 ) صافات ( 37 ) ، آیه . 102 .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image