تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه
بر اساس گزارشی،[1] پیامبر اسلام(ص) برخی از علائم روز قیامت[2] را چنین بیان فرمود:از نشانههای قیامت، بیاهمیت شمردن نماز؛ پیروی از شهوتها، گرایش به هوای نفس، احترام به ثروتمندان و فروش دین به دنیاست. در آن زمان مؤمن از آنجا که منکرات را در برابر چشمانش دیده و قدرت جلوگیری از آنها را ندارد، قلبش در بدنش مانند نمک در آب ذوب میشود...در آن هنگام فرمانروایانی ستمکار و وزیرانی فاسق و مأمورانی ظالم و امانتدارانی خائن زمام امور را به دست خواهند گرفت...کارهای ناپسند، شایسته قلمداد شده و کارهای نیک، ناپسند جلوه میکند. امانتها به دست خیانتپیشگان سپرده شده و افراد امین به عنوان خائن معرفی میشوند، سخن دروغگویان پذیرفته شده و سخن راستگویان را دروغ میپندارند ...حکومت به دست زنان افتاده، کنیزان طرف مشورت قرار گرفته و کودکان بر فراز منبرها میروند. زکات را خسارت و دسترسی به بیتالمال را فرصتی مغتنم میشمارند. انسان به پدر و مادرش جفا کرده و با دوستانش خوش است ...زنان با شوهرانشان در تجارت شریک شده، باران در تابستان باریده، افراد باکرامت خشمگین شده و تنگدستان کوچک شمرده میشوند. بازارها نزدیک شده، اما یکی میگوید: چیزی نفروختم و دیگری میگوید: سودی نبردم و گویا همه از خدا شکایت میکنند ...حاکمان به گونهای رفتار میکنند که اگر کسی سخن بگوید او را میکشند و اگر ساکت باشد، حق و حقوق او را پایمال کرده و سهم آنان از بیت المال را به نفع خود مصادره میکنند و مردم همواره در حال رعب و وحشت به سر میبرند...چیزهایی را از طرف مشرق و مغرب آورده و امّتم با آن رنگ میشوند. پس وای بر ضعیفان امّتم از دست آنها و وای بر ایشان از خدا. نسبت به خردسالان رحمی نداشته و احترام بزرگان را بجا نمیآورند و اشتباه دیگران را نمیبخشند. هیکلشان هیکل آدم، ولی دلهایشان دلهای شیطانها است.مردها و زنها همجنسباز شده و همانطور که زن در خانه توسط شوهرش حفاظت میشود، پسران جوان نیز توسط همجنسبازان در خانه نگهداری میشوند.مردها خود را شبیه زنان و زنان خود را شبیه مردان میکنند. زنان بر زینها سوار میشوند؛ پس بر آنان لعنت خدا باد.مساجد را به شکل معابد یهودیان و مسیحیان درآورده و قرآنها را با زیور میآرایند و منارهها بلند شده و مردمی که نسبت به یکدیگر کینه داشته و عقاید گوناگون دارند با هم در صفهای انبوه نماز جماعت میایستند.مردان امّتم از زیورآلات طلا استفاده کرده و از پوست پلنگها برای فرش و لباس بهره میگیرند. رباخواری رواج یافته و مردم با روشهای رباآلود با هم به معامله میپردازند و از ارزش دین کاسته شده و بر ارزش دنیا افزوده میشود. طلاق فراوان شده و حدود الهی جاری نمیگردد؛ و البته تمام اینها به خداوند ضرری نمیرساند!زنان آوازهخوان و ابزار و آلات موسیقی فراوان شده و شرورترین افراد بر امّتم حکومت میکنند.ثروتمندان امتم برای تفریح، قشر متوسط برای بازرگانی و قشر ضعیف برای خودنمایی و شهرت عازم حج میشوند.گروههایی قرآن را برای غیر خدا میآموزند و آن را مشابه با آواز میخوانند و گروههای دیگری برای غیر خدا به دنبال آموختن علوم اسلامی میروند. و زنازادگان فراوان شده و قرآن را چون آواز میخوانند و برای رسیدن به دنیا مسابقه میدهند...حرمتها دریده میشود و انجام گناهان رواج مییابد و اشرار بر خوبان مسلط میشوند و دروغ رواج یافته و مردم لجباز میشوند و فقر همه جا را فرا میگیرد و مردم با لباسشان فخر میفروشند. و باران نابهنگام میبارد و سرگرم شدن به لهو و لعب را به عنوان موضوعی پسندیده مطرح کرده؛ اما از امر به معروف و نهی از منکر گریزانند.در آن زمان افراد باایمان از کنیز پستتر شده و عابدان و قاریان قرآن پیوسته در صدد عیبجویی از یکدیگر بر میآیند. آنان در آسمانها پلید و نجس خوانده میشوند...ثروتمندان هیچ توجهی به تنگدستان نمیکنند تا اندازهای که فردی یک هفته از مردم درخواست کمک میکند و هیچ چیزی را به دست نمیآورد.به دنبال این رخدادهاست که کسی که در مورد وضعیت جامعه سخن نمیگفت به سخن درمیآید و سپس طولی نمیانجامد که ناگهان زمین صیحه عجیبی میکشد، و این صدا به طوری تمام زمین را فرا میگیرد که هر کس چنین میپندارد این صدا در منطقه خودش بوده است. و پس از آن مردم به مقداری که خداوند اراده کرده است در روی زمین درنگ میکنند، و در طول این مدت دچار گرفتاریهایی میگردند و زمین پارههای جگر خود از طلا و نقره را بیرون میریزد؛ اما در آنروز، دیگر طلا و نقره فایدهای ندارد، و این است معنای قول خداوند که فرمود: «فَقَدْ جَآءَ أَشْرَاطُهَا»؛[3] پس به درستی که حقّاً علائم قیامت به وقوع پیوسته است.اما در مورد تحلیل سندی و محتوایی این روایت به صورت خلاصه باید گفت:1. «سلیمان بن مسلم خشاب» شخصیت ناشناختهای دارد و جز این روایت، نامی از او در دیگر روایات دیده نشده است.2. «عبد الله بن جریح مکی» از اصحاب غیر شیعی امام باقر(ع) است.[4] و از او نیز جز این روایت نقل نشده و شخصیت نسبتاً ناشناختهای دارد.3. «عطاء بن أبی ریاح» از اصحاب امام علی(ع) است؛ اما مخلّط(دارای اعتقادات و مذهب نادرست) است.[5]4. «عبدالله بن عباس».[6]از اینرو (بر خلاف آنچه در برخی سایتها ادعا شده) نباید این روایت را قطعی الصدور دانست و علائم موجود در آنرا لزوماً از «اشراط الساعه» و یا نشانههای ظهور و قیامت ارزیابی کرد.از لحاظ محتوا نیز این روایت دارای ابهاماتی است به عنوان نمونه:چرا شراکت زن با مرد در تجارت به عنوان امر ناپسندی ارزیابی شده است، با آنکه میدانیم خود پیامبر(ص) مدتی به کارگزاری از خدیجه کبری(س) به تجارت میرفتند؟!2 چرا سوار شدن زنان بر مرکب مورد انتقاد قرار گرفته است؟! مگر در زمان پیامبر(ص) و معصومان(س)، بانوان هنگام جابجایی و مسافرتهایی، مانند حج از مرکب استفاده نکرده و به دنبال مردانی که سواره بودند، میدویدند؟!بسیاری از این علامتها در زمان خود پیامبر اسلام(ص) در مناطق غیر اسلامی - و برخی از آنها گاه در حیطه حکومت اسلامی - وجود داشته و متأسفانه طولی از رحلت ایشان نگذشت که در خود جوامع اسلامی نیز شاهد چنین رفتارهایی در میان حکام و افراد جامعه بودیم. پس وجه اختصاص آنها به آخر الزمان چیست؟!و ... با این وجود اینگونه هم نیست که این روایت را تماماً از درجه اعتبار ساقط بدانیم، بلکه میتوانیم برای برخی ابهامات موجود، توجیهاتی در نظر گرفته و فرازهایی از آن که قابل پذیرش است را به عنوان روایتی مؤید برای گزارشهای دیگری که در این موضوع وارد شده بدانیم. [1]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق، مصحح، موسوی جزائری، سید طیب، ج 2، ص 303 – 304، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، 1404ق.[2]. «علایم ظهور حضرت مهدى(عج)»، 49؛ «علایم ظهور امام زمان(عج)»، 219؛ «ناگهانی بودن قیامت و ناگهانی بودن ظهور»، 28202؛ «کشتارهای هنگام ظهور»، 10136؛ «گسترش ظلم و ظهور امام زمان(عج)»، 1373؛ «بررسی روایات در باره قیام های قبل از ظهور امام زمان (عج)»، 5091.[3]. محمد، 18.[4]. علامه حلى، حسن بن یوسف، رجال العلامة الحلی، ص 236، نجف اشرف، دار الذخائر، چاپ دوم، 1411ق.[5]. همان، ص 243.[6]. «زندگینامه عبدالله بن عباس»، 73721. .
اسلام کوئست
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.