علت استغفار معصومین با وجود عصمت در آنان / عقاید / ولایت و امامت / ویژگی های امام / عصمت امام /

تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه

علت استغفار معصومین چیست؟ برای اطلاع بیشتر به چه منابعی رجوع کنم؟


کاربر محترم ضمن تشکر از تماس شما با این سایت در خصوص پاسخ از سؤال شما باید بگوییم : خلاصه از شبهه مطروحه این که  بر حسب آنچه از دعاها و مناجاتهای انبیاء و سایر معصومین علیهم السلام نقل شده، ایشان خودشان را گنهکار می دانسته اند و از گناهانشان استغفار می کرده اند و با وجود چنین اقرارها و اعترافاتی چگونه می توان آنان را معصوم دانست؟ پاسخ به این شبهه این است است که حضرات معصومین علیهم السلام که با اختلاف درجات، در اوج کمال و قرب الهی قرار داشتند برای خودشان وظایفی فوق وظایف دیگران قائل بودند و بلکه هر گونه توجهی به غیر معبود و محبوبشان را گناهی عظیم می شمردند و از این روی در مقام عذرخواهی و استغفار برمی آمدند. و قبلا گفته شد که منظور از عصمت انبیاء، علیه السلام مصون بودن از هر کاری که بتوان به وجهی آنرا گناه نامید نیست بلکه منظور مصونیت ایشان از مخالفت با تکالیف الزامی و از ارتکاب محرمات فقهی است.[1] اما شرح بیشتر پیرامون این موضوع بر می گردد به این که این شبهه ها در مورد انیبیاء هم که جزء معصومین هستند مطرح است بنا به آیات ذیل که می فرماید:« إنا أنزلناه إلیک الکتاب بالحق لتحکم بین الناس بما أریک الله ولا تکن للخآئنین خصیماً و استغفر الله إن الله کان غفوراً رحیماً یا آیه دیگر که می فرماید: فاعلم أنه لا إله إلا الله واستغفر لذنبک وللمؤمنین والمؤمنات والله یعلم متقلبکم ومثواکم یا آیه دیگر: فاصبر إن وعد الله حق واستغفر لذنبک وسبح بحمد ربک بالعشی والإبکار»[2] وقتی انبیاء (ع) از هر نوع گناه معصوم هستند، پس حکم استغفار برای چه آمده است؟ آنان چرا باید استغفار کنند؟ مفسران در مورد آیاتی که نسبت گناه (ظاهراً) به معصومان دارند یا ذکر توبه و استغفار در آنها آمده است، جوابهایی ارائه نموده اند. ما از آن میان دو پاسخ را ذکر می کنیم اما در مورد توجیه و اطلاع بیشتر باید به تفاسیر مراجعه نمایید. پاسخ(اول): کلام خدای عزوجل از باب «ایاک أعنی واسمعی یا جارة» است، یعنی دستوری عمومی برای تمام مسلمانها محسوب می شود. مسلمانان باید از گناه خود استغفار نمایند. ما از این قبیل احکام در قرآن فراوان داریم که خطاب ظاهری به پیغمبر اکرم (ص) است، ولی مقصود حکم مسلمانان اند؛ مانند آیه:« إما یبلغن عندک الکبر أحدهما أو کلاهما فلا تقل لهما أف ولاتنهرهما وقل لهما قولاً کریماً ...اگر هر دو یا یکی از آنها پیر و سالخورده شوند، کلمه ای که خاطر آنها رنجیده شود نگویید و کمترین آزار به آنها مرسانید و با ایشان با احترام و اکرام سخن گویید.»[3] آیه «و بالوالدین أحسانا» هم از این قبیل است. معلوم است که پدر بزرگوار حضرت (ص) قبل از به دنیا آمدن ایشان فوت کرده بود و مادر گرامی شان نیز در کودکی ایشان از دنیا رفته بود. پس اصلاً موضوع به سالخوردگی و پیری رسیدن آنها منتفی است. ولی خطاب مستقیماً به پیغمبر اکرم (ص) می باشد. پس معلوم است که مقصود بیان یک حکم عمومی برای مسلمانان است. همچنین آیاتی هست که در آنها خطاب ظاهری به خود پیغمبر اکرم (ص) است ولکن تصور آن هم نمی شود که حضرت (ص) چنین عملی را انجام داده باشند؛ مانند:« ولا تجعل مع الله إلها آخر فتلقی فی جهنم ملوماً مدحوراً...هرگز با خدای یکتا کسی را به خدایی نپرست، وگرنه ملامت زده و مردود به دوزخ در خواهی افتاد.»[4] همه بر عدم شرک پیغمبر (ص) اتفاق دارند که یک لحظه هم در عمر شریف خود شرک نورزیدند. ولی آیه حکم می کند که کسی را شریک خداوند قرار نده. این نوع آیات برای تربیت مسلمانان و مقصود از آنها بیان حکم عموم است، ولی مخاطب پیغمبر اکرم (ص) می باشد. اما جواب ظریف تری که مفسران به آن اشاره کرده اند این است: باید در معنا کردن گناه دقت کنیم. 1. گاهی ذنب به معنای تخلف از قانون الزامی الهی به کار می رود که ممکن است مجازاتی در دنیا و یا حتماً در آخرت داشته باشد، که این نوع را می توان ذنب قانونی یا وضعی نامید، یعنی یک قانونی وضع شده و مخالفتش حرام است. 2. گاهی «گناه» به لحاظ معنوی در نظر گرفته می شود که این خود به دو مرحله تقسیم می شود: الف. اینکه انسان عملی را مرتکب شود که با مکارم اخلاق منافات داشته باشد، هر چند که از نظر شرعی حرام نباشد. این را گناه اخلاقی تعبیر می کنند که آثار وضعی نامطلوبی در روح انسان باقی می گذارد ولو عقاب اخروی نداشته باشد. ب. بالاتر از این دو ، گاهی گناهی است در نظر صلحا که تخلف از قانون نیست، موجب رذیلت اخلاقی هم نمی شود، ولی در مقام عشق و محبت، گناه محسوب می شود. اقتضای محبت این است که محب نسبت به محبوب، کمال انقیاد را داشته باشد و تمام توجهش به محبوب باشد و در هیچ حالی از او غفلت نکند. یعنی هر چه معرفت و شناخت پروردگار عمیق تر شود، احساس عبودیت بیشتر می شود و بشر خود را فقیر محض می داند و نعمتهایی را که خداوند به او ارزانی داشته شکر می گوید. ولی در همین انجام وظیفه خود را مقصر می داند و به اعلام مراتب بندگی خویش و اظهار عجز می پردازد. ولی بهرحال زندگی دنیا لوازمی دارد که حتی ممکن است شرعاً واجب باشند. آنان همان مقدار از اوقاتی را که صرف زندگی معمولی و رفع نیاز ضروری خویش می نمایند، مخالف مقام محبت و عشق می دانند و گناه محسوب می کنند و به استغفار از آن می پردازند. قرآن در مورد حضرت مریم(ع) می فرماید: «کلما دخل علیها زکریا المحراب وجد عندها رزقاً»؛هر وقت که زکری(ع) به عبادتگاه مریم می آمد، نزد او سفره ای را می یافت.»[5] قبل از تولد حضرت مسیح(ع) برای حضرت مریم میوه هایی از طرف پروردگار متعال می رسید، چون هم و غم او فقط پروردگار و عبادت و شوق ملاقات با او بود. اما وقتی حضرت عیسی(ع) متولد شد، مقداری از توجه حضرت را به خود معطوف کرد. گرچه رسیدگی به حضرت مسیح(ع) خود از بزرگ ترین عبادات محسوب می شد، اما محبت یگانه تقسیم شده بود. لذا حال حضرت مریم فرق کرد و ارشاد شد: «وهزی إلیک بجذع النخلة تساقط علیک رطباً جنیا؛ًای مریم، شاخه درخت خرما را حرکت ده تا از آن برای تو رطب تازه فرو ریزد.»[6] لذا نسبت ذنب به انبیا و استغفار آنها بر حسب مقام آنهاست که آنها پیش خود احساس گناه می کنند و الا نه مرتکب معصیت الهی شده اند، نه رذیلت اخلاقی از آنها سرزده است، نه عملی انجام داده اند که با عصمت منافات داشته باشد. جملاتی هم که در ادعیه معصومان(ع) دیده می شود با همین دو جواب توجیه می شود. علامه طباطبایی در تفسیر آیه 106 سوره نساء می فرماید: این آیه در مقام دفع است، یعنی از خدا می خواهد امکان لغزش و میل به هوای نفس را که در فطرت انسان نهفته است از بین ببرد... عصمت آن مرتبه از علم است که مغلوب قوای دیگر نمی شود و اصلاً شخص دارای مقام عصمت میل به هوی و هوس پیدا نمی کند و آیه: لولا فضل الله علیک ورحمته لهمت طآئفة منهم أن یضلوک وما یضلون إلا أنفسهم وما یضرونک من شیء.[7]  این آیه دلالت دارد که در مقابل آخرین کوشش و تلاش خائنان در تحریک عواطف پیغمبر(ص) در ترجیح دادن باطل بر حق، خداوند به فضل خود که همان قوه عصمت است حضرت (ص) را حفظ می نماید و از ناحیه دشمنان ضرری متوجه آن حضرت (ص) نخواهد شد.[8] .

پایگاه اطلاع رسانی حوزه

مرجع:

ایجاد شده در 1401/04/17



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image